القاب اردوگاهی در اسارت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « نیز نگاه کنید به اسارت و اسیران» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{| class="wikitable" | |||
| colspan="3" |'''معروفترین القاب''' | |||
|- | |||
|'''ردیف''' | |||
|'''نام''' | |||
|'''معنی''' | |||
|- | |||
|1. | |||
| آدمکش | |||
|لقب پزشک بعثی در [[اردوگاه تکریت 16]] | |||
|- | |||
|2. | |||
|آژ | |||
|اسم رمزی در مورد یکی از جاسوسان [[نفوذی]] | |||
|- | |||
|3. | |||
|احمد گامبو | |||
|لقب یکی از نگهبانان اردوگاههای رمادی | |||
|- | |||
|4. | |||
|بستنی فروشی | |||
|لقب جندی احمد سرباز عراقی که با لحنی خاص صحبت میکرد. | |||
|- | |||
|5. | |||
|بشکه | |||
|لقب سرباز عراقی جندی حسین که چاق بود. | |||
|- | |||
|6. | |||
|پدر اسرا | |||
|لقبی برای سید آزادگان (آقای ابوترابی) | |||
|- | |||
|7. | |||
|پا لگدکن | |||
|لقب آزادهای که نیمه شب هنگام نمازخواندن پای بچهها را لگد میکرد. | |||
|- | |||
|8. | |||
|پالاندوز قادسیه | |||
|لقب صدام | |||
|- | |||
|9. | |||
|ارتش قلی | |||
|لقب صدام در اردوگاه وقتی قصد داشتند از ارتش عراق صحبت کنند، برای گمراه ساختن خبرچینها | |||
|- | |||
|10. | |||
|پلیکان جهنم | |||
|لقب یحیی سرباز عراقی که رفتاری ضدانسانی داشت. | |||
|- | |||
|11. | |||
|پیاز | |||
|لقب یکی از رهبران حزب دمکرات | |||
|- | |||
|12. | |||
|پیش[[نماز]] و مأموم | |||
|لقب اسرای ایرانی | |||
|- | |||
|13. | |||
|تاکسی برگشتی | |||
|لقب یکی از نگهبانهای مسن عراقی که بسیار ناتوان و نحیف بود | |||
|- | |||
|14. | |||
|ترازوی اردوگاه | |||
|لقب یکی از اسرای درشت اندام که با دست کشتگیر را بلند میکرد تا وزن او را بفهمد | |||
|- | |||
|15. | |||
|حاجی مرغی | |||
|لقب یکی از اسرا که از مرغش بدش میآمد | |||
|- | |||
|16. | |||
|حرامی | |||
|لقب سربازان بعثی | |||
|- | |||
|17. | |||
|خبیث | |||
|لقب جندی خمیس سرباز خشن و خبیث عراقی | |||
|- | |||
|18. | |||
|خنظیر | |||
|فرمانده بعثی اردوگاه به نام رائد نظیر که بچهها به او خنظیر به معنای خوک میگفتند. | |||
|- | |||
|19. | |||
|دکتر کابلی | |||
|یکی از پزشکان که به جای فشارسنج و گوشی همیشه در دستش کابل بود | |||
|- | |||
|20. | |||
|رضا شاه ملعون(ضد شورش) | |||
|لقب سرهنگ مفید افسر دیکتاتور بعثی که بعد به ضد شورش تغییر کرد. | |||
|- | |||
|21. | |||
|ژاپنی | |||
|لقب ضابط احمد | |||
|- | |||
|22. | |||
|ساعتساز | |||
|یکی از آزادگان اردوگاه تکریت که شغل قبلییش ساعت سازی بود و با سرنگ، مسواک دربازکن نوشابه و ... به تعمیر ساعت میپرداخت | |||
|- | |||
|23. | |||
|سیدلوله | |||
|یکی از سربازان عراقی که لوله کش بود و زمان عصبانیت با لوله اقدام به ضرب و شتم میکرد که به این نام معروف شد. | |||
|- | |||
|24. | |||
|سیفون (گراز- قلی) | |||
|لقبی که به صدام حسین داده بودند. | |||
|- | |||
|25. | |||
|شکارچی | |||
