امکانات اردوگاه موصل 2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


===مقدمه===
===مقدمه===
اردوگاه موصل 2 در اواسط مهرماه 1359 در داخل پادگانی در نزدیکی شهر موصل افتتاح شد. موصل مرکز استان نینوا است که در غربی‌ترین نقطه عراق قرار دارد و بیشترین فاصله را با مرزهای ایران دارد و این فاصله زیاد سبب می‌شد که [[اسرا]] کمتر به فکر [[فرار]] باشند<ref name=":0">روزبهانی ،احمد(1396). مصاحبه ،تهران ، مورخ 8 اسفند 1396</ref> <ref name=":1">باباخان ،قدرت (1396).مصاحبه . تهران ،مورخ 8 اسفند 1396.</ref>.مردم استان نینوا و موصل اكثرشان اهل سنت و نسبت به رژیم بعثی‌ صدام وفادار بودند. اردوگاه موصل 2 با فاصله کمی در نزدیکی‌ سه [[اردوگاه]] دیگر قرار داشت که به‌مرور زمان در ادامه جنگ این سه قلعه نیز محل نگه‌داری اسرا‌ گردید.
[[اردوگاه موصل 2]] در اواسط مهرماه 1359 در داخل پادگانی در نزدیکی شهر موصل افتتاح شد. موصل مرکز استان نینوا است که در غربی‌ترین نقطه عراق قرار دارد و بیشترین فاصله را با مرزهای ایران دارد و این فاصله زیاد سبب می‌شد که [[اسرا]] کمتر به فکر [[فرار]] باشند<ref name=":0">روزبهانی ،احمد(1396). مصاحبه ،تهران ، مورخ 8 اسفند 1396</ref> <ref name=":1">باباخان ،قدرت (1396).مصاحبه . تهران ،مورخ 8 اسفند 1396.</ref>.مردم استان نینوا و موصل اكثرشان اهل سنت و نسبت به رژیم بعثی‌ صدام وفادار بودند. [[اردوگاه موصل 2]] با فاصله کمی در نزدیکی‌ سه [[اردوگاه]] دیگر قرار داشت که به‌مرور زمان در ادامه جنگ این سه قلعه نیز محل نگه‌داری اسرا‌ گردید.
===امكانات [[اردوگاه]]===
===امكانات [[اردوگاه]]===
در کنار آسایشگاه‌ها، اتاقی در گوشه اردوگاه بود که به‌عنوان آشپزخانه از آن استفاده می‌شد؛ ابتدا آشپزخانه دست عراقی‌ها بود و وضعیت طبخ غذا بسیار نامناسب بود. بعد از مدتی، رضا روشن، حسین سعادت و محمد محبی پیشنهاد دادند که طبخ غذا را به اسرا واگذار کنند که موافقت شