از جماران تا تکریت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی، سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری است.''' | {{Infobox|title=از جماران تا تکریت|image=[[پرونده:از جماران تا تکریت..jpg]]|caption=خاطرات جانباز و آزاده تهرانی، سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ناشر|label4=ویراستار|label5=حروفچین و صفحهآرا|label6=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label7=نوبت و سال چاپ|label8=شمارگان|label9=قیمت پشت جلد|label10=تعداد صفحات|label11=شابک|label12=قطع کتاب|label13=نوع ماده|data2=سیدابوالقاسم امیرعلیاکبری|data3=پیمان غدیر، موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|data4=معاونت پژوهش و نشر|data5=مریم مردانی|data6=آبرنگ، رامین|data7=اول؛ 1384|data8=2000|data9=8000 ریال|data10=96/ مصور|data11=964-94650-5-7|data12=رقعی|data13=کتاب(خاطره)}}'''کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی، سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری است.''' | ||
== فراداده کتاب == | == فراداده کتاب == | ||
'''نویسنده:''' سیدابوالقاسم امیرعلیاکبری | '''نویسنده:''' سیدابوالقاسم امیرعلیاکبری | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
== گزیدهای از محتوای کتاب == | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
در محاصره بودیم. عراقیها هر لحظه نزدیکتر میشدند. هر کس سعی میکرد که جایی امن پیدا کند و از آنجا به دفاع بپردازد. من به پشت یک جیپ ازکارافتاده خزیدم. ناگهان حس کردم که ران و کف دستم داغ شد. تیری به پایم خورده بود و هنگام خروج دستم را نیز زخمی کرده بود. حال عجیبی داشتم. گرمای هوای تیرماه، خونریزی شدید و تشنگی حال مرا غافلگیر کرده بود. ناگهان سر و کله عراقیها پیدا شد ... <ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام | در محاصره بودیم. عراقیها هر لحظه نزدیکتر میشدند. هر کس سعی میکرد که جایی امن پیدا کند و از آنجا به دفاع بپردازد. من به پشت یک جیپ ازکارافتاده خزیدم. ناگهان حس کردم که ران و کف دستم داغ شد. تیری به پایم خورده بود و هنگام خروج دستم را نیز زخمی کرده بود. حال عجیبی داشتم. گرمای هوای تیرماه، خونریزی شدید و تشنگی حال مرا غافلگیر کرده بود. ناگهان سر و کله عراقیها پیدا شد ... <ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۸
کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی، سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری است.
فراداده کتاب
نویسنده: سیدابوالقاسم امیرعلیاکبری
ناشر: پیمان غدیر، موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
ویراستار: معاونت پژوهش و نشر
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ، رامین
نوبت و سال چاپ: اول؛ 1384
شمارگان: 2000
قیمت پشت جلد: 8000 ریال
تعداد صفحات: 96/ مصور
شابک: 7-5-94650-964
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی، سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری، است که در 10 فصل به نگارش درآمده است.
سیدابوالقاسم امیرعلی اکبری سال 1361 در عملیات رمضان به اسارت درآمد. سال های اسارت این آزاده در اردوگاه الانبار(کمپ 8 معروف به عنبر) و اردوگاه تکریت 5 سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
در محاصره بودیم. عراقیها هر لحظه نزدیکتر میشدند. هر کس سعی میکرد که جایی امن پیدا کند و از آنجا به دفاع بپردازد. من به پشت یک جیپ ازکارافتاده خزیدم. ناگهان حس کردم که ران و کف دستم داغ شد. تیری به پایم خورده بود و هنگام خروج دستم را نیز زخمی کرده بود. حال عجیبی داشتم. گرمای هوای تیرماه، خونریزی شدید و تشنگی حال مرا غافلگیر کرده بود. ناگهان سر و کله عراقیها پیدا شد ... [۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،
