تک نگاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
A-hamidian (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
=== مقدمه === | === مقدمه === | ||
مهمترین علل تکنگاری در اسارت را میتوان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوبشده، شکنجه در سلولهای حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاهها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچکترین تلنگری شکوفا میشود و بر کاغذ بیجانی | مهمترین علل تکنگاری در اسارت را میتوان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوبشده، شکنجه در سلولهای حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاهها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچکترین تلنگری شکوفا میشود و بر کاغذ بیجانی مینشيند و به آن جان میبخشد. صدای فغان پرندهای که از آسمان اردوگاه میگذرد، شکفتن غنچهای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیمخاردارها، و در نهايت مسابقات هر ساله شعر و دکلمه در ایام دهه فجر در اردوگاهها، میتواند انگیزهای برای تکنگاری در اسارت باشد: «در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگپریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریاییاند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن را به یادمان میآورند، همواره امید را زمزمه میکنیم.»<ref>گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .</ref> يا اين شعر از محمدرضا صدقی، که نیمهشب از شدت درد شكنجه در [[اردوگاه رمادی 3]] آسایشگاه 3 سروده است: | ||
ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود | ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
سوختیم از عطش عشق تو آری صنما | سوختیم از عطش عشق تو آری صنما | ||
آتشین | آتشین سینه ما محض تمنای تو بود | ||
دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم | دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود | چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود | ||
البته بعد از فکر اولیه و | البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگترین دغدغه تكنگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را بهگونهای سرگرم کند و افرادي که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تکنگاری بودند، هريک به دنبال راهي برای بهدست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شايان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود. | ||
=== | === تهیه کاغذ === | ||
از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاهها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در | از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاهها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در [[اردوگاه]]، خاصه از راه تكثير قرآن و نهجالبلاغه بود.در بعضي از اردوگاههاي [[صلیب سرخ]] ديده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکتهای خالی و چندلایه سیمان بود. در اين اردوگاهها، کار اجباری بود و دستگاه بلوکزنی [[اردوگاه]] لحظهای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوکزنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکتها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباسها جاسازی، و به آسایشگاهها برده میشد. بعد از پاکت سیمان، مهمترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نيز تكنگاري خود را مابين سطور کتابهای موجود در [[اردوگاه]] مینوشتند. | ||
نامههایی از ایران بهوسیله [[صلیب سرخ]] براي اسرا ارسال | نامههایی از ایران بهوسیله [[صلیب سرخ]] براي اسرا ارسال میشد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگهداري نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن مینوشتند و بهعنوان نامههای آمده نگهداري میکردند و عراقیها هم در تفتیشها به آن توجهي نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزيع میشد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از اين کاغذها نيز برای يادداشتبرداری یا تکنگاری استفاده میشد و بهعلت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاههاي ثبتشده، نمایندگان [[صلیب سرخ]] هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاهها میآمدند و با خود دفترچههايی بهمنظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه يا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانههای مختلف اين دفترچهها را از آنها میگرفتند و با تقسیم آن به دفترچههای کوچک، از آنها استفاده میکردند. | ||
منبع مهم دیگر تأمين کاغذ در اردوگاهها، که برای مدتي طولانی اسرا را از کاغذ بینیاز کرده بود، کتابهایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زيادي داشت. اسرا از اين فرصت استفاده | منبع مهم دیگر تأمين کاغذ در اردوگاهها، که برای مدتي طولانی اسرا را از کاغذ بینیاز کرده بود، کتابهایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زيادي داشت. اسرا از اين فرصت استفاده میكردند، با تظاهر به علاقهمندي به مطالعه اين کتابها، آنها را درخواست میکردند و بعثیها هم با خوشحالي فراوان، به صِرف تبلیغ از تحويل كتابها امتناع نمیکردند.از عکسهاي رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان بهدست میآمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه میآوردند نيز بهعنوان کاغذ استفاده میشد. | ||
=== | === تهیه خودکار === | ||
اسراي ايراني براي ثبت | اسراي ايراني براي ثبت تكنگاری هايشان به خودكار و قلم نيز نياز داشتند كه يكي از مهمترين منابع تأمين آن، [[صلیب سرخ]] بود. نمایندگان اين نهاد هر بار كه براي نامهرساني از اردوگاههاي ثبتشده دیدن میکردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامهها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتي معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بستههای پنجاه عددی تحویل میدادند. آنها هم هیچگاه خودکارها را چک نمیكردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبي، غلافی برای مغزي درست و مثل خودکار از آن استفاده میكردند. | ||
بعد از آگاهي عراقیها از اين ترفند و کنترل بیشتر بر مغزیهای خودکار، اسرا از شیشههای پنیسيلین برای | بعد از آگاهي عراقیها از اين ترفند و کنترل بیشتر بر مغزیهای خودکار، اسرا از شیشههای پنیسيلین برای ذخیره جوهر استفاده میکردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشههای پنیسيلین ذخیره میکردند و برای آنکه عراقیها متوجه خالی بودن مغزیها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب میمكيدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهي نيز، اسرا مداد را براي سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسيم و از آن استفاده میکردند. | ||
نيز نگاه كنيد به [[استنساخ]] | نيز نگاه كنيد به [[استنساخ]] | ||
=== کتاب شناسی === | === کتاب شناسی === | ||
<references />''' | <references /> '''داود گودرزی''' |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۱
نگارش يادداشت و دلنوشته در دوران اسارت.
