امکانات اردوگاه تکریت 16: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « ===مقدمه=== اردوگاه 16 تكریت در اوایل آبان 1367 شمسی تشکیل شد. این اردوگاه ازجمله اردوگاههایی است که تا روز تبادل اسرا، صلیب سرخ از آن هیچ اطلاعی نداشت. اردوگاه 16، دقیقاً روبهروی اردوگاه 12 (← اردوگاه تکریت 12 )قرار گرفته بود و اردوگاههای 11 (← [...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
===مقدمه=== | ===مقدمه=== | ||
اردوگاه 16 | [[اردوگاه تکریت 16]] در اوایل آبان 1367 شمسی تشکیل شد. این [[اردوگاه]] ازجمله اردوگاههایی است که تا روز تبادل [[اسرا]]، [[صلیب سرخ]] از آن هیچ اطلاعی نداشت.[[اردوگاه تکریت 16]]، دقیقاً روبهروی اردوگاه 12 (← [[اردوگاه تکریت 12]] )قرار گرفته بود و اردوگاههای 11 (← [[اردوگاه تکریت 12|اردوگاه تکریت 11]] )و 14(← [[اردوگاه تکریت 12|اردوگاه تکریت 14]] ) و 15 (← [[اردوگاه تکریت 12|اردوگاه تکریت 15]] )در حوالی آن قرار داشت. | ||
===امكانات [[اردوگاه]]=== | ===امكانات [[اردوگاه]]=== | ||
برای تهویه آسایشگاه، علاوهبر پنجره، که نزدیک به سقف تعبیه شده بود، حدوداً پنج پنکه داشت. البته نورگیری آسایشگاه ازطریق همان پنجرهها صورت میگرفت<ref>نوری زاده، علیرضا(1395).مصاحبه.</ref>. تهویه در ملحق با پنجرههایی صورت میگرفت که در هر اتاق وجود داشت. این پنجرهها، به ابعاد تقریبی یك در یك متر بودند و بهسمت حیاط باز میشدند. بهجز اینها منفذ دیگری وجود نداشت؛ همچنین برای هریک از اتاقها پنکه سقفی نیز تعبیه شده بود که در صورت موافقت عراقیها، برای تهویه مورد استفاده قرار میگرفت<ref name=":0">خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.</ref>. | برای تهویه آسایشگاه، علاوهبر پنجره، که نزدیک به سقف تعبیه شده بود، حدوداً پنج پنکه داشت. البته نورگیری آسایشگاه ازطریق همان پنجرهها صورت میگرفت<ref>نوری زاده، علیرضا(1395).مصاحبه.</ref>. تهویه در ملحق با پنجرههایی صورت میگرفت که در هر اتاق وجود داشت. این پنجرهها، به ابعاد تقریبی یك در یك متر بودند و بهسمت حیاط باز میشدند. بهجز اینها منفذ دیگری وجود نداشت؛ همچنین برای هریک از اتاقها پنکه سقفی نیز تعبیه شده بود که در صورت موافقت عراقیها، برای تهویه مورد استفاده قرار میگرفت<ref name=":0">خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.</ref>. | ||
با توجه به اینکه اردوگاه 16 نظامی بود، کف آسایشگاهها از بتون بود. در ابتدا تشکهای اسفنجی در اختیار [[اسرا]] قرار داده بودند، اما بهخاطر اینکه اسرا شبها دسترسی به [[توالت]] نداشتند، ازلحاظ بهداشتی وضعیت بدی را بهوجود آورد و همین عامل، باعث شد که اسرا تشکهای اسفنجی را بیرون بیندازند و بتون را بر آن ترجیح بدهند. تا اینکه پس از مدتی برای مفروش کردن آسایشگاه، پتوهایی را در اختیارشان قرار دادند<ref>جنوک،احد (1359).مصاحبه.