دور از چشم صلیب: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب دور از چشم صلیب: خاطرات خودنگاشت مسعود قرباني === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' مسعود قرباني '''ويراستار:''' فرزانه قلعهقوند، افسانه گودرزي '''صفحهآرا:''' افسانه گودرزي '''ليتوگرافي، چاپ و صحافي:''' اي...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:دور از چشم صلیب.jpg|بندانگشتی|کتاب دور از چشم صلیب: خاطرات خودنگاشت مسعود | [[پرونده:دور از چشم صلیب.jpg|بندانگشتی|کتاب دور از چشم صلیب: خاطرات خودنگاشت مسعود قربانی]]'''خاطرات خودنگاشت مسعود قربانی، آزادهای از استان فارس است.''' | ||
=== '''فراداده کتاب''' === | === '''فراداده کتاب''' === | ||
''' | '''نویسنده:''' مسعود قربانی | ||
''' | '''ویراستار:''' فرزانه قلعهقوند، افسانه گودرزی | ||
'''صفحهآرا:''' افسانه | '''صفحهآرا:''' افسانه گودرزی | ||
''' | '''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' ایرانا | ||
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1399 | '''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1399 | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
'''شمارگان:''' 1000 | '''شمارگان:''' 1000 | ||
''' | '''قیمت پشت جلد: .'''240000 ریال | ||
'''تعداد صفحات:''' 144 | '''تعداد صفحات:''' 144 | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''شماره شابک:''' 8-39-8220-600-978 | '''شماره شابک:''' 8-39-8220-600-978 | ||
'''قطع کتاب:''' | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع کتاب:''' خاطره | '''نوع کتاب:''' خاطره | ||
=== ''' | === '''معرفی کتاب''' === | ||
دور از چشم | دور از چشم صلیب خاطرات خودنگاشت مسعود قربانی، آزادهای از استان فارس است که در 8 فصل به انضمام فصل ضمائم به نگارش درآمده است.او در فروردین 1367، که سال سوم دبیرستان بود، برای سومین بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در چهارم خرداد سال 1367 در منطقه شلمچه با دونفر دیگر از همرزمانش محاصره شد و در نابرابری اوضاع جنگی منطقه به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد. دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده شجاع، صبور و مقاوم در [[اردوگاه]] اسرای مفقودالاثر [[اردوگاه تکریت 12]] سپری شد. | ||
=== '''گزیدهای از محتوای کتاب''' === | |||
ساعتی قبل از طلوع آفتاب، ما را فرستادند بیرون از آسایشگاه. وقتیکه وارد محوطه و فضای باز [[اردوگاه]] شدم لرزش بدنم چند برابر شده بود؛ طوریکه نمیتوانستم روی پاهایم بایستم. دندانهایم بههم میخورد. کف محوطه بسیار سرد بود. سایه دیوارهای آسایشگاهها کف سرد را پوشانده بود. فوری به گوشهای خزیدم. دوستم قنبر نوری لباسش را درآورد و روی بدنم انداخت. ساعتی بعد آفتاب طلوع کرد. با بالاآمدن آفتاب ایوانهای مقابل تازه آفتابگیر شده بود. من هم که از شدت سرما بهسختی میلرزیدم مترصد بودم بهمحضاینکه آنجا آفتابگیر شد خودم را به قسمت برسانم. چند لحظه نگذشت که نگهبان عراقی مرا دید و به سراغم آمد. پس از زدن ضرباتی با کابل، مرا کشانکشان برد جلوی اتاق نگهبانی ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> | |||
=== ''' | |||
=== کتابشناسی === | === کتابشناسی === | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۵
خاطرات خودنگاشت مسعود قربانی، آزادهای از استان فارس است.
فراداده کتاب
نویسنده: مسعود قربانی
ویراستار: فرزانه قلعهقوند، افسانه گودرزی
صفحهآرا: افسانه گودرزی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: ایرانا
نوبت و سال چاپ: اول، 1399
شمارگان: 1000
قیمت پشت جلد: .240000 ریال
تعداد صفحات: 144
شماره شابک: 8-39-8220-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع کتاب: خاطره
معرفی کتاب
دور از چشم صلیب خاطرات خودنگاشت مسعود قربانی، آزادهای از استان فارس است که در 8 فصل به انضمام فصل ضمائم به نگارش درآمده است.او در فروردین 1367، که سال سوم دبیرستان بود، برای سومین بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در چهارم خرداد سال 1367 در منطقه شلمچه با دونفر دیگر از همرزمانش محاصره شد و در نابرابری اوضاع جنگی منطقه به اسارت درآمد. دوران اسارت این آزاده شجاع، صبور و مقاوم در اردوگاه اسرای مفقودالاثر اردوگاه تکریت 12 سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
ساعتی قبل از طلوع آفتاب، ما را فرستادند بیرون از آسایشگاه. وقتیکه وارد محوطه و فضای باز اردوگاه شدم لرزش بدنم چند برابر شده بود؛ طوریکه نمیتوانستم روی پاهایم بایستم. دندانهایم بههم میخورد. کف محوطه بسیار سرد بود. سایه دیوارهای آسایشگاهها کف سرد را پوشانده بود. فوری به گوشهای خزیدم. دوستم قنبر نوری لباسش را درآورد و روی بدنم انداخت. ساعتی بعد آفتاب طلوع کرد. با بالاآمدن آفتاب ایوانهای مقابل تازه آفتابگیر شده بود. من هم که از شدت سرما بهسختی میلرزیدم مترصد بودم بهمحضاینکه آنجا آفتابگیر شد خودم را به قسمت برسانم. چند لحظه نگذشت که نگهبان عراقی مرا دید و به سراغم آمد. پس از زدن ضرباتی با کابل، مرا کشانکشان برد جلوی اتاق نگهبانی ... .[۱]
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،