اسیر و اسارت از منظر حقوق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «== '''دين اسلام و مسئله اسارت''' == در دين اسلام براي جنگ و اسيران جنگي قواعد و حقوق معيني در نظر گرفته شده است. قواعد بشردوستانه‌اي که در اسلام مدنظر قرار گرفته، ابتدا مربوط به تفکيک افراد غيرنظامي از افراد نظامي است و پيرو آن حمايت از افراد خاص هم...» ایجاد کرد)
 
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== '''دين اسلام و مسئله اسارت''' ==
'''دین اسلام و مسئله اسارت'''
در دين اسلام براي جنگ و اسيران جنگي قواعد و حقوق معيني در نظر گرفته شده است. قواعد بشردوستانه‌اي که در اسلام مدنظر قرار گرفته، ابتدا مربوط به تفکيک افراد غيرنظامي از افراد نظامي است و پيرو آن حمايت از افراد خاص همچون زنان، کودکان و افراد سال‌خورده و ساير افراد خاص ديگر است. قرآن به‌عنوان کلام خدا درخصوص حقوق غيرنظاميان داراي آياتي است که ذيلاً به آنها اشاره می‌شود:


در آيۀ 190 سورۀ مبارکۀ بقره آمده استدر راه خدا با کساني که با شما می‌جنگند نبرد کنيد و از حد تجاوز نکنيد که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی‌دارد.» قرآن کريم در اين آيه دستور مقاتله و مبارزه با کساني که دست به اسلحه برده و با مسلمانان وارد جنگ شده‌اند را صادر کرده و به آنها اجازه داده است براي خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند و از هرگونه وسايل دفاعي استفاده کنند. در اين آيه به سه نکتۀ اساسي اشاره شده است که منطق اسلام را در مورد جنگ کاملاً روشن می‌سازد.
در دین اسلام برای جنگ و اسیران جنگی قواعد و حقوق معینی در نظر گرفته شده است. قواعد بشردوستانه‌ای که در اسلام مدنظر قرار گرفته، ابتدا مربوط به تفکیک افراد غیرنظامی از افراد نظامی است و پیرو آن حمایت از افراد خاص همچون زنان، کودکان و افراد سال‌خورده و سایر افراد خاص دیگر است. قرآن به‌عنوان کلام خدا درخصوص حقوق غیرنظامیان دارای آیاتی است که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود:


1-با جمله "در راه خدا نبرد کنيد" هدف اصلي جنگ‌هاي اسلامي را روشن می‌سازد که جنگ براي به‌دست آوردن غنايم و تصرف و اشغال سرزمين‌هاي ديگران همه از نظر اسلام محکوم است و تنها اسلحه‌به‌دست‌گرفتن و به‌جهادپرداختن در صورتي صحيح است که در راه خدا و گسترش قوانين الهي يعني حق و عدالت و توحيد و ريشه‌کن کردن ظلم و ستم و فساد و انحراف می‌باشد.  
در آیۀ 190 سورۀ مبارکۀ بقره آمده است:<blockquote>«در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی‌دارد.» </blockquote>قرآن کریم در این آیه دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که دست به اسلحه برده و با مسلمانان وارد جنگ شده‌اند را صادر کرده و به آنها اجازه داده است برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند و از هرگونه وسایل دفاعی استفاده کنند. در این آیه به سه نکتۀ اساسی اشاره شده است که منطق اسلام را در مورد جنگ کاملاً روشن می‌سازد.


2-مورد اينکه با چه کسي بايد جنگيد جمله "کساني که با شما می‌جنگند" صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مبارزه نپرداخته است، مسلمانان نبايد پيش‌دستي کنند. ضمناً از اين آيه استفاده می‌شود که هرگز غيرنظاميان مخصوصاً زنان، کودکان و پيران زمين‌گير نبايد مورد حمله واقع شوند، زيرا آنها به‌مقابله برنخاسته‌اند و بنابراين مصونيت دارند.
1-با جمله "در راه خدا نبرد کنید" هدف اصلی جنگ‌های اسلامی را روشن می‌سازد که جنگ برای به‌دست آوردن غنایم و تصرف و اشغال سرزمین‌های دیگران همه از نظر اسلام محکوم است و تنها اسلحه‌به‌دست‌گرفتن و به‌جهادپرداختن در صورتی صحیح است که در راه خدا و گسترش قوانین الهی یعنی حق و عدالت و توحید و ریشه‌کن کردن ظلم و ستم و فساد و انحراف می‌باشد.  


3-ابعاد جنگ نيز با جمله "از حد تجاوز نکنيد" مشخص شده است. زيرا جنگ در اسلام برای خداست و در راه خدا نبايد هيچ تعدي و تجاوزي صورت گيرد و لذا اسلام، برخلاف جنگ‌هاي عصر ما، رعايت اصول اخلاقي فراواني در جنگ توصيه می‌کند. مثلاً افرادي را که سلاح بر زمين گذاشته‌اند و کساني که توانايي جنگيدن را از دست داده و يا اصولاً قدرت بر جنگيدن ندارند، مانند پيرمردان و زنان و کودکان، نبايد مورد تعدي قرار بگيرند. در اسلام همواره بر اين اصل تأکيد شده است که جنگ‌ها، نظام‌ها را رودرروي يکديگر قرار می‌دهد و نه مردم را. بنابراين تا آنجا که ضروريات نظامي ممکن می‌سازد افراد بايد از تعرض مصون باشند<ref>بوآزار، اسلام در جهان امروز، ترجمه مسعود محمدي، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369، ص 107.</ref>و اين به معناي مصونيت افرادي است که در نبرد شرکت نمی‌جويند همانند زنان و کودکان. اما به محض اينکه همين افراد داراي مصونيت در جنگ شرکت کنند، به هدف نظامي تبديل می‌شوند. در جنگ‌هاي زمان پيامبر<sup>(ص)</sup> و صحابه پس‌از اينکه دشمن شکست می‌خورد، همه افراد آن شهر يا مکان به اسارت گرفته می‌شدند و از امتياز اسير جنگي برخوردار می‌شدند. براي مثال می‌توان به اقدامات رسول خدا<sup>(ص)</sup> درخصوص زناني اشاره کرد که اسير شده و مطابق قوانين جنگ آن زمان می‌بايست ‌به‌عنوان کنيز در اختيار نيروهاي فاتح قرار می‌گرفتند، ولي پيامبر<sup>(ص)</sup> زمينه آزادي آنان را فراهم نمود. اين امر نشان‌دهنده توجه ويژه آن حضرت به زنان بوده است، آن‌هم در عصري که هيچ قانوني درباره جنگ و حقوق انسان‌ها وجود نداشت.<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 115-110.</ref> درواقع حتي افرادي که در نبرد مشارکت مستقيم نداشتند، به اسارت گرفته می‌شدند و پيامبر با عطوفت نسبت به آنها برخورد می‌کرد.  
2-مورد اینکه با چه کسی باید جنگید جمله "کسانی که با شما می‌جنگند" صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مبارزه نپرداخته است، مسلمانان نباید پیش‌دستی کنند. ضمناً از این آیه استفاده می‌شود که هرگز غیرنظامیان مخصوصاً زنان، کودکان و پیران زمین‌گیر نباید مورد حمله واقع شوند، زیرا آنها به‌مقابله برنخاسته‌اند و بنابراین مصونیت دارند.


ازنظر اسلام اسيران جنگي به دو دسته تقسيم می‌شوند. گروه اول نظاميان و کساني هستند که در جنگ مشارکت فعال داشتند و گروه دوم غيرنظاميان‌اند که در جنگ شرکت نمی‌کردند يا توسط دشمن براي پوشش مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. گروه دوم از تعرض و مجازات در امان بودند. اسلام درباره کساني از دسته اول که در جنگ تسليم، زخمی‌ يا اسير می‌شوند معتقد است ازآن‌جايي‌که از جانب آنان خطري متصور نيست، نبايد اعدام شوند يا مورد [[شکنجه]] قرارگيرند. اين اصل توسط حقوق‌دانان اسلام از مفهوم مخالف آيه 191 سوره بقره استنباط شده است که می‌فرمايد: «اگرکساني که با شما جنگ خواهند کرد به شما حمله کنند آنان را بکشيد». بنابراين قتل اسيران جنگي مجاز نيست، چراکه پس‌از اسيرشدن ديگر نمی‌جنگند و با خلع سلاح آنان پيکار پايان می‌پذيرد.<ref>ضيائي بيگدلي،محمدرضا، اسلام و حقوق بين‌الملل، تهران: کتابخانه گنج دانش,1375، ص 51.</ref> با وجود آياتي ازاين‌دست در قرآن، بين فرق اسلامي درمورد نحوه رفتار با اسيران جنگي اختلاف‌نظرهايي وجود دارد. بنابراين وجوه مشترک اين ديدگاه‌ها را تحت‌عنوان چارچوب کلي معتقدات اسلامي درارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگي به‌صورت زير طبقه‌بندي می‌کنيم:
3-ابعاد جنگ نیز با جمله "از حد تجاوز نکنید" مشخص شده است. زیرا جنگ در اسلام برای خداست و در راه خدا نباید هیچ تعدی و تجاوزی صورت گیرد و لذا اسلام، برخلاف جنگ‌های عصر ما، رعایت اصول اخلاقی فراوانی در جنگ توصیه می‌کند. مثلاً افرادی را که سلاح بر زمین گذاشته‌اند و کسانی که توانایی جنگیدن را از دست داده و یا اصولاً قدرت بر جنگیدن ندارند، مانند پیرمردان و زنان و کودکان، نباید مورد تعدی قرار بگیرند. در اسلام همواره بر این اصل تأکید شده است که جنگ‌ها، نظام‌ها را رودرروی یکدیگر قرار می‌دهد و نه مردم را. بنابراین تا آنجا که ضروریات نظامی ممکن می‌سازد افراد باید از تعرض مصون باشند<ref>بوآزار، اسلام در جهان امروز، ترجمه مسعود محمدي، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369، ص 107.</ref>و این به معنای مصونیت افرادی است که در نبرد شرکت نمی‌جویند همانند زنان و کودکان. اما به محض اینکه همین افراد دارای مصونیت در جنگ شرکت کنند، به هدف نظامی تبدیل می‌شوند. در جنگ‌های زمان پیامبر<sup>(ص)</sup> و صحابه پس‌از اینکه دشمن شکست می‌خورد، همه افراد آن شهر یا مکان به اسارت گرفته می‌شدند و از امتیاز اسیر جنگی برخوردار می‌شدند. برای مثال می‌توان به اقدامات رسول خدا<sup>(ص)</sup> درخصوص زنانی اشاره کرد که اسیر شده و مطابق قوانین جنگ آن زمان می‌بایست ‌به‌عنوان کنیز در اختیار نیروهای فاتح قرار می‌گرفتند، ولی پیامبر<sup>(ص)</sup> زمینه آزادی آنان را فراهم نمود. این امر نشان‌دهنده توجه ویژه آن حضرت به زنان بوده است، آن‌هم در عصری که هیچ قانونی درباره جنگ و حقوق انسان‌ها وجود نداشت.<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 115-110.</ref> درواقع حتی افرادی که در نبرد مشارکت مستقیم نداشتند، به اسارت گرفته می‌شدند و پیامبر با عطوفت نسبت به آنها برخورد می‌کرد.  


1-هرگاه سپاهيان دشمن در حين جنگ دستگير شوند و درخواست امان نمايند، مصون از هرگونه تعرض خواهند بود.
ازنظر اسلام اسیران جنگی به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول نظامیان و کسانی هستند که در جنگ مشارکت فعال داشتند و گروه دوم غیرنظامیان‌اند که در جنگ شرکت نمی‌کردند یا توسط دشمن برای پوشش مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. گروه دوم از تعرض و مجازات در امان بودند. اسلام درباره کسانی از دسته اول که در جنگ تسلیم، زخمی‌ یا اسیر می‌شوند معتقد است ازآن‌جایی‌که از جانب آنان خطری متصور نیست، نباید اعدام شوند یا مورد [[شکنجه]] قرارگیرند. این اصل توسط حقوق‌دانان اسلام از مفهوم مخالف آیه 191 سوره بقره استنباط شده است که می‌فرماید: <blockquote>«اگرکسانی که با شما جنگ خواهند کرد به شما حمله کنند آنان را بکشید». </blockquote>بنابراین قتل اسیران جنگی مجاز نیست، چراکه پس‌از اسیرشدن دیگر نمی‌جنگند و با خلع سلاح آنان پیکار پایان می‌پذیرد.<ref>ضيائي بيگدلي،محمدرضا، اسلام و حقوق بين‌الملل، تهران: کتابخانه گنج دانش,1375، ص 51.</ref> با وجود آیاتی ازاین‌دست در قرآن، بین فرق اسلامی درمورد نحوه رفتار با اسیران جنگی اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. بنابراین وجوه مشترک این دیدگاه‌ها را تحت‌عنوان چارچوب کلی معتقدات اسلامی درارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگی به‌صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنیم:


2-هرگاه سپاهيان دشمن در حين جنگ دستگير شوند، اسير جنگي هستند و نمی‌توان حکم قتل آنان را صادرکرد.  
1-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند و درخواست امان نمایند، مصون از هرگونه تعرض خواهند بود.


در مورد طرز رفتار با اسیران جنگي نيز حقوق و فقه سياسي اسلام احکامي را وضع کرده است که برمبناي آنها با اسير، از آغاز اسارت تا پايان، براساس اصول و کرامت انساني برخورد می‌شود. يکي از محققان در اين زمينه می‌نويسد: «رهنمود حقوق اسلامي در زمينه طرز رفتار با اسیران جنگي، متضمن احکامي است که مفاد حقوق و عرف بين‌المللي مدرن هرگز به پاي آن نمی‌رسد.»<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 156.</ref> در حقوق اسلامي با توجه به آيات و احاديث به‌نظر می‌رسد نحوه برخورد با اسیران داراي ضوابط خاصي است. براي مثال، پيامبر اکرم<sup>(ص)</sup> همواره از شکنجه دادن بيزاري می‌جستند و بر خوش‌رفتاري با اسيران تأکيد داشتند. از ايشان نقل شده است که «خداي تعالي کساني را که مردم را در اين دنيا شکنجه می‌دهند، عذاب خواهد کرد.» (محقق‌داماد، همان: 150) اما درخصوص بستن اسيران، بخش اول آيه 4 سوره محمد<sup>‌(ص)</sup> اين امر را کاملاً مجاز می‌کند:« و زماني که کاملاً بر مشرکان غلبه کرديد، اسیران را محکم ببنديد...»<ref>فَإِما لَقِيتُمُ الَّاِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّه إِمَا فَثْتَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ.</ref> البته اين آيه به بستن اسیران در ميدان نبرد اشاره دارد و نه در محل نگهداري آنها،<ref>البته تعبير به «فشدوا الوثاقا» (با توجه به اينکه وثاق به‌معناي طناب يا هر چيزي است که با آن می‌بندند) اشاره به محکم‌کاري در بستن اسيران است، مبادا که اسير از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته، ضربه کاري را وارد سازد. (ر.ک. جمعي از نويسندگان زير نظر آيت‌الله مکارم‌شيرازي، تفسيرنمونه، جلد 8، تهران، دارالمکتب اسلاميه، 1371، صص 401- 398).</ref> زيرا ادامه آيه يادشده بر آزادي اسیران با اخذ فديه يا بدون آن اشاره می‌کند.<ref>« و آنگاه اسیران را با اخذ فديه يا بدون آن آزاد سازيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد»</ref>
2-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند، اسیر جنگی هستند و نمی‌توان حکم قتل آنان را صادرکرد.  