</ref>. برای کل [[اردوگاه]] یک آشپزخانه بود که مابین پنج آسایشگاه قرار داشت؛ سه آسایشگاه در جلو و دو آسایشگاه در عقب قرار گرفته بودند و آشپزخانه کنار دو آسایشگاه عقبی بود. آشپزخانه را اسرای ایرانی اداره میكردند كه مسئولیت پخت غذای اسرا را برعهده داشتند. | با توجه به اینکه[[اردوگاه تکریت 16]] نظامی بود، کف آسایشگاهها از بتون بود. در ابتدا تشکهای اسفنجی در اختیار [[اسرا]] قرار داده بودند، اما بهخاطر اینکه [[اسرا]] شبها دسترسی به [[توالت]] نداشتند، ازلحاظ بهداشتی وضعیت بدی را بهوجود آورد و همین عامل، باعث شد که اسرا تشکهای اسفنجی را بیرون بیندازند و بتون را بر آن ترجیح بدهند. تا اینکه پس از مدتی برای مفروش کردن آسایشگاه، پتوهایی را در اختیارشان قرار دادند<ref>جنوک،احد (1359).مصاحبه.</ref>. برای کل [[اردوگاه]] یک [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] بود که مابین پنج آسایشگاه قرار داشت؛ سه آسایشگاه در جلو و دو آسایشگاه در عقب قرار گرفته بودند و [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] کنار دو آسایشگاه عقبی بود. [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] را اسرای ایرانی اداره میكردند كه مسئولیت پخت غذای [[اسرا]] را برعهده داشتند. | ||
در ابتدای آسایشگاه، دو باب سرویس بهداشتی با هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام وجود داشت که یکی از این سرویسها را آسایشگاههای 1 و 2 بهصورت مشترک استفاده میکردند و سرویس بهداشتی دیگر را هم، که هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام داشت، در اختیار آسایشگاههای 3 و 4 و 5 قرار داده بودند که هیچ امکاناتی نداشتند. اما بعدها برای هر آسایشگاه بهصورت مجزا توالتهایی ساخته شد که در کنار آسایشگاهها و مابین آنها واقع شده بود<ref name=":0" />. همچنین حلبی هفده کیلویی را داخل هریک از آسایشگاهها میگذاشتند تا شبها از زمانیکه سوت داخلباش را میزدند تا فردا صبح ساعت 8 از آن بهجای [[توالت]] شبانه استفاده شود<ref name=":1">نوری زاده ، علیرضا(1395) ؛جنوک، احد(1359). مصاحبه.</ref>. همچنین هفت هشت چشمه [[توالت]] ملحق نیز در کنار اتاقکهای حمام تعبیه شده بود<ref name=":0" />. | در ابتدای آسایشگاه، دو باب سرویس بهداشتی با هشت چشمه [[توالت]] و هشت دوش [[حمام در اسارت|حمام]] وجود داشت که یکی از این سرویسها را آسایشگاههای 1 و 2 بهصورت مشترک استفاده میکردند و سرویس بهداشتی دیگر را هم، که هشت چشمه [[توالت]] و هشت دوش [[حمام در اسارت|حمام]] داشت، در اختیار آسایشگاههای 3 و 4 و 5 قرار داده بودند که هیچ امکاناتی نداشتند. اما بعدها برای هر آسایشگاه بهصورت مجزا توالتهایی ساخته شد که در کنار آسایشگاهها و مابین آنها واقع شده بود<ref name=":0" />. همچنین حلبی هفده کیلویی را داخل هریک از آسایشگاهها میگذاشتند تا شبها از زمانیکه سوت داخلباش را میزدند تا فردا صبح ساعت 8 از آن بهجای [[توالت]] شبانه استفاده شود<ref name=":1">نوری زاده ، علیرضا(1395) ؛جنوک، احد(1359). مصاحبه.</ref>. همچنین هفت هشت چشمه [[توالت]] ملحق نیز در کنار اتاقکهای [[حمام در اسارت|حمام]] تعبیه شده بود<ref name=":0" />. | ||
