یک سینه سخن: تفاوت میان نسخه‌ها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''یک سینه سخن شامل مقالات و جستارهای منتشره شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده است.''' | |||
=== | == فراداده کتاب == | ||
{{Infobox|title=یک سینه سخن|image=[[پرونده:یک سینه سخن..jpg]]|caption=شامل مقالات و جستارهای منتشره شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار و محقق|label4=صفحه‌آرا|label5=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=قاسم جعفری|data3=دکتر محمدحسن تقیه|data4=افسانه گودرزی|data5=ایرانا|data6=اول، 1398|data7=1000|data8=30000 ریال|data9=396|data10=978-600-5013-73-2|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}} | |||
'''نویسنده:''' قاسم جعفری | '''نویسنده:''' قاسم جعفری | ||
| خط ۱۶: | خط ۱۷: | ||
'''قیمت پشت جلد:''' 30000 ریال | '''قیمت پشت جلد:''' 30000 ریال | ||
'''تعداد صفحات:''' 396 | '''تعداد صفحات:''' 396 | ||
'''شابک: ''' 2-73-5013-600-978 | '''شابک: ''' 2-73-5013-600-978 | ||
| خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
'''قطع کتاب:''' رقعی | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== | == معرفی کتاب == | ||
یک سینه سخن شامل مقالات و جستارهای | یک سینه سخن شامل مقالات و جستارهای منتشر شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده است.حجت الاسلام قاسم جعفری آزاده و جانباز خراسان شمالی در 9 اسفند 1362 در عملیات خیبر به اسارت درآمد. سال‌های اسارت این آزاده در اردوگاه‌های موصل سپری شد. | ||
== | == گزیده‌ای از محتوای کتاب == | ||
آن‌روز که [[رادیو]] بغداد خبر آزادی قریب‌الوقوع آزادگان را اعلام کرد بچه‌ها کم‌کم برای اقامه، [[نماز]] ظهر مهیا می‌شدند که مأمور عراقی با عصبانیت گفت: "کلُّکم مُخ مَاکو"پرسیدم چرا؟ گفت: من فکر می‌کردم با شنیدن خبر آزادی مشغول شادی و پایکوبی می‌شوید اما شما با همان شیوه قبل ذکر و [[دعا و توسل|دعا]] و [[نماز]] را در پیش گرفته‌اید.<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). | آن‌روز که [[رادیو]] بغداد خبر آزادی قریب‌الوقوع آزادگان را اعلام کرد بچه‌ها کم‌کم برای اقامه، [[نماز]] ظهر مهیا می‌شدند که مأمور عراقی با عصبانیت گفت: <blockquote>"کلُّکم مُخ مَاکو"</blockquote>پرسیدم چرا؟ گفت: <blockquote>من فکر می‌کردم با شنیدن خبر آزادی مشغول شادی و پایکوبی می‌شوید اما شما با همان شیوه قبل ذکر و [[دعا و توسل|دعا]] و [[نماز]] را در پیش گرفته‌اید.<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref></blockquote> | ||
=== کتابشناسی == | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[اسارت و اسیران]] | |||
* [[اسرا]] | |||
* [[اردوگاه]] | |||
* [[رادیو]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:اسرا]] | |||
[[رده:جنگ تحميلي عراق عليه ايران]] | |||
[[رده:اردوگاه]] | |||
[[رده:رادیو]] | |||
[[رده:کتاب]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۸
یک سینه سخن شامل مقالات و جستارهای منتشره شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده است.
فراداده کتاب
 شامل مقالات و جستارهای منتشره شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده | |
| فراداده کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | قاسم جعفری |
| ویراستار و محقق | دکتر محمدحسن تقیه |
| صفحه‌آرا | افسانه گودرزی |
| لیتوگرافی، چاپ و صحافی | ایرانا |
| نوبت و سال چاپ | اول، 1398 |
| شمارگان | 1000 |
| قیمت پشت جلد | 30000 ریال |
| تعداد صفحات | 396 |
| شابک | 978-600-5013-73-2 |
| قطع کتاب | رقعی |
| نوع ماده | کتاب(خاطره) |
نویسنده: قاسم جعفری
ویراستار و محقق: دکتر محمدحسن تقیه
صفحه‌آرا: افسانه گودرزی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: ایرانا
نوبت و سال چاپ: اول، 1398
شمارگان: 1000
قیمت پشت جلد: 30000 ریال
تعداد صفحات: 396
شابک: 2-73-5013-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
یک سینه سخن شامل مقالات و جستارهای منتشر شده حجت الاسلام دکتر قاسم جعفری است که در رسانه‌ها منتشر شده است.حجت الاسلام قاسم جعفری آزاده و جانباز خراسان شمالی در 9 اسفند 1362 در عملیات خیبر به اسارت درآمد. سال‌های اسارت این آزاده در اردوگاه‌های موصل سپری شد.
گزیده‌ای از محتوای کتاب
آن‌روز که رادیو بغداد خبر آزادی قریب‌الوقوع آزادگان را اعلام کرد بچه‌ها کم‌کم برای اقامه، نماز ظهر مهیا می‌شدند که مأمور عراقی با عصبانیت گفت:
"کلُّکم مُخ مَاکو"
پرسیدم چرا؟ گفت:
من فکر می‌کردم با شنیدن خبر آزادی مشغول شادی و پایکوبی می‌شوید اما شما با همان شیوه قبل ذکر و دعا و نماز را در پیش گرفته‌اید.[۱]