مهر نگاه اولیاء: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:مهر نگاه اولیاء.jpg|بندانگشتی|کتاب مهر نگاه اولیاء: در برگیرنده خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «'''[[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]'''» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.]]
'''کتاب خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سید علی اکبر ابوترابی فرد» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.'''
'''کتاب خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «[[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.'''


=== فراداده کتاب ===
== فراداده کتاب ==
'''نویسنده:''' [[عبدالمجید رحمانیان]] 
{{Infobox|title=مهر نگاه اولیاء|image=[[پرونده:مهر نگاه اولیاء1.jpg]]|caption=خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سید علی اکبر ابوترابی فرد» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=حروف چین و صفحه آرا|label4=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label5=ناشر|label6=سال نشر|label7=شمارگان|label8=قیمت|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=عبدالمجید رحمانیان|data3=امید آزادگان، فاطمه توانایی|data4=گرافیک گستر، گلبان چاپ|data5=امید آزادگان|data6=1382|data7=4000|data8=2000 ریال|data9=72|data10=964-5815-01-00|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}}
'''نویسنده:''' عبدالمجید رحمانیان 


'''ویراستار: -'''
'''حروف‌ چین و صفحه‌ آرا:''' امید آزادگان، فاطمه توانایی


'''حروف‌چین و صفحه‌آرا:''' امید آزادگان، فاطمه توانایی
'''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' گرافیک گستر، گلبان چاپ


'''لیتوگرافی، چاپ و صحافی:''' گرافیک گستر، گلبان چاپ
'''ناشر:''' امید آزادگان


'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1379
'''سال نشر:''' 1382


'''شمارگان:''' 4000
'''شمارگان:''' 4000
خط ۱۷: خط ۱۷:
'''قیمت:''' 2000 ریال
'''قیمت:''' 2000 ریال


'''تعداد صفحات:''' 56
'''تعداد صفحات:''' 72


'''شابک:''' 0 0-01-5815-964  
'''شابک:''' 0 0-01-5815-964  
خط ۲۳: خط ۲۳:
'''قطع کتاب''': رقعی  
'''قطع کتاب''': رقعی  


'''نوع کتاب:''' خاطره  
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)
 
== '''معرفی کتاب''' ==
این مجموعه در برگیرنده‌ی خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سیدعلی‌اکبر ابوترابی» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.
 
== '''گزیده ای از محتوای کتاب''' ==
قبل از [[نماز]] صبح مادرم من را از خواب بیدار کرد و دیدم که گریه می‌کند. او می‌خواست دست و پای مرا ببوسد. تعجب کردم و گفتم: «مادرم چکار می‌کنی؟ چرا گریه می‌کنی؟ چرا می‌خواهی دست و پای من را ببوسی؟» مادرم گفت: «پسرم، چکار کردی که مرا در مقابل زینب کبری‌<sup>س</sup> روسفید کردی.؟» گفتم: «مگر چه شده مادر.» گفت: «همین الان خواب دیدم که در خانه را کوبیدند. رفتم و دیدم بی‌بی زینب کبری‌<sup>س</sup> به خانه‌ی ما تشریف‌فرما شدند و فرمودند: «پسرت ما را مسرور و خوشحال کرده است. من آمده‌ام نماز صبح را در خانه‌ی شما بخوانم. به فرزندت بگو، من اسیر بودم و می‌دانم که بر اسیر چه گذشته است.»<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>.


=== '''معرفی کتاب''' ===
== نیز نگاه کنید به ==
این کتاب به‌کوشش [[عبدالمجيد رحمانيان|عبدالمجید رحمانیان]] و توسط [[انتشارات اميد آزادگان|انتشارات امید آزادگان]] در سال 1379 تهیه و تنظیم و به چاپ رسیده است. این مجموعه در برگیرنده خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «'''[[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]'''» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده، همانند زیارت امام دوازدهم حضرت مهدی<sup>(عج)</sup> در مسجد جمکران هنگام [[نماز]] 100 رکعتی در شب [[عاشوراي 1368 در اردوگاه 12|عاشورا]]، شفای چشمان اسیری به نام عبدالله که بیش از 80 درصد از بینایی خود را از دست داده بود، پاسخ گرفتن از حضرت امام رضا<sup>(ع)</sup> و از درون ضریح، زیارت امامزاده‌ای بزرگوار به نام سید محمد در سامرا که فرزند امام هادی<sup>(ع)</sup> و احیاءکننده مذهب تشیع است و برخی معجزات و کرامات او می‌باشد...


