لبخند گمشده: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «بندانگشتی|لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامي است === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' اسداله گرامي '''ويراستار:''' فرزانه قلعهقوند '''صفحهآرا:''' مريم مرداني''' ''' '''ليتوگرافي، چ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:لبخند گمشده.jpg|بندانگشتی|لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله | [[پرونده:لبخند گمشده.jpg|بندانگشتی|لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامی است]]'''لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامی است.''' | ||
=== '''فراداده کتاب''' === | === '''فراداده کتاب''' === | ||
''' | '''نویسنده:''' اسداله گرامی | ||
''' | '''ویراستار:''' فرزانه قلعهقوند | ||
'''صفحهآرا:''' | '''صفحهآرا:''' مریم مردانی''' ''' | ||
''' | '''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' ایرانا | ||
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1397 | '''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1397 | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
'''شمارگان:''' 1000 | '''شمارگان:''' 1000 | ||
''' | '''قیمت پشت جلد:''' 360000 ریال | ||
'''تعداد صفحات:''' 300 | '''تعداد صفحات:''' 300 | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''شماره شابک:''' 1- 25- 8220- 600- - 978 | '''شماره شابک:''' 1- 25- 8220- 600- - 978 | ||
'''قطع کتاب:''' | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع کتاب:''' خاطره | '''نوع کتاب:''' خاطره | ||
=== ''' | === '''معرفی کتاب''' === | ||
لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله | لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامی است که در 7 فصل بهنگارش درآمده است. زادگاه این آزاده جانباز اگرچه در آبادان است، اما از آنجایی که از سن 5 سالگی به همراه [[خانواده]] خود به اصفهان آمد و در آنجا ساکن شد، وی را به عنوان یک آزاده اصفهانی میشناسند. اسداله گرامی در سال 1359 در نفتشهر به [[اسارت و اسیران|اسارت]] نیروهای عراقی درآمد. سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده به مدت 10 سال در [[اردوگاه]] های موصل و رمادی. سپری شد. | ||
=== ''' | === '''گزیدهای از محتوای کتاب''' === | ||
«صدای پایکوبی عراقیها که خوابید، یواشیواش ناله مجروحان و همهمه مبهمی فضا را پر کرد. گلوله شانه پهن حبیب را سوراخ کرده بود و ظرف چند روز به دلیل گرما و عدم شستوشو، زخم پر از کرم شده بود. کرمها توی گوشت و خون او میلولیدند. حبیب مشهدی بود و زودتر از ما به بعقوبه آمده بود. | |||
بچهها بزاق را | بچهها بزاق را توی دهانشان جمع میکردند و مدتی نگه میداشتند تا چسبندگی پیدا کند، بعد بزاق را با دقت روی انگشت اشاره جمع میکردند و توی سوراخ کتف حبیب فرو میکردند تا کرمها به بزاق بچسبد و آنها را بیرون بکشند. بعضی از کرمها چنان چسبیده بودند که ترفند [[آب]] دهان و انگشت هم کارگر نمیافتاد. وسایل شخصی که همراهمان بود گرفته بودند، هیچکس چیزی نداشت. دنبال چیزی میگشتیم که توی جدال با این کرمها به کار ببریم. زرورق سیگاری گوشه سالن پیدا شد و این بار زرورق را به آب دهان آغشته کردیم ... .»<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> | ||
=== کتابشناسی === | === کتابشناسی === |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۰
لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامی است.
فراداده کتاب
نویسنده: اسداله گرامی
ویراستار: فرزانه قلعهقوند
صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: ایرانا
نوبت و سال چاپ: اول، 1397
شمارگان: 1000
قیمت پشت جلد: 360000 ریال
تعداد صفحات: 300
شماره شابک: 1- 25- 8220- 600- - 978
قطع کتاب: رقعی
نوع کتاب: خاطره
معرفی کتاب
لبخند گمشده خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز 70 درصد اسداله گرامی است که در 7 فصل بهنگارش درآمده است. زادگاه این آزاده جانباز اگرچه در آبادان است، اما از آنجایی که از سن 5 سالگی به همراه خانواده خود به اصفهان آمد و در آنجا ساکن شد، وی را به عنوان یک آزاده اصفهانی میشناسند. اسداله گرامی در سال 1359 در نفتشهر به اسارت نیروهای عراقی درآمد. سالهای اسارت این آزاده به مدت 10 سال در اردوگاه های موصل و رمادی. سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
«صدای پایکوبی عراقیها که خوابید، یواشیواش ناله مجروحان و همهمه مبهمی فضا را پر کرد. گلوله شانه پهن حبیب را سوراخ کرده بود و ظرف چند روز به دلیل گرما و عدم شستوشو، زخم پر از کرم شده بود. کرمها توی گوشت و خون او میلولیدند. حبیب مشهدی بود و زودتر از ما به بعقوبه آمده بود.
بچهها بزاق را توی دهانشان جمع میکردند و مدتی نگه میداشتند تا چسبندگی پیدا کند، بعد بزاق را با دقت روی انگشت اشاره جمع میکردند و توی سوراخ کتف حبیب فرو میکردند تا کرمها به بزاق بچسبد و آنها را بیرون بکشند. بعضی از کرمها چنان چسبیده بودند که ترفند آب دهان و انگشت هم کارگر نمیافتاد. وسایل شخصی که همراهمان بود گرفته بودند، هیچکس چیزی نداشت. دنبال چیزی میگشتیم که توی جدال با این کرمها به کار ببریم. زرورق سیگاری گوشه سالن پیدا شد و این بار زرورق را به آب دهان آغشته کردیم ... .»[۱]
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،