عمو علاءالدین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Beheshtipour (بحث | مشارکتها) جز (دلیل اینکه چرا اسیران در نامه های خود از مشکلات اسارت به صورت واضح نمی نوشتند توضیح داده شد.) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== فراداده کتاب == | == فراداده کتاب == | ||
{{Infobox|title=عمو علاءالدین}} | {{Infobox|title=عمو علاءالدین|image=[[پرونده:عموعلاءالدین.jpg]]|caption=کتاب عمو علاءالدین، درباره سال های اسارت سیدجمال الدین زهرایی است.|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=صفحه آرایی و صفحه بندی|label5=تصویرگر و طراح چاپ|label6=سال نشر|label7=قطع کتاب|label8=نوع ماده|data2=سیدجمال الدین زهرایی|data3=فرزانه قلعه قوند|data4=مریم مردانی|data5=سیدایمان نوری نجفی|data6=1403|data7=رقعی|data8=کتاب(پژوهشی)}} | ||
'''نویسنده''': سیدجمال الدین زهرایی | '''نویسنده''': سیدجمال الدین زهرایی | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
آنچه در این کتاب موردتوجه است رمزگشایی واژهها و عبارتهاست، کلمات رمزآمیزی که سالهایسال لابهلای نامههای ردوبدلشده بین ایشان و [[خانواده]] استتار شده بود. | آنچه در این کتاب موردتوجه است رمزگشایی واژهها و عبارتهاست، کلمات رمزآمیزی که سالهایسال لابهلای نامههای ردوبدلشده بین ایشان و [[خانواده]] استتار شده بود. | ||
یاد خدا، توکل، مادر (ننه)، توصیه به صبر، پندواندرز، احساس و عاطفه، عبارت رمزی شهید و شهدا، اوضاع جبهه (رمزی)، تأخیر و چشمانتظاری در ارسال و رسیدن [[نامه]] بیشترین واژه و عبارت پیداوپنهان این نامهها را تشکیل میدهد و در جایجای این مکتوب به چشم میخورد؛ نکتة جالبتوجه اینکه در نامهها خبری از اوضاع سخت اسارت بهلحاظ شکنجه، گرسنگی، تشنگی و امثال این نیست! | یاد خدا، توکل، مادر (ننه)، توصیه به صبر، پندواندرز، احساس و عاطفه، عبارت رمزی شهید و شهدا، اوضاع جبهه (رمزی)، تأخیر و چشمانتظاری در ارسال و رسیدن [[نامه]] بیشترین واژه و عبارت پیداوپنهان این نامهها را تشکیل میدهد و در جایجای این مکتوب به چشم میخورد؛ نکتة جالبتوجه اینکه در نامهها خبری از اوضاع سخت اسارت بهلحاظ شکنجه، گرسنگی، تشنگی و امثال این نیست! شاید دلیل اصلی این موضوع آگاهی اسیران ایرانی به کنترل نامه هایشان از سوی بعثی های عراق بود . آنها می دانستند بعد از خواندن محتوای نامه اگر از شکنجه ها و گرسنگی و تشنگی بنویسند اساسا نامه های آنها تحویل صلیب سرخ داده نمی شد . ضمن آن که نمی خواستند خانواده های خود را نگران کنند. | ||
== گزیده ای از محتوای کتاب == | == گزیده ای از محتوای کتاب == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۹
کتاب عمو علاءالدین، درباره ی سالهای اسارات سیدجمالالدین زهرایی است.
فراداده کتاب
فراداده کتاب | |
---|---|
نویسنده | سیدجمال الدین زهرایی |
ویراستار | فرزانه قلعه قوند |
صفحه آرایی و صفحه بندی | مریم مردانی |
تصویرگر و طراح چاپ | سیدایمان نوری نجفی |
سال نشر | 1403 |
قطع کتاب | رقعی |
نوع ماده | کتاب(پژوهشی) |
نویسنده: سیدجمال الدین زهرایی
ویراستار: فرزانه قلعه قوند
صفحه آرایی و صفحه بندی: مریم مردانی
تصویرگر و طراح چاپ: سیدایمان نوری نجفی
سال نشر: 1403
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب( پژوهشی )
معرفی کتاب
سیدجمالالدین زهرایی در عملیات بیتالمقدس، عملیات محرم و حضور داشت و در سال 1362 در عملیات والفجر1 به اسارت درآمد. سالهای اسارات ایشان در بیمارستان العماره و الرشید، اردوگاههای الانبار (کمپ 8 یا عنبر)، رمادی 2 (کمپ 7 یا بینالقفصین)، رمادی 13، تکریت 5 و موصل 2 سپری شد.
آنچه در این کتاب موردتوجه است رمزگشایی واژهها و عبارتهاست، کلمات رمزآمیزی که سالهایسال لابهلای نامههای ردوبدلشده بین ایشان و خانواده استتار شده بود.
یاد خدا، توکل، مادر (ننه)، توصیه به صبر، پندواندرز، احساس و عاطفه، عبارت رمزی شهید و شهدا، اوضاع جبهه (رمزی)، تأخیر و چشمانتظاری در ارسال و رسیدن نامه بیشترین واژه و عبارت پیداوپنهان این نامهها را تشکیل میدهد و در جایجای این مکتوب به چشم میخورد؛ نکتة جالبتوجه اینکه در نامهها خبری از اوضاع سخت اسارت بهلحاظ شکنجه، گرسنگی، تشنگی و امثال این نیست! شاید دلیل اصلی این موضوع آگاهی اسیران ایرانی به کنترل نامه هایشان از سوی بعثی های عراق بود . آنها می دانستند بعد از خواندن محتوای نامه اگر از شکنجه ها و گرسنگی و تشنگی بنویسند اساسا نامه های آنها تحویل صلیب سرخ داده نمی شد . ضمن آن که نمی خواستند خانواده های خود را نگران کنند.
گزیده ای از محتوای کتاب
«نامه هایی را که 7 ماه پیش نوشته بودی! همراه با سه قطعه عکس زیبایتان به دستم رسید. خیلی خوشحال شدم. چون شما سال نو را تبریک گفته بودید، با این حساب تبریک شما بعداز 7 ماه به دستم رسیده، فکر میکنم از همین حالا سال 65 را تبریک بگویم، عقب نیفتم! من که باشم تا بخواهم شما را تذکر بدهم، حرکت و گفتار شما مایة تحرک و الگوی من است.»[۱]