=== '''گزیده ای از محتوای کتاب''' ===
* [[سید آزادگان]]
قبل از نماز صبح مادرم من را از خواب بیدار کرد و دیدم که گریه می‌کند. او می‌خواست دست و پای مرا ببوسد. تعجب کردم و گفتم: «مادرم چکار می‌کنی؟ چرا گریه می‌کنی؟ چرا می‌خواهی دست و پای من را ببوسی.» مادرم گفت: «پسرم، چکار کردی که مرا در مقابل زینب کبری<sup>(س)</sup> روسفید کردی.» گفتم: «مگر چه شده مادر؟» گفت: «همین الان خواب دیدم که در خانه را کوبیدند. رفتم و دیدم بی‌بی زینب کبری«س» به خانه ما تشریف‌فرما شدند و فرمودند: پسرت ما را مسرور و خوشحال کرده است. من آمده‌ام نماز صبح را در خانه شما بخوانم. به فرزندت بگو، من اسیر بودم و می‌دانم که بر اسیر چه گذشته است...»<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>


=== کتابشناسی ===
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:کتاب]]
[[رده:کتاب های درباره سید آزادگان]]
[[رده:سید علی اکبر ابوترابی فرد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۲

کتاب خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سید علی اکبر ابوترابی فرد» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.

فراداده کتاب

مهر نگاه اولیاء
مهر نگاه اولیاء1.jpg
خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سید علی اکبر ابوترابی فرد» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده
فراداده کتاب
نویسندهعبدالمجید رحمانیان
حروف چین و صفحه آراامید آزادگان، فاطمه توانایی
لیتوگرافی، چاپ و صحافیگرافیک گستر، گلبان چاپ
ناشرامید آزادگان
سال نشر1382
شمارگان4000
قیمت2000 ریال
تعداد صفحات72
شابک964-5815-01-00
قطع کتابرقعی
نوع مادهکتاب(خاطره)

نویسنده: عبدالمجید رحمانیان 

حروف‌ چین و صفحه‌ آرا: امید آزادگان، فاطمه توانایی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: گرافیک گستر، گلبان چاپ

ناشر: امید آزادگان

سال نشر: 1382

شمارگان: 4000

قیمت: 2000 ریال

تعداد صفحات: 72

شابک: 0 0-01-5815-964

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

این مجموعه در برگیرنده‌ی خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سیدعلی‌اکبر ابوترابی» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای ایشان اتفاق افتاده است.

گزیده ای از محتوای کتاب

قبل از نماز صبح مادرم من را از خواب بیدار کرد و دیدم که گریه می‌کند. او می‌خواست دست و پای مرا ببوسد. تعجب کردم و گفتم: «مادرم چکار می‌کنی؟ چرا گریه می‌کنی؟ چرا می‌خواهی دست و پای من را ببوسی؟» مادرم گفت: «پسرم، چکار کردی که مرا در مقابل زینب کبری‌س روسفید کردی.؟» گفتم: «مگر چه شده مادر.» گفت: «همین الان خواب دیدم که در خانه را کوبیدند. رفتم و دیدم بی‌بی زینب کبری‌س به خانه‌ی ما تشریف‌فرما شدند و فرمودند: «پسرت ما را مسرور و خوشحال کرده است. من آمده‌ام نماز صبح را در خانه‌ی شما بخوانم. به فرزندت بگو، من اسیر بودم و می‌دانم که بر اسیر چه گذشته است.»[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،