آوازهای ناتمام(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب آوازهای ناتمام: مجموعه خاطرات جانباز و آزادة اصفهاني جنگ تحميلي، حسن کاغذگران است '''مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحميلی، حسن کاغذگران''' === فرداده کتاب === '''نويسنده:''' کتايون معمار '''ويرا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:آوازهای ناتمام.jpg|بندانگشتی|کتاب آوازهای ناتمام: مجموعه خاطرات جانباز و آزادة اصفهاني جنگ تحميلي، حسن کاغذگران است]]
'''مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحمیلی، حسن کاغذگران.'''
'''مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحميلی، حسن کاغذگران'''  


=== فرداده کتاب ===
== فراداده کتاب ==
'''نويسنده:''' کتايون معمار  
{{Infobox|title=آوازهای ناتمام|image=[[پرونده:آوازهای ناتمام.jpg]]|caption=مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحمیلی، حسن کاغذگران|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=حروف‌چین و صفحه‌آرا|label5=لیتوگرافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=کتایون معمار|data3=فرزانه قلعه‌قوند|data4=مریم مردانی|data5=سلیمان‌زاده|data6=اول، 1393|data7=1000 نسخه|data8=86000 ریال|data9=184|data10=978-600-5013-90-0|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}}
'''نویسنده:''' کتایون معمار  


'''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند
'''ویراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند


'''حروف‌چين و صفحه‌آرا:''' مريم مرداني
'''حروف‌چین و صفحه‌آرا:''' مریم مردانی


'''ليتوگرافي:''' سليمان‌زاده
'''لیتوگرافی:''' سلیمان‌زاده


'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1393
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1393
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''شمارگان:''' 1000 نسخه
'''شمارگان:''' 1000 نسخه


'''قيمت پشت جلد:''' 86000 ريال
'''قیمت پشت جلد:''' 86000 ریال


'''تعداد صفحات:''' 184
'''تعداد صفحات:''' 184
خط ۲۱: خط ۲۱:
'''شابک:''' 0-90-5013-600-978
'''شابک:''' 0-90-5013-600-978


'''قطع کتاب:''' رقعي
'''قطع کتاب:''' رقعی


'''نوع کتاب:''' خاطره  
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)


=== '''معرفي کتاب''' ===
== '''معرفی کتاب''' ==
مجموعه خاطرات جانباز و آزادة اصفهاني جنگ تحميلي، حسن کاغذگران است، که ويسنده جوان کتايون معمار آن را به نگارش درآورده است.
مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، حسن کاغذگران است، که نویسنده جوان کتایون معمار آن را به نگارش درآورده است.


حسن کاغذگران جانباز و آزادة اصفهاني 18 فروردين 1363 در شناسايي عملياتي منطقة جنگي والفجر 1 به‌اسارت درآمد. سال هاي اسارت اين آزاده در اردوگاه‌هاي الانبار (کمپ 8 معروف به عنبر) و تکريت 17 سپري شد.  
حسن کاغذگران جانباز و آزاده اصفهانی 18 فروردین 1363 در شناسایی [https://defamoghaddas.ir/news/1977/%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B1-%DB%B1 عملیاتی منطقه جنگی والفجر 1] به‌[[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد. سال های [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده در [[اردوگاه الانبار]] (کمپ 8 معروف به [[عنبر]]) و [[اردوگاه تکریت 17]] سپری شد.  


=== '''گزيده‌اي از محتواي کتاب''' ===
== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ==
تقريبا پنج نفري دور هم نشستيم براي برنامه‌ريزي. سرباز عراقي كه مدام در پنجرة اتاق‌ها سرك مي‌كشيد تا تجمع ما را ديد سريع و با لگد در را باز كرد و آمد داخل. از پنجره تا در، فاصلة خيلي كمي بود. وقتي داخل شد هر كدام خودمان را به كاري مشغول كرده بوديم. بهت‌زده شده بود از هماهنگي ما؛ فقط به همه‌مان نگاه مي‌كرد. چند دقيقه در همان حالت ايستاد و در را بست و رفت.
تقریبا پنج نفری دور هم نشستیم برای برنامه‌ریزی. سرباز عراقی كه مدام در پنجره اتاق‌ها سرك می‌كشید تا تجمع ما را دید سریع و با لگد در را باز كرد و آمد داخل. از پنجره تا در، فاصله خیلی كمی بود. وقتی داخل شد هر كدام خودمان را به كاری مشغول كرده بودیم. بهت‌زده شده بود از هماهنگی ما؛ فقط به همه‌مان نگاه می‌كرد. چند دقیقه در همان حالت ایستاد و در را بست و رفت.