در اسلام فرد اسيرشده در اختيار رزمنده‌اي که او را اسير گرفته است، قرار ندارد و اصل اوليه در تعيين وضعيت يک اسير جنگي اين است که امام مسئول حفظ سلامت و امنيت او است. مکاتب فقهي در اين موضوع که طرف اسيرکننده در صورت کشتن اسير جنگي خود بايد پاسخ‌گو و مسئول باشد اتفاق‌نظر دارند. اما درباره ميزان و نوع کيفر اختلاف رأي وجود دارد.<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 104-105.</ref> در اسلام بر فراهم کردن غذا و [[پوشاک]] براي اسيران تأکيد شده است. خداوند اهل‌بيت پيامبر را در آيه 9 سوره انسان به اين دليل مدح کرده است که غذاي خويش را درحالي‌که روزه‌دار بودند به مسکين و اسير دادند، درصورتي‌که خود بيش از آنها به آن نياز داشتند. " ما شما را به‌خاطر خدا اطعام می‌کنيم و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمی‌خواهيم" <ref>إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً.</ref>درخصوص رعايت حقوق و احترام به اسیران جنگي نقل‌قول‌هاي زيادي وجود دارد. براي مثال مسلمانان در جنگ بدر بسيار به اسیران احترام می‌گذاشتند و حتي به آنها رطب و نان تازه می‌دادند. فرد به نام ابوعزيز‌بن‌عمير که در همين جنگ اسير شده بود، می‌گويد:« وقتي از بدر مرا به‌سوي مدينه می‌آوردند همراه گروهي از انصار بودم. چون به غذا می‌نشستند نان را به من می‌دادند و خودشان خرما می‌خوردند. (ارزش نان به‌دليل کمبود گندم در مدينه براي مسلمانان در آن زمان بيشتر بود.) و اين به‌سبب سفارشي بود که پيامبر<sup>(ص)</sup> در مورد اسيران کرده بود». <ref name=":0">عظيمي‌شوشتري، عباسعلي، حقوق بين‌الملل اسلام، تهران ،نشر دادگستر، 1392، ص 175.</ref>درباره کيفيت و کميت غذا نيز برخي معتقدند به اندازه کفايت بايد به اسير غذا داد و حداقل به اندازه غذايي باشد که خود رزمنده‌هاي اسيرگيرنده می‌خورند.<ref>حبيب‌نژاد، حقوق اسيران جنگي در پرتو آموزه‌هاي اسلامي با تطبيق بر کنوانسيون سوم ژنو، مجموعه مقالات اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، مرکز مطالعات تطبيقي اسلام و حقوق بشردوستانه بين‌المللي، تهران، ميزان، 1392، ص 547.</ref> همچنين در حقوق اسلام مقرر شده است که اگر اسيران به کار گرفته شوند، بايد در مقابل پرداخت مزد و اجرت باشد و مسلمانان حق ندارند که دراين‌خصوص به کارگر اسير خيانت کنند. اسلام با اينکه ملاحظات انسان‌دوستانه را نسبت به تمامي اسیران رعايت می‌کند، اما در دادن حقوق بيشتر يا کمتر به اسیران موقعيت و منزلت اجتماعي آنها را نيز در نظر می‌گيرد. براي مثال نقل شده است زماني که دختر مقوقس<ref>مقوقس در تاريخ اسلام به‌عنوان يکي از حاکمان مصر و معاصر محمد<sup>(ص)</sup>  معرفي شده است که اغلب با کوروش، پاتريارک اسکندريه، شناخته ميشود. او مصر را به نمايندگي ازطرف امپراتوري بيزانس اداره می‌کرد.</ref> اسير شد، رسول‌الله<sup>(ص)</sup> فرمود: «دختران سلاطين استحقاق توجهي خاص جدا از ديگران را دارند. نسبت به هر انساني که روزي والامقام بوده و اکنون آن منزلت را از دست داده است، رحيم باشيد.»<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 151-152.</ref> اسلام اعمال ملاطفت‌هاي متناسب با موقعيت اسير را در حقيقت به‌مثابه رعايت حداقل ملاحظات انساني در حق اسير به حساب می‌آورد. از حقوق ديگري که در اسلام تأکيد شده و بايد رعايت شود، حفظ وحدت خانوادگي اسير است. در اسلام در مواقعي که زن و شوهر به اسارت درمی‌آمدند، زن از شوهر جدا نمی‌شد و اولاد نيز از والدين جدا نمی‌ماند. همچنين فقها اتفاق‌نظر دارند که جدا کردن کودکِ کمتر از هفت سال از مادرش جايز نيست. <ref>وهبه‌الزحيلي، 1988م ،آثار الحرب في الفقه الاسلامي، دمشق، دارالفکر، ص469.</ref>
در مورد طرز رفتار با اسیران جنگی نیز حقوق و فقه سیاسی اسلام احکامی را وضع کرده است که برمبنای آنها با اسیر، از آغاز اسارت تا پایان، براساس اصول و کرامت انسانی برخورد می‌شود. یکی از محققان در این زمینه می‌نویسد: «رهنمود حقوق اسلامی در زمینه طرز رفتار با اسیران جنگی، متضمن احکامی است که مفاد حقوق و عرف بین‌المللی مدرن هرگز به پای آن نمی‌رسد.»<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 156.</ref> در حقوق اسلامی با توجه به آیات و احادیث به‌نظر می‌رسد نحوه برخورد با اسیران دارای ضوابط خاصی است. برای مثال، پیامبر اکرم<sup>(ص)</sup> همواره از شکنجه دادن بیزاری می‌جستند و بر خوش‌رفتاری با اسیران تأکید داشتند. از ایشان نقل شده است که<blockquote>«خدای تعالی کسانی را که مردم را در این دنیا شکنجه می‌دهند، عذاب خواهد کرد.»<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 150.</ref></blockquote>اما درخصوص بستن اسیران، بخش اول آیه 4 سوره محمد<sup>(ص)</sup> این امر را کاملاً مجاز می‌کند:<blockquote>«و زمانی که کاملاً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید..»<ref>فَإِما لَقِيتُمُ الَّاِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّه إِمَا فَثْتَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ.</ref></blockquote>البته این آیه به بستن اسیران در میدان نبرد اشاره دارد و نه در محل نگهداری آنها،<ref>البته تعبير به «فشدوا الوثاقا» (با توجه به اينکه وثاق به‌معناي طناب يا هر چيزي است که با آن می‌بندند) اشاره به محکم‌کاري در بستن اسيران است، مبادا که اسير از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته، ضربه کاري را وارد سازد. (ر.ک. جمعي از نويسندگان زير نظر آيت‌الله مکارم‌شيرازي، تفسيرنمونه، جلد 8، تهران، دارالمکتب اسلاميه، 1371، صص 401- 398).</ref> زیرا ادامه آیه یادشده بر آزادی اسیران با اخذ فدیه یا بدون آن اشاره می‌کند.<ref>«و آنگاه اسیران را با اخذ فديه يا بدون آن آزاد سازيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد»</ref>


در حقوق بشردوستانه اسلامي نيز نه‌تنها بر رعايت رفتار انساني، بلکه بر خوش‌رفتاري و داشتن رفتار برادرانه با اسیران در طول مدت اسارت همواره تأکيد شده است. در حقوق اسلامي هم بر موارد پيش‌گفته و هم بر مجاز نبودن شکنجه در هر شرايطي تأکيد شده است. انزجار پيامبر از شکنجه در روايات مختلفي نمايان است؛ ازجمله در مسئله سهيل‌بن‌عمروعامري (که خطيبي زبردست بود)، عمربن‌خطاب از رسول خدا<sup>(ص)</sup> خواست به او اجازه دهد تا دندان‌هاي سهيل را درآورد تا او ديگر قادر به ايراد خطابه عليه پيامبر<sup>(ص)</sup> نباشد. پيامبر<sup>(ص)</sup> در پاسخ فرمود:« من او را از شکل نخواهم انداخت، زيرا اگر چنان کنم خداوند مرا که رسول اويم از شکل خواهد انداخت».<ref>ابن‌کثير، اسماعيل‌بن‌عمر (بي تاالبدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، ص 304.</ref> از اين رو، مسلمانان حق ندارند کوچک‌ترين آزار و اذيتي نسبت به اسیران داشته باشند. همچنين اهانت به آنها نيز جايز نيست و بايد اخلاق اسلامي رعايت شود.<ref>اسدي، علي‌محمد، احکام جبهه، چاپ دوم، قم، مرکز بررسي و تحقيقات عقيدتي و سياسي، 1363، ص 16.</ref> ازجمله رفتارهاي ممنوع در مورد اسيران با پيروي و استناد به سيره پيامبر<sup>(ص)</sup> و امام‌علي<sup>(ع)</sup> و نظريات فقهاي شيعه عبارت است از:
در اسلام فرد اسیرشده در اختیار رزمنده‌ای که او را اسیر گرفته است، قرار ندارد و اصل اولیه در تعیین وضعیت یک اسیر جنگی این است که امام مسئول حفظ سلامت و [[امنیت]] او است. مکاتب فقهی در این موضوع که طرف اسیرکننده در صورت کشتن اسیر جنگی خود باید پاسخ‌گو و مسئول باشد اتفاق‌نظر دارند. اما درباره میزان و نوع کیفر اختلاف رأی وجود دارد.<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلاميتهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 104-105.</ref>  


1. بستن دست و پاي محکوم و اسير در حال احتضار
در اسلام بر فراهم کردن غذا و [[پوشاک]] برای اسیران تأکید شده است. خداوند اهل‌بیت پیامبر را در آیه 9 سوره انسان به این دلیل مدح کرده است که غذای خویش را درحالی‌که روزه‌دار بودند به مسکین و اسیر دادند، درصورتی‌که خود بیش از آنها به آن نیاز داشتند.<blockquote>


2. زنداني کردن به‌قصد مرگ.
" ما شما را به‌خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم" <ref>إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً.</ref></blockquote>


3. رها کردن او بدون [[آب]] و غذا با دست‌وپاي‌بسته تا بميرد
درخصوص رعایت حقوق و احترام به اسیران جنگی نقل‌قول‌های زیادی وجود دارد. برای مثال مسلمانان در جنگ بدر بسیار به اسیران احترام می‌گذاشتند و حتی به آنها رطب و نان تازه می‌دادند. فرد به نام ابوعزیز‌بن‌عمیر که در همین جنگ اسیر شده بود، می‌گوید:<blockquote>«وقتی از بدر مرا به‌سوی مدینه می‌آوردند همراه گروهی از انصار بودم. چون به غذا می‌نشستند نان را به من می‌دادند و خودشان خرما می‌خوردند. (ارزش نان به‌دلیل کمبود گندم در مدینه برای مسلمانان در آن زمان بیشتر بود.) و این به‌سبب سفارشی بود که پیامبر<sup>(ص)</sup> در مورد اسیران کرده بود».<ref name=":0">عظيمي‌شوشتري، عباسعلي، حقوق بين‌الملل اسلام، تهران ،نشر دادگستر، 1392، ص 175.</ref></blockquote>درباره کیفیت و کمیت غذا نیز برخی معتقدند به اندازه کفایت باید به اسیر غذا داد و حداقل به اندازه غذایی باشد که خود رزمنده‌های اسیرگیرنده می‌خورند.<ref>حبيب‌نژاد، حقوق اسيران جنگي در پرتو آموزه‌هاي اسلامي با تطبيق بر کنوانسيون سوم ژنو، مجموعه مقالات اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، مرکز مطالعات تطبيقي اسلام و حقوق بشردوستانه بين‌المللي، تهران، ميزان، 1392، ص 547.</ref> 


4. شکنجه دادن
همچنین در حقوق اسلام مقرر شده است که اگر اسیران به کار گرفته شوند، باید در مقابل پرداخت مزد و اجرت باشد و مسلمانان حق ندارند که دراین‌خصوص به کارگر اسیر خیانت کنند. اسلام با اینکه ملاحظات انسان‌دوستانه را نسبت به تمامی اسیران رعایت می‌کند، اما در دادن حقوق بیشتر یا کمتر به اسیران موقعیت و منزلت اجتماعی آنها را نیز در نظر می‌گیرد. برای مثال نقل شده است زمانی که دختر مقوقس<ref>مقوقس در تاريخ اسلام به‌عنوان يکي از حاکمان مصر و معاصر محمد<sup>(ص)</sup>  معرفي شده است که اغلب با کوروش، پاتريارک اسکندريه، شناخته ميشود. او مصر را به نمايندگي ازطرف امپراتوري بيزانس اداره می‌کرد.</ref> اسیر شد، رسول‌الله<sup>(ص)</sup> فرمود: <blockquote>«دختران سلاطین استحقاق توجهی خاص جدا از دیگران را دارند. نسبت به هر انسانی که روزی والامقام بوده و اکنون آن منزلت را از دست داده است، رحیم باشید.»<ref>محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 151-152.</ref> </blockquote>اسلام اعمال ملاطفت‌های متناسب با موقعیت اسیر را در حقیقت به‌مثابه رعایت حداقل ملاحظات انسانی در حق اسیر به حساب می‌آورد. از حقوق دیگری که در اسلام تأکید شده و باید رعایت شود، حفظ وحدت خانوادگی اسیر است. در اسلام در مواقعی که زن و شوهر به اسارت درمی‌آمدند، زن از شوهر جدا نمی‌شد و اولاد نیز از والدین جدا نمی‌ماند. همچنین فقها اتفاق‌نظر دارند که جدا کردن کودکِ کمتر از هفت سال از مادرش جایز نیست. <ref>وهبه‌الزحيلي، 1988م ،آثار الحرب في الفقه الاسلامي، دمشق، دارالفکر، ص469.</ref>


5. آشکارا کشتن او در ميان مردم يا مقابل چشم ديگري
در حقوق بشردوستانه اسلامی نیز نه‌تنها بر رعایت رفتار انسانی، بلکه بر خوش‌رفتاری و داشتن رفتار برادرانه با اسیران در طول مدت اسارت همواره تأکید شده است. در حقوق اسلامی هم بر موارد پیش‌گفته و هم بر مجاز نبودن شکنجه در هر شرایطی تأکید شده است. انزجار پیامبر از شکنجه در روایات مختلفی نمایان است؛ ازجمله در مسئله سهیل‌بن‌عمروعامری (که خطیبی زبردست بود)، عمربن‌خطاب از رسول خدا<sup>(ص)</sup> خواست به او اجازه دهد تا دندان‌های سهیل را درآورد تا او دیگر قادر به ایراد خطابه علیه پیامبر<sup>(ص)</sup> نباشد. پیامبر<sup>(ص)</sup> در پاسخ فرمود:<blockquote>«من او را از شکل نخواهم انداخت، زیرا اگر چنان کنم خداوند مرا که رسول اویم از شکل خواهد انداخت».<ref>ابن‌کثير، اسماعيل‌بن‌عمر (بي تا)، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، ص 304.</ref></blockquote>از این رو، مسلمانان حق ندارند کوچک‌ترین آزار و اذیتی نسبت به اسیران داشته باشند. همچنین اهانت به آنها نیز جایز نیست و باید اخلاق اسلامی رعایت شود.<ref>اسدي، علي‌محمد، احکام جبهه، چاپ دوم، قم، مرکز بررسي و تحقيقات عقيدتي و سياسي، 1363، ص 16.</ref>