در ابتدا حمام با هشت دوش فقط در آسایشگاههای 1 و 2 بود. اما بعدها حمام برای سایر آسایشگاهها تأمین شد. مخزن [[آب]] تانکری بود که بر سقف حمام گذاشته بودند. با پنج نمره که صرفاً شیر آب داشت و دوشی نبود. حمام بهصورت نوبتی انجام میشد و اسرا دسترسی به آب گرم نیز نداشتند.<ref name=":1" /> حمام ملحق در یک اتاق به مساحت 9 مترمربع قرار داشت که فاقد دوش بود و تنها با چند شیر آب با دیواری از هم جدا شده و در حقیقت، به اتاقکهای کوچکتری تقسیم شده بودند که بعضی از آنها نیز در داشتند. ولی اکثر مواقع اسرا دسترسی به [[آب]] گرم نداشتند.حبانه یا سطل آب در ملحق 16 وجود نداشت؛ بنابراین | در ابتدا [[حمام در اسارت|حمام]] با هشت دوش فقط در آسایشگاههای 1 و 2 بود. اما بعدها حمام برای سایر آسایشگاهها تأمین شد. مخزن [[آب]] تانکری بود که بر سقف حمام گذاشته بودند. با پنج نمره که صرفاً شیر [[آب]] داشت و دوشی نبود. [[حمام در اسارت|حمام]] بهصورت نوبتی انجام میشد و [[اسرا]] دسترسی به [[آب]] گرم نیز نداشتند.<ref name=":1" /> [[حمام در اسارت|حمام]] ملحق در یک اتاق به مساحت 9 مترمربع قرار داشت که فاقد دوش بود و تنها با چند شیر [[آب]] با دیواری از هم جدا شده و در حقیقت، به اتاقکهای کوچکتری تقسیم شده بودند که بعضی از آنها نیز در داشتند. ولی اکثر مواقع [[اسرا]] دسترسی به [[آب]] گرم نداشتند.حبانه یا سطل [[آب]] در ملحق 16 وجود نداشت؛ بنابراین [[اسرا]]، [[آب]] مصرفی خود را در طول شب در یک لیوان با خود به آسایشگاه میبردند<ref name=":0" />. | ||
اتاق کوچکی به نام بهداری در نزدیکی درِ خروجی و کنار آشپزخانه واقع شده بود. اما وضعیت بهداشتی در [[اردوگاه]] مفقودین، در شرایط حادّی بود؛ بهاینصورت که بهخاطر [[امکانات]] بهداشتی کم و کمبود شدید دارو، شپش در [[اردوگاه]] شیوع یافت و بیماریهایی چون گال (جرب)، اسهال خونی، سل، بیماریهای کلیوی و... در [[اردوگاه]] رواج مییافت که از بین این بیماریها، اسهال خونی تلفات بیشتری از اسرا میگرفت. ازجمله کسانی که در اثر بیماری اسهال خونی جان باخت، جمشید از بچههای مشهد و علیشا از بچههای شیراز بودند؛ البته در بهداری قرصهای آنتیبیوتیک میدادند و چند نفر از اسرا به نامهای علی یوسفزاده از تبریز و بهزاد عطرکار روشن، که دانشجوی پزشکی بود، در بهداری کار میکردند.برای حفاظت از [[اردوگاه]]، علاوهبر چهار برجک نگهبانی و کشیده شدن سیمخاردارهای حلقویشکل به دور [[اردوگاه]]، پس از درِ کشویی و در داخل آسایشگاه، دو اتاق برای نگهبانان تعبیه شده بود. همچنین برای حفاظت از ملحق نیز، اتاق نگهبانی در حیاط ملحق کنار حمام و دستشویی تعبیه شده بود. اسرا از داشتن [[امکانات بهداشتی]] مانند سلمانی، و [[امکانات]] فرهنگی چون کتاب و کتابخانه یا قلم و | اتاق کوچکی به نام بهداری در نزدیکی درِ خروجی و کنار [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] واقع شده بود. اما وضعیت بهداشتی در [[اردوگاه]] مفقودین، در شرایط حادّی بود؛ بهاینصورت که بهخاطر [[امکانات]] بهداشتی کم و کمبود شدید دارو، شپش در [[اردوگاه]] شیوع یافت و بیماریهایی چون گال (جرب)، اسهال خونی، سل، بیماریهای کلیوی و... در [[اردوگاه]] رواج مییافت که از بین این بیماریها، اسهال خونی تلفات بیشتری از اسرا میگرفت. ازجمله کسانی که در اثر بیماری اسهال خونی جان باخت، جمشید از بچههای مشهد و علیشا از بچههای شیراز بودند؛ البته در بهداری قرصهای آنتیبیوتیک میدادند و چند نفر از [[اسرا]] به نامهای علی یوسفزاده از تبریز و بهزاد عطرکار روشن، که دانشجوی پزشکی بود، در بهداری کار میکردند.