تاثیر عبادت های اسرا بر سربازان عراقی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « ===مقدمه === ===تأثیر عبادتهای اسرا بر روحیه سربازان عراقی=== خضوع و خشوع اسیران در حال نماز و رازونیاز سوزناک آنها دل هر بیننده و شنوندهای را به درد میآورد و تحتتأثیر عمیق قرار میداد. مسئولان رسیدگیکننده به امور اسرا، افراد مذهبی را ب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[اسرا]] در دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] در سختترین شرایط [[شکنجه های جسمی و روحی|شکنجههای جسمی و روحی]] قرار داشتند. در بالاترین سطح نیازمندی و ناچاری، تنها امید و سلاح آنها در مقابل دشمن، [[دعا و توسل|دعا]] و رازونیاز و توسل به اهل بیت علیهمالسلام بود. بدون تردید،در فراسوی تلاشهای مردمی و ازجانگذشتگی رزمندگان و [[مقاومت]] و [[اسارت و اسیران|اسارت]] و مجاهدت در شرایطی بسیار سخت و طاقتفرسا از ناحیۀ ملتی که تازه انقلاب کرده و با دنیای استکبار در ستیز است، عوامل دیگری هم دستاندرکار بود که پیروزی رزمندگان اسلام و پایداری و صبر و تحمل [[اسرا]] را در [[اسارت و اسیران|اسارت]] رقم زد و آن [[دعا و توسل]]، و عنایات معصومین علیهمالسلام بوده است و برای همین باید از آن بهعنوان معجزۀ تاریخ معاصر یاد کرد. | |||
== تأثیر عبادتهای اسرا بر روحیه سربازان عراقی == | |||
خضوع و خشوع [[اسیران جنگ|اسیران]] در حال [[نماز]] و رازونیاز سوزناک آنها دل هر بیننده و شنوندهای را به درد میآورد و تحتتأثیر عمیق قرار میداد. مسئولان رسیدگیکننده به امور [[اسرا]]، افراد مذهبی را به داخل [[اردوگاه]] نمیآوردند و هر وقت هم متوجه میشدند که سربازی یا درجهداری، تحتتأثیر اسرای ایرانی واقع شده است، او را از [[اردوگاه]] بیرون میبردند یا مستقیماً به جبهه و خط مقدم اعزامش میکردند. | |||
=== کتابشناسی == | معمولاً افراد اردوگاه از بعثیها و [[خانواده]] كشتهشدگان یا معلولان جنگی بودند تا از ایرانیها نفرت داشته باشند و از آوردن سربازان و درجهداران واقعگرا و حقیقتبین به داخل [[اردوگاه]] خودداری میکردند. نگهبانان و سربازان عراقی از انجام فرایض دینی و به جای آوردن [[نماز]] در [[اردوگاه]] میترسیدند، فرمانده و مسئول توجیه سیاسی هم از افراد مذهبی خوششان نمیآمد.روزی از یک سرباز عراقی پرسیدم چرا شما [[نماز]] نمیخوانید؟ گفت: در پادگان خواندن [[نماز]] برایم مشکلساز است. ولی وقتی به مرخصی میروم، قضای [[نماز]] دو ماه را در منزل به جا میآورم.<ref name=":1">محمدی، عبدالله (1385). عطش و معرفت. اردبیل: باغ اندیشه،ص.139.</ref> | ||
یکی از همین [[دعا و توسل|دعا]]<nowiki/>خوانها میگفت: روزی داشتم در وسط باغچه [[دعا و توسل|دعا]] میخواندم و حاجآقا [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]( هم به پهنای صورت اشک میریخت، یکدفعه سرباز عراقی به نام صالح بالای سرمان آمد. سید سر خود را بلند کرد و وقتی او صورت اشکآلود سید را دید، به عربی گفت: نشست خوبی دارید. سید به او نگاه کرد و گفت بیا بنشین و با ما گریه کن. سرباز چیزی نگفت و رفت. با اینکه صالح سرباز مرموزی بود و همیشه دنبال بهانه میگشت تا برای افسر عراقی خودشیرینی کند، ولی حال سید او را منقلب کرده بود<ref>علیدوست قزوینی، علی (1385). [[ابر فیاض(کتاب)|ابر فیاض]]. قم: عرش اندیشه،ص.65.</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[دعا و توسل]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references />زهرا یزدی نژاد | |||
[[رده:تاثیر عبادت های اسرا بر سربازان عراقی]] | |||
[[رده:دعا و توسل]] | |||
[[رده:اسرا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۴
اسرا در دوران اسارت در سختترین شرایط شکنجههای جسمی و روحی قرار داشتند. در بالاترین سطح نیازمندی و ناچاری، تنها امید و سلاح آنها در مقابل دشمن، دعا و رازونیاز و توسل به اهل بیت علیهمالسلام بود. بدون تردید،در فراسوی تلاشهای مردمی و ازجانگذشتگی رزمندگان و مقاومت و اسارت و مجاهدت در شرایطی بسیار سخت و طاقتفرسا از ناحیۀ ملتی که تازه انقلاب کرده و با دنیای استکبار در ستیز است، عوامل دیگری هم دستاندرکار بود که پیروزی رزمندگان اسلام و پایداری و صبر و تحمل اسرا را در اسارت رقم زد و آن دعا و توسل، و عنایات معصومین علیهمالسلام بوده است و برای همین باید از آن بهعنوان معجزۀ تاریخ معاصر یاد کرد.
تأثیر عبادتهای اسرا بر روحیه سربازان عراقی
خضوع و خشوع اسیران در حال نماز و رازونیاز سوزناک آنها دل هر بیننده و شنوندهای را به درد میآورد و تحتتأثیر عمیق قرار میداد. مسئولان رسیدگیکننده به امور اسرا، افراد مذهبی را به داخل اردوگاه نمیآوردند و هر وقت هم متوجه میشدند که سربازی یا درجهداری، تحتتأثیر اسرای ایرانی واقع شده است، او را از اردوگاه بیرون میبردند یا مستقیماً به جبهه و خط مقدم اعزامش میکردند.
معمولاً افراد اردوگاه از بعثیها و خانواده كشتهشدگان یا معلولان جنگی بودند تا از ایرانیها نفرت داشته باشند و از آوردن سربازان و درجهداران واقعگرا و حقیقتبین به داخل اردوگاه خودداری میکردند. نگهبانان و سربازان عراقی از انجام فرایض دینی و به جای آوردن نماز در اردوگاه میترسیدند، فرمانده و مسئول توجیه سیاسی هم از افراد مذهبی خوششان نمیآمد.روزی از یک سرباز عراقی پرسیدم چرا شما نماز نمیخوانید؟ گفت: در پادگان خواندن نماز برایم مشکلساز است. ولی وقتی به مرخصی میروم، قضای نماز دو ماه را در منزل به جا میآورم.[۱]
یکی از همین دعاخوانها میگفت: روزی داشتم در وسط باغچه دعا میخواندم و حاجآقا سید علی اکبر ابوترابی فرد( هم به پهنای صورت اشک میریخت، یکدفعه سرباز عراقی به نام صالح بالای سرمان آمد. سید سر خود را بلند کرد و وقتی او صورت اشکآلود سید را دید، به عربی گفت: نشست خوبی دارید. سید به او نگاه کرد و گفت بیا بنشین و با ما گریه کن. سرباز چیزی نگفت و رفت. با اینکه صالح سرباز مرموزی بود و همیشه دنبال بهانه میگشت تا برای افسر عراقی خودشیرینی کند، ولی حال سید او را منقلب کرده بود[۲].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
زهرا یزدی نژاد