تک نگاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''نگارش يادداشت و دل‌نوشته در دوران اسارت.'''
'''نگارش یادداشت و دل‌نوشته در [[اسارت و اسیران|دوران اسارت]].'''


=== مقدمه ===
مهم‌ترین علل تک نگاری در [[اسارت و اسیران|اسارت]] را می‌توان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوب‌شده، [[شکنجه]] در سلول‌های حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاه‌ها، ممنوعیت [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] و [[قلم در اسارت|قلم]]، [[شهید و شهادت|شهادت]] عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچکترین تلنگری شکوفا می‌شود و بر [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] بی‌جانی مینشیند و به آن جان می‌بخشد. صدای فغان پرنده‌ای که از آسمان [[اردوگاه]] می‌گذرد، شکفتن غنچه‌ای در باغچه کوچک [[اردوگاه]]، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیم‌خاردارها، و در نهایت مسابقات هر ساله [[شعر در اسارت|شعر]] و [[مقاله و دکلمه در اسارت|دکلمه]] در [[مناسبت ملی دهه فجر|ایام دهه فجر]] در اردوگاه‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای تک نگاری در [[اسارت و اسیران|اسارت]] باشد:<blockquote>«در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگ‌پریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریایی‌اند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن‌ را به‌ یادمان می‌آورند، همواره امید را زمزمه می‌کنیم.»<ref>گودرزی ،داوود(1367) . [[اردوگاه موصل 4]] . مصاحبه .</ref></blockquote>یا این شعر از محمدرضا صدقی، که نیمه‌شب از شدت درد [[شکنجه|شكنجه]] در [[اردوگاه رمادی 3]] آسایشگاه 3 سروده است:<blockquote>ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود
مهم‌ترین علل تک‌نگاری در اسارت را می‌توان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوب‌شده، شکنجه در سلول‌های حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاه‌ها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچک‌ترین تلنگری شکوفا می‌شود و بر کاغذ بی‌جانی مینشيند و به آن جان می‌بخشد. صدای فغان پرنده‌ای که از آسمان اردوگاه می‌گذرد، شکفتن غنچه‌ای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیم‌خاردارها، و در نهايت مسابقات هر ساله شعر و دکلمه در ایام دهه فجر در اردوگاه‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای تک‌نگاری در اسارت باشد: «در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگ‌پریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریایی‌اند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن‌ را به‌ یادمان می‌آورند، همواره امید را زمزمه می‌کنیم.»<ref>گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .</ref> يا اين شعر از محمدرضا صدقی، که نیمه‌شب از شدت درد شكنجه در [[اردوگاه رمادی 3]] آسایشگاه 3 سروده است:
ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود


گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود
گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود
خط ۲۹: خط ۲۷:
خون اگر می‌رود از دیده صدقی نه عجب
خون اگر می‌رود از دیده صدقی نه عجب


چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود
چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود</blockquote> البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] و [[قلم در اسارت|قلم]] را نباید از یاد برد که همیشه بزرگ‌ترین دغدغه تکنگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را به‌گونه‌ای سرگرم کند و افرادی که طبع [[شعر در اسارت|شعر]] و [[داستان در اسارت|داستان]] داشتند یا مایل به تک نگاری بودند، هریک به دنبال راهی برای به‌دست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شایان ذكر است داشتن خودکار یا [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در [[زندان انفرادی|سلول انفرادی]] با کتک در هر سه [[آمار]] صبح و ظهر وعصر بود.


 البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگ‌ترین دغدغه تك‌نگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را به‌گونه‌ای سرگرم کند و افرادي که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تک‌نگاری بودند، هريک به دنبال راهي برای به‌دست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شايان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود.
== تهیه کاغذ ==
از علل مهم ممنوعیت [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] و خودکار در [[اردوگاه|اردوگاه‌]]<nowiki/>ها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در [[اردوگاه]]، خاصه از راه تكثیر قرآن و نهج‌البلاغه بود.در بعضی از اردوگاه‌های [[صلیب سرخ]] دیده، اولین راه دستیابی به [[کاغذ در اسارت|کاغذ]]، پاکت‌های خالی و چندلایه سیمان بود. در این اردوگا‌ه‌ها، کار اجباری بود و دستگاه بلوک زنی [[اردوگاه]] لحظه‌ای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوک زنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکت‌ها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباس‌ها جاسازی، و به آسایشگاه‌ها برده می‌شد. بعد از پاکت سیمان، مهم‌ترین منبع [[کاغذ در اسارت|کاغذ]]، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از [[اسرا]] نیز تک نگاری خود را مابین سطور کتاب‌های موجود در [[اردوگاه]] می‌نوشتند.


