برای پرستوها(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها
(صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب برای پرستوها: مجموعه اشعاری که شعراي گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزيز به ميهن اسلامي سروده اند '''مجموعه اشعاری که شعراي گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزيز به ميهن اسلامي سروده اند''' === فر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مجموعه اشعاری که شعرای گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزیز به میهن اسلامی سروده اند.''' | |||
'''مجموعه اشعاری که | |||
=== فراداده کتاب === | == فراداده کتاب == | ||
''' | {{Infobox|title=برای پرستوها|image=[[پرونده:برای پرستوها.jpg]]|caption=مجموعه اشعاری که شعرای گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزیز به میهن اسلامی سروده اند|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=حروف‌چین و صفحه‌آرا|label5=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=بیژن کیانی|data3=پروین فالحی|data4=فاطمه براری|data5=آبرنگ|data6=اول، 1387|data7=2200|data8=17000 ریال|data9=146|data10=978-600-5013-27-6|data11=رقعی|data12=کتاب(شعر)}} | ||
'''نویسنده:''' بیژن کیانی | |||
''' | '''ویراستار:''' پروین فالحی | ||
''' | '''حروف‌چین و صفحه‌آرا:''' فاطمه براری | ||
''' | '''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' آبرنگ | ||
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1387 | '''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1387 | ||
| خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''شمارگان:''' 2200 | '''شمارگان:''' 2200 | ||
''' | '''قیمت پشت جلد:''' 17000 ریال | ||
'''تعداد صفحات:''' 146 | '''تعداد صفحات:''' 146 | ||
| خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''شابک:''' 6-27-5013-600-978 | '''شابک:''' 6-27-5013-600-978 | ||
'''قطع کتاب:''' | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع | '''نوع ماده:''' کتاب(شعر) | ||
== '''معرفی کتاب''' == | |||
این کتاب مجموعه‌ای است از اشعار شعرای گرانقدر که به مناسبت [[بازگشت آزادگان به وطن|بازگشت آزادگان]] عزیز به میهن اسلامی سروده شده است و در روزنامه‌ها و مجلات چاپ شده بود. آقای بیژن کیانی این اشعار را تدوین کردند. | |||
== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' == | |||
<blockquote>مژده بادا مام | <blockquote>مژده بادا مام میهن را که فرزندان وی | ||
با | با سرافرازی و ستواری به ایران آمدند | ||
تشنة | تشنة دیدار باران بود صحرای وطن | ||
ناگهان | ناگهان برقی زد و یاران چو باران آمدند | ||
گو به دشت خفته در بهت غروب انتظار | گو به دشت خفته در بهت غروب انتظار | ||
کان سحرنوشان و آن | کان سحرنوشان و آن خورشیدواران آمدند | ||
پشت | پشت پرچین جدایی ماندگان آشنا | ||
تا به دست | تا به دست غیب، پرچین گشت ویران آمدند | ||
چشم بر درماندگان، | چشم بر درماندگان، یعقوب‌های دیرسال | ||
چشمشان روشن که | چشمشان روشن که یوسف‌های دوران آمدند<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> | ||
=== کتابشناسی == | </blockquote> | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[شعر در اسارت|شعر]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:شعر در اسارت]] | |||
[[رده:کتاب]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۸
مجموعه اشعاری که شعرای گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزیز به میهن اسلامی سروده اند.
فراداده کتاب
 مجموعه اشعاری که شعرای گرانقدر به مناسبت بازگشت آزادگان عزیز به میهن اسلامی سروده اند | |
| فراداده کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | بیژن کیانی |
| ویراستار | پروین فالحی |
| حروف‌چین و صفحه‌آرا | فاطمه براری |
| لیتوگرافی، چاپ و صحافی | آبرنگ |
| نوبت و سال چاپ | اول، 1387 |
| شمارگان | 2200 |
| قیمت پشت جلد | 17000 ریال |
| تعداد صفحات | 146 |
| شابک | 978-600-5013-27-6 |
| قطع کتاب | رقعی |
| نوع ماده | کتاب(شعر) |
نویسنده: بیژن کیانی
ویراستار: پروین فالحی
حروف‌چین و صفحه‌آرا: فاطمه براری
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ
نوبت و سال چاپ: اول، 1387
شمارگان: 2200
قیمت پشت جلد: 17000 ریال
تعداد صفحات: 146
شابک: 6-27-5013-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(شعر)
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای است از اشعار شعرای گرانقدر که به مناسبت بازگشت آزادگان عزیز به میهن اسلامی سروده شده است و در روزنامه‌ها و مجلات چاپ شده بود. آقای بیژن کیانی این اشعار را تدوین کردند.
گزیده‌ای از محتوای کتاب
مژده بادا مام میهن را که فرزندان وی
با سرافرازی و ستواری به ایران آمدند
تشنة دیدار باران بود صحرای وطن
ناگهان برقی زد و یاران چو باران آمدند
گو به دشت خفته در بهت غروب انتظار
کان سحرنوشان و آن خورشیدواران آمدند
پشت پرچین جدایی ماندگان آشنا
تا به دست غیب، پرچین گشت ویران آمدند
چشم بر درماندگان، یعقوب‌های دیرسال
چشمشان روشن که یوسف‌های دوران آمدند[۱]