چهارمین نامه: تفاوت میان نسخهها
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''''چهارمین [[نامه]] د'''''رباره قاسم است كه به جنگ رفته و نامهای كه خورشید، نامزد او، برایش نوشته، خوانده میشود. او شهید شده است، اما مادرش بر این باور است كه او زنده است. جنگ تمام میشود و با [[بازگشت آزادگان به وطن|بازگشت اسرا]]، مادر بر این اعتقاد است كه او اسیر بوده و همراه [[اسرا]] به خانه بازخواهد گشت. در نهایت خورشید هم به این باور میرسد كه قاسم اسیر است. اسم من رحیمه درباره رحیم و حبیب، دوست دوران كودكی اوست. آن دو در جریان جنگ، برای انفجار پلی مأموریت میگیرند. رحیم پس از منفجر كردن پل، اسیر و حبیب زخمی میشود. رحیم در [[اسارت و اسیران|اسارت]] دشمن است و همه گمان میكنند كه حبیب پل را منفجر كرده و او را قهرمان میدانند<ref>شورای علمی [[دانشنامه آزادگان]].(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref>. | '''''چهارمین [[نامه]] د'''''رباره قاسم است كه به جنگ رفته و نامهای كه خورشید، نامزد او، برایش نوشته، خوانده میشود. او شهید شده است، اما مادرش بر این باور است كه او زنده است. جنگ تمام میشود و با [[بازگشت آزادگان به وطن|بازگشت اسرا]]، مادر بر این اعتقاد است كه او اسیر بوده و همراه [[اسرا]] به خانه بازخواهد گشت. در نهایت خورشید هم به این باور میرسد كه قاسم [[اسیران جنگ|اسیر]] است. اسم من رحیمه درباره رحیم و حبیب، دوست دوران كودكی اوست. آن دو در جریان جنگ، برای انفجار پلی مأموریت میگیرند. رحیم پس از منفجر كردن پل، اسیر و حبیب زخمی میشود. رحیم در [[اسارت و اسیران|اسارت]] دشمن است و همه گمان میكنند كه حبیب پل را منفجر كرده و او را قهرمان میدانند<ref>شورای علمی [[دانشنامه آزادگان]].(1399).[[دانشنامه آزادگان]]: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
* [[تئاتر در اسارت]] | * [[تئاتر در اسارت]] | ||
* [[مهمان سرزمین خواب]] | * [[مهمان سرزمین خواب]] | ||
* [[نامه]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
| خط ۱۳: | خط ۱۴: | ||
[[رده:اسارت در تئاتر]] | [[رده:اسارت در تئاتر]] | ||
[[رده:اسارت در سینما، تئاتر و تلویزیون]] | [[رده:اسارت در سینما، تئاتر و تلویزیون]] | ||
[[رده:نامه]] | |||
[[رده:نامه نگاری]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۹
چهارمین نامه درباره قاسم است كه به جنگ رفته و نامهای كه خورشید، نامزد او، برایش نوشته، خوانده میشود. او شهید شده است، اما مادرش بر این باور است كه او زنده است. جنگ تمام میشود و با بازگشت اسرا، مادر بر این اعتقاد است كه او اسیر بوده و همراه اسرا به خانه بازخواهد گشت. در نهایت خورشید هم به این باور میرسد كه قاسم اسیر است. اسم من رحیمه درباره رحیم و حبیب، دوست دوران كودكی اوست. آن دو در جریان جنگ، برای انفجار پلی مأموریت میگیرند. رحیم پس از منفجر كردن پل، اسیر و حبیب زخمی میشود. رحیم در اسارت دشمن است و همه گمان میكنند كه حبیب پل را منفجر كرده و او را قهرمان میدانند[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،