6. تهديد به قتل
ازجمله رفتارهای ممنوع در مورد اسیران با پیروی و استناد به سیره پیامبر<sup>(ص)</sup> و امام‌علی<sup>(ع)</sup> و نظریات فقهای شیعه عبارت است از:


7. مصبور کردن يعني هدف قرار دادن او به‌قصد کشتن در غير ميدان جنگ
1. بستن دست و پای محکوم و اسیر در حال احتضار؛


'''اسير از ديدگاه قرآن کريم'''
2. زندانی کردن به‌قصد مرگ؛


در قرآن کريم پيرامون اسير و اسارت آيه‌هاي زيادي آمده است که در ذيل به برخي از آنها اشاره می‌شود. ‌به‌عنوان مثال در آيه 4 سوره محمد آمده است: «پس چون با کساني که کفر ورزيده‌اند برخورد کنيد، گردن‌ها[يشان] را بزنيد و زماني که کاملا ً بر مشرکان غلبه کرديد، اسیران را محکم ببنديد و آنگاه اسيران ر ا با اخذ فديه يا بدون آن آزاد سازيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد». همچنين در آيه 67 سوره انفال آمده است: «پيامبران را نشايد که اسير گيرند، قبل‌از آنکه به پيروزي دست يابند». هر دو آيه داراي يک وجه مشترک هستند و آن اين است که پيش از پيروزي کامل و غلبه بر دشمن نبايد مبادرت به گرفتن اسير کرد، ولي پس‌از پيروزي کامل، اسير کردن آغازمی‌شود و می‌توان مطابق با آيه نخست عمل کرد. بنابراين به اسارت درآوردن پيش‌از پيروزي ممنوع است. دليل اين امر نيز روشن است. زيرا تا زماني که جنگ به پايان نرسيده و پيروزي قطعي نشده است، نيروي سپاه صَرف گرفتن و دستگيري اسیران می‌شود و ممکن است به شکست سپاه بينجامد.
3. رها کردن او بدون [[آب]] و غذا با دست‌وپای‌بسته تا بمیرد؛


'''فَاِذا لَقيتُمُ الَّذِينَ کَفَروا فَضَرْبَ الرِّقابِ حتّي اِذا اَثْخَنْتُموُهُمْ فَشُدُّوا الْوَِثاقَ فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَ اِمّا فِداءً حَتّي تَضَعَ الْحَرْبُ اَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ يَشاءُاللهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللهِ فَلَنْ يُضِلَّ اَعْمالَهُمْ(محمد، آيه 4)'''
4. شکنجه دادن؛


(شما مؤمنان) چون با کافران روبه‌رو شويد بايد آن‌ها را گردن زنيد تا آن‌گاه که ازخونريزي بسيار دشمن را ازپاي درآوريد. پس‌ازآن اسيران جنگ را محکم به بند کشيد يا فوراً آن‌ها را آزاد کنيد يا فديه بگيريد تا (درنتيجه جنگ) سختي‌هاي خود را فروگذارند. اين حکم فعلي است و اگر خدا می‌خواست خود از کافران انتقام می‌کشيد و همه را بي‌زحمت جنگ شما هلاک می‌کرد وليکن (اين جنگ کفر و ايمان) براي امتحان خلق به يکديگر است وآنان که در راه خدا کشته شدند، خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.
5. آشکارا کشتن او در میان مردم یا مقابل چشم دیگری؛


'''ما کانَ لِنَبِيٍ اَنْ يَکُونَ لَهُ اَسْريَ حَتّي يُثخِنَ فيِ الاَرْضِ تُريدونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَاللهُ يُريدُ الاخِرَهَ وَ اللهُ عَزيزٌ حَکيمٌ(انفال، آيه 67)'''
6. تهدید به قتل؛


هيچ پيغمبري را روا نباشد که اسير بگيرد، مگراينکه خون ناپاکان را بريزد. شما متاع ناچيز دنيا را می‌خواهيد و خدا براي شما [سراي ابدي و نعمت جاوداني] آخرت را می‌خواهد و خدا مقتدر و کارش همه از روي حکمت است.
7. مصبور کردن یعنی هدف قرار دادن او به‌قصد کشتن در غیر میدان جنگ.


'''يا اَيُّهَا النَّبيُّ قُلْ لِمَنْ في اَيْديکُمْ مِنَ الْاَسْري اِنْ يَعْلَمِ اللهُ في قُلُوبِکُم خَيْراً يُؤْتِکُمْ خَيْراً مِمّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ يَغْفِرْلَکُمْ واللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ(انفال، آيه 70)'''
== اسیر از دیدگاه قرآن کریم ==
در قرآن کریم پیرامون [[اسیران جنگ|اسیر]] و اسارت آیه‌های زیادی آمده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود. ‌به‌عنوان مثال در آیه 4 سوره محمد آمده است:<blockquote>«پس چون با کسانی که کفر ورزیده‌اند برخورد کنید، گردن‌ها[یشان] را بزنید و زمانی که کاملا ً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید و آنگاه اسیران ر ا با اخذ فدیه یا بدون آن آزاد سازید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد».</blockquote>همچنین در آیه 67 سوره انفال آمده است:<blockquote>«پیامبران را نشاید که اسیر گیرند، قبل‌از آنکه به پیروزی دست یابند».</blockquote>هر دو آیه دارای یک وجه مشترک هستند و آن این است که پیش از پیروزی کامل و غلبه بر دشمن نباید مبادرت به گرفتن اسیر کرد، ولی پس‌از پیروزی کامل، اسیر کردن آغازمی‌شود و می‌توان مطابق با آیه نخست عمل کرد. بنابراین به اسارت درآوردن پیش‌از پیروزی ممنوع است. دلیل این امر نیز روشن است. زیرا تا زمانی که جنگ به پایان نرسیده و پیروزی قطعی نشده است، نیروی سپاه صَرف گرفتن و دستگیری اسیران می‌شود و ممکن است به شکست سپاه بینجامد.<blockquote>فَاِذا لَقیتُمُ الَّذِینَ کَفَروا فَضَرْبَ الرِّقابِ حتّی اِذا اَثْخَنْتُموُهُمْ فَشُدُّوا الْوَِثاقَ فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَ اِمّا فِداءً حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ اَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُاللهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ فَلَنْ یُضِلَّ اَعْمالَهُمْ<sup>(محمد، آیه 4)</sup></blockquote>(شما مؤمنان) چون با کافران روبه‌رو شوید باید آن‌ها را گردن زنید تا آن‌گاه که ازخونریزی بسیار دشمن را ازپای درآورید. پس‌ازآن اسیران جنگ را محکم به بند کشید یا فوراً آن‌ها را آزاد کنید یا فدیه بگیرید تا (درنتیجه جنگ) سختی‌های خود را فروگذارند. این حکم فعلی است و اگر خدا می‌خواست خود از کافران انتقام می‌کشید و همه را بی‌زحمت جنگ شما هلاک می‌کرد ولیکن (این جنگ کفر و ایمان) برای امتحان خلق به یکدیگر است وآنان که در راه خدا کشته شدند، خدا هرگز رنج اعمالشان را ضایع نگرداند.<blockquote>ما کانَ لِنَبِیٍ اَنْ یَکُونَ لَهُ اَسْریَ حَتّی یُثخِنَ فیِ الاَرْضِ تُریدونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللهُ یُریدُ الاخِرَهَ وَ اللهُ عَزیزٌ حَکیمٌ<sup>(انفال، آیه 67)</sup></blockquote>هیچ پیغمبری را روا نباشد که اسیر بگیرد، مگراینکه خون ناپاکان را بریزد. شما متاع ناچیز دنیا را می‌خواهید و خدا برای شما [سرای ابدی و نعمت جاودانی] آخرت را می‌خواهد و خدا مقتدر و کارش همه از روی حکمت است.<blockquote>یا اَیُّهَا النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فی اَیْدیکُمْ مِنَ الْاَسْری اِنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلُوبِکُم خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ واللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ<sup>(انفال، آیه 70)</sup></blockquote>ای‌رسول، به اسیرانی که در دست شما (مسلمین) هستند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند، درمقابل آنچه از شما گرفته شد، بهتر از آن را عطا می‌کند و ازگناهان شما درمی‌گذرد که خدا آمرزنده گناه و مهربان در حق خلق است.<blockquote>وَ اَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِم و قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الْرُعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً<sup>(احزاب، آیه 26)</sup></blockquote>واز اهل کتاب آن گروه را که پشتیبان و کمک مشرکان بودند خدا ازحصار و سنگرهایشان فرود آورد و در دل‌هایشان (از شما مسلمین) ترس افکند تا آنکه گروهی از آنها را به قتل رساندید و گروهی را به اسارت گرفتید.<blockquote>وَ یُطْعِمونَ اَلْطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ اَسِیرًا<sup>(انسان، آیه 8)</sup></blockquote>و بر دوستی خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می‌دهند.


اي‌رسول، به اسيراني که در دست شما (مسلمين) هستند بگو که اگر خدا در دل شما خير و هدايتي مشاهده کند، درمقابل آنچه از شما گرفته شد، بهتر از آن را عطا می‌کند و ازگناهان شما درمی‌گذرد که خدا آمرزنده گناه و مهربان در حق خلق است.
== روش و رفتار پیامبر(ص) درباره اسیران ==
در فرهنگ و اخلاق اسلامی تأکید فراوانی بر رعایت رأفت و مهربانی، نیکی کردن، عدالت و برابری در‌خصوص تمام انسان‌ها در روی کره خاکی شده است. به‌طوری که مسلمانان موظف‌اند با کسانی که در جبهه نبرد اسیر شده‌اند، رفتاری انسانی و اخلاقی داشته باشند و با آن‌ها به نیکی رفتار کنند و هرگز مجاز به کشتن و یا تعرض، اذیت و آزار و شکنجه آن‌ها نیستند. پیامبر اکرم<sup>(ص)</sup> با اسیران همچون میهمان رفتار می‌کرد و همیشه اصحاب را سفارش به نیکی و خوش‌رفتاری با اسیران می‌کردند. شیوه عمل پیامبر<sup>(ص)</sup> درخصوص اسیران جنگی این بود که یا آنها را میان مجاهدانی که در جنگ شرکت داشتند تقسیم می‌نمود تا در خانه‌های خود نگهداری کنند، یا در مسجد از آنها محافظت شود.<ref name=":0" />به‌این‌ترتیب رفتار بدون خشونت و همراه با احترام در فرهنگ اسلامی مشهود است. حضرت محمد<sup>(ص)</sup> در بعضى از جنگ‌ها به مصلحت مسلمین می‌دانستند که اسیران فدیه بدهند و آزاد گردند، چنان‌که در جنگ بدر فدیه گرفتن را ترجیح دادند. آنان که ثروت و مال داشتند با پرداخت فدیه آزاد گردیدند و چند تن از اسیران که خواندن و نوشتن مى‌دانستند به دستور پیامبر<sup>(ص)</sup> به [[آموزش]] کودکان مسلمان پرداختند. قرار بر آن بود که هریک از آنان پس‌از آنکه ده تن از کودکان مسلمان را خواندن و نوشتن آموختند، بدون پرداخت فدیه آزاد گردند و این براى نخستین‌بار و آخرین‌بار در تاریخ بشر بود که به فرمان پیامبر<sup>(ص)</sup> آموزش و دانش به‌جاى غنیمت جنگى پذیرفته گشت. در بعضى از جنگ‌ها هم اسیران جنگى را بدون قید‌وشرط آزاد مى‌ساخت چنا‌ن‌که با اسیران قبیله (طى) این‌چنین رفتار کرد.<ref>الهامى، داود؛ اخلاق و جنگ، قم، نشريه درس‌هايي از مکتب اسلام، شماره 4، 1387، ص 42.</ref>


'''وَ اَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَياصيهِم و قَذَفَ في قُلُوبِهِمُ الْرُعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَريقاً(احزاب، آيه 26)'''
نمونه‌هایی از این رفتار و برخوردهای پیامبر<sup>(ص)</sup> با اسیران را می‌توان در جنگ‌ها مشاهده کرد. در جنگ بدر در ابتدا قرار بود که تمام اسیرهای مشرکان کشته شوند، ولی طمع مردم آنان را واداشت تا فدیه بگیرند و پیامبر گرامی<sup>(ص)</sup> به مردم فرمودند: «اگر فدیه قبول کنید، به تعداد اسیران دشمن که هفتاد نفر هستند از شما شهید خواهند شد.» مردم پذیرفتند که چنین شود و سال بعد در جنگ احد چنین شد که آن حضرت فرموده بودند. پیامبر<sup>(ص)</sup> از گرفتن فدیه کراهت داشتند و اصحاب این را از چهره مبارک آن حضرت فهمیده بودند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 271، ح 10.</ref> همچنین پس‌‍‌‌ازجنگ بدر، پیامبر اسلام<sup>(ص)</sup> اسیری را به‌جهت تشرّف پدرش به دین اسلام آزاد کرد.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 326، ح 82.</ref>


واز اهل کتاب آن گروه را که پشتيبان و کمک مشرکان بودند خدا ازحصار و سنگرهايشان فرود آورد و در دل‌هايشان (از شما مسلمين) ترس افکند تا آنکه گروهي از آنها را به قتل رسانديد و گروهي را به اسارت گرفتيد.
رفتار با اسیران در طول مدت اسارت تابع مقررات آزادمنشانه بوده است. در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامبر<sup>(ص)</sup> اسیران دشمن (قریش) را جهت تعیین‌تکلیف نزد پیامبر<sup>(ص)</sup> آورد. عده آنها هفتاد تن بود. حضرت پیامبر<sup>(ص)</sup> به حمزه فرمود: «این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام بگذارید و از آنها پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسیران دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید.»<ref>رهنما، زين‌العابدين ،پيامبر، تهران، انتشارات اميرکبير، سال 1356، صص 633-627.</ref> درجنگ حنین نیز پیامبر گرامی<sup>(ص)</sup> دستور دادند که اسیری کشته نشود.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 21، ص 158، ح 6.</ref> پیامبر اسلام<sup>(ص)</sup> پس‌از پایان جنگ احزاب و اسارت یهودیان به‌دست مسلمانان، فرمودند: «به اسیران خود آب گوارا بنوشانید و از غذای نیکو و لذیذ به آنان بخورانید واسارتشان را نیکو بدارید».<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج20، 238.</ref>