برای حفاظت از [[اردوگاه]]، علاوهبر چهار برجک نگهبانی و کشیده شدن سیمخاردارهای حلقویشکل به دور [[اردوگاه]]، پس از درِ کشویی و در داخل آسایشگاه، دو اتاق برای نگهبانان تعبیه شده بود. همچنین برای حفاظت از ملحق نیز، اتاق نگهبانی در حیاط ملحق کنار [[حمام در اسارت|حمام]] و دستشویی تعبیه شده بود. [[اسرا]] از داشتن [[امکانات بهداشتی]] مانند سلمانی، و [[امکانات]] فرهنگی چون [[کتاب و کتابخوانی|کتاب]] و کتابخانه یا [[قلم در اسارت|قلم]] و [[کاغذ در اسارت|کاغذ]]، خیاطخانه بیبهره بود. وجود [[قلم در اسارت|قلم]] و [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] در آسایشگاهها ممنوع و جرم محسوب میشد.<ref name=":1" /> | ||
نیز نگاه کنید به [[اردوگاه تکریت 16]] | نیز نگاه کنید به [[اردوگاه تکریت 16]] | ||
=== کتابشناسی === | === کتابشناسی === | ||
<references />وحید آقا کرمی |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۰
مقدمه
اردوگاه تکریت 16 در اوایل آبان 1367 شمسی تشکیل شد. این اردوگاه ازجمله اردوگاههایی است که تا روز تبادل اسرا، صلیب سرخ از آن هیچ اطلاعی نداشت.اردوگاه تکریت 16، دقیقاً روبهروی اردوگاه 12 (← اردوگاه تکریت 12 )قرار گرفته بود و اردوگاههای 11 (← اردوگاه تکریت 11 )و 14(← اردوگاه تکریت 14 ) و 15 (← اردوگاه تکریت 15 )در حوالی آن قرار داشت.
امكانات اردوگاه
برای تهویه آسایشگاه، علاوهبر پنجره، که نزدیک به سقف تعبیه شده بود، حدوداً پنج پنکه داشت. البته نورگیری آسایشگاه ازطریق همان پنجرهها صورت میگرفت[۱]. تهویه در ملحق با پنجرههایی صورت میگرفت که در هر اتاق وجود داشت. این پنجرهها، به ابعاد تقریبی یك در یك متر بودند و بهسمت حیاط باز میشدند. بهجز اینها منفذ دیگری وجود نداشت؛ همچنین برای هریک از اتاقها پنکه سقفی نیز تعبیه شده بود که در صورت موافقت عراقیها، برای تهویه مورد استفاده قرار میگرفت[۲].
با توجه به اینکهاردوگاه تکریت 16 نظامی بود، کف آسایشگاهها از بتون بود. در ابتدا تشکهای اسفنجی در اختیار اسرا قرار داده بودند، اما بهخاطر اینکه اسرا شبها دسترسی به توالت نداشتند، ازلحاظ بهداشتی وضعیت بدی را بهوجود آورد و همین عامل، باعث شد که اسرا تشکهای اسفنجی را بیرون بیندازند و بتون را بر آن ترجیح بدهند. تا اینکه پس از مدتی برای مفروش کردن آسایشگاه، پتوهایی را در اختیارشان قرار دادند[۳]. برای کل اردوگاه یک آشپزخانه بود که مابین پنج آسایشگاه قرار داشت؛ سه آسایشگاه در جلو و دو آسایشگاه در عقب قرار گرفته بودند و آشپزخانه کنار دو آسایشگاه عقبی بود. آشپزخانه را اسرای ایرانی اداره میكردند كه مسئولیت پخت غذای اسرا را برعهده داشتند.
