سفر به ایرانشهر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتاب سفر به ایرانشهر شرح حال مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان است.''' | {{Infobox|title=سفر به ایرانشهر|image=[[پرونده:سفر به ایرانشهر.jpg]]|caption=شرح حال مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان و همچنین شرح چگونگی مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ناشر|label4=سال نشر|label5=تعداد صفحات|label6=شابک|label7=نوع ماده|data2=سید احمد زرهانی|data3=بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود|data4=1379|data5=40|data6=964-350-856-0|data7=کتاب(خاطره)}}'''کتاب سفر به ایرانشهر شرح حال مرحوم [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید علی اکبر ابوترابی]] و پدر بزرگوارشان است.''' | ||
== فراداده کتاب == | == فراداده کتاب == | ||
'''نویسنده:''' سید احمد زرهانی | '''نویسنده:''' سید احمد زرهانی | ||
| خط ۱۶: | خط ۱۵: | ||
== معرفی کتاب == | == معرفی کتاب == | ||
کتاب مذکور شرح حال مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان و همچنین شرح چگونگی مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی میباشد. | کتاب مذکور شرح حال مرحوم [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سیدعلی اکبر ابوترابی]] و پدر بزرگوارشان و همچنین شرح چگونگی مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی میباشد. | ||
== گزیده ای از محتوای کتاب == | == گزیده ای از محتوای کتاب == | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:کتابهایی درباره سید آزادگان]] | |||
[[رده:کتاب]] | [[رده:کتاب]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۲
کتاب سفر به ایرانشهر شرح حال مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان است.
فراداده کتاب
نویسنده: سید احمد زرهانی
ناشر: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(علیهالسّلام)
سال نشر: 1379
تعداد صفحات: 40
شابک: 0- 856- 350- 964
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
کتاب مذکور شرح حال مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان و همچنین شرح چگونگی مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی میباشد.
گزیده ای از محتوای کتاب
پلیس در خیابان قدم میزد. گویا مراقب رفت و آمدهای مشکوک بود. ابرهای بیباران در هوا پرسه میزدند. چند گنجشک روی درختی از این شاخه به آن شاخه میپریدند. چند زن با لباسهای کوتاه در پیاده رو بستنی میخوردند و با صدای بلند می خندیدند. رفتگر پیر با چشمانی گود و چانهای بزرگ و دستانی لرزان خیابان را تمیز میکرد اما باد پاییزی بلافاصله مقداری برگ بر زمین میریخت. هوا بوی بنزین و باروت میداد. ابرها همچنان در گوشهی آسمان کز کرده بودند و چپچپ به زمین نگاه میکردند ...[۱] .
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان.