سعي كرديم همان‌طور كه هر كسي سرجاي خودش نشسته بود، بنشينيم و صحبت كنيم. يك نفر گفت: «شما با اين وضع مي‌خواهيد درس ياد بگيريد كه نمي‌شود؛ كاغذ و خودكار نداريد؛. تجمع دور هم كه ممنوع است. سرباز عراقي هم كه مدام كشيك مي‌دهد و اين در را باز و بسته مي‌كند؛ با اين شرايط شما چه‌طور مي‌شود؟» گفتم: «ورق و خودكار نداريم، درست، اما حافظه كه داريم؛ دورهم نمي‌توانيم بنشينيم، درست، مي‌توانيم دراز بكشيم و كتاب‌ها را تك‌به‌تك بخوانيم و جا‌به‌جا كنيم ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>»  
سعی كردیم همان‌طور كه هر كسی سرجای خودش نشسته بود، بنشینیم و صحبت كنیم. یك نفر گفت: «شما با این وضع می‌خواهید درس یاد بگیرید كه نمی‌شود؛ كاغذ و خودكار ندارید؛. تجمع دور هم كه ممنوع است. سرباز عراقی هم كه مدام كشیك می‌دهد و این در را باز و بسته می‌كند؛ با این شرایط شما چه‌طور می‌شود؟» گفتم: «ورق و خودكار نداریم، درست، اما حافظه كه داریم؛ دورهم نمی‌توانیم بنشینیم، درست، می‌توانیم دراز بكشیم و كتاب‌ها را تك‌به‌تك بخوانیم و جا‌به‌جا كنیم .. .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>»  


=== کتابشناسی ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسارت و اسیران]]
* [[خاطرات خود نگاشت]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:کتاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۱

مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحمیلی، حسن کاغذگران.

فراداده کتاب

آوازهای ناتمام
آوازهای ناتمام.jpg
مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحمیلی، حسن کاغذگران
فراداده کتاب
نویسندهکتایون معمار
ویراستارفرزانه قلعه‌قوند
حروف‌چین و صفحه‌آرامریم مردانی
لیتوگرافیسلیمان‌زاده
نوبت و سال چاپاول، 1393
شمارگان1000 نسخه
قیمت پشت جلد86000 ریال
تعداد صفحات184
شابک978-600-5013-90-0
قطع کتابرقعی
نوع مادهکتاب(خاطره)

نویسنده: کتایون معمار

ویراستار: فرزانه قلعه‌قوند

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی

لیتوگرافی: سلیمان‌زاده

نوبت و سال چاپ: اول، 1393

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت پشت جلد: 86000 ریال

تعداد صفحات: 184

شابک: 0-90-5013-600-978

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

مجموعه خاطرات جانباز و آزاده اصفهانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حسن کاغذگران است، که نویسنده جوان کتایون معمار آن را به نگارش درآورده است.

حسن کاغذگران جانباز و آزاده اصفهانی 18 فروردین 1363 در شناسایی عملیاتی منطقه جنگی والفجر 1 به‌اسارت درآمد. سال های اسارت این آزاده در اردوگاه الانبار (کمپ 8 معروف به عنبر) و اردوگاه تکریت 17 سپری شد.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

تقریبا پنج نفری دور هم نشستیم برای برنامه‌ریزی. سرباز عراقی كه مدام در پنجره اتاق‌ها سرك می‌كشید تا تجمع ما را دید سریع و با لگد در را باز كرد و آمد داخل. از پنجره تا در، فاصله خیلی كمی بود. وقتی داخل شد هر كدام خودمان را به كاری مشغول كرده بودیم. بهت‌زده شده بود از هماهنگی ما؛ فقط به همه‌مان نگاه می‌كرد. چند دقیقه در همان حالت ایستاد و در را بست و رفت.

سعی كردیم همان‌طور كه هر كسی سرجای خودش نشسته بود، بنشینیم و صحبت كنیم. یك نفر گفت: «شما با این وضع می‌خواهید درس یاد بگیرید كه نمی‌شود؛ كاغذ و خودكار ندارید؛. تجمع دور هم كه ممنوع است. سرباز عراقی هم كه مدام كشیك می‌دهد و این در را باز و بسته می‌كند؛ با این شرایط شما چه‌طور می‌شود؟» گفتم: «ورق و خودكار نداریم، درست، اما حافظه كه داریم؛ دورهم نمی‌توانیم بنشینیم، درست، می‌توانیم دراز بكشیم و كتاب‌ها را تك‌به‌تك بخوانیم و جا‌به‌جا كنیم .. .[۱]»

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،