در ابتدای آسایشگاه، دو باب سرویس بهداشتی با هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام وجود داشت که یکی از این سرویسها را آسایشگاههای 1 و 2 بهصورت مشترک استفاده میکردند و سرویس بهداشتی دیگر را هم، که هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام داشت، در اختیار آسایشگاههای 3 و 4 و 5 قرار داده بودند که هیچ امکاناتی نداشتند. اما بعدها برای هر آسایشگاه بهصورت مجزا توالتهایی ساخته شد که در کنار آسایشگاهها و مابین آنها واقع شده بود[۲]. همچنین حلبی هفده کیلویی را داخل هریک از آسایشگاهها میگذاشتند تا شبها از زمانیکه سوت داخلباش را میزدند تا فردا صبح ساعت 8 از آن بهجای توالت شبانه استفاده شود[۴]. همچنین هفت هشت چشمه توالت ملحق نیز در کنار اتاقکهای حمام تعبیه شده بود[۲].
در ابتدا حمام با هشت دوش فقط در آسایشگاههای 1 و 2 بود. اما بعدها حمام برای سایر آسایشگاهها تأمین شد. مخزن آب تانکری بود که بر سقف حمام گذاشته بودند. با پنج نمره که صرفاً شیر آب داشت و دوشی نبود. حمام بهصورت نوبتی انجام میشد و اسرا دسترسی به آب گرم نیز نداشتند.[۴] حمام ملحق در یک اتاق به مساحت 9 مترمربع قرار داشت که فاقد دوش بود و تنها با چند شیر آب با دیواری از هم جدا شده و در حقیقت، به اتاقکهای کوچکتری تقسیم شده بودند که بعضی از آنها نیز در داشتند. ولی اکثر مواقع اسرا دسترسی به آب گرم نداشتند.حبانه یا سطل آب در ملحق 16 وجود نداشت؛ بنابراین اسرا، آب مصرفی خود را در طول شب در یک لیوان با خود به آسایشگاه میبردند[۲].
اتاق کوچکی به نام بهداری در نزدیکی درِ خروجی و کنار آشپزخانه واقع شده بود. اما وضعیت بهداشتی در اردوگاه مفقودین، در شرایط حادّی بود؛ بهاینصورت که بهخاطر امکانات بهداشتی کم و کمبود شدید دارو، شپش در اردوگاه شیوع یافت و بیماریهایی چون گال (جرب)، اسهال خونی، سل، بیماریهای کلیوی و... در اردوگاه رواج مییافت که از بین این بیماریها، اسهال خونی تلفات بیشتری از اسرا میگرفت. ازجمله کسانی که در اثر بیماری اسهال خونی جان باخت، جمشید از بچههای مشهد و علیشا از بچههای شیراز بودند؛ البته در بهداری قرصهای آنتیبیوتیک میدادند و چند نفر از اسرا به نامهای علی یوسفزاده از تبریز و بهزاد عطرکار روشن، که دانشجوی پزشکی بود، در بهداری کار میکردند.برای حفاظت از اردوگاه، علاوهبر چهار برجک نگهبانی و کشیده شدن سیمخاردارهای حلقویشکل به دور اردوگاه، پس از درِ کشویی و در داخل آسایشگاه، دو اتاق برای نگهبانان تعبیه شده بود. همچنین برای حفاظت از ملحق نیز، اتاق نگهبانی در حیاط ملحق کنار حمام و دستشویی تعبیه شده بود. اسرا از داشتن امکانات بهداشتی مانند سلمانی، و امکانات فرهنگی چون کتاب و کتابخانه یا قلم و کاغذ، خیاطخانه بیبهره بود. وجود قلم و کاغذ در آسایشگاهها ممنوع و جرم محسوب میشد.[۴]
نیز نگاه کنید به اردوگاه تکریت 16
کتابشناسی
وحید آقا کرمی