خرداد که می شود(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب خرداد که می شود: لحظه‌هاي به‌جامانده‌ از اسراي عراقي در ايران است '''لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ايران''' === فرداده کتاب === '''نويسنده:''' ناصر صارمي '''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند '''حروف‌...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:خرداد که می شود.jpg|بندانگشتی|کتاب خرداد که می شود: لحظه‌هاي به‌جامانده‌ از اسراي عراقي در ايران است]]
'''لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران.'''
'''لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ايران'''  


=== فرداده کتاب ===
== فراداده کتاب ==
'''نويسنده:''' ناصر صارمي
{{Infobox|title=خرداد که می شود|image=[[پرونده:خرداد که می شود..jpg]]|caption=لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=حروف‌چین و صفحه‌آرا|label5=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=ناصر صارمی|data3=فرزانه قلعه‌قوند|data4=مریم مردانی|data5=سلیمان‌زاده|data6=اول، 1393|data7=1000|data8=87000 ریال|data9=232/ مصور|data10=978-600-5013-81-8|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}}
'''نویسنده:''' ناصر صارمی


'''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند
'''ویراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند


'''حروف‌چين و صفحه‌آرا:''' مريم مرداني
'''حروف‌چین و صفحه‌آرا:''' مریم مردانی


'''ليتوگرافي، چاپ و صحافي:''' سليمان‌زاده
'''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' سلیمان‌زاده


'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1393
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1393
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''شمارگان:''' 1000
'''شمارگان:''' 1000


'''قيمت پشت جلد:''' 87000 ريال
'''قیمت پشت جلد:''' 87000 ریال


'''تعداد صفحات:''' 232/ مصور  
'''تعداد صفحات:''' 232/ مصور  
خط ۲۱: خط ۲۱:
'''شابک:''' 8-81-5013-600-978
'''شابک:''' 8-81-5013-600-978


'''قطع کتاب:''' رقعي
'''قطع کتاب:''' رقعی


'''نوع کتاب:''' خاطره  
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)


=== '''معرفي کتاب، معرفي راوي و نويسنده''' ===
== معرفی کتاب ==
کتاب خرداد که مي‌شود، لحظه‌هاي به‌جامانده‌ از اسراي عراقي در ايران است. طبيعي به نظر مي‌رسد که به دليل متجاوز بودن رژيم بعث و رفتار غيرانساني و غيراسلامي با اسراي ايران در کشوري که ادعاي مسلماني را فرياد مي‌زند، در اردوگاه‌هاي اسراي عراقي نيز ضرب و شتم و محروميت از همة حقوق طبيعي انساني وجود داشته باشد اما ناصر صارمي راوي و نويسندة  خوش قريحة اين کتاب، که زندانبان اين اسرا بود، با توجه به مستندات موجود، حکايت متفاوتي را روايت مي‌کند.   
کتاب خرداد که می‌شود، لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران است. طبیعی به نظر می‌رسد که به دلیل متجاوز بودن رژیم بعث و رفتار غیرانسانی و غیراسلامی با اسرای ایران در کشوری که ادعای مسلمانی را فریاد می‌زند، در [[اردوگاه]] های اسرای عراقی نیز ضرب و شتم و محرومیت از همه حقوق طبیعی انسانی وجود داشته باشد اما ناصر صارمی راوی و نویسنده  خوش قریحه این کتاب، که زندانبان این اسرا بود، با توجه به مستندات موجود، حکایت متفاوتی را روایت می‌کند.   


