غربت باران(کتاب): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب غربت باران: خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندري معلم آزادة بهبهاني '''خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندري معلم آزادة بهبهاني''' === فراداه کتاب === '''نويسنده:''' کوروش اسکندري '''ويراستار:''' فرزانه قلعهقوند '''حروفچين...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندری معلم آزاده بهبهانی.''' | |||
'''خاطرات خودنگاشت کوروش | |||
=== | == فراداده کتاب == | ||
''' | {{Infobox|title=غربت باران|image=[[پرونده:غربت باران.jpg]]|caption=خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندری معلم آزاده بهبهانی|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=حروفچین و صفحهآرا|label5=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=کوروش اسکندری|data3=فرزانه قلعهقوند|data4=مریم مردانی|data5=خانه چاپ کتاب|data6=اول، 1394|data7=500 نسخه|data8=80000 ریال|data9=208|data10=978-600-9543-69-4|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}} | ||
'''نویسنده:''' کوروش اسکندری | |||
''' | '''ویراستار:''' فرزانه قلعهقوند | ||
''' | '''حروفچین و صفحهآرا:''' مریم مردانی''' ''' | ||
''' | '''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' خانه چاپ کتاب | ||
'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1394 | '''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1394 | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''شمارگان:''' 500 نسخه | '''شمارگان:''' 500 نسخه | ||
''' | '''قیمت پشت جلد:''' 80000 ریال | ||
'''تعداد صفحات:''' 208 | '''تعداد صفحات:''' 208 | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''شابک:''' 4-69-9543-600-978 | '''شابک:''' 4-69-9543-600-978 | ||
'''قطع کتاب:''' | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== '''معرفی کتاب''' == | |||
کتاب غربت باران، خاطرات خودنگاشت کوروش | کتاب غربت باران، خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندری معلم آزاده بهبهانی است. آنچه در کتاب غربت باران قابل تأمل است زبان ساده و صمیمی اسکندری است که موجب همراهی خواننده تا پایان خاطرات میشود. | ||
کوروش | کوروش اسکندری، آزاده و جانباز بهبهانی، در18 بهمن 1361 در [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B1_%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C#:~:text=%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B1%20%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%20%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC%D9%85%DB%8C,%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87%20%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%8C%20%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%20%D8%A7%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%85%20%D8%B4%D8%AF. عملیات والفجر مقدماتی] به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد و سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] خود را در اردوگاههای موصل سپری کرد. | ||
== '''گزیدهای از محتوای کتاب''' == | |||
همه | همه این افكار با اولین مشت و ضربه افسر بداخلاق عراقی پاره شد. وقتی میخواستیم از جلوی او رد شویم، با تمام قدرت با مشت و لگد پرتمان كرد پایین تا وارد تونل مرگ شویم؛ این اولین آشنایی ما با این تونل بود! از پای اتوبوس تا محل استقرار ما، كه یك سوله بود و فاصله زیادی هم داشت، سربازها در دو ردیف ایستاده و مسیری كانال مانند درست كرده بودند. هر [[اسیران نوجوان و جوان|اسیر]] باید از باید از میان آن کانال میگذشت. سربازها هم هر آنچه در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشته و با مشت و لگد و كابل و باتوم و میلههای آهنی از ما پذیرایی جانانهای كردند<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>. | ||
=== کتابشناسی == | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[اسارت و اسیران]] | |||
* [[خاطرات خود نگاشت]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:کتاب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۲
خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندری معلم آزاده بهبهانی.
فراداده کتاب
نویسنده: کوروش اسکندری
ویراستار: فرزانه قلعهقوند
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: خانه چاپ کتاب
نوبت و سال چاپ: اول، 1394
شمارگان: 500 نسخه
قیمت پشت جلد: 80000 ریال
تعداد صفحات: 208
شابک: 4-69-9543-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
کتاب غربت باران، خاطرات خودنگاشت کوروش اسکندری معلم آزاده بهبهانی است. آنچه در کتاب غربت باران قابل تأمل است زبان ساده و صمیمی اسکندری است که موجب همراهی خواننده تا پایان خاطرات میشود.
کوروش اسکندری، آزاده و جانباز بهبهانی، در18 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت درآمد و سالهای اسارت خود را در اردوگاههای موصل سپری کرد.
گزیدهای از محتوای کتاب
همه این افكار با اولین مشت و ضربه افسر بداخلاق عراقی پاره شد. وقتی میخواستیم از جلوی او رد شویم، با تمام قدرت با مشت و لگد پرتمان كرد پایین تا وارد تونل مرگ شویم؛ این اولین آشنایی ما با این تونل بود! از پای اتوبوس تا محل استقرار ما، كه یك سوله بود و فاصله زیادی هم داشت، سربازها در دو ردیف ایستاده و مسیری كانال مانند درست كرده بودند. هر اسیر باید از باید از میان آن کانال میگذشت. سربازها هم هر آنچه در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشته و با مشت و لگد و كابل و باتوم و میلههای آهنی از ما پذیرایی جانانهای كردند[۱].