بچه های مرد(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


== فراداده کتاب ==
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=بچه های مرد}}
{{Infobox|title=بچه های مرد|image=[[پرونده:بچه های مرد.jpg]]|caption=کتابی در حوزه کودک و نوجوان است|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=تصویرگر|label4=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label5=نوبت و سال چاپ|label6=شمارگان|label7=قیمت پشت جلد|label8=تعداد صفحات|label9=شابک|label10=قطع کتاب|label11=نوع ماده|data2=مهری ماهوتی|data3=نسرین اسماعیلی|data4=سلیمان‌زاده|data5=اول، 1394|data6=1000 نسخه|data7=110000 ریال|data8=64|data9=978-600-95436-7-0|data10=پالتویی|data11=کتاب(داستان)}}
'''نویسنده:''' مهری ماهوتی  
'''نویسنده:''' مهری ماهوتی  


خط ۲۶: خط ۲۶:
بچه‌های مرد، عنوان کتابی در حوزه کودک و نوجوان است که به همت نویسنده صاحب نام کودک و نوجوان، خانم مهری ماهوتی، رنگ و بوی داستانی به خود گرفته است. این کتاب حاوی هفت داستان کوتاه از زندگی واقعی مردان آزاده این سرزمین را حکایت می‌کند: بچه‌های مرد، بچه شیر، [[اردوگاه]] اطفال، روز خنده، یک کولی جانانه، علی‌الیمین و [[عاشورای 1368 در اردوگاه 12|عاشورا]] عناوین داستان‌های این مجموعه است. در این کتاب مفهوم همدلی، همراهی، ایمان، فداکاری، ابتکار، مهربانی، صبر و امید از قهرمان‌هایی واقعی، به خوبی در عمق داستان جای گرفته است.  
بچه‌های مرد، عنوان کتابی در حوزه کودک و نوجوان است که به همت نویسنده صاحب نام کودک و نوجوان، خانم مهری ماهوتی، رنگ و بوی داستانی به خود گرفته است. این کتاب حاوی هفت داستان کوتاه از زندگی واقعی مردان آزاده این سرزمین را حکایت می‌کند: بچه‌های مرد، بچه شیر، [[اردوگاه]] اطفال، روز خنده، یک کولی جانانه، علی‌الیمین و [[عاشورای 1368 در اردوگاه 12|عاشورا]] عناوین داستان‌های این مجموعه است. در این کتاب مفهوم همدلی، همراهی، ایمان، فداکاری، ابتکار، مهربانی، صبر و امید از قهرمان‌هایی واقعی، به خوبی در عمق داستان جای گرفته است.  


== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ==
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
افسر عراقی به قنبر اشاره کرد برود جلوتر. قنبر یک قدم جلوتر رفت. حالا صورتش چسبیده بود به لبه میز و انار درشت درست جلوی چشم‌های او بود. عراقی  انار را برداشت، دستش را دراز کرد طرف او و گفت: «مال تو، بگیر.» به غیرت قنبر برخورد. قنبر مثل یک بچه‌شیر، بُراق شد. سرش داغ شد. چشم‌هایش قرمز شد؛ رنگ انار. انار را گرفت و با همه زورش آن را کوبید روی زمین. انار ترکید ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .  
افسر عراقی به قنبر اشاره کرد برود جلوتر. قنبر یک قدم جلوتر رفت. حالا صورتش چسبیده بود به لبه میز و انار درشت درست جلوی چشم‌های او بود. عراقی  انار را برداشت، دستش را دراز کرد طرف او و گفت: «مال تو، بگیر.» به غیرت قنبر برخورد. قنبر مثل یک بچه‌شیر، بُراق شد. سرش داغ شد. چشم‌هایش قرمز شد؛ رنگ انار. انار را گرفت و با همه زورش آن را کوبید روی زمین. انار ترکید ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .  



نسخهٔ کنونی تا ‏۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۷

کتابی در حوزه کودک و نوجوان است.

فراداده کتاب

بچه های مرد
بچه های مرد.jpg
کتابی در حوزه کودک و نوجوان است
فراداده کتاب
نویسندهمهری ماهوتی
تصویرگرنسرین اسماعیلی
لیتوگرافی، چاپ و صحافیسلیمان‌زاده
نوبت و سال چاپاول، 1394
شمارگان1000 نسخه
قیمت پشت جلد110000 ریال
تعداد صفحات64
شابک978-600-95436-7-0
قطع کتابپالتویی
نوع مادهکتاب(داستان)

نویسنده: مهری ماهوتی

تصویرگر: نسرین اسماعیلی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: سلیمان‌زاده 

نوبت و سال چاپ: اول، 1394

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت پشت جلد: 110000 ریال

تعداد صفحات:  64

شابک: 0-7-95436-600-978

قطع کتاب: پالتویی

نوع ماده: کتاب(داستان)

معرفی کتاب

بچه‌های مرد، عنوان کتابی در حوزه کودک و نوجوان است که به همت نویسنده صاحب نام کودک و نوجوان، خانم مهری ماهوتی، رنگ و بوی داستانی به خود گرفته است. این کتاب حاوی هفت داستان کوتاه از زندگی واقعی مردان آزاده این سرزمین را حکایت می‌کند: بچه‌های مرد، بچه شیر، اردوگاه اطفال، روز خنده، یک کولی جانانه، علی‌الیمین و عاشورا عناوین داستان‌های این مجموعه است. در این کتاب مفهوم همدلی، همراهی، ایمان، فداکاری، ابتکار، مهربانی، صبر و امید از قهرمان‌هایی واقعی، به خوبی در عمق داستان جای گرفته است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

افسر عراقی به قنبر اشاره کرد برود جلوتر. قنبر یک قدم جلوتر رفت. حالا صورتش چسبیده بود به لبه میز و انار درشت درست جلوی چشم‌های او بود. عراقی  انار را برداشت، دستش را دراز کرد طرف او و گفت: «مال تو، بگیر.» به غیرت قنبر برخورد. قنبر مثل یک بچه‌شیر، بُراق شد. سرش داغ شد. چشم‌هایش قرمز شد؛ رنگ انار. انار را گرفت و با همه زورش آن را کوبید روی زمین. انار ترکید ...[۱] .

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،