|لقب یکی از افسران بعثی که همیشه مخفیانه دنبال اسرای که در گوشه و کنار ورزش، مطالعه یا عبادت میکرد میگشت. | |||
|- | |||
|26. | |||
|شیرو | |||
|یکی از سربان بسیار نادان اردوگاه به نام جندی مظفر که کارهایش شبیه شخصیت سریال سلطان و شعبان بود | |||
|- | |||
|27. | |||
|فلاح(کشاورز) | |||
|لقب سرگرد عزت احمد یونس در رمادی که علاقه شدیدی به کشاورزی داشت. | |||
|- | |||
|28. | |||
|قاتل مرغان | |||
|لقب جندی قحطان [[مسئول آشپزخانه]] کمپ هفت که خیلی پرخور بود و سهمیه بچه ها را میخورد. | |||
|- | |||
|29. | |||
|قرص دردسر | |||
|لقب یکی از آزاده ها به نام فاضل موسوی که عراقی ها روی او حساسیت زیادی داشتند و هر کس با او تماس میگرفت مورد بازجویی قرار میگرفت که به قرص دردسر مشهور شد. | |||
|- | |||
|30. | |||
|کامپیوتر بهداری | |||
|لقب عراقی ها به یکی از اسرا که شماره صلیب سرخ، نام و شماره بهداری اسامی افراد اردوگاه و نام بسیاری از داروها را حفظ بود. | |||
|- | |||
|31. | |||
|کلاهقرمزی | |||
|بعثیها | |||
|- | |||
|32. | |||
|گیج میری | |||
|لقب سرباز یونس عراقی که اخلاق خوبی نداشت. | |||
|- | |||
|33. | |||
|میخ طویله | |||
|لقب یکی از سربازان عراقی که مثل میخ میایستاد و کمتر جابجا میشد | |||
|- | |||
|34. | |||
|نان آقا (سیّد صمون) | |||
|لقب نگهبان کرد در اردوگاه که شبها به کسانی که از گرسنگی ضعف داشتند نان میداد. | |||
|- | |||
|35. | |||
|آفتابپرست | |||
|لقب یکی از سربازان عراقی که بسیار بیرحم بود و آزادهای که در سایه نشسته بود با زدن مجبور میکرد زیر نور خورشید برود. | |||
|- | |||
|36. | |||
|آفتابگردان | |||
|لقب یکی از اسرا در اردوگاه موصل که هنگام آزادباش و بعداز [[آمار]] جلوه خود رو در مقابل آفتاب نگه میداشت | |||
|} | |||
<ref>کارگروه تحقیق نویسندگان دفتر پژوهش و انتشارات (1374). [[خاکریز پنهان]]، فرهنگ اصلاحات و تعابیر [[اسرا|اسرای ایرانی]] در عراق، تهران: دفتر پژوهش و انتشارا ت (با اندکی دخل و تصرف)</ref> | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[اسارت و اسیران]] | |||
* [[اردوگاه]] | |||
* [[اسرا]] | |||
== کتابشناسی == | |||
[[رده:القاب اردوگاهی در اسارت]] | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:اردوگاه]] | |||
[[رده:اسرا]] |
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۰
معروفترین القاب | ||
ردیف | نام | معنی |
1. | آدمکش | لقب پزشک بعثی در اردوگاه تکریت 16 |
2. | آژ | اسم رمزی در مورد یکی از جاسوسان نفوذی |
3. | احمد گامبو | لقب یکی از نگهبانان اردوگاههای رمادی |
4. | بستنی فروشی | لقب جندی احمد سرباز عراقی که با لحنی خاص صحبت میکرد. |
5. | بشکه | لقب سرباز عراقی جندی حسین که چاق بود. |
6. | پدر اسرا | لقبی برای سید آزادگان (آقای ابوترابی) |
7. | پا لگدکن | لقب آزادهای که نیمه شب هنگام نمازخواندن پای بچهها را لگد میکرد. |
8. | پالاندوز قادسیه | لقب صدام |
9. | ارتش قلی | لقب صدام در اردوگاه وقتی قصد داشتند از ارتش عراق صحبت کنند، برای گمراه ساختن خبرچینها |
