ماجرای انتقال سیدآزادگان به اسارتگاه موصل 3: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «انتقال حکیم حلیم  حاج آقا ابوترابی به اسارتگاه موصل ۳ خلاصه رویداد در شانزدهم شهریور ۱۳۶۱، رژیم بعث عراق حدود ۷۵۰ نفر از اسیران ایرانی، شامل گروهی ۵۰۰ نفره که پیش‌تر از اسارتگاه موصل ۲ به موصل ۱ منتقل شده بودند، را به صورت ناگهانی به یک اسار...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۵ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۴

انتقال حکیم حلیم  حاج آقا ابوترابی به اسارتگاه موصل ۳

خلاصه رویداد

در شانزدهم شهریور ۱۳۶۱، رژیم بعث عراق حدود ۷۵۰ نفر از اسیران ایرانی، شامل گروهی ۵۰۰ نفره که پیش‌تر از اسارتگاه موصل ۲ به موصل ۱ منتقل شده بودند، را به صورت ناگهانی به یک اسارتگاه جدید به نام موصل ۳ (که بعدها موصل ۴ نام گرفت) انتقال داد. این انتقال به دنبال یک درگیری شدید در سوم مرداد ۱۳۶۱ در موصل ۱ که به شهادت دو اسیر و زخمی شدن پانزده تن دیگر انجامیده بود، صورت گرفت. هدف عراق از این انتقال، اعمال مقررات سخت‌تر و تحت کنترل درآوردن اسیران به ویژه عناصر فعال و اثرگذار بود.

شرایط اسارتگاه موصل ۳

این اردوگاه که در حومه شهر موصل و در داخل یک پادگان نظامی واقع شده بود، پیش از آن برای سال‌ها متروک مانده بود. شرایط آن بسیار نامناسب توصیف شده است: لوله‌های آب زنگ‌زده، علف‌های هرز بلند، درختان رها شده و گرد و غبار انبوه. با ورود اسیران، فشارها و آزارهای دشمن به شکل بیگاری‌های ممتد، حبس در آسایشگاه‌ها، بهانه‌جویی‌های نگهبانان و شکنجه‌های دسته‌جمعی آغاز شد.

ورود سید آزادگان  علی اکبر ابوترابی

در شرایطی که ادامه این فشارها می‌توانست به دلیل نبود رهبری واحد، خسارات جبران‌ناپذیری به اسیران وارد کند، در روز ۲۲ شهریور ۱۳۶۱ خبر ورود حاج آقا علی اکبر ابوترابی به اسارتگاه، موجی از امید و شادی در میان اسیران ایجاد کرد.

شرح ورود سید آزادگان مرحوم  ابوترابی به روایت خودش

ابوترابی پیش از این به دلیل سخنرانی‌هایش در موصل ۱، چند روز در زندان اردوگاه حبس و سپس به بغداد فرستاده شده بود و حدود دو ماه تحت بازجویی قرار داشت.

او را سوار اتوبوسی پر از مجروحان جنگی کردند که مقصد اولیه آن اردوگاه موصل ۲ (مخصوص اسیران عملیات رمضان) بود.

ابوترابی در راه با کمک به مجروحان، حتی کول کردن آنانی که قادر به راه رفتن نبودند، توجه و حتی تحسین نگهبانان عراقی را جلب کرد.

با رسیدن به موصل ۲، مسئولان آنجا از تحویل گرفتن او به دلیل سابقه «خرابکاری» خودداری کردند. همین اتفاق در موصل ۱ (قدیم) نیز تکرار شد.

در نهایت، او را به اسارتگاه تازه‌تأسیس موصل ۳ آوردند. برخلاف وعده نگهبانان در راه، با ورود با برخوردی بسیار خشن،، کتک‌زدن، بستن چشم و دست و تهدید به بازگرداندن به بغداد مواجه شد.

یک افسر بعثی قصد داشت او را به بغداد بازگرداند، اما با حضور «خمیس»، فرمانده اسارتگاه موصل ۳، وضعیت تغییر کرد.

خمیس پس از شنیدن اظهارات دروغین افسر مبنی بر مشارکت حاج آقا ابوترابی در درگیری موصل ۱ و سپس شنیدن دفاعیات آرام و منطقی او، تحت تأثیر شخصیت و منش ابوترابی قرار گرفت.

پس از یک گفت‌وگو، خمیس نه تنها دستور آزادی فوری او را داد، بلکه حتی پیشنهاد «فرماندهی اسارتگاه» را به ابوترابی ارائه کرد که از سوی او به دلایلی از جمله غیرنظامی بودن نپذیرفته شد.

بلافاصله و در همان شب، ابوترابی توسط خود خمیس به جمع اصلی اسیران در آسایشگاه‌ها پیوست.

اهمیت تاریخی و نتیجه

ورود سید علی اکبر ابوترابی به موصل ۳ نقطه عطفی در تاریخ آن اسارتگاه بود. حضور ایشان که به «حکیم حلیم» و «سید آزادگان» ملقب شد، با رهبری خردمندانه، ایمان قوی و دیپلماسی صبورانه، باعث ایجاد وحدت، کاهش فشارها، حل مشکلات و تحمل بهتر شرایط سخت اسارت توسط دیگر اسیران شد. این روایت نمادی از مقاومت، ایمان و تأثیر یک رهبری معنوی در سخت‌ترین شرایط است.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. رحمانیان، عبدالمجید (1390). منشور پاکی و خدمتگزاری، تهران: پیام آزادگان،