یوسف تباران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:یوسف تباران.jpg|بندانگشتی|کتاب یوسف تباران: چاپ اول این کتاب با عنوان قصّه یوسف‌تباران به چاپ رسیده است.]]
[[پرونده:یوسف تباران.jpg|بندانگشتی|کتاب یوسف تباران: چاپ اول این کتاب با عنوان [[قصه یوسف تباران]]  به چاپ رسیده است.]]
'''کتابی با محوریت  نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی<sup>(ره)</sup>'''
'''کتابی با محوریت  نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی<sup>(ره)</sup>'''


خط ۲۴: خط ۲۴:


=== '''معرفی کتاب''' ===
=== '''معرفی کتاب''' ===
این کتاب در 5 فصل و 15 موضوع و با مقدمه‌ای از سیدآزادگان( ←[[سید علی اکبر ابوترابی فرد]])به نگارش درآمده است. محور این کتاب نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی<sup>(ره)</sup> است. روایت‌های این کتاب از [[اردوگاه]] خاصی نیست و شامل  [[اردوگاه]] های ثبت‌نام‌شده می‌شود.  
این کتاب در 5 فصل و 15 موضوع و با مقدمه‌ای از سیدآزادگان( ←[[سید علی اکبر ابوترابی فرد]])به نگارش درآمده است. محور این کتاب نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی<sup>(ره)</sup> است. روایت‌های این کتاب از [[اردوگاه]] خاصی نیست و شامل  [[اردوگاه]] های ثبت‌نام‌شده می‌شود.چاپ اول این کتاب با عنوان [[قصه یوسف تباران]] به چاپ رسیده است.  
 
چاپ اول این کتاب با عنوان قصّه یوسف‌تباران به چاپ رسیده است.  


=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب   ''' ===
=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب   ''' ===

نسخهٔ ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۰۶

کتاب یوسف تباران: چاپ اول این کتاب با عنوان قصه یوسف تباران به چاپ رسیده است.

کتابی با محوریت نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی(ره)

فراداده کتاب

نویسنده: عبدالمجید رحمانیان

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: رامین

نوبت و سال چاپ: دوم، 1383

شمارگان:  3000

قیمت پشت جلد: 11000 ریال

تعداد صفحات:  160

شابک: X-9- 92006- 964

قطع کتاب: رقعی

نوع کتاب: خاطره

معرفی کتاب

این کتاب در 5 فصل و 15 موضوع و با مقدمه‌ای از سیدآزادگان( ←سید علی اکبر ابوترابی فرد)به نگارش درآمده است. محور این کتاب نگاه عاطفی آزادگان به امام خمینی(ره) است. روایت‌های این کتاب از اردوگاه خاصی نیست و شامل اردوگاه های ثبت‌نام‌شده می‌شود.چاپ اول این کتاب با عنوان قصه یوسف تباران به چاپ رسیده است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب   

نمایش فیلم که تمام شد، افسر عراقی فرصت را مناسب دید و شروع کرد به صحبت تا سمپاشی کند:

ببینید ایران چه‌جور دارد با اسرای ما رفتار می‌کند! ببینید خمینی دارد چه کار می کند!

تا گفت «خمینی» بچه‌ها صلوات فرستادند. گفت چرا برای خمینی صلوات می‌فرستید؟

بچه‌ها باز هم با شنیدن نام امام خمینی صلوات فرستادند.

گفت:

چرا برای حضرت محمد(ص) صلوات نمی‌فرستید، دوباره همگی صلوات فرستادند.

او ادامه داد برای خمینی نباید صلوات فرستاد. باز هم بچه‌ها صلوات فرستادند ... [۱].

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،