'''وَ يُطْعِمونَ اَلْطَّعامَ عَلي حُبِّه مِسْکِينًا وَ يَتِيمًا وَ اَسِيرًا(انسان، آيه 8)'''
ازجمله صحنه‌هایی که اوج رأفت و مهربانی پیامبر<sup>(ص)</sup> در برخورد با اسیران را نشان می‌دهد زمان فتح مکه و غلبه بر مشرکان است که پیامبر اکرم<sup>(ص)</sup> پس‌ازفتح مکه مردم آنجا را آزاد کردند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج3، ص 512، ج 2 و ج 5، ص 10، ح2. </ref> پیامبر همچنین در زمان‌هایی چون هنگام حلول ماه مبارک رمضان تمام اسیران را آزاد می‌کرد.<ref>ابن بابويه قمي (شيخ صدوق)، و ابوجعفرمحمدبن‌علي‌بن‌الحسين‌قمي، من لايحضره الفقيه، ترجمه محمدجواد غفاري، نشر صدوق ،پايئز 1367، ج 2، ص 99، ج 184.</ref> پیامبر اسلام<sup>(ص)</sup> همچنین اسیرانی را که دارای خصلت‌های پسندیده انسانی مانند سخاوت، میهمان‌دوستی و بردباری در ناملایمات بود، آزاد می‌کرد.<ref>کليني‌رازي ، همان، ج4، ص 51، ح 9 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 14، ح 7515.</ref> پیامبر<sup>(ص)</sup> همچنین درمورد حقوق اسیران می‌فرمایند: «به اسیران اکرام کنید و آنها را در غذای خودتان مقدم دارید.» (ذهبی، 1407: 119)


و بر دوستي خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام می‌دهند.
== روش و رفتار امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه معصومین(ع) درباره اسیران ==
حضرت امیر<sup>(ع)</sup> پیرامون جنگ سفارش داشت که آغازکننده جنگ نباشید و مقاتله ننمائید تا آنکه دشمن ابتدا به جنگ نماید و درصورتی‍‌که کار به جنگ بینجامید، هیچ‌گاه بر مجروح هجوم مبرید وقصد قتلش مکنید و اگر دشمن را منهزم ساختید و [[فرار]] اختیار کردند، از پی آنان نروید و دنبالشان نکنید. بدن کسی را برهنه مسازید و عورت او را مکشوف نکنید و کشته دشمن را مثله نکنید و هرگاه به اندرون خانه‌های دشمن راه یافتید، پرده‌دری نکنید وداخل خانه‌ها نشوید و از اموالشان چیزی برندارید و زنان را آزار مدهید، حتی اگر زبان به بدگویی شما بگشایند و به امیر شما و بزرگانتان ناسزا بگویند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، همان،ج32، 213.</ref> ایشان وقتی ضربت خوردند، به امام‌حسن<sup>(ع)</sup> فرمودند:<blockquote>«پسرم، با اسیر در دستت مدارا بنما و به او رحم کن و او را نیکو بدار و با شفقت ومهربانی با او رفتار کن.»</blockquote>زمانی هم که به‌هوش آمدند، از شیری که خودش می‌نوشید فرمود:<blockquote>«به قاتل من که در دست شما اسیر است نیز از این شیر بدهید.»</blockquote>ازمنظر امام<sup>(ع)</sup> نباید با اسیر خلاف کرامت انسانی برخورد کرد و اسیر حق دارد درصورت زخمی‌بودن معالجه شود و نیز مورد اطعام و مسکن قرار گیرد.<ref>جعفري، محمدتقي، رسائل فقهي، انتشارات تهذيب، قم، 1380، ص 151.</ref>


'''روش و رفتار پيامبر<sup>(ص)</sup> درباره اسيران'''
سیره امام‌علی<sup>(ع)</sup> در برخورد و رفتار با اسیران جنگی را می‌توان در جنگ‌های جمل و صفین به وضوح مشاهده کرد. سیره ایشان در جنگ جمل همانند سیره رسول اکرم<sup>(ص)</sup> درروز فتح مکه بود که حضرت علی<sup>(ع)</sup> در جنگ جمل دستور دادند کسی از لشکریان مخالف را به اسیری نگیرند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351،ج 5، ص 10، ح 2.</ref>اسیران کشته نشوند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 53، ح 12411 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 32، ص 120، ح 165 و ج 52، ص367.</ref> در این جنگ امیرالمؤمنین<sup>(ع)</sup> اسیران لشکر معاویه را آزاد کرده و این باعث شد که معاویه ناچار شود تا اسیران لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب<sup>(ع)</sup> را نیز آزاد کند.<ref name=":1">النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 50، ح 12406</ref> همچنین حضرت یکی ازاسیران زندانی را نزد خود خوانده و پس‌ازتوبه دادن او را آزاد کردند و اموال به غارت رفته اسیر را هم به او برگرداند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 57، ح12421.</ref> از موارد دیگر برخورد امام<sup>(ع)</sup> با اسیران در جنگ جمل می‌توان به آزادی مروان‌بن‌حکم با شفاعت امام‌حسن و امام‌حسین<sup>(ع)</sup> یا عبدالله‌بن‌زبیر که حضرت علی<sup>(ع)</sup> تنها به او فرمودند:<blockquote>«برو که دیگر تو را نبینم.»<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 145، ح 45.</ref></blockquote>سیره امیرالمؤمنین<sup>(ع)</sup> در جنگ صفین این بود که اسیران لشکر شام را آزاد می‌کردند و اگر یکی از آنان دوباره در جنگ شرکت می‌کرد و یا در همان جنگ اول یکی از لشکریان حضرت را می‌کشت او را می‌کشتند.<ref name=":1" /> در این جنگ، هر اسیری را که می‌آوردند حضرت علی<sup>(ع)</sup> اسلحه و مرکب او را می‌گرفتند و او را سوگند می‌دادند تا در جنگ علیه ایشان شرکت نکند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 50، ح 3.</ref> همچنین هر اسیری که با حضرت علی<sup>(ع)</sup> بیعت کرد، حضرت او را آزاد کرده و اموالش را به کسی دادند که اسیر را گرفته بود.<ref>طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153، ح 5 و  النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 5، ح 12404.</ref> امیرالمؤمنین<sup>(ع)</sup> در جنگ صفین به مالک‌اشتر فرمودند:<blockquote>«اسیر مسلمان کشته نمی‌شود و در قبال گرفتن فدیه آزاد نمی‌شود، بلکه بدون فدیه آزاد می‌گردد.»<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح 12415 ومجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح 441 و ج 100، ص 38، ح 37.</ref> </blockquote>در جایی دیگر به نقل از امام صادق<sup>(ع)</sup> آمده است که:<blockquote>«رسول مکرم اسلام<sup>(ص)</sup> از قتل زنان وکودکان در میدان جنگ منع می‌فرمودند، مگر درصورتی‌که اقدام به مبارزه کنند که در این حالت هم می‌فرمودند تا جایی که امکان دارد از جنگیدن با آنان پرهیز نمائید».<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، 335.</ref></blockquote>


در فرهنگ و اخلاق اسلامي تأکيد فراواني بر رعايت رأفت و مهرباني، نيکي کردن، عدالت و برابري در‌خصوص تمام انسان‌ها در روي کره خاکي شده است. به‌طوري که مسلمانان موظف‌اند با کساني که در جبهه نبرد اسير شده‌اند، رفتاري انساني و اخلاقي داشته باشند و با آن‌ها به نيکي رفتار کنند و هرگز مجاز به کشتن و يا تعرض، اذيت و آزار و شکنجه آن‌ها نيستند. پيامبر اکرم<sup>(ص)</sup> با اسيران همچون ميهمان رفتار مي‌کرد و هميشه اصحاب را سفارش به نيکي و خوش‌رفتاري با اسيران مي‌کردند. شيوه عمل پيامبر<sup>(ص)</sup> درخصوص اسيران جنگي اين بود که يا آنها را ميان مجاهداني که در جنگ شرکت داشتند تقسيم می‌نمود تا در خانه‌هاي خود نگهداري کنند، يا در مسجد از آنها محافظت شود.<ref name=":0" />به‌اين‌ترتيب رفتار بدون خشونت و همراه با احترام در فرهنگ اسلامي مشهود است. حضرت محمد<sup>(ص)</sup> در بعضى از جنگ‌ها به مصلحت مسلمين مي‌دانستند که اسیران فديه بدهند و آزاد گردند، چنان‌که در جنگ بدر فديه گرفتن را ترجيح دادند. آنان که ثروت و مال داشتند با پرداخت فديه آزاد گرديدند و چند تن از اسيران که خواندن و نوشتن مى‌دانستند به دستور پيامبر<sup>(ص)</sup> به [[آموزش]] کودکان مسلمان پرداختند. قرار بر آن بود که هريک از آنان پس‌از آنکه ده تن از کودکان مسلمان را خواندن و نوشتن آموختند، بدون پرداخت فديه آزاد گردند و اين براى نخستين‌بار و آخرين‌بار در تاريخ بشر بود که به فرمان پيامبر<sup>(ص)</sup> آموزش و دانش به‌جاى غنيمت جنگى پذيرفته گشت. در بعضى از جنگ‌ها هم اسيران جنگى را بدون قيد‌وشرط آزاد مى‌ساخت چنا‌ن‌که با اسيران قبيله (طى) اين‌چنين رفتار کرد.<ref>الهامى، داود؛ اخلاق و جنگ، قم، نشريه درس‌هايي از مکتب اسلام، شماره 4، 1387، ص 42.</ref>
== اسارت از دیدگاه احکام فقهی ==
اسلام نهاد اسارت را در کم‌حجم‌ترین اندازه ممکن پذیرفت، زیرا معقول نبود که مسلمان‌ها به میدان کارزار پای نهند و دچار زیان شوند و به اسیری روند، اما بر آنها حرام باشد که دشمنان خویش را به اسارت گیرند. این نه با طبع اسلام سازگار است و نه با منطق وعقل. یکی از فلسفه‌های پذیرش این امر، ایجاد زمینه‌ای برای امکان تبادل اسیران و آزاد کردن آنان بود. از این گذشته پذیرش نهاد اسارت با آموزه‌های آسمانی پیامبر<sup>(ص)</sup>، که سرمشق انسانیت به شمار می‌رود، با رعایت شرایط انسانی سازگاری دارد. اکثر فقهای شیعه و ازجمله شیخ طوسی معتقدند که اگر اسیر در حال درگیری و قبل‌از پایان جنگ دستگیر شود، نگهداری آن جایز نیست و باید مانند سایر دشمنان در حال جنگ کشته شود و تنها راه برای زنده ماندن وی مسلمان شدن است و مسلمانان باید از او در برابر صدمات و تعرضات دشمن دفاع کنند. شیخ در الخلاف معتقد است که اگر اسیران قبل‌از اینکه آتش جنگ فروکش کند به اسارت درآیند، امام مخیر است بین اینکه گردن آنان را بزند یا دستان و پاهایشان را قطع کند یا اینکه اگر مجروح باشند، در حال خونریزی رها کند تا بمیرند. اما اگر بعداز پایان جنگ اسیر شوند، امام بین اینکه منت نهد و بدون فدیه یا با فدیه آزادشان کند یا با اسیران مسلمان و خودی مبادله کند یا آنان را به بندگی برد، مخیر است و نمی‌تواند آنان را به قتل رساند.<ref>طوسي،محمدبن‌حسن، الخلاف، قم،دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1407، ج4 ،ص 187.</ref> البته در دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم اسیر و سرنوشت او مناقشاتی دیده می‌شود. یکی از محققان معاصر در این زمینه می‌نویسد: «شگفت اینکه در مسئله اسیران فقیهان شیعه از جهتی از فقهای اهل سنت نیز نظریه تندتری ارائه داده‌اند، هرچند برخی دیگر از فقهای شیعه نظریه معتدل‌تری را مطرح ساخته‌اند. درمجموع آنان بین اسیرانی که قبل‌از فروریزی جبهه دشمن به اسارت درآمده با اسیران جبهه دشمن بعد‌از فروپاشی تفصیل قائل شده اند. نظر مشهور فقهای شیعه در مورد اسیران قبل‌از پایان جنگ این است که راهی جز کشتن آنان نیست، ولی اسیران بعداز فروپاشی جبهه دشمن را به‌هیچ‌عنوان نباید کشت و حاکم اسلامی تنها می‌تواند آنان را بدون فداء و یا با فداء آزاد سازد و در صورت لزوم به بردگی برد. بنابراین رأی فقهای شیعه در مورد اسیران بعداز اتمام جنگ هرچند از رأی فقهای اهل سنت برتر است، ولی در مورد گروه اول شدیدتر و خشن‌تر است. شیخ طوسی در کتاب مبسوط و نمایه و محقق حلی در شرایع و شیخ حسن نجفی در الجواهر، همگی در معنای فوق اتفاق‌نظر دارند. ظاهراً آغازگر تفکیک بین اسیران دوران برپایی جنگ و اسیران بعداز خاموشی آن شیخ طوسی است و از آنجا که موقعیت او در میان محققان متأخر ممتاز و ‌به‌عنوان شیخ‌الطائفه مطرح بوده و هست، علمای بعدی به تبع او همان نظریه را پذیرفته‌اند و به قول معروف مانند مقلدان در برابر رأی مرجع خویش اجازه چون‌وچرا به خود نداده‌اند.<ref>ابراهيمي، محمدعلي، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، تهران، مؤسسه مطالعات حقوق بشر اسلامي، 1386ش، 543- 579.</ref>


نمونه‌هایي از اين رفتار و برخوردهاي پيامبر<sup>(ص)</sup> با اسیران را می‌توان در جنگ‌ها مشاهده کرد. در جنگ بدر در ابتدا قرار بود که تمام اسیرهای مشرکان کشته شوند، ولي طمع مردم آنان را واداشت تا فديه بگيرند و پيامبر گرامي<sup>(ص)</sup> به مردم فرمودند: «اگر فديه قبول کنيد، به تعداد اسيران دشمن که هفتاد نفر هستند از شما شهيد خواهند شد.» مردم پذيرفتند که چنين شود و سال بعد در جنگ احد چنين شد که آن حضرت فرموده بودند. پيامبر<sup>(ص)</sup> از گرفتن فديه کراهت داشتند و اصحاب اين را از چهره مبارک آن حضرت فهميده بودند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 271، ح 10.</ref> همچنين پس‌‍‌‌ازجنگ بدر، پيامبر اسلام<sup>(ص)</sup> اسيري را به‌جهت تشرّف پدرش به دين اسلام آزاد کرد.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 326، ح 82.</ref>  
شایان ذکر است که این حکم در مورد اسیران مسلمان و به عبارتی باغیان صدق نمی‌کند، زیرا آنان اگر اسیر شوند درهیچ‌صورتی کشته نمی‌شوند. چنانچه امام‌علی<sup>(ع)</sup> در جنگ جمل و صفین اجازه چنین کاری را نداد. از امام‌صادق<sup>(ع)</sup> روایت شده است: <blockquote>«هنگامی‌که دو گروه مسلمان با یکدیگر در جنگ باشند، طرفداران حق نمی‌توانند فراریان جبهه مخالف را تعقیب و یا اسیران آنان را به قتل رسانیده و مجروحانشان را مورد حمله قرار دهند»<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، 38.</ref> </blockquote>شیخ مفید می‌نویسد:  <blockquote>«و چون اسیری از آنان (باغیان) را می‌آوردند درصورتی‌که کسی را کشته بود، او را می‌کشتند و در غیر این صورت رهایش می‌کردند.<ref>مفيد،م حمدبن‌نعمان، الجمل، ترجمه محمودمهدي دامغاني، تهران، نشر ني، 1367ش، ص 243.</ref> </blockquote>ازجمله موضوعات موردتوجه در فقه اسلامی پیرامون اسیر و اسارت مسئله اختیارات امامان<sup>(ع)</sup> و آزادی اسیران می‌باشد. اختیارات امامان<sup>(ع)</sup> درباره اسیران بر‌اساس برخی احادیث و روایات عبارت‌اند از:


رفتار با اسیران در طول مدت اسارت تابع مقررات آزادمنشانه بوده است. در واپسين ساعت آخرين روز جنگ بدر، حمزه عموي پيامبر<sup>(ص)</sup> اسيران دشمن (قريش) را جهت تعيين‌تکليف نزد پيامبر<sup>(ص)</sup> آورد. عده آنها هفتاد تن بود. حضرت پيامبر<sup>(ص)</sup> به حمزه فرمود: «اين عده را در ميان اصحاب و چادرهاي آنها جاي دهيد و بدانيد که بايد هميشه به اسيران احترام بگذاريد و از آنها پذيرايي انساني کنيد و در تقسيم اسیران دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنيد.»<ref>رهنما، زين‌العابدين ،پيامبر، تهران، انتشارات اميرکبير، سال 1356، صص 633-627.</ref> درجنگ حنين نيز پيامبر گرامي<sup>(ص)</sup> دستور دادند که اسيري کشته نشود.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 21، ص 158، ح 6.</ref> پيامبر اسلام<sup>(ص)</sup> پس‌از پايان جنگ احزاب و اسارت يهوديان به‌دست مسلمانان، فرمودند: «به اسيران خود آب گوارا بنوشانيد و از غذاي نيکو و لذيذ به آنان بخورانيد واسارتشان را نيکو بداريد».<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج20، 238.</ref>
1-امام پس ازپیروزی بر مشرکان مخیّر است بین کشتن اسیران و آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت و عبید بگیرد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج 11، ص49،ح12403.</ref>


ازجمله صحنه‌هايي که اوج رأفت و مهرباني پيامبر<sup>(ص)</sup> در برخورد با اسیران را نشان می‌دهد زمان فتح مکه و غلبه بر مشرکان است که پيامبر اکرم<sup>(ص)</sup> پس‌ازفتح مکه مردم آنجا را آزاد کردند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج3، ص 512، ج 2 و ج 5، ص 10، ح2. </ref> پيامبر همچنين در زمان‌هايي چون هنگام حلول ماه مبارک رمضان تمام اسيران را آزاد می‌کرد.<ref>ابن بابويه قمي (شيخ صدوق)، و ابوجعفرمحمدبن‌علي‌بن‌الحسين‌قمي، من لايحضره الفقيه، ترجمه محمدجواد غفاري، نشر صدوق ،پايئز 1367، ج 2، ص 99، ج 184.</ref> پيامبر اسلام<sup>(ص)</sup> همچنين اسیراني را که داراي خصلت‌هاي پسنديده انساني مانند سخاوت، ميهمان‌دوستي و بردباري در ناملايمات بود، آزاد می‌کرد.<ref>کليني‌رازي ، همان، ج4، ص 51، ح 9 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 14، ح 7515.</ref> پيامبر<sup>(ص)</sup> همچنين درمورد حقوق اسيران می‌فرمايند: «به اسيران اکرام کنيد و آنها را در غذاي خودتان مقدم داريد.» (ذهبي، 1407: 119)
2-قبل‌از پایان جنگ امام در کیفیت کشتن اسیران مخیّر است، اما پس‌از پایان جنگ هرکس اسیر شود، امام مخیّر است بین آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت وعبید بگیرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 32، ح1 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 69، ص 49، ح6.</ref>


'''روش و رفتار اميرالمؤمنين<sup>(ع)</sup> و ديگر ائمه معصومين<sup>(ع)</sup> درباره اسيران'''
3-اسیران کفّار را با اجازه امام معصوم می‌شود کشت.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5 ،ص 35 ،ح1-4 و طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج6، ص 152، ح2 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص 32، ح11.</ref>


حضرت امير<sup>(ع)</sup> پيرامون جنگ سفارش داشت که آغازکننده جنگ نباشيد و مقاتله ننمائيد تا آنکه دشمن ابتدا به جنگ نمايد و درصورتي‍‌که کار به جنگ بينجاميد، هيچ‌گاه بر مجروح هجوم مبريد وقصد قتلش مکنيد و اگر دشمن را منهزم ساختيد و [[فرار]] اختيار کردند، از پي آنان نرويد و دنبالشان نکنيد. بدن کسي را برهنه مسازيد و عورت او را مکشوف نکنيد و کشته دشمن را مثله نکنيد و هرگاه به اندرون خانه‌هاي دشمن راه يافتيد، پرده‌دري نکنيد وداخل خانه‌ها نشويد و از اموالشان چيزي برنداريد و زنان را آزار مدهيد، حتي اگر زبان به بدگويي شما بگشايند و به امير شما و بزرگانتان ناسزا بگويند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، همان،ج32، 213.</ref> ايشان وقتي ضربت خوردند، به امام‌حسن<sup>(ع)</sup> فرمودند: «پسرم، با اسير در دستت مدارا بنما و به او رحم کن و او را نيکو بدار و با شفقت ومهرباني با او رفتار کن.» زماني هم که به‌هوش آمدند، از شيري که خودش می‌نوشيد فرمود: «به قاتل من که در دست شما اسير است نيز از اين شير بدهيد.» ازمنظر امام<sup>(ع)</sup> نبايد با اسير خلاف کرامت انساني برخورد کرد و اسير حق دارد درصورت زخمی‌بودن معالجه شود و نيز مورد اطعام و مسکن قرار گيرد.<ref>جعفري، محمدتقي، رسائل فقهي، انتشارات تهذيب، قم، 1380، ص 151.</ref>
4-اسیری را که توان راه رفتن ندارد و فاتح نیز مرکبی ندارد که او را بیاورد نباید کشت، بلکه باید او را آزاد کرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35 ،ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370،ج 6، ص 153، ح3.</ref>


سيره امام‌علي<sup>(ع)</sup> در برخورد و رفتار با اسيران جنگي را می‌توان در جنگ‌هاي جمل و صفين به وضوح مشاهده کرد. سيره ايشان در جنگ جمل همانند سيره رسول اکرم<sup>(ص)</sup> درروز فتح مکه بود که حضرت علي<sup>(ع)</sup> در جنگ جمل دستور دادند کسي از لشکريان مخالف را به اسيري نگيرند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351،ج 5، ص 10، ح 2.</ref>اسيران کشته نشوند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 53، ح 12411 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 32، ص 120، ح 165 و ج 52، ص367.</ref> در اين جنگ اميرالمؤمنين<sup>(ع)</sup> اسيران لشکر معاويه را آزاد کرده و اين باعث شد که معاويه ناچار شود تا اسيران لشکر علي‌بن‌ابي‌طالب<sup>(ع)</sup> را نيز آزاد کند.<ref name=":1">النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 50، ح 12406</ref> همچنين حضرت يکي ازاسيران زنداني را نزد خود خوانده و پس‌ازتوبه دادن او را آزاد کردند و اموال به غارت رفته اسير را هم به او برگرداند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 57، ح12421.</ref> از موارد ديگر برخورد امام<sup>(ع)</sup> با اسیران در جنگ جمل می‌توان به آزادي مروان‌بن‌حکم با شفاعت امام‌حسن و امام‌حسين<sup>(ع)</sup> يا عبدالله‌بن‌زبير که حضرت علي<sup>(ع)</sup> تنها به او فرمودند: «برو که ديگر تو را نبينم.»<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 145، ح 45.</ref>
5-اسیرکاف (اسیری که بدون جنگ با انسان به اسارت درآید) کشته نخواهد شد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص55 ،ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32 ،ص522، ح 441 / ج100، ص 38، ح37.</ref>


سيره اميرالمؤمنين<sup>(ع)</sup> در جنگ صفين اين بود که اسيران لشکر شام را آزاد می‌کردند و اگر يکي از آنان دوباره در جنگ شرکت می‌کرد و يا در همان جنگ اول يکي از لشکريان حضرت را می‌کشت او را می‌کشتند.<ref name=":1" /> در اين جنگ، هر اسيري را که می‌آوردند حضرت علي<sup>(ع)</sup> اسلحه و مرکب او را می‌گرفتند و او را سوگند می‌دادند تا در جنگ عليه ايشان شرکت نکند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 50، ح 3.</ref> همچنين هر اسيري که با حضرت علي<sup>(ع)</sup> بيعت کرد، حضرت او را آزاد کرده و اموالش را به کسي دادند که اسير را گرفته بود.<ref>طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153، ح 5 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 5، ح 12404.</ref> اميرالمؤمنين<sup>(ع)</sup> در جنگ صفين به مالک‌اشتر فرمودند: «اسير مسلمان کشته نمی‌شود و در قبال گرفتن فديه آزاد نمی‌شود، بلکه بدون فديه آزاد می‌گردد.»<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح 12415 ومجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح 441 و ج 100، ص 38، ح 37.</ref> در جايي ديگر به نقل از امام صادق<sup>(ع)</sup> آمده است که: «رسول مکرم اسلام<sup>(ص)</sup> از قتل زنان وکودکان در ميدان جنگ منع می‌فرمودند، مگر درصورتي‌که اقدام به مبارزه کنند که در اين حالت هم می‌فرمودند تا جایی که امکان دارد از جنگيدن با آنان پرهيز نمائيد».<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، 335.</ref>
6-با اسیرخواه مسلمان باشد یا کافر باید نیک رفتارکرد و لوازم زندگی او را فراهم کرد، گرچه محکوم به قتل باشد.<ref>طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 152، ح2 و کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، همان، ج5، ص 35، ح2-4 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص33، ح11.</ref>


'''اسارت از ديدگاه احکام فقهي'''
7-اطعام اسیر گرسنه بر سایر صدقات برتری دارد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 260ح 81914 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج96، ص 180، ح27 و ج74، ص 369، ح60.</ref>


اسلام نهاد اسارت را در کم‌حجم‌ترين اندازه ممکن پذيرفت، زيرا معقول نبود که مسلمان‌ها به ميدان کارزار پاي نهند و دچار زيان شوند و به اسيري روند، اما بر آنها حرام باشد که دشمنان خويش را به اسارت گيرند. اين نه با طبع اسلام سازگار است و نه با منطق وعقل. يکي از فلسفه‌هاي پذيرش اين امر، ايجاد زمينه‌اي براي امکان تبادل اسيران و آزاد کردن آنان بود. از اين گذشته پذيرش نهاد اسارت با آموزه‌هاي آسماني پيامبر<sup>(ص)</sup>، که سرمشق انسانيت به شمار می‌رود، با رعايت شرايط انساني سازگاري دارد. اکثر فقهاي شيعه و ازجمله شيخ طوسي معتقدند که اگر اسير در حال درگيري و قبل‌از پايان جنگ دستگير شود، نگهداري آن جايز نيست و بايد مانند ساير دشمنان در حال جنگ کشته شود و تنها راه براي زنده ماندن وي مسلمان شدن است و مسلمانان بايد از او در برابر صدمات و تعرضات دشمن دفاع کنند. شيخ در الخلاف معتقد است که اگر اسيران قبل‌از اينکه آتش جنگ فروکش کند به اسارت درآيند، امام مخير است بين اينکه گردن آنان را بزند يا دستان و پاهايشان را قطع کند يا اينکه اگر مجروح باشند، در حال خونريزي رها کند تا بميرند. اما اگر بعداز پايان جنگ اسير شوند، امام بين اينکه منت نهد و بدون فديه يا با فديه آزادشان کند يا با اسيران مسلمان و خودي مبادله کند يا آنان را به بندگي برد، مخير است و نمی‌تواند آنان را به قتل رساند.<ref>طوسي،محمدبن‌حسن، الخلاف، قم،دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1407، ج4 ،ص 187.</ref> البته در ديدگاه فقهاي شيعه درباره حکم اسير و سرنوشت او مناقشاتي ديده می‌شود. يکي از محققان معاصر در اين زمينه می‌نويسد: «شگفت اينکه در مسئله اسيران فقيهان شيعه از جهتي از فقهاي اهل سنت نيز نظريه تندتري ارائه داده‌اند، هرچند برخي ديگر از فقهاي شيعه نظريه معتدل‌تري را مطرح ساخته‌اند. درمجموع آنان بين اسيراني که قبل‌از فروريزي جبهه دشمن به اسارت درآمده با اسيران جبهه دشمن بعد‌از فروپاشي تفصيل قائل شده اند. نظر مشهور فقهاي شيعه در مورد اسيران قبل‌از پايان جنگ اين است که راهي جز کشتن آنان نيست، ولي اسيران بعداز فروپاشي جبهه دشمن را به‌هيچ‌عنوان نبايد کشت و حاکم اسلامي تنها می‌تواند آنان را بدون فداء و يا با فداء آزاد سازد و در صورت لزوم به بردگي برد. بنابراين رأي فقهاي شيعه در مورد اسيران بعداز اتمام جنگ هرچند از رأي فقهاي اهل سنت برتر است، ولي در مورد گروه اول شديدتر و خشن‌تر است. شيخ طوسي در کتاب مبسوط و نمايه و محقق حلي در شرايع و شيخ حسن نجفي در الجواهر، همگي در معناي فوق اتفاق‌نظر دارند. ظاهراً آغازگر تفکيک بين اسيران دوران برپايي جنگ و اسيران بعداز خاموشي آن شيخ طوسي است و از آنجا که موقعيت او در ميان محققان متأخر ممتاز و ‌به‌عنوان شيخ‌الطائفه مطرح بوده و هست، علماي بعدي به تبع او همان نظريه را پذيرفته‌اند و به قول معروف مانند مقلدان در برابر رأي مرجع خويش اجازه چون‌وچرا به خود نداده‌اند.<ref>ابراهيمي، محمدعلي، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، تهران، مؤسسه مطالعات حقوق بشر اسلامي، 1386ش، 543- 579.</ref> شايان ذکر است که اين حکم در مورد اسيران مسلمان و به عبارتي باغيان صدق نمی‌کند، زيرا آنان اگر اسير شوند درهيچ‌صورتي کشته نمی‌شوند. چنانچه امام‌علي<sup>(ع)</sup> در جنگ جمل و صفين اجازه چنين کاري را نداد. از امام‌صادق<sup>(ع)</sup> روايت شده است: «هنگامي‌که دو گروه مسلمان با يکديگر در جنگ باشند، طرفداران حق نمی‌توانند فراريان جبهه مخالف را تعقيب و يا اسيران آنان را به قتل رسانيده و مجروحانشان را مورد حمله قرار دهند»<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، 38.</ref> شيخ مفيد می‌نويسد: «و چون اسيري از آنان (باغيان) را می‌آوردند درصورتي‌که کسي را کشته بود، او را می‌کشتند و در غير اين صورت رهايش می‌کردند.<ref>مفيد،م حمدبن‌نعمان، الجمل، ترجمه محمودمهدي دامغاني، تهران، نشر ني، 1367ش، ص 243.</ref>ازجمله موضوعات موردتوجه در فقه اسلامي پيرامون اسير و اسارت مسئله اختيارات امامان<sup>(ع)</sup> و آزادي اسيران می‌باشد. اختيارات امامان<sup>(ع)</sup> درباره اسيران بر‌اساس برخي احاديث و روايات عبارت‌اند از:  
پیرامون آزادی اسیران نیز منابع حدیثی و روایی این‌گونه بیان می‌کنند:  


1-امام پس ازپيروزي بر مشرکان مخيّر است بين کشتن اسيران و آزاد کردن آن‌ها با فديه يا بدون فديه يا آن که آن‌ها را به غنيمت و عبيد بگيرد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج 11، ص49،ح12403.</ref>
1-اسیرانی که پول یا اموال دیگری دارند می‌توانند با دادن مقداری از آن خود را آزاد کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج202، ح244 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج17، ص 166 ،ح 21051 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،  ج19، ص 239، باب10.</ref>


2-قبل‌از پايان جنگ امام در کيفيت کشتن اسيران مخيّر است، اما پس‌از پايان جنگ هرکس اسير شود، امام مخيّر است بين آزاد کردن آن‌ها با فديه يا بدون فديه يا آن که آن‌ها را به غنيمت وعبيد بگيرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 32، ح1 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 69، ص 49، ح6.</ref>
2-اگر مسلمانی بدون وارد شدن ضربه کاری و جراحت سنگینی اسیر شود، برای آزادی او از بیت‌المال صرف نمی‌شود، بلکه از اموال خودش مصرف می‌کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 34، ح3.</ref>


3-اسيران کفّار را با اجازه امام معصوم می‌شود کشت.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5 ،ص 35 ،ح1-4 و طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج6، ص 152، ح2 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص 32، ح11.</ref>
3-بهترین صدقه این است که انسان با سخنان نیکو باعث آزادی اسیران شود.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 264 ،ح 8201 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 76، ص44، ح5 و ج96، ص 136، ج68.</ref>


4-اسيري را که توان راه رفتن ندارد و فاتح نيز مرکبي ندارد که او را بياورد نبايد کشت، بلکه بايد او را آزاد کرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35 ،ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370،ج 6، ص 153، ح3.</ref>
4-اسیر مسلمان بدون گرفتن فدیه آزاد می‌شود.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح441 و ج100، ص 38، ح37.</ref>


5-اسيرکاف (اسيري که بدون جنگ با انسان به اسارت درآيد) کشته نخواهد شد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص55 ،ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32 ،ص522، ح 441 / ج100، ص 38، ح37.</ref>
5-مستحب است انسان اموال خود را جهت آزادی اسیران و... به کارگیرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج4، ص 31 ،ح 3 و ،مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج74، ص 416، ح35.</ref>


6-با اسيرخواه مسلمان باشد يا کافر بايد نيک رفتارکرد و لوازم زندگي او را فراهم کرد، گرچه محکوم به قتل باشد.<ref>طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 152، ح2 و کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، همان، ج5، ص 35، ح2-4 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص33، ح11.</ref>
6-اسیر کافر هنگامی‌که اسلام آورد خونش محفوظ و خودش جزء غنایم است.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35، ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153 ،ح3.</ref>


7-اطعام اسير گرسنه بر ساير صدقات برتري دارد.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 260ح 81914 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج96، ص 180، ح27 و ج74، ص 369، ح60.</ref>
7-اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ: پروردگارا، تمام اسیران را آزاد کن.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج98، ص 120، روايت 4، باب 6.</ref>


پيرامون آزادي اسيران نيز منابع حديثي و روايي اين‌گونه بيان می‌کنند:
8-هزینه آزاد کردن اسیران مسلمان به‌عهده کسانی است که در سرزمین آن‌ها جنگیده‌اند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 128، ح 12622.</ref>


1-اسيراني که پول يا اموال ديگري دارند می‌توانند با دادن مقداري از آن خود را آزاد کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج202، ح244 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج17، ص 166 ،ح 21051 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،  ج19، ص 239، باب10.</ref>
9-اگر اسیر در صورت آزادی متحول شود و جانب حق را اختیار کند، خوب است او را آزاد کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 229، ح 458.</ref>


2-اگر مسلماني بدون وارد شدن ضربه کاري و جراحت سنگيني اسير شود، براي آزادي او از بيت‌المال صرف نمی‌شود، بلکه از اموال خودش مصرف می‌کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 34، ح3.</ref>
10-قبل‌ از پایان جنگ و آرام شدن اوضاع، نباید اسیران را آزاد کرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 250 ،ح351 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج46، ص 196 ،ح68.</ref>


3-بهترين صدقه اين است که انسان با سخنان نيکو باعث آزادي اسيران شود.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 264 ،ح 8201 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 76، ص44، ح5 و ج96، ص 136، ج68.</ref>
== نیز نگاه کنید به ==


4-اسير مسلمان بدون گرفتن فديه آزاد می‌شود.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح441 و ج100، ص 38، ح37.</ref>
* [[اسارت و اسیران]]
* [[اسیران جنگ]]


5-مستحب است انسان اموال خود را جهت آزادي اسيران و... به کارگيرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج4، ص 31 ،ح 3 و ،مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج74، ص 416، ح35.</ref>
== کتابشناسی ==
<references />


6-اسير کافر هنگامي‌که اسلام آورد خونش محفوظ و خودش جزء غنايم است.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کلينياصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35، ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153 ،ح3.</ref>
== منبع ==
علاماتی غلامرضا، علی منوچهری (1398). اسناد تبادل [[اسرا]] ([[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] (1367-1359تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همکاری مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌الاسلام)


7-اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسيرٍ: پروردگارا، تمام اسيران را آزاد کن.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج98، ص 120، روايت 4، باب 6.</ref>
'''مجید شاه‌حسینی'''


8-هزينهه آزاد کردن اسيران مسلمان به‌عهده کساني است که در سرزمين آن‌ها جنگيده‌اند.<ref>النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 128، ح 12622.</ref>
[[رده:اسارت و اسیران]]
 
[[رده:اسیران جنگ]]
9-اگر اسير در صورت آزادي متحول شود و جانب حق را اختيار کند، خوب است او را آزاد کنند.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 229، ح 458.</ref>
 
10-قبل‌ازپايان جنگ و آرام شدن اوضاع، نبايد اسیران را آزاد کرد.<ref>کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 250 ،ح351 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج46، ص 196 ،ح68.</ref>
 
 
 
'''تهیه و تنظیم: مجید شاه‌حسینی'''
 
علاماتی غلامرضا، علی منوچهری (1398). [[اسناد تبادل اسرا]] ([[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] (1367-1359)، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همکاری مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌الاسلام)
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۸

دین اسلام و مسئله اسارت

در دین اسلام برای جنگ و اسیران جنگی قواعد و حقوق معینی در نظر گرفته شده است. قواعد بشردوستانه‌ای که در اسلام مدنظر قرار گرفته، ابتدا مربوط به تفکیک افراد غیرنظامی از افراد نظامی است و پیرو آن حمایت از افراد خاص همچون زنان، کودکان و افراد سال‌خورده و سایر افراد خاص دیگر است. قرآن به‌عنوان کلام خدا درخصوص حقوق غیرنظامیان دارای آیاتی است که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود:

در آیۀ 190 سورۀ مبارکۀ بقره آمده است:

«در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی‌دارد.»

قرآن کریم در این آیه دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که دست به اسلحه برده و با مسلمانان وارد جنگ شده‌اند را صادر کرده و به آنها اجازه داده است برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند و از هرگونه وسایل دفاعی استفاده کنند. در این آیه به سه نکتۀ اساسی اشاره شده است که منطق اسلام را در مورد جنگ کاملاً روشن می‌سازد.

1-با جمله "در راه خدا نبرد کنید" هدف اصلی جنگ‌های اسلامی را روشن می‌سازد که جنگ برای به‌دست آوردن غنایم و تصرف و اشغال سرزمین‌های دیگران همه از نظر اسلام محکوم است و تنها اسلحه‌به‌دست‌گرفتن و به‌جهادپرداختن در صورتی صحیح است که در راه خدا و گسترش قوانین الهی یعنی حق و عدالت و توحید و ریشه‌کن کردن ظلم و ستم و فساد و انحراف می‌باشد.

2-مورد اینکه با چه کسی باید جنگید جمله "کسانی که با شما می‌جنگند" صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مبارزه نپرداخته است، مسلمانان نباید پیش‌دستی کنند. ضمناً از این آیه استفاده می‌شود که هرگز غیرنظامیان مخصوصاً زنان، کودکان و پیران زمین‌گیر نباید مورد حمله واقع شوند، زیرا آنها به‌مقابله برنخاسته‌اند و بنابراین مصونیت دارند.

3-ابعاد جنگ نیز با جمله "از حد تجاوز نکنید" مشخص شده است. زیرا جنگ در اسلام برای خداست و در راه خدا نباید هیچ تعدی و تجاوزی صورت گیرد و لذا اسلام، برخلاف جنگ‌های عصر ما، رعایت اصول اخلاقی فراوانی در جنگ توصیه می‌کند. مثلاً افرادی را که سلاح بر زمین گذاشته‌اند و کسانی که توانایی جنگیدن را از دست داده و یا اصولاً قدرت بر جنگیدن ندارند، مانند پیرمردان و زنان و کودکان، نباید مورد تعدی قرار بگیرند. در اسلام همواره بر این اصل تأکید شده است که جنگ‌ها، نظام‌ها را رودرروی یکدیگر قرار می‌دهد و نه مردم را. بنابراین تا آنجا که ضروریات نظامی ممکن می‌سازد افراد باید از تعرض مصون باشند[۱]و این به معنای مصونیت افرادی است که در نبرد شرکت نمی‌جویند همانند زنان و کودکان. اما به محض اینکه همین افراد دارای مصونیت در جنگ شرکت کنند، به هدف نظامی تبدیل می‌شوند. در جنگ‌های زمان پیامبر(ص) و صحابه پس‌از اینکه دشمن شکست می‌خورد، همه افراد آن شهر یا مکان به اسارت گرفته می‌شدند و از امتیاز اسیر جنگی برخوردار می‌شدند. برای مثال می‌توان به اقدامات رسول خدا(ص) درخصوص زنانی اشاره کرد که اسیر شده و مطابق قوانین جنگ آن زمان می‌بایست ‌به‌عنوان کنیز در اختیار نیروهای فاتح قرار می‌گرفتند، ولی پیامبر(ص) زمینه آزادی آنان را فراهم نمود. این امر نشان‌دهنده توجه ویژه آن حضرت به زنان بوده است، آن‌هم در عصری که هیچ قانونی درباره جنگ و حقوق انسان‌ها وجود نداشت.[۲] درواقع حتی افرادی که در نبرد مشارکت مستقیم نداشتند، به اسارت گرفته می‌شدند و پیامبر با عطوفت نسبت به آنها برخورد می‌کرد.

ازنظر اسلام اسیران جنگی به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول نظامیان و کسانی هستند که در جنگ مشارکت فعال داشتند و گروه دوم غیرنظامیان‌اند که در جنگ شرکت نمی‌کردند یا توسط دشمن برای پوشش مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. گروه دوم از تعرض و مجازات در امان بودند. اسلام درباره کسانی از دسته اول که در جنگ تسلیم، زخمی‌ یا اسیر می‌شوند معتقد است ازآن‌جایی‌که از جانب آنان خطری متصور نیست، نباید اعدام شوند یا مورد شکنجه قرارگیرند. این اصل توسط حقوق‌دانان اسلام از مفهوم مخالف آیه 191 سوره بقره استنباط شده است که می‌فرماید:

«اگرکسانی که با شما جنگ خواهند کرد به شما حمله کنند آنان را بکشید».

بنابراین قتل اسیران جنگی مجاز نیست، چراکه پس‌از اسیرشدن دیگر نمی‌جنگند و با خلع سلاح آنان پیکار پایان می‌پذیرد.[۳] با وجود آیاتی ازاین‌دست در قرآن، بین فرق اسلامی درمورد نحوه رفتار با اسیران جنگی اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. بنابراین وجوه مشترک این دیدگاه‌ها را تحت‌عنوان چارچوب کلی معتقدات اسلامی درارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگی به‌صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنیم:

1-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند و درخواست امان نمایند، مصون از هرگونه تعرض خواهند بود.

2-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند، اسیر جنگی هستند و نمی‌توان حکم قتل آنان را صادرکرد.

در مورد طرز رفتار با اسیران جنگی نیز حقوق و فقه سیاسی اسلام احکامی را وضع کرده است که برمبنای آنها با اسیر، از آغاز اسارت تا پایان، براساس اصول و کرامت انسانی برخورد می‌شود. یکی از محققان در این زمینه می‌نویسد: «رهنمود حقوق اسلامی در زمینه طرز رفتار با اسیران جنگی، متضمن احکامی است که مفاد حقوق و عرف بین‌المللی مدرن هرگز به پای آن نمی‌رسد.»[۴] در حقوق اسلامی با توجه به آیات و احادیث به‌نظر می‌رسد نحوه برخورد با اسیران دارای ضوابط خاصی است. برای مثال، پیامبر اکرم(ص) همواره از شکنجه دادن بیزاری می‌جستند و بر خوش‌رفتاری با اسیران تأکید داشتند. از ایشان نقل شده است که

«خدای تعالی کسانی را که مردم را در این دنیا شکنجه می‌دهند، عذاب خواهد کرد.»[۵]

اما درخصوص بستن اسیران، بخش اول آیه 4 سوره محمد‌(ص) این امر را کاملاً مجاز می‌کند:

«و زمانی که کاملاً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید..»[۶]

البته این آیه به بستن اسیران در میدان نبرد اشاره دارد و نه در محل نگهداری آنها،[۷] زیرا ادامه آیه یادشده بر آزادی اسیران با اخذ فدیه یا بدون آن اشاره می‌کند.[۸]

در اسلام فرد اسیرشده در اختیار رزمنده‌ای که او را اسیر گرفته است، قرار ندارد و اصل اولیه در تعیین وضعیت یک اسیر جنگی این است که امام مسئول حفظ سلامت و امنیت او است. مکاتب فقهی در این موضوع که طرف اسیرکننده در صورت کشتن اسیر جنگی خود باید پاسخ‌گو و مسئول باشد اتفاق‌نظر دارند. اما درباره میزان و نوع کیفر اختلاف رأی وجود دارد.[۹]

در اسلام بر فراهم کردن غذا و پوشاک برای اسیران تأکید شده است. خداوند اهل‌بیت پیامبر را در آیه 9 سوره انسان به این دلیل مدح کرده است که غذای خویش را درحالی‌که روزه‌دار بودند به مسکین و اسیر دادند، درصورتی‌که خود بیش از آنها به آن نیاز داشتند.

" ما شما را به‌خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم" [۱۰]

درخصوص رعایت حقوق و احترام به اسیران جنگی نقل‌قول‌های زیادی وجود دارد. برای مثال مسلمانان در جنگ بدر بسیار به اسیران احترام می‌گذاشتند و حتی به آنها رطب و نان تازه می‌دادند. فرد به نام ابوعزیز‌بن‌عمیر که در همین جنگ اسیر شده بود، می‌گوید:

«وقتی از بدر مرا به‌سوی مدینه می‌آوردند همراه گروهی از انصار بودم. چون به غذا می‌نشستند نان را به من می‌دادند و خودشان خرما می‌خوردند. (ارزش نان به‌دلیل کمبود گندم در مدینه برای مسلمانان در آن زمان بیشتر بود.) و این به‌سبب سفارشی بود که پیامبر(ص) در مورد اسیران کرده بود».[۱۱]

درباره کیفیت و کمیت غذا نیز برخی معتقدند به اندازه کفایت باید به اسیر غذا داد و حداقل به اندازه غذایی باشد که خود رزمنده‌های اسیرگیرنده می‌خورند.[۱۲] همچنین در حقوق اسلام مقرر شده است که اگر اسیران به کار گرفته شوند، باید در مقابل پرداخت مزد و اجرت باشد و مسلمانان حق ندارند که دراین‌خصوص به کارگر اسیر خیانت کنند. اسلام با اینکه ملاحظات انسان‌دوستانه را نسبت به تمامی اسیران رعایت می‌کند، اما در دادن حقوق بیشتر یا کمتر به اسیران موقعیت و منزلت اجتماعی آنها را نیز در نظر می‌گیرد. برای مثال نقل شده است زمانی که دختر مقوقس[۱۳] اسیر شد، رسول‌الله(ص) فرمود:

«دختران سلاطین استحقاق توجهی خاص جدا از دیگران را دارند. نسبت به هر انسانی که روزی والامقام بوده و اکنون آن منزلت را از دست داده است، رحیم باشید.»[۱۴]

اسلام اعمال ملاطفت‌های متناسب با موقعیت اسیر را در حقیقت به‌مثابه رعایت حداقل ملاحظات انسانی در حق اسیر به حساب می‌آورد. از حقوق دیگری که در اسلام تأکید شده و باید رعایت شود، حفظ وحدت خانوادگی اسیر است. در اسلام در مواقعی که زن و شوهر به اسارت درمی‌آمدند، زن از شوهر جدا نمی‌شد و اولاد نیز از والدین جدا نمی‌ماند. همچنین فقها اتفاق‌نظر دارند که جدا کردن کودکِ کمتر از هفت سال از مادرش جایز نیست. [۱۵] در حقوق بشردوستانه اسلامی نیز نه‌تنها بر رعایت رفتار انسانی، بلکه بر خوش‌رفتاری و داشتن رفتار برادرانه با اسیران در طول مدت اسارت همواره تأکید شده است. در حقوق اسلامی هم بر موارد پیش‌گفته و هم بر مجاز نبودن شکنجه در هر شرایطی تأکید شده است. انزجار پیامبر از شکنجه در روایات مختلفی نمایان است؛ ازجمله در مسئله سهیل‌بن‌عمروعامری (که خطیبی زبردست بود)، عمربن‌خطاب از رسول خدا(ص) خواست به او اجازه دهد تا دندان‌های سهیل را درآورد تا او دیگر قادر به ایراد خطابه علیه پیامبر(ص) نباشد. پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:

«من او را از شکل نخواهم انداخت، زیرا اگر چنان کنم خداوند مرا که رسول اویم از شکل خواهد انداخت».[۱۶]

از این رو، مسلمانان حق ندارند کوچک‌ترین آزار و اذیتی نسبت به اسیران داشته باشند. همچنین اهانت به آنها نیز جایز نیست و باید اخلاق اسلامی رعایت شود.[۱۷]

ازجمله رفتارهای ممنوع در مورد اسیران با پیروی و استناد به سیره پیامبر(ص) و امام‌علی(ع) و نظریات فقهای شیعه عبارت است از:

1. بستن دست و پای محکوم و اسیر در حال احتضار؛

2. زندانی کردن به‌قصد مرگ؛

3. رها کردن او بدون آب و غذا با دست‌وپای‌بسته تا بمیرد؛

4. شکنجه دادن؛

5. آشکارا کشتن او در میان مردم یا مقابل چشم دیگری؛

6. تهدید به قتل؛

7. مصبور کردن یعنی هدف قرار دادن او به‌قصد کشتن در غیر میدان جنگ.

اسیر از دیدگاه قرآن کریم

در قرآن کریم پیرامون اسیر و اسارت آیه‌های زیادی آمده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود. ‌به‌عنوان مثال در آیه 4 سوره محمد آمده است:

«پس چون با کسانی که کفر ورزیده‌اند برخورد کنید، گردن‌ها[یشان] را بزنید و زمانی که کاملا ً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید و آنگاه اسیران ر ا با اخذ فدیه یا بدون آن آزاد سازید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد».

همچنین در آیه 67 سوره انفال آمده است:

«پیامبران را نشاید که اسیر گیرند، قبل‌از آنکه به پیروزی دست یابند».

هر دو آیه دارای یک وجه مشترک هستند و آن این است که پیش از پیروزی کامل و غلبه بر دشمن نباید مبادرت به گرفتن اسیر کرد، ولی پس‌از پیروزی کامل، اسیر کردن آغازمی‌شود و می‌توان مطابق با آیه نخست عمل کرد. بنابراین به اسارت درآوردن پیش‌از پیروزی ممنوع است. دلیل این امر نیز روشن است. زیرا تا زمانی که جنگ به پایان نرسیده و پیروزی قطعی نشده است، نیروی سپاه صَرف گرفتن و دستگیری اسیران می‌شود و ممکن است به شکست سپاه بینجامد.

فَاِذا لَقیتُمُ الَّذِینَ کَفَروا فَضَرْبَ الرِّقابِ حتّی اِذا اَثْخَنْتُموُهُمْ فَشُدُّوا الْوَِثاقَ فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَ اِمّا فِداءً حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ اَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُاللهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ فَلَنْ یُضِلَّ اَعْمالَهُمْ(محمد، آیه 4)

(شما مؤمنان) چون با کافران روبه‌رو شوید باید آن‌ها را گردن زنید تا آن‌گاه که ازخونریزی بسیار دشمن را ازپای درآورید. پس‌ازآن اسیران جنگ را محکم به بند کشید یا فوراً آن‌ها را آزاد کنید یا فدیه بگیرید تا (درنتیجه جنگ) سختی‌های خود را فروگذارند. این حکم فعلی است و اگر خدا می‌خواست خود از کافران انتقام می‌کشید و همه را بی‌زحمت جنگ شما هلاک می‌کرد ولیکن (این جنگ کفر و ایمان) برای امتحان خلق به یکدیگر است وآنان که در راه خدا کشته شدند، خدا هرگز رنج اعمالشان را ضایع نگرداند.

ما کانَ لِنَبِیٍ اَنْ یَکُونَ لَهُ اَسْریَ حَتّی یُثخِنَ فیِ الاَرْضِ تُریدونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللهُ یُریدُ الاخِرَهَ وَ اللهُ عَزیزٌ حَکیمٌ(انفال، آیه 67)

هیچ پیغمبری را روا نباشد که اسیر بگیرد، مگراینکه خون ناپاکان را بریزد. شما متاع ناچیز دنیا را می‌خواهید و خدا برای شما [سرای ابدی و نعمت جاودانی] آخرت را می‌خواهد و خدا مقتدر و کارش همه از روی حکمت است.

یا اَیُّهَا النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فی اَیْدیکُمْ مِنَ الْاَسْری اِنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلُوبِکُم خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ واللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ(انفال، آیه 70)

ای‌رسول، به اسیرانی که در دست شما (مسلمین) هستند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند، درمقابل آنچه از شما گرفته شد، بهتر از آن را عطا می‌کند و ازگناهان شما درمی‌گذرد که خدا آمرزنده گناه و مهربان در حق خلق است.

وَ اَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِم و قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الْرُعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً(احزاب، آیه 26)

واز اهل کتاب آن گروه را که پشتیبان و کمک مشرکان بودند خدا ازحصار و سنگرهایشان فرود آورد و در دل‌هایشان (از شما مسلمین) ترس افکند تا آنکه گروهی از آنها را به قتل رساندید و گروهی را به اسارت گرفتید.

وَ یُطْعِمونَ اَلْطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ اَسِیرًا(انسان، آیه 8)

و بر دوستی خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می‌دهند.

روش و رفتار پیامبر(ص) درباره اسیران

در فرهنگ و اخلاق اسلامی تأکید فراوانی بر رعایت رأفت و مهربانی، نیکی کردن، عدالت و برابری در‌خصوص تمام انسان‌ها در روی کره خاکی شده است. به‌طوری که مسلمانان موظف‌اند با کسانی که در جبهه نبرد اسیر شده‌اند، رفتاری انسانی و اخلاقی داشته باشند و با آن‌ها به نیکی رفتار کنند و هرگز مجاز به کشتن و یا تعرض، اذیت و آزار و شکنجه آن‌ها نیستند. پیامبر اکرم(ص) با اسیران همچون میهمان رفتار می‌کرد و همیشه اصحاب را سفارش به نیکی و خوش‌رفتاری با اسیران می‌کردند. شیوه عمل پیامبر(ص) درخصوص اسیران جنگی این بود که یا آنها را میان مجاهدانی که در جنگ شرکت داشتند تقسیم می‌نمود تا در خانه‌های خود نگهداری کنند، یا در مسجد از آنها محافظت شود.[۱۱]به‌این‌ترتیب رفتار بدون خشونت و همراه با احترام در فرهنگ اسلامی مشهود است. حضرت محمد(ص) در بعضى از جنگ‌ها به مصلحت مسلمین می‌دانستند که اسیران فدیه بدهند و آزاد گردند، چنان‌که در جنگ بدر فدیه گرفتن را ترجیح دادند. آنان که ثروت و مال داشتند با پرداخت فدیه آزاد گردیدند و چند تن از اسیران که خواندن و نوشتن مى‌دانستند به دستور پیامبر(ص) به آموزش کودکان مسلمان پرداختند. قرار بر آن بود که هریک از آنان پس‌از آنکه ده تن از کودکان مسلمان را خواندن و نوشتن آموختند، بدون پرداخت فدیه آزاد گردند و این براى نخستین‌بار و آخرین‌بار در تاریخ بشر بود که به فرمان پیامبر(ص) آموزش و دانش به‌جاى غنیمت جنگى پذیرفته گشت. در بعضى از جنگ‌ها هم اسیران جنگى را بدون قید‌وشرط آزاد مى‌ساخت چنا‌ن‌که با اسیران قبیله (طى) این‌چنین رفتار کرد.[۱۸]

نمونه‌هایی از این رفتار و برخوردهای پیامبر(ص) با اسیران را می‌توان در جنگ‌ها مشاهده کرد. در جنگ بدر در ابتدا قرار بود که تمام اسیرهای مشرکان کشته شوند، ولی طمع مردم آنان را واداشت تا فدیه بگیرند و پیامبر گرامی(ص) به مردم فرمودند: «اگر فدیه قبول کنید، به تعداد اسیران دشمن که هفتاد نفر هستند از شما شهید خواهند شد.» مردم پذیرفتند که چنین شود و سال بعد در جنگ احد چنین شد که آن حضرت فرموده بودند. پیامبر(ص) از گرفتن فدیه کراهت داشتند و اصحاب این را از چهره مبارک آن حضرت فهمیده بودند.[۱۹] همچنین پس‌‍‌‌ازجنگ بدر، پیامبر اسلام(ص) اسیری را به‌جهت تشرّف پدرش به دین اسلام آزاد کرد.[۲۰]

رفتار با اسیران در طول مدت اسارت تابع مقررات آزادمنشانه بوده است. در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامبر(ص) اسیران دشمن (قریش) را جهت تعیین‌تکلیف نزد پیامبر(ص) آورد. عده آنها هفتاد تن بود. حضرت پیامبر(ص) به حمزه فرمود: «این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام بگذارید و از آنها پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسیران دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید.»[۲۱] درجنگ حنین نیز پیامبر گرامی(ص) دستور دادند که اسیری کشته نشود.[۲۲] پیامبر اسلام(ص) پس‌از پایان جنگ احزاب و اسارت یهودیان به‌دست مسلمانان، فرمودند: «به اسیران خود آب گوارا بنوشانید و از غذای نیکو و لذیذ به آنان بخورانید واسارتشان را نیکو بدارید».[۲۳]

ازجمله صحنه‌هایی که اوج رأفت و مهربانی پیامبر(ص) در برخورد با اسیران را نشان می‌دهد زمان فتح مکه و غلبه بر مشرکان است که پیامبر اکرم(ص) پس‌ازفتح مکه مردم آنجا را آزاد کردند.[۲۴] پیامبر همچنین در زمان‌هایی چون هنگام حلول ماه مبارک رمضان تمام اسیران را آزاد می‌کرد.[۲۵] پیامبر اسلام(ص) همچنین اسیرانی را که دارای خصلت‌های پسندیده انسانی مانند سخاوت، میهمان‌دوستی و بردباری در ناملایمات بود، آزاد می‌کرد.[۲۶] پیامبر(ص) همچنین درمورد حقوق اسیران می‌فرمایند: «به اسیران اکرام کنید و آنها را در غذای خودتان مقدم دارید.» (ذهبی، 1407: 119)

روش و رفتار امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه معصومین(ع) درباره اسیران

حضرت امیر(ع) پیرامون جنگ سفارش داشت که آغازکننده جنگ نباشید و مقاتله ننمائید تا آنکه دشمن ابتدا به جنگ نماید و درصورتی‍‌که کار به جنگ بینجامید، هیچ‌گاه بر مجروح هجوم مبرید وقصد قتلش مکنید و اگر دشمن را منهزم ساختید و فرار اختیار کردند، از پی آنان نروید و دنبالشان نکنید. بدن کسی را برهنه مسازید و عورت او را مکشوف نکنید و کشته دشمن را مثله نکنید و هرگاه به اندرون خانه‌های دشمن راه یافتید، پرده‌دری نکنید وداخل خانه‌ها نشوید و از اموالشان چیزی برندارید و زنان را آزار مدهید، حتی اگر زبان به بدگویی شما بگشایند و به امیر شما و بزرگانتان ناسزا بگویند.[۲۷] ایشان وقتی ضربت خوردند، به امام‌حسن(ع) فرمودند:

«پسرم، با اسیر در دستت مدارا بنما و به او رحم کن و او را نیکو بدار و با شفقت ومهربانی با او رفتار کن.»

زمانی هم که به‌هوش آمدند، از شیری که خودش می‌نوشید فرمود:

«به قاتل من که در دست شما اسیر است نیز از این شیر بدهید.»

ازمنظر امام(ع) نباید با اسیر خلاف کرامت انسانی برخورد کرد و اسیر حق دارد درصورت زخمی‌بودن معالجه شود و نیز مورد اطعام و مسکن قرار گیرد.[۲۸] سیره امام‌علی(ع) در برخورد و رفتار با اسیران جنگی را می‌توان در جنگ‌های جمل و صفین به وضوح مشاهده کرد. سیره ایشان در جنگ جمل همانند سیره رسول اکرم(ص) درروز فتح مکه بود که حضرت علی(ع) در جنگ جمل دستور دادند کسی از لشکریان مخالف را به اسیری نگیرند.[۲۹]اسیران کشته نشوند.[۳۰] در این جنگ امیرالمؤمنین(ع) اسیران لشکر معاویه را آزاد کرده و این باعث شد که معاویه ناچار شود تا اسیران لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را نیز آزاد کند.[۳۱] همچنین حضرت یکی ازاسیران زندانی را نزد خود خوانده و پس‌ازتوبه دادن او را آزاد کردند و اموال به غارت رفته اسیر را هم به او برگرداند.[۳۲] از موارد دیگر برخورد امام(ع) با اسیران در جنگ جمل می‌توان به آزادی مروان‌بن‌حکم با شفاعت امام‌حسن و امام‌حسین(ع) یا عبدالله‌بن‌زبیر که حضرت علی(ع) تنها به او فرمودند:

«برو که دیگر تو را نبینم.»[۳۳]

سیره امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین این بود که اسیران لشکر شام را آزاد می‌کردند و اگر یکی از آنان دوباره در جنگ شرکت می‌کرد و یا در همان جنگ اول یکی از لشکریان حضرت را می‌کشت او را می‌کشتند.[۳۱] در این جنگ، هر اسیری را که می‌آوردند حضرت علی(ع) اسلحه و مرکب او را می‌گرفتند و او را سوگند می‌دادند تا در جنگ علیه ایشان شرکت نکند.[۳۴] همچنین هر اسیری که با حضرت علی(ع) بیعت کرد، حضرت او را آزاد کرده و اموالش را به کسی دادند که اسیر را گرفته بود.[۳۵] امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین به مالک‌اشتر فرمودند:

«اسیر مسلمان کشته نمی‌شود و در قبال گرفتن فدیه آزاد نمی‌شود، بلکه بدون فدیه آزاد می‌گردد.»[۳۶]

در جایی دیگر به نقل از امام صادق(ع) آمده است که:

«رسول مکرم اسلام(ص) از قتل زنان وکودکان در میدان جنگ منع می‌فرمودند، مگر درصورتی‌که اقدام به مبارزه کنند که در این حالت هم می‌فرمودند تا جایی که امکان دارد از جنگیدن با آنان پرهیز نمائید».[۳۷]

اسارت از دیدگاه احکام فقهی

اسلام نهاد اسارت را در کم‌حجم‌ترین اندازه ممکن پذیرفت، زیرا معقول نبود که مسلمان‌ها به میدان کارزار پای نهند و دچار زیان شوند و به اسیری روند، اما بر آنها حرام باشد که دشمنان خویش را به اسارت گیرند. این نه با طبع اسلام سازگار است و نه با منطق وعقل. یکی از فلسفه‌های پذیرش این امر، ایجاد زمینه‌ای برای امکان تبادل اسیران و آزاد کردن آنان بود. از این گذشته پذیرش نهاد اسارت با آموزه‌های آسمانی پیامبر(ص)، که سرمشق انسانیت به شمار می‌رود، با رعایت شرایط انسانی سازگاری دارد. اکثر فقهای شیعه و ازجمله شیخ طوسی معتقدند که اگر اسیر در حال درگیری و قبل‌از پایان جنگ دستگیر شود، نگهداری آن جایز نیست و باید مانند سایر دشمنان در حال جنگ کشته شود و تنها راه برای زنده ماندن وی مسلمان شدن است و مسلمانان باید از او در برابر صدمات و تعرضات دشمن دفاع کنند. شیخ در الخلاف معتقد است که اگر اسیران قبل‌از اینکه آتش جنگ فروکش کند به اسارت درآیند، امام مخیر است بین اینکه گردن آنان را بزند یا دستان و پاهایشان را قطع کند یا اینکه اگر مجروح باشند، در حال خونریزی رها کند تا بمیرند. اما اگر بعداز پایان جنگ اسیر شوند، امام بین اینکه منت نهد و بدون فدیه یا با فدیه آزادشان کند یا با اسیران مسلمان و خودی مبادله کند یا آنان را به بندگی برد، مخیر است و نمی‌تواند آنان را به قتل رساند.[۳۸] البته در دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم اسیر و سرنوشت او مناقشاتی دیده می‌شود. یکی از محققان معاصر در این زمینه می‌نویسد: «شگفت اینکه در مسئله اسیران فقیهان شیعه از جهتی از فقهای اهل سنت نیز نظریه تندتری ارائه داده‌اند، هرچند برخی دیگر از فقهای شیعه نظریه معتدل‌تری را مطرح ساخته‌اند. درمجموع آنان بین اسیرانی که قبل‌از فروریزی جبهه دشمن به اسارت درآمده با اسیران جبهه دشمن بعد‌از فروپاشی تفصیل قائل شده اند. نظر مشهور فقهای شیعه در مورد اسیران قبل‌از پایان جنگ این است که راهی جز کشتن آنان نیست، ولی اسیران بعداز فروپاشی جبهه دشمن را به‌هیچ‌عنوان نباید کشت و حاکم اسلامی تنها می‌تواند آنان را بدون فداء و یا با فداء آزاد سازد و در صورت لزوم به بردگی برد. بنابراین رأی فقهای شیعه در مورد اسیران بعداز اتمام جنگ هرچند از رأی فقهای اهل سنت برتر است، ولی در مورد گروه اول شدیدتر و خشن‌تر است. شیخ طوسی در کتاب مبسوط و نمایه و محقق حلی در شرایع و شیخ حسن نجفی در الجواهر، همگی در معنای فوق اتفاق‌نظر دارند. ظاهراً آغازگر تفکیک بین اسیران دوران برپایی جنگ و اسیران بعداز خاموشی آن شیخ طوسی است و از آنجا که موقعیت او در میان محققان متأخر ممتاز و ‌به‌عنوان شیخ‌الطائفه مطرح بوده و هست، علمای بعدی به تبع او همان نظریه را پذیرفته‌اند و به قول معروف مانند مقلدان در برابر رأی مرجع خویش اجازه چون‌وچرا به خود نداده‌اند.[۳۹]

شایان ذکر است که این حکم در مورد اسیران مسلمان و به عبارتی باغیان صدق نمی‌کند، زیرا آنان اگر اسیر شوند درهیچ‌صورتی کشته نمی‌شوند. چنانچه امام‌علی(ع) در جنگ جمل و صفین اجازه چنین کاری را نداد. از امام‌صادق(ع) روایت شده است:

«هنگامی‌که دو گروه مسلمان با یکدیگر در جنگ باشند، طرفداران حق نمی‌توانند فراریان جبهه مخالف را تعقیب و یا اسیران آنان را به قتل رسانیده و مجروحانشان را مورد حمله قرار دهند»[۴۰]

شیخ مفید می‌نویسد:

«و چون اسیری از آنان (باغیان) را می‌آوردند درصورتی‌که کسی را کشته بود، او را می‌کشتند و در غیر این صورت رهایش می‌کردند.[۴۱]

ازجمله موضوعات موردتوجه در فقه اسلامی پیرامون اسیر و اسارت مسئله اختیارات امامان(ع) و آزادی اسیران می‌باشد. اختیارات امامان(ع) درباره اسیران بر‌اساس برخی احادیث و روایات عبارت‌اند از:

1-امام پس ازپیروزی بر مشرکان مخیّر است بین کشتن اسیران و آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت و عبید بگیرد.[۴۲]

2-قبل‌از پایان جنگ امام در کیفیت کشتن اسیران مخیّر است، اما پس‌از پایان جنگ هرکس اسیر شود، امام مخیّر است بین آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت وعبید بگیرد.[۴۳]

3-اسیران کفّار را با اجازه امام معصوم می‌شود کشت.[۴۴]

4-اسیری را که توان راه رفتن ندارد و فاتح نیز مرکبی ندارد که او را بیاورد نباید کشت، بلکه باید او را آزاد کرد.[۴۵]

5-اسیرکاف (اسیری که بدون جنگ با انسان به اسارت درآید) کشته نخواهد شد.[۴۶]

6-با اسیرخواه مسلمان باشد یا کافر باید نیک رفتارکرد و لوازم زندگی او را فراهم کرد، گرچه محکوم به قتل باشد.[۴۷]

7-اطعام اسیر گرسنه بر سایر صدقات برتری دارد.[۴۸]

پیرامون آزادی اسیران نیز منابع حدیثی و روایی این‌گونه بیان می‌کنند:

1-اسیرانی که پول یا اموال دیگری دارند می‌توانند با دادن مقداری از آن خود را آزاد کنند.[۴۹]

2-اگر مسلمانی بدون وارد شدن ضربه کاری و جراحت سنگینی اسیر شود، برای آزادی او از بیت‌المال صرف نمی‌شود، بلکه از اموال خودش مصرف می‌کنند.[۵۰]

3-بهترین صدقه این است که انسان با سخنان نیکو باعث آزادی اسیران شود.[۵۱]

4-اسیر مسلمان بدون گرفتن فدیه آزاد می‌شود.[۵۲]

5-مستحب است انسان اموال خود را جهت آزادی اسیران و... به کارگیرد.[۵۳]

6-اسیر کافر هنگامی‌که اسلام آورد خونش محفوظ و خودش جزء غنایم است.[۵۴]

7-اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ: پروردگارا، تمام اسیران را آزاد کن.[۵۵]

8-هزینه آزاد کردن اسیران مسلمان به‌عهده کسانی است که در سرزمین آن‌ها جنگیده‌اند.[۵۶]

9-اگر اسیر در صورت آزادی متحول شود و جانب حق را اختیار کند، خوب است او را آزاد کنند.[۵۷]

10-قبل‌ از پایان جنگ و آرام شدن اوضاع، نباید اسیران را آزاد کرد.[۵۸]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. بوآزار، اسلام در جهان امروز، ترجمه مسعود محمدي، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369، ص 107.
  2. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 115-110.
  3. ضيائي بيگدلي،محمدرضا، اسلام و حقوق بين‌الملل، تهران: کتابخانه گنج دانش,1375، ص 51.
  4. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 156.
  5. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 150.
  6. فَإِما لَقِيتُمُ الَّاِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّه إِمَا فَثْتَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ.
  7. البته تعبير به «فشدوا الوثاقا» (با توجه به اينکه وثاق به‌معناي طناب يا هر چيزي است که با آن می‌بندند) اشاره به محکم‌کاري در بستن اسيران است، مبادا که اسير از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته، ضربه کاري را وارد سازد. (ر.ک. جمعي از نويسندگان زير نظر آيت‌الله مکارم‌شيرازي، تفسيرنمونه، جلد 8، تهران، دارالمکتب اسلاميه، 1371، صص 401- 398).
  8. «و آنگاه اسیران را با اخذ فديه يا بدون آن آزاد سازيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد»
  9. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 104-105.
  10. إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ عظيمي‌شوشتري، عباسعلي، حقوق بين‌الملل اسلام، تهران ،نشر دادگستر، 1392، ص 175.
  12. حبيب‌نژاد، حقوق اسيران جنگي در پرتو آموزه‌هاي اسلامي با تطبيق بر کنوانسيون سوم ژنو، مجموعه مقالات اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، مرکز مطالعات تطبيقي اسلام و حقوق بشردوستانه بين‌المللي، تهران، ميزان، 1392، ص 547.
  13. مقوقس در تاريخ اسلام به‌عنوان يکي از حاکمان مصر و معاصر محمد(ص)  معرفي شده است که اغلب با کوروش، پاتريارک اسکندريه، شناخته ميشود. او مصر را به نمايندگي ازطرف امپراتوري بيزانس اداره می‌کرد.
  14. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 151-152.
  15. وهبه‌الزحيلي، 1988م ،آثار الحرب في الفقه الاسلامي، دمشق، دارالفکر، ص469.
  16. ابن‌کثير، اسماعيل‌بن‌عمر (بي تا)، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، ص 304.
  17. اسدي، علي‌محمد، احکام جبهه، چاپ دوم، قم، مرکز بررسي و تحقيقات عقيدتي و سياسي، 1363، ص 16.
  18. الهامى، داود؛ اخلاق و جنگ، قم، نشريه درس‌هايي از مکتب اسلام، شماره 4، 1387، ص 42.
  19. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 271، ح 10.
  20. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 326، ح 82.
  21. رهنما، زين‌العابدين ،پيامبر، تهران، انتشارات اميرکبير، سال 1356، صص 633-627.
  22. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 21، ص 158، ح 6.
  23. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج20، 238.
  24. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج3، ص 512، ج 2 و ج 5، ص 10، ح2.
  25. ابن بابويه قمي (شيخ صدوق)، و ابوجعفرمحمدبن‌علي‌بن‌الحسين‌قمي، من لايحضره الفقيه، ترجمه محمدجواد غفاري، نشر صدوق ،پايئز 1367، ج 2، ص 99، ج 184.
  26. کليني‌رازي ، همان، ج4، ص 51، ح 9 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 14، ح 7515.
  27. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، همان،ج32، 213.
  28. جعفري، محمدتقي، رسائل فقهي، انتشارات تهذيب، قم، 1380، ص 151.
  29. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351،ج 5، ص 10، ح 2.
  30. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 53، ح 12411 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 32، ص 120، ح 165 و ج 52، ص367.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 50، ح 12406
  32. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 57، ح12421.
  33. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 145، ح 45.
  34. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 50، ح 3.
  35. طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153، ح 5 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 5، ح 12404.
  36. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح 12415 ومجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح 441 و ج 100، ص 38، ح 37.
  37. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، 335.
  38. طوسي،محمدبن‌حسن، الخلاف، قم،دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1407، ج4 ،ص 187.
  39. ابراهيمي، محمدعلي، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، تهران، مؤسسه مطالعات حقوق بشر اسلامي، 1386ش، 543- 579.
  40. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، 38.
  41. مفيد،م حمدبن‌نعمان، الجمل، ترجمه محمودمهدي دامغاني، تهران، نشر ني، 1367ش، ص 243.
  42. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج 11، ص49،ح12403.
  43. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 32، ح1 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 69، ص 49، ح6.
  44. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5 ،ص 35 ،ح1-4 و طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج6، ص 152، ح2 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص 32، ح11.
  45. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35 ،ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370،ج 6، ص 153، ح3.
  46. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص55 ،ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32 ،ص522، ح 441 / ج100، ص 38، ح37.
  47. طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 152، ح2 و کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، همان، ج5، ص 35، ح2-4 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص33، ح11.
  48. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 260ح 81914 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج96، ص 180، ح27 و ج74، ص 369، ح60.
  49. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج202، ح244 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج17، ص 166 ،ح 21051 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج19، ص 239، باب10.
  50. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 34، ح3.
  51. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 264 ،ح 8201 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 76، ص44، ح5 و ج96، ص 136، ج68.
  52. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح441 و ج100، ص 38، ح37.
  53. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج4، ص 31 ،ح 3 و ،مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج74، ص 416، ح35.
  54. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35، ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153 ،ح3.
  55. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج98، ص 120، روايت 4، باب 6.
  56. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 128، ح 12622.
  57. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 229، ح 458.
  58. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 250 ،ح351 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج46، ص 196 ،ح68.

منبع

علاماتی غلامرضا، علی منوچهری (1398). اسناد تبادل اسرا (جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1367-1359)، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همکاری مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌الاسلام)

مجید شاه‌حسینی