=== تهیه کاغذ ===
    نامه‌هایی از ایران به‌وسیله [[صلیب سرخ]] برای [[اسرا]] ارسال میشد؛ در بالای آن پیام [[نامه]] نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و [[اسرا]] با نگه‌داری [[نامه]] و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن می‌نوشتند و به‌عنوان نامه‌های آمده نگه‌داری می‌کردند و عراقیها هم در تفتیش‌ها به آن توجهی نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزیع می‌شد که به همراه [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] سیگار بود؛ از این کاغذها نیز برای یادداشت‌برداری یا تک نگاری استفاده میشد و به‌علت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاه‌های ثبت‌شده، نمایندگان [[صلیب سرخ]] هر چند ماه برای سرکشی به [[اردوگاه|اردوگاه‌]]<nowiki/>ها می‌آمدند و با خود دفترچه‌هایی به‌منظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه یا تهیه گزارش همراه داشتند؛ [[اسرا]] گاهی به بهانه‌های مختلف این دفترچه‌ها را از آنها می گرفتند و با تقسیم آن به دفترچه‌های کوچک، از آنها استفاده می‌کردند.
از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاه‌ها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در [[اردوگاه]]، خاصه از راه تكثير قرآن و نهج‌البلاغه بود.در بعضي از اردوگاه‌هاي [[صلیب سرخ]] ديده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکت‌های خالی و چندلایه سیمان بود. در اين اردوگا‌ه‌ها، کار اجباری بود و دستگاه بلوک‌زنی [[اردوگاه]] لحظه‌ای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوک‌زنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکت‌ها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباس‌ها جاسازی، و به آسایشگاه‌ها برده می‌شد. بعد از پاکت سیمان، مهم‌ترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نيز تك‌نگاري خود را مابين سطور کتاب‌های موجود در [[اردوگاه]] می‌نوشتند.


    نامه‌هایی از ایران به‌وسیله [[صلیب سرخ]] براي اسرا ارسال میشد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگه‌داري نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن می‌نوشتند و به‌عنوان نامه‌های آمده نگه‌داري می‌کردند و عراقیها هم در تفتیش‌ها به آن توجهي نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزيع می‌شد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از اين کاغذها نيز برای يادداشت‌برداری یا تک‌نگاری استفاده میشد و به‌علت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاه‌هاي ثبت‌شده، نمایندگان [[صلیب سرخ]] هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاه‌ها می‌آمدند و با خود دفترچه‌هايی به‌منظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه يا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانه‌های مختلف اين دفترچه‌ها را از آنها میگرفتند و با تقسیم آن به دفترچه‌های کوچک، از آنها استفاده می‌کردند.
    منبع مهم دیگر تأمین [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] در اردوگاه‌ها، که برای مدتی طولانی [[اسرا]] را از [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] بی‌نیاز کرده بود، کتاب‌هایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زیادی داشت. [[اسرا]] از این فرصت استفاده می كردند، با تظاهر به علاقه‌مندی به مطالعه این کتاب‌ها، آنها را درخواست می‌کردند و بعثی ها هم با خوشحالی فراوان، به صِرف تبلیغ از تحویل كتاب‌ها امتناع نمی‌کردند.از [[عکس|عکس‌]]<nowiki/>های رادیولوژی (ایکس ری) كه از [[بیمارستان]] به‌دست می آمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] می آوردند نیز به‌عنوان [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] استفاده می شد.


