آفتاب در سلول: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{Infobox|title=آفتاب در سلول}} '''این کتاب خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی) را روایت می کند.''' == فراداده کتاب == '''نویسنده:''' علی علیدوست (قزوینی) '''صفحه‌آرا و صفحه‌بند:''' فاطمه رنجبران '''حروف‌چین:''' سعید اسدی '''لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافی:''' کاکی '''نوبت و...» ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Infobox|title=آفتاب در سلول}}
{{Infobox|title=آفتاب در سلول|image=[[پرونده:آفتاب در سلول.png]]|caption=خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی)|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=صفحه‌آرا و صفحه‌بند|label4=حروف‌چین|label5=لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=تعداد صفحات|label9=شابک|label10=قطع کتاب|label11=نوع ماده|data2=علی علیدوست (قزوینی)|data3=فاطمه رنجبران|data4=سعید اسدی|data5=کاکی|data6=اول / 1404|data7=1000|data8=288|data9=978-622-5144-04-0|data10=رقعی فانتزی|data11=کتاب(موضوعی)}}


'''این کتاب خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی) را روایت می کند.'''
'''این کتاب خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی) را روایت می کند.'''
خط ۱۴: خط ۱۴:
'''نوبت و سال چاپ:''' اول / 1404
'''نوبت و سال چاپ:''' اول / 1404


'''شمارگان:''' 1000 نسخه
'''شمارگان:''' 1000  


'''تعداد صفحات:''' 288  
'''تعداد صفحات:''' 288  


'''شابک:'''  9786225144040
'''شابک:''' 0-04-5144-622-978


'''قطع کتاب:''' رقعی فانتزی
'''قطع کتاب:''' رقعی فانتزی


'''نوع کتاب:''' موضوعی
'''نوع ماده:''' کتاب(موضوعی)


== معرفی راوی ==
== معرفی راوی ==
علی علیدوست در مهرماه سال 1359 به [[اسارت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|اسارت]] نیروهای بعثی درآمد و دوران اسارتش را در اردوگاه‌های موصل 1 و 2 سپری کرد. از این نویسنده تاکنون کتاب‌‌های ارزشمند ابر فیاض، با محوریت مرحوم ابوترابی و [[خداحافظ آقای رئیس(کتاب)|خداحافظ آقای رئیس]] (به‌عنوان راوی) به‌چاپ رسیده است.
علی علیدوست در مهرماه سال 1359 به [[اسارت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|اسارت]] نیروهای بعثی درآمد و دوران اسارتش را در اردوگاه‌های موصل 1 و 2 سپری کرد. از این نویسنده تاکنون کتاب‌‌های ارزشمند ابر فیاض، با محوریت مرحوم ابوترابی و [[خداحافظ آقای رئیس(کتاب)|خداحافظ آقای رئیس]] <sup>(به‌عنوان راوی)</sup> به‌چاپ رسیده است.


== گزیده‌ای از متن کتاب ==
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
جهانبخش مثل سایر بچه‌ها همیشه به فکر خودسازی و معنویت‎ و همواره به [[نماز]] و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و نماز گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن‎. مسئول بیدارباش ساعتی قبل‌از اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو می‌گیرد و مشغول نماز‎ ‌‌می‌شود. بعداز کمی نماز خواندن، اندکی سحری می‌خورد که فردایش روزه بگیرد. بعداز خوردن‎ سحری، دوباره مشغول نماز می‌شود و بعداز نماز سر به سجده ‌‌می‌گذارد. تا اینکه وقت نماز صبح ‌‌می‌شود و بقیه بچه‌ها به خواندن نماز صبح مشغول ‌‌می‌شوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را‎ صدا ‌‌می‌زند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش ‌‌می‌کنند، او سر از سجده بر‌نمی‌دارد.  جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.<ref>قلعه‌قوند، فرزانه؛ شاهرخ‌آبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref>
جهانبخش مثل سایر بچه‌ها همیشه به فکر خودسازی و معنویت‎ و همواره به [[نماز]] و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و [[نماز]] گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن‎. مسئول بیدارباش ساعتی قبل‌از اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو می‌گیرد و مشغول نماز‎ ‌‌می‌شود. بعداز کمی [[نماز]] خواندن، اندکی سحری می‌خورد که فردایش [[روزه و روزه داری|روزه]] بگیرد. بعداز خوردن‎ سحری، دوباره مشغول نماز می‌شود و بعداز [[نماز]] سر به سجده ‌‌می‌گذارد. تا اینکه وقت نماز صبح ‌‌می‌شود و بقیه بچه‌ها به خواندن نماز صبح مشغول ‌‌می‌شوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را‎ صدا ‌‌می‌زند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش ‌‌می‌کنند، او سر از سجده بر‌نمی‌دارد.  جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.<ref>قلعه‌قوند، فرزانه؛ شاهرخ‌آبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref>


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۴۷

آفتاب در سلول
آفتاب در سلول.png
خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی)
فراداده کتاب
نویسندهعلی علیدوست (قزوینی)
صفحه‌آرا و صفحه‌بندفاطمه رنجبران
حروف‌چینسعید اسدی
لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافیکاکی
نوبت و سال چاپاول / 1404
شمارگان1000
تعداد صفحات288
شابک978-622-5144-04-0
قطع کتابرقعی فانتزی
نوع مادهکتاب(موضوعی)

این کتاب خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی) را روایت می کند.

فراداده کتاب

نویسنده: علی علیدوست (قزوینی)

صفحه‌آرا و صفحه‌بند: فاطمه رنجبران

حروف‌چین: سعید اسدی

لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافی: کاکی

نوبت و سال چاپ: اول / 1404

شمارگان: 1000

تعداد صفحات: 288

شابک: 0-04-5144-622-978

قطع کتاب: رقعی فانتزی

نوع ماده: کتاب(موضوعی)

معرفی راوی

علی علیدوست در مهرماه سال 1359 به اسارت نیروهای بعثی درآمد و دوران اسارتش را در اردوگاه‌های موصل 1 و 2 سپری کرد. از این نویسنده تاکنون کتاب‌‌های ارزشمند ابر فیاض، با محوریت مرحوم ابوترابی و خداحافظ آقای رئیس (به‌عنوان راوی) به‌چاپ رسیده است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

جهانبخش مثل سایر بچه‌ها همیشه به فکر خودسازی و معنویت‎ و همواره به نماز و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و نماز گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن‎. مسئول بیدارباش ساعتی قبل‌از اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو می‌گیرد و مشغول نماز‎ ‌‌می‌شود. بعداز کمی نماز خواندن، اندکی سحری می‌خورد که فردایش روزه بگیرد. بعداز خوردن‎ سحری، دوباره مشغول نماز می‌شود و بعداز نماز سر به سجده ‌‌می‌گذارد. تا اینکه وقت نماز صبح ‌‌می‌شود و بقیه بچه‌ها به خواندن نماز صبح مشغول ‌‌می‌شوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را‎ صدا ‌‌می‌زند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش ‌‌می‌کنند، او سر از سجده بر‌نمی‌دارد.  جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه‌قوند، فرزانه؛ شاهرخ‌آبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،