10. | پلیکان جهنم | لقب یحیی سرباز عراقی که رفتاری ضدانسانی داشت. |
11. | پیاز | لقب یکی از رهبران حزب دمکرات |
12. | پیشنماز و مأموم | لقب اسرای ایرانی |
13. | تاکسی برگشتی | لقب یکی از نگهبانهای مسن عراقی که بسیار ناتوان و نحیف بود |
14. | ترازوی اردوگاه | لقب یکی از اسرای درشت اندام که با دست کشتگیر را بلند میکرد تا وزن او را بفهمد |
15. | حاجی مرغی | لقب یکی از اسرا که از مرغش بدش میآمد |
16. | حرامی | لقب سربازان بعثی |
17. | خبیث | لقب جندی خمیس سرباز خشن و خبیث عراقی |
18. | خنظیر | فرمانده بعثی اردوگاه به نام رائد نظیر که بچهها به او خنظیر به معنای خوک میگفتند. |
19. | دکتر کابلی | یکی از پزشکان که به جای فشارسنج و گوشی همیشه در دستش کابل بود |
20. | رضا شاه ملعون(ضد شورش) | لقب سرهنگ مفید افسر دیکتاتور بعثی که بعد به ضد شورش تغییر کرد. |
21. | ژاپنی | لقب ضابط احمد |
22. | ساعتساز | یکی از آزادگان اردوگاه تکریت که شغل قبلییش ساعت سازی بود و با سرنگ، مسواک دربازکن نوشابه و ... به تعمیر ساعت میپرداخت |
23. | سیدلوله | یکی از سربازان عراقی که لوله کش بود و زمان عصبانیت با لوله اقدام به ضرب و شتم میکرد که به این نام معروف شد. |
24. | سیفون (گراز- قلی) | لقبی که به صدام حسین داده بودند. |
25. | شکارچی | لقب یکی از افسران بعثی که همیشه مخفیانه دنبال اسرای که در گوشه و کنار ورزش، مطالعه یا عبادت میکرد میگشت. |
26. | شیرو | یکی از سربان بسیار نادان اردوگاه به نام جندی مظفر که کارهایش شبیه شخصیت سریال سلطان و شعبان بود |
27. | فلاح(کشاورز) | لقب سرگرد عزت احمد یونس در رمادی که علاقه شدیدی به کشاورزی داشت. |
28. | قاتل مرغان | لقب جندی قحطان مسئول آشپزخانه کمپ هفت که خیلی پرخور بود و سهمیه بچه ها را میخورد. |
29. | قرص دردسر | لقب یکی از آزاده ها به نام فاضل موسوی که عراقی ها روی او حساسیت زیادی داشتند و هر کس با او تماس میگرفت مورد بازجویی قرار میگرفت که به قرص دردسر مشهور شد. |
30. | کامپیوتر بهداری | لقب عراقی ها به یکی از اسرا که شماره صلیب سرخ، نام و شماره بهداری اسامی افراد اردوگاه و نام بسیاری از داروها را حفظ بود. |
31. | کلاهقرمزی | بعثیها |
32. | گیج میری | لقب سرباز یونس عراقی که اخلاق خوبی نداشت. |
33. | میخ طویله | لقب یکی از سربازان عراقی که مثل میخ میایستاد و کمتر جابجا میشد |
34. | نان آقا (سیّد صمون) | لقب نگهبان کرد در اردوگاه که شبها به کسانی که از گرسنگی ضعف داشتند نان میداد. |
35. | آفتابپرست | لقب یکی از سربازان عراقی که بسیار بیرحم بود و آزادهای که در سایه نشسته بود با زدن مجبور میکرد زیر نور خورشید برود. |
36. | آفتابگردان | لقب یکی از اسرا در اردوگاه موصل که هنگام آزادباش و بعداز آمار جلوه خود رو در مقابل آفتاب نگه میداشت |
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ کارگروه تحقیق نویسندگان دفتر پژوهش و انتشارات (1374). خاکریز پنهان، فرهنگ اصلاحات و تعابیر اسرای ایرانی در عراق، تهران: دفتر پژوهش و انتشارا ت (با اندکی دخل و تصرف)