مقدمه
مهمترین علل تکنگاری در اسارت را میتوان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوبشده، شکنجه در سلولهای حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاهها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچکترین تلنگری شکوفا میشود و بر کاغذ بیجانی مینشيند و به آن جان میبخشد. صدای فغان پرندهای که از آسمان اردوگاه میگذرد، شکفتن غنچهای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیمخاردارها، و در نهايت مسابقات هر ساله شعر و دکلمه در ایام دهه فجر در اردوگاهها، میتواند انگیزهای برای تکنگاری در اسارت باشد: «در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگپریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریاییاند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن را به یادمان میآورند، همواره امید را زمزمه میکنیم.»[۱] يا اين شعر از محمدرضا صدقی، که نیمهشب از شدت درد شكنجه در اردوگاه رمادی 3 آسایشگاه 3 سروده است: ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود
گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود
سوختیم از عطش عشق تو آری صنما
آتشین سینه ما محض تمنای تو بود
دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم
کاش این خفتن ما یکسره رؤیای تو بود
میشنیدیم شبی بانگ حزینی میگفت
کاش این دیده شبی محو تماشای تو بود
آن همه شور و نوایی که به ما میدادی
همه مدیون تو و ساغر مینای تو بود
رنجها در سفر کوی تو دیدیم ولی
این فقط محض تو و نرگس رعنای تو بود
خون اگر میرود از دیده صدقی نه عجب
چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود
البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگترین دغدغه تكنگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را بهگونهای سرگرم کند و افرادي که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تکنگاری بودند، هريک به دنبال راهي برای بهدست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شايان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود.
تهیه کاغذ
از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاهها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در اردوگاه، خاصه از راه تكثير قرآن و نهجالبلاغه بود.در بعضي از اردوگاههاي صلیب سرخ ديده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکتهای خالی و چندلایه سیمان بود. در اين اردوگاهها، کار اجباری بود و دستگاه بلوکزنی اردوگاه لحظهای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوکزنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکتها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباسها جاسازی، و به آسایشگاهها برده میشد. بعد از پاکت سیمان، مهمترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نيز تكنگاري خود را مابين سطور کتابهای موجود در اردوگاه مینوشتند.
نامههایی از ایران بهوسیله صلیب سرخ براي اسرا ارسال میشد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگهداري نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن مینوشتند و بهعنوان نامههای آمده نگهداري میکردند و عراقیها هم در تفتیشها به آن توجهي نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزيع میشد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از اين کاغذها نيز برای يادداشتبرداری یا تکنگاری استفاده میشد و بهعلت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاههاي ثبتشده، نمایندگان صلیب سرخ هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاهها میآمدند و با خود دفترچههايی بهمنظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه يا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانههای مختلف اين دفترچهها را از آنها میگرفتند و با تقسیم آن به دفترچههای کوچک، از آنها استفاده میکردند.
منبع مهم دیگر تأمين کاغذ در اردوگاهها، که برای مدتي طولانی اسرا را از کاغذ بینیاز کرده بود، کتابهایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زيادي داشت. اسرا از اين فرصت استفاده میكردند، با تظاهر به علاقهمندي به مطالعه اين کتابها، آنها را درخواست میکردند و بعثیها هم با خوشحالي فراوان، به صِرف تبلیغ از تحويل كتابها امتناع نمیکردند.از عکسهاي رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان بهدست میآمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه میآوردند نيز بهعنوان کاغذ استفاده میشد.
تهیه خودکار
اسراي ايراني براي ثبت تكنگاری هايشان به خودكار و قلم نيز نياز داشتند كه يكي از مهمترين منابع تأمين آن، صلیب سرخ بود. نمایندگان اين نهاد هر بار كه براي نامهرساني از اردوگاههاي ثبتشده دیدن میکردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامهها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتي معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بستههای پنجاه عددی تحویل میدادند. آنها هم هیچگاه خودکارها را چک نمیكردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبي، غلافی برای مغزي درست و مثل خودکار از آن استفاده میكردند.
بعد از آگاهي عراقیها از اين ترفند و کنترل بیشتر بر مغزیهای خودکار، اسرا از شیشههای پنیسيلین برای ذخیره جوهر استفاده میکردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشههای پنیسيلین ذخیره میکردند و برای آنکه عراقیها متوجه خالی بودن مغزیها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب میمكيدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهي نيز، اسرا مداد را براي سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسيم و از آن استفاده میکردند.
نيز نگاه كنيد به استنساخ
کتاب شناسی
- ↑ گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .
داود گودرزی