نان در اسارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:نان سنتی.jpg|بندانگشتی|تصویر نان سنتی ]] | [[پرونده:نان سنتی.jpg|بندانگشتی|تصویر نان سنتی ]] | ||
'''نان''' نوعی خوراک جامد و قابل شمارش است که با پختن، بخارپز کردن یا سرخ کردن خمیر فراهم میشود. در پخت نان به جز آردِ غلات، آب، مخمر و نمک، گاه از شیر، روغن، انواع ادویه و افزودنیهای دیگر نیز استفاده میشود. تنوع مواد اولیه و گوناگونی شیوههای پخت، انواع بسیار مختلفی از نان را بهدست میدهد. نان در سراسر جهان، یک خوراک بنیادی شمرده میشود. معمولاً از آرد گندم خمیری فراهم شده که به کمک خمیرمایه، ور میآید و حجمش زیاد میشود و در پایان، درون تنور یا فر، پخته میشود.<ref>نان(1402).ویکی پدیای فارسی . قابل بازیابی از<nowiki/>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%86</ref> | '''نان''' نوعی خوراک جامد و قابل شمارش است که با پختن، بخارپز کردن یا سرخ کردن خمیر فراهم میشود. در پخت نان به جز آردِ غلات، آب، مخمر و نمک، گاه از شیر، روغن، انواع ادویه و افزودنیهای دیگر نیز استفاده میشود. تنوع مواد اولیه و گوناگونی شیوههای پخت، انواع بسیار مختلفی از نان را بهدست میدهد. نان در سراسر جهان، یک خوراک بنیادی شمرده میشود. معمولاً از آرد گندم خمیری فراهم شده که به کمک خمیرمایه، ور میآید و حجمش زیاد میشود و در پایان، درون تنور یا فر، پخته میشود.<ref>نان(1402).ویکی پدیای فارسی . قابل بازیابی از<nowiki/>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%86</ref> | ||
== سهمیه نان == | |||
سهمیه نان روزانه هر اسیر، معمولاً دو عدد نان کوچک به نام «سمون» در شکل تقریباً بیضی شبیه به شیرینی شستی بود. به گفته آزادگان، عموماً وسط آن نپخته و خمیر بود که عدهای نمیتوانستند آن را بخورند و خمیر آن را درمیآوردند و در آفتاب خشک میکردند؛ سپس آن را با دست آسیاب میكردند و در غذای شام یا با برنج ظهر مخلوط میكردند و میخوردند. در | سهمیه نان روزانه هر اسیر، معمولاً دو عدد نان کوچک به نام «سمون» در شکل تقریباً بیضی شبیه به شیرینی شستی بود. به گفته آزادگان، عموماً وسط آن نپخته و خمیر بود که عدهای نمیتوانستند آن را بخورند و خمیر آن را درمیآوردند و در آفتاب خشک میکردند؛ سپس آن را با دست آسیاب میكردند و در غذای [[شام در اسارت|شام]] یا با برنج ظهر مخلوط میكردند و میخوردند. در [[اردوگاه|اردوگاه]]<nowiki/>های ثبتشده گاهی خمیرها را جمعآوری و در مناسبتها، با آن حلوا و زولبیا درست میکردند. این دو نان، سهمیه روزانه هر فرد بود. | ||
== توزیع نان == | |||
توزیع نان به اینصورت بود که با یک ماشین نظامی ایفا به داخل [[اردوگاه]] میآمد؛ مسئولان نان هر آسایشگاه، با در دست داشتن [[آمار]] برای تحویل نان بهصورت دستهجمعی، به کنار ماشین میرفتند و نان خود را تحویل میگرفتند. بعد از توزیع کل نان، نمایندگان برمیگشتند و نان را بین اسرا تقسیم میکردند. این کار در ساعت حدود ده تا دوازده ظهر صورت میگرفت. معمولاً مسئولان مختلف در آسایشگاه، یک نان اضافی میگرفتند؛ برخی از مسئولان از گرفتن این سهمیه اضافی امتناع میكردند و کل نان به نسبت مساوی، با درنظر گرفتن کیفیت و بزرگی یا کوچکی نان، بین اسرا تقسیم میشد. | توزیع نان به اینصورت بود که با یک ماشین نظامی ایفا به داخل [[اردوگاه]] میآمد؛ مسئولان نان هر آسایشگاه، با در دست داشتن [[آمار]] برای تحویل نان بهصورت دستهجمعی، به کنار ماشین میرفتند و نان خود را تحویل میگرفتند. بعد از توزیع کل نان، نمایندگان برمیگشتند و نان را بین [[اسرا]] تقسیم میکردند. این کار در ساعت حدود ده تا دوازده ظهر صورت میگرفت. معمولاً مسئولان مختلف در آسایشگاه، یک نان اضافی میگرفتند؛ برخی از مسئولان از گرفتن این سهمیه اضافی امتناع میكردند و کل نان به نسبت مساوی، با درنظر گرفتن کیفیت و بزرگی یا کوچکی نان، بین [[اسرا]] تقسیم میشد. | ||
