قلم در اسارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
سپس این ماده سیاه را درون مغزی خودکار می‌كردند كه تا ته خودکار بالا می‌آمد و فقط نوکش رنگ داشت. این مغزی را سریع جا می‌زدند و امضا می‌کردند. هفت یا هشت نفر که امضا می‌کردند، تمام می‌شد. عراقی‌ها با نگاه به خودکار، فکر می‌کردند که خراب شده، آن را کنار می‌گذاشتند و با خودشان می‌بردند. [[اسرا]] باید این کار را طوری انجام می‌دادند که پنج شش نفر عراقی که دور میز بودند، متوجه نشوند<ref>نوذری، فرامرز (1392). [[خاکریز پنهان]]. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref> .
سپس این ماده سیاه را درون مغزی خودکار می‌كردند كه تا ته خودکار بالا می‌آمد و فقط نوکش رنگ داشت. این مغزی را سریع جا می‌زدند و امضا می‌کردند. هفت یا هشت نفر که امضا می‌کردند، تمام می‌شد. عراقی‌ها با نگاه به خودکار، فکر می‌کردند که خراب شده، آن را کنار می‌گذاشتند و با خودشان می‌بردند. [[اسرا]] باید این کار را طوری انجام می‌دادند که پنج شش نفر عراقی که دور میز بودند، متوجه نشوند<ref>نوذری، فرامرز (1392). [[خاکریز پنهان]]. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref> .


راه دیگر برداشتن خودکار از نمایندگان [[صلیب سرخ]] بود. یکی از اسرا با بر[[نامه]] قبلی به جعبه خودکاری که در دست نماینده [[صلیب سرخ]] بود، ضربه‌ای می‌زد و با این حرکت، همه خودکارها روی زمین می‌ریخت و در چشم‌برهم‌زدنی، اثری از خودکارها بر روی زمین نبود. نمایندگان [[صلیب سرخ]] گاهی عصبانی می‌شدند و [[اعتراض]] می‌کردند و گاهی هم از این پیشامد چشم‌پوشی می‌کردند. اما این خودکارها، بعد از مدتی تمام می‌شد و ناچار به تعویض آن می‌شدند. در مواقعی كه اسرا نیاز ضروری به خودکار پیدا می‌کردند، کار را به مسئول نظافت اتاق نگهبان می‌سپردند. او با سرنگ از خودکارِ روی میزِ کار عراقی‌ها جوهر می‌کشید و داخل مغزی خالی خودکار خودشان می‌ریخت<ref name=":0">خاجی، علی (1391). [[شرح قفس(کتاب)|شرح قفص]]. تهران: پیام آزادگان.</ref> .
راه دیگر برداشتن خودکار از نمایندگان [[صلیب سرخ]] بود. یکی از اسرا با بر[[نامه]] قبلی به جعبه خودکاری که در دست نماینده [[صلیب سرخ]] بود، ضربه‌ای می‌زد و با این حرکت، همه خودکارها روی زمین می‌ریخت و در چشم‌برهم‌زدنی، اثری از خودکارها بر روی زمین نبود. نمایندگان [[صلیب سرخ]] گاهی عصبانی می‌شدند و [[اعتراض]] می‌کردند و گاهی هم از این پیشامد چشم‌پوشی می‌کردند. اما این خودکارها، بعد از مدتی تمام می‌شد و ناچار به تعویض آن می‌شدند. در مواقعی كه اسرا نیاز ضروری به خودکار پیدا می‌کردند، کار را به مسئول نظافت اتاق نگهبان می‌سپردند. او با سرنگ از خودکارِ روی میزِ کار عراقی‌ها جوهر می‌کشید و داخل مغزی خالی خودکار خودشان می‌ریخت<ref name=":0">خاجی، علی (1391). [[شرح قفس(کتاب)|شرح قفص]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/ پیام آزادگان].</ref> .


== محافظت از قلم ==
== محافظت از قلم ==
باید از قلم‌هایی که با این دردسر به‌دست می‌آمد، به‌خوبی محافظت می‌شد. عده‌ای از [[اسرا]] مسئول مخفی کردن این قلم‌ها بودند. آنها را داخل تیوپ خمیر دندان‌های مصرف‌شده، داخل قوطی‌های پُر از شیر خشک و همچنین حاشیه پتوها و بعضی وقت‌ها درعصاها مخفی می‌کردند<ref>سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1386). دانستنی‌های آزادگان. تهران: پیام آزادگان.</ref>.
باید از قلم‌هایی که با این دردسر به‌دست می‌آمد، به‌خوبی محافظت می‌شد. عده‌ای از [[اسرا]] مسئول مخفی کردن این قلم‌ها بودند. آنها را داخل تیوپ خمیر دندان‌های مصرف‌شده، داخل قوطی‌های پُر از شیر خشک و همچنین حاشیه پتوها و بعضی وقت‌ها درعصاها مخفی می‌کردند<ref>سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1386). دانستنی‌های آزادگان. تهران: [https://www.mfpa.ir/ پیام آزادگان.]</ref>.


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==
خط ۱۹: خط ۱۹:
== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==
<references />پروین کاشانی زاده
<references />پروین کاشانی زاده
[[رده:قلم در اسارت]]
[[رده:استنساخ]]
[[رده:کاغذ در اسارت]]
[[رده:تولید نوشت افزار در اسارت]]
[[رده:ابتکارات و خلاقیت در ساخت نوشت افزار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۴


یکی از ابتدای‌ترین وسایل برای نوشتن بود که اسرای ایرانی در اختیار نداشتند.

قلم یکی از ابتدای‌ترین وسایل برای نوشتن بود که اسرای ایرانی در اختیار نداشتند. یکی از راه‌هایی که آنها را به قلم می‌رساند، عبور از خط قرمز بود. در روزهای پرداخت حقوق، عراقی‌ها برای گرفتن امضا به اسرای ایرانی خودکار می‌دادند که در این فرصت، آنها مغزی خودکار را عوض می‌کردند و برای اینکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن خودکار نشوند، از قبل چوبی آتش می‌زدند تا کاملاً زغال شود.

سپس این ماده سیاه را درون مغزی خودکار می‌كردند كه تا ته خودکار بالا می‌آمد و فقط نوکش رنگ داشت. این مغزی را سریع جا می‌زدند و امضا می‌کردند. هفت یا هشت نفر که امضا می‌کردند، تمام می‌شد. عراقی‌ها با نگاه به خودکار، فکر می‌کردند که خراب شده، آن را کنار می‌گذاشتند و با خودشان می‌بردند. اسرا باید این کار را طوری انجام می‌دادند که پنج شش نفر عراقی که دور میز بودند، متوجه نشوند[۱] .

راه دیگر برداشتن خودکار از نمایندگان صلیب سرخ بود. یکی از اسرا با برنامه قبلی به جعبه خودکاری که در دست نماینده صلیب سرخ بود، ضربه‌ای می‌زد و با این حرکت، همه خودکارها روی زمین می‌ریخت و در چشم‌برهم‌زدنی، اثری از خودکارها بر روی زمین نبود. نمایندگان صلیب سرخ گاهی عصبانی می‌شدند و اعتراض می‌کردند و گاهی هم از این پیشامد چشم‌پوشی می‌کردند. اما این خودکارها، بعد از مدتی تمام می‌شد و ناچار به تعویض آن می‌شدند. در مواقعی كه اسرا نیاز ضروری به خودکار پیدا می‌کردند، کار را به مسئول نظافت اتاق نگهبان می‌سپردند. او با سرنگ از خودکارِ روی میزِ کار عراقی‌ها جوهر می‌کشید و داخل مغزی خالی خودکار خودشان می‌ریخت[۲] .

محافظت از قلم

باید از قلم‌هایی که با این دردسر به‌دست می‌آمد، به‌خوبی محافظت می‌شد. عده‌ای از اسرا مسئول مخفی کردن این قلم‌ها بودند. آنها را داخل تیوپ خمیر دندان‌های مصرف‌شده، داخل قوطی‌های پُر از شیر خشک و همچنین حاشیه پتوها و بعضی وقت‌ها درعصاها مخفی می‌کردند[۳].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. نوذری، فرامرز (1392). خاکریز پنهان. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  2. خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.
  3. سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1386). دانستنی‌های آزادگان. تهران: پیام آزادگان.

پروین کاشانی زاده