    منبع مهم دیگر تأمين کاغذ در اردوگاه‌ها، که برای مدتي طولانی اسرا را از کاغذ بی‌نیاز کرده بود، کتاب‌هایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زيادي داشت. اسرا از اين فرصت استفاده میكردند، با تظاهر به علاقه‌مندي به مطالعه اين کتاب‌ها، آنها را درخواست می‌کردند و بعثیها هم با خوشحالي فراوان، به صِرف تبلیغ از تحويل كتاب‌ها امتناع نمی‌کردند.از عکس‌هاي رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان به‌دست میآمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه میآوردند نيز به‌عنوان کاغذ استفاده میشد.
== تهیه خودکار ==
[[اسرا|اسرای ایرانی]] برای ثبت تک نگاری هایشان به خودكار و [[قلم در اسارت|قلم]] نیز نیاز داشتند كه یكی از مهم‌ترین منابع تأمین آن، [[صلیب سرخ]] بود. نمایندگان این نهاد هر بار كه برای نامه‌رسانی از اردوگاه‌های ثبت‌شده دیدن می‌کردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامه‌ها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتی معین آنها را پس بگیرند. [[اسرا]] هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بسته‌های پنجاه عددی تحویل می دادند. آنها هم هیچ‌گاه خودکارها را چک نمیكردند. [[اسرا]] با سوراخ کردن تکه چوبی، غلافی برای مغزی درست و مثل خودکار از آن استفاده می كردند.


=== تهیه خودکار ===
 بعد از آگاهی عراقی‌ها از این ترفند و کنترل بیشتر بر مغزی‌های خودکار، [[اسرا]] از شیشه‌های پنی‌سیلین برای ذخیره جوهر استفاده می‌کردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از [[اسرا]] جوهر خودکارها را در شیشه‌های پنی‌سیلین ذخیره می‌کردند و برای آنکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن مغزی‌ها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب می مكیدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهی نیز، [[اسرا]] مداد را برای سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسیم و از آن استفاده می‌کردند.
اسراي ايراني براي ثبت تك‌نگاری هايشان به خودكار و قلم نيز نياز داشتند كه يكي از مهم‌ترين منابع تأمين آن، [[صلیب سرخ]] بود. نمایندگان اين نهاد هر بار كه براي نامه‌رساني از اردوگاه‌هاي ثبت‌شده دیدن می‌کردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامه‌ها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتي معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بسته‌های پنجاه عددی تحویل میدادند. آنها هم هیچ‌گاه خودکارها را چک نمیكردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبي، غلافی برای مغزي درست و مثل خودکار از آن استفاده میكردند.


 بعد از آگاهي عراقی‌ها از اين ترفند و کنترل بیشتر بر مغزی‌های خودکار، اسرا از شیشه‌های پنی‌سيلین برای ذخیره جوهر استفاده می‌کردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشه‌های پنی‌سيلین ذخیره می‌کردند و برای آنکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن مغزی‌ها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب میمكيدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهي نيز، اسرا مداد را براي سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسيم و از آن استفاده می‌کردند.
== نیز نگاه كنید به ==


نيز نگاه كنيد به [[استنساخ]]
* [[استنساخ]]


=== کتاب شناسی ===
== کتابشناسی ==
<references /> '''داود گودرزی'''
<references /> '''داود گودرزی'''
[[رده:تک نگاری]]
[[رده:نامه]]
[[رده:نامه نگاری]]
[[رده:اردوگاه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۹

نگارش یادداشت و دل‌نوشته در دوران اسارت.

مهم‌ترین علل تک نگاری در اسارت را می‌توان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوب‌شده، شکنجه در سلول‌های حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاه‌ها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچکترین تلنگری شکوفا می‌شود و بر کاغذ بی‌جانی مینشیند و به آن جان می‌بخشد. صدای فغان پرنده‌ای که از آسمان اردوگاه می‌گذرد، شکفتن غنچه‌ای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیم‌خاردارها، و در نهایت مسابقات هر ساله شعر و دکلمه در ایام دهه فجر در اردوگاه‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای تک نگاری در اسارت باشد:

«در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگ‌پریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریایی‌اند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن‌ را به‌ یادمان می‌آورند، همواره امید را زمزمه می‌کنیم.»[۱]

یا این شعر از محمدرضا صدقی، که نیمه‌شب از شدت درد شكنجه در اردوگاه رمادی 3 آسایشگاه 3 سروده است:

ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود

گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود

سوختیم از عطش عشق تو آری صنما

آتشین سینه ما محض تمنای تو بود

دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم

کاش این خفتن ما یکسره رؤیای تو بود

می‌شنیدیم شبی بانگ حزینی می‌گفت

کاش این دیده شبی محو تماشای تو بود

آن همه شور و نوایی که به ما می‌دادی

همه مدیون تو و ساغر مینای تو بود

رنج‌ها در سفر کوی تو دیدیم ولی

این فقط محض تو و نرگس رعنای تو بود

خون اگر می‌رود از دیده صدقی نه عجب

چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود

 البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگ‌ترین دغدغه تکنگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را به‌گونه‌ای سرگرم کند و افرادی که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تک نگاری بودند، هریک به دنبال راهی برای به‌دست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شایان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود.

تهیه کاغذ

از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاه‌ها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در اردوگاه، خاصه از راه تكثیر قرآن و نهج‌البلاغه بود.در بعضی از اردوگاه‌های صلیب سرخ دیده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکت‌های خالی و چندلایه سیمان بود. در این اردوگا‌ه‌ها، کار اجباری بود و دستگاه بلوک زنی اردوگاه لحظه‌ای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوک زنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکت‌ها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباس‌ها جاسازی، و به آسایشگاه‌ها برده می‌شد. بعد از پاکت سیمان، مهم‌ترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نیز تک نگاری خود را مابین سطور کتاب‌های موجود در اردوگاه می‌نوشتند.

    نامه‌هایی از ایران به‌وسیله صلیب سرخ برای اسرا ارسال میشد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگه‌داری نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن می‌نوشتند و به‌عنوان نامه‌های آمده نگه‌داری می‌کردند و عراقیها هم در تفتیش‌ها به آن توجهی نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزیع می‌شد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از این کاغذها نیز برای یادداشت‌برداری یا تک نگاری استفاده میشد و به‌علت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاه‌های ثبت‌شده، نمایندگان صلیب سرخ هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاه‌ها می‌آمدند و با خود دفترچه‌هایی به‌منظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه یا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانه‌های مختلف این دفترچه‌ها را از آنها می گرفتند و با تقسیم آن به دفترچه‌های کوچک، از آنها استفاده می‌کردند.

    منبع مهم دیگر تأمین کاغذ در اردوگاه‌ها، که برای مدتی طولانی اسرا را از کاغذ بی‌نیاز کرده بود، کتاب‌هایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زیادی داشت. اسرا از این فرصت استفاده می كردند، با تظاهر به علاقه‌مندی به مطالعه این کتاب‌ها، آنها را درخواست می‌کردند و بعثی ها هم با خوشحالی فراوان، به صِرف تبلیغ از تحویل كتاب‌ها امتناع نمی‌کردند.از عکس‌های رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان به‌دست می آمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه می آوردند نیز به‌عنوان کاغذ استفاده می شد.

تهیه خودکار

اسرای ایرانی برای ثبت تک نگاری هایشان به خودكار و قلم نیز نیاز داشتند كه یكی از مهم‌ترین منابع تأمین آن، صلیب سرخ بود. نمایندگان این نهاد هر بار كه برای نامه‌رسانی از اردوگاه‌های ثبت‌شده دیدن می‌کردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامه‌ها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتی معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بسته‌های پنجاه عددی تحویل می دادند. آنها هم هیچ‌گاه خودکارها را چک نمیكردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبی، غلافی برای مغزی درست و مثل خودکار از آن استفاده می كردند.

 بعد از آگاهی عراقی‌ها از این ترفند و کنترل بیشتر بر مغزی‌های خودکار، اسرا از شیشه‌های پنی‌سیلین برای ذخیره جوهر استفاده می‌کردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشه‌های پنی‌سیلین ذخیره می‌کردند و برای آنکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن مغزی‌ها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب می مكیدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهی نیز، اسرا مداد را برای سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسیم و از آن استفاده می‌کردند.

نیز نگاه كنید به

کتابشناسی

  1. گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .

داود گودرزی