سالمی نژاد نقل می کند :«سهمیه روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. [[اسرا]] درباره نوع آرد آن نظرهای مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هسته خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لایه رویی این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» <ref>سالمینژاد، عبدالرضا (1386). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.83.</ref> | سالمی نژاد نقل می کند:<blockquote>«سهمیه روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. [[اسرا]] درباره نوع آرد آن نظرهای مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هسته خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لایه رویی این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، [[اسرا]] برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» <ref>سالمینژاد، عبدالرضا (1386). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.83.</ref></blockquote>رحمانیان <ref>رحمانیان، عبدالمجید (1390). [[تنفس ممنوع(کتاب)|تنفس ممنوع]]، خاطرات [[بهداشت و درمان]] در اسارت، چ دوم. تهران: [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|پیام آزادگان]]،ص.175.</ref> بیان میکند:<blockquote>«نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در [[اردوگاه موصل 4]]، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیه نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیله یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.»</blockquote> | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[تغذیه]] | |||
* [[آشپزی و آشپزخانه]] | |||
* [[غذای اسارت]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references />سهیلا علی ین و مرتضی واحدپور | <references />سهیلا علی ین و مرتضی واحدپور | ||
بازنگری دبیرخانه ویکی آزادگان | |||
[[رده:نان در اسارت]] | |||
[[رده:آشپزی و آشپزخانه]] | |||
[[رده:غذای اسارت]] | |||
[[رده:تغذیه]] | |||
[[رده:تغذیه در اسارت]] | |||
[[رده:چای در اسارت]] | |||
[[رده:ناهار در اسارت]] | |||
[[رده:شام در اسارت]] | |||
[[رده:صبحانه در اسارت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۴۹
نان نوعی خوراک جامد و قابل شمارش است که با پختن، بخارپز کردن یا سرخ کردن خمیر فراهم میشود. در پخت نان به جز آردِ غلات، آب، مخمر و نمک، گاه از شیر، روغن، انواع ادویه و افزودنیهای دیگر نیز استفاده میشود. تنوع مواد اولیه و گوناگونی شیوههای پخت، انواع بسیار مختلفی از نان را بهدست میدهد. نان در سراسر جهان، یک خوراک بنیادی شمرده میشود. معمولاً از آرد گندم خمیری فراهم شده که به کمک خمیرمایه، ور میآید و حجمش زیاد میشود و در پایان، درون تنور یا فر، پخته میشود.[۱]
سهمیه نان
سهمیه نان روزانه هر اسیر، معمولاً دو عدد نان کوچک به نام «سمون» در شکل تقریباً بیضی شبیه به شیرینی شستی بود. به گفته آزادگان، عموماً وسط آن نپخته و خمیر بود که عدهای نمیتوانستند آن را بخورند و خمیر آن را درمیآوردند و در آفتاب خشک میکردند؛ سپس آن را با دست آسیاب میكردند و در غذای شام یا با برنج ظهر مخلوط میكردند و میخوردند. در اردوگاههای ثبتشده گاهی خمیرها را جمعآوری و در مناسبتها، با آن حلوا و زولبیا درست میکردند. این دو نان، سهمیه روزانه هر فرد بود.
توزیع نان
توزیع نان به اینصورت بود که با یک ماشین نظامی ایفا به داخل اردوگاه میآمد؛ مسئولان نان هر آسایشگاه، با در دست داشتن آمار برای تحویل نان بهصورت دستهجمعی، به کنار ماشین میرفتند و نان خود را تحویل میگرفتند. بعد از توزیع کل نان، نمایندگان برمیگشتند و نان را بین اسرا تقسیم میکردند. این کار در ساعت حدود ده تا دوازده ظهر صورت میگرفت. معمولاً مسئولان مختلف در آسایشگاه، یک نان اضافی میگرفتند؛ برخی از مسئولان از گرفتن این سهمیه اضافی امتناع میكردند و کل نان به نسبت مساوی، با درنظر گرفتن کیفیت و بزرگی یا کوچکی نان، بین اسرا تقسیم میشد.
سالمی نژاد نقل می کند:
«سهمیه روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. اسرا درباره نوع آرد آن نظرهای مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هسته خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لایه رویی این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» [۲]
رحمانیان [۳] بیان میکند:
«نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در اردوگاه موصل 4، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیه نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیله یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.»
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ نان(1402).ویکی پدیای فارسی . قابل بازیابی ازhttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%86
- ↑ سالمینژاد، عبدالرضا (1386). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.83.
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع، خاطرات بهداشت و درمان در اسارت، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.175.
سهیلا علی ین و مرتضی واحدپور
بازنگری دبیرخانه ویکی آزادگان