بوسه بر دست استاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
با شروع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، گروه چهارنفرهای از پزشکان به منطقه جنگی رفتند. آنها 19 مهرماه 1359، پس از پایان مأموریتشان، در هنگام برگشت به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمدند. سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] ایشان در [[زندان ابو غریب|زندان ابوقریب]] و [[اردوگاه موصل 1]] و [[اردوگاه موصل 2]] سپری شد. | با شروع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، گروه چهارنفرهای از پزشکان به منطقه جنگی رفتند. آنها 19 مهرماه 1359، پس از پایان مأموریتشان، در هنگام برگشت به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمدند. سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] ایشان در [[زندان ابو غریب|زندان ابوقریب]] و [[اردوگاه موصل 1]] و [[اردوگاه موصل 2]] سپری شد. | ||
دکتر خالقی، بعداز آزادی، در [[بیمارستان]] ساسان تهران مشغول طبابت شدند و ازآن پس بیمارستان ساسان شد پناهگاه آزادگان. سرانجام دکتر سیدعلی خالقی، پس از عمری تلاش و مجاهدت، در 27 اردیبهشت سال 1400 در جوار معبودش آرام گرفت. | دکتر خالقی، بعداز آزادی، در [[بیمارستان]] ساسان تهران مشغول طبابت شدند و ازآن پس بیمارستان ساسان شد پناهگاه آزادگان. | ||
سرانجام دکتر سیدعلی خالقی، پس از عمری تلاش و مجاهدت، در 27 اردیبهشت سال 1400 در جوار معبودش آرام گرفت. | |||
== گزیده ای از محتوای کتاب == | == گزیده ای از محتوای کتاب == | ||
نماینده صلیب از جایش بلند شد و به دکتر خالقی گفت: «من رفتم و تحقیق کردم، روش شما برای گچ گرفتن بسیار روش صحیحی بوده؛ جالبه که یکی از پزشکان صاحبنظر ما به تازگی کتابی را تألیف کرده و همین نظر شما رو به عنوان یه ایده جدید و تز خودش معرفی کرده، ولی شما مدتهاست گوشه اسارت با این روش درمان می کنید ... .» بعد در مقابل نگاه مات و مبهوت دکتر عراقی به دکتر خالقی تعظیم کرد!<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref> | نماینده صلیب از جایش بلند شد و به دکتر خالقی گفت: <blockquote>«من رفتم و تحقیق کردم، روش شما برای گچ گرفتن بسیار روش صحیحی بوده؛ جالبه که یکی از پزشکان صاحبنظر ما به تازگی کتابی را تألیف کرده و همین نظر شما رو به عنوان یه ایده جدید و تز خودش معرفی کرده، ولی شما مدتهاست گوشه اسارت با این روش درمان می کنید ... .»</blockquote>بعد در مقابل نگاه مات و مبهوت دکتر عراقی به دکتر خالقی تعظیم کرد!<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۵
کتاب بوسه بر دست استاد، گزیده خاطرات مرحوم دکتر سید علی خالقی است.
فراداده کتاب
نويسنده: فرزانه قلعهقوند
گفتوگو و مصاحبه: مجيد ذوالفقاری، فرزانه قلعهقوند
صفحهآرايی و صفحهبندی: افسانه گودرزی
ليتوگرافی، چاپ و صحافی: ایران
نوبت چاپ: اول/ 1400
شمارگان: 1000
تعداد صفحات: 87
شابک: 1-67-8220-600-978
قطع کتاب: پالتویی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
مرحوم دکتر سیدعلی خالقی، آزاده تهرانی، بعداز اخذ دیپلم از مدرسه دارالفنون، در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پذیرفته شد.
ایشان سال 1342 برای گرفتن تخصص به کانادا رفت و موفق به اخذ مدرک فوق تخصص ارتوپدی شد. مدتی در همان کشور مشغول به کار شد، اما با همه تلاش وزارت بهداشت کانادا برای ماندن ایشان در آن کشور، دکتر به ایران بازگشت.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروه چهارنفرهای از پزشکان به منطقه جنگی رفتند. آنها 19 مهرماه 1359، پس از پایان مأموریتشان، در هنگام برگشت به اسارت درآمدند. سالهای اسارت ایشان در زندان ابوقریب و اردوگاه موصل 1 و اردوگاه موصل 2 سپری شد.
دکتر خالقی، بعداز آزادی، در بیمارستان ساسان تهران مشغول طبابت شدند و ازآن پس بیمارستان ساسان شد پناهگاه آزادگان.
سرانجام دکتر سیدعلی خالقی، پس از عمری تلاش و مجاهدت، در 27 اردیبهشت سال 1400 در جوار معبودش آرام گرفت.
گزیده ای از محتوای کتاب
نماینده صلیب از جایش بلند شد و به دکتر خالقی گفت:
«من رفتم و تحقیق کردم، روش شما برای گچ گرفتن بسیار روش صحیحی بوده؛ جالبه که یکی از پزشکان صاحبنظر ما به تازگی کتابی را تألیف کرده و همین نظر شما رو به عنوان یه ایده جدید و تز خودش معرفی کرده، ولی شما مدتهاست گوشه اسارت با این روش درمان می کنید ... .»
بعد در مقابل نگاه مات و مبهوت دکتر عراقی به دکتر خالقی تعظیم کرد![۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،