=== '''گزيده‌اي از محتواي کتاب''' ===
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
اينجا کمپ من نيست؛ من فقط در حال عبور از کنار سيم‌هاي خاردار اين کمپ هستم؛ اما بدم نمي‌آيد بدانم ارشد عراقي دارد برايشان از چه حرف مي‌زند که اين اندازه برآشفته مي‌شوند و گاهي نظم مراسم صبحگاه را با خنده به هم مي‌زنند. ارشد عراقي مي‌گويد: «از فردا کلاس سوادآموزي تشکيل مي‌شود. فرماندة اردوگاه فرموده‌اند که همة بي‌سوادها وقتي از اينجا آزاد مي‌شوند، بايد خواندن و نوشتن بلد باشند.» ته صف، عدة زيادي نجوا مي‌کنند و يا بدوبيراه مي‌گويند: «تو که سواد داري، چه غلطي کردي؟ از ناهار و شام بگو.» ارشد عراقي مي‌گويد: «انگشت براي نوشتن است، مثل چشم که براي خواندن است.» اسير مي‌گويد: «اشتباه مي‌کني. انگشت براي لقمه‌زدن وکارهاي ديگر است.» ديگران مي‌خندند. اسير ديگري مي‌گويد: «آهان يادم آمد. براي طهارت گرفتن هم هست.» همه مي‌خندند ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .
اینجا کمپ من نیست؛ من فقط در حال عبور از کنار سیم‌های خاردار این کمپ هستم؛ اما بدم نمی‌آید بدانم ارشد عراقی دارد برایشان از چه حرف می‌زند که این اندازه برآشفته می‌شوند و گاهی نظم مراسم صبحگاه را با خنده به هم می‌زنند. ارشد عراقی می‌گوید: «از فردا کلاس سوادآموزی تشکیل می‌شود. فرمانده [[اردوگاه]] فرموده‌اند که همه بی‌سوادها وقتی از اینجا آزاد می‌شوند، باید خواندن و نوشتن بلد باشند.» ته صف، عده زیادی نجوا می‌کنند و یا بدوبیراه می‌گویند: «تو که سواد داری، چه غلطی کردی؟ از ناهار و شام بگو.» ارشد عراقی می‌گوید: «انگشت برای نوشتن است، مثل چشم که برای خواندن است.» اسیر می‌گوید: «اشتباه می‌کنی. انگشت برای لقمه‌زدن وکارهای دیگر است.» دیگران می‌خندند. اسیر دیگری می‌گوید: «آهان یادم آمد. برای طهارت گرفتن هم هست.» همه می‌خندند ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .


=== کتابشناسی ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسرا]]
* [[خاطرات خود نگاشت]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسرا]]
[[رده:کتاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۰

لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران.

فراداده کتاب

خرداد که می شود
خرداد که می شود..jpg
لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران
فراداده کتاب
نویسندهناصر صارمی
ویراستارفرزانه قلعه‌قوند
حروف‌چین و صفحه‌آرامریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافیسلیمان‌زاده
نوبت و سال چاپاول، 1393
شمارگان1000
قیمت پشت جلد87000 ریال
تعداد صفحات232/ مصور
شابک978-600-5013-81-8
قطع کتابرقعی
نوع مادهکتاب(خاطره)

نویسنده: ناصر صارمی

ویراستار: فرزانه قلعه‌قوند

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: سلیمان‌زاده

نوبت و سال چاپ: اول، 1393

شمارگان: 1000

قیمت پشت جلد: 87000 ریال

تعداد صفحات: 232/ مصور

شابک: 8-81-5013-600-978

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

کتاب خرداد که می‌شود، لحظه‌های به‌جامانده‌ از اسرای عراقی در ایران است. طبیعی به نظر می‌رسد که به دلیل متجاوز بودن رژیم بعث و رفتار غیرانسانی و غیراسلامی با اسرای ایران در کشوری که ادعای مسلمانی را فریاد می‌زند، در اردوگاه های اسرای عراقی نیز ضرب و شتم و محرومیت از همه حقوق طبیعی انسانی وجود داشته باشد اما ناصر صارمی راوی و نویسنده  خوش قریحه این کتاب، که زندانبان این اسرا بود، با توجه به مستندات موجود، حکایت متفاوتی را روایت می‌کند.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

اینجا کمپ من نیست؛ من فقط در حال عبور از کنار سیم‌های خاردار این کمپ هستم؛ اما بدم نمی‌آید بدانم ارشد عراقی دارد برایشان از چه حرف می‌زند که این اندازه برآشفته می‌شوند و گاهی نظم مراسم صبحگاه را با خنده به هم می‌زنند. ارشد عراقی می‌گوید: «از فردا کلاس سوادآموزی تشکیل می‌شود. فرمانده اردوگاه فرموده‌اند که همه بی‌سوادها وقتی از اینجا آزاد می‌شوند، باید خواندن و نوشتن بلد باشند.» ته صف، عده زیادی نجوا می‌کنند و یا بدوبیراه می‌گویند: «تو که سواد داری، چه غلطی کردی؟ از ناهار و شام بگو.» ارشد عراقی می‌گوید: «انگشت برای نوشتن است، مثل چشم که برای خواندن است.» اسیر می‌گوید: «اشتباه می‌کنی. انگشت برای لقمه‌زدن وکارهای دیگر است.» دیگران می‌خندند. اسیر دیگری می‌گوید: «آهان یادم آمد. برای طهارت گرفتن هم هست.» همه می‌خندند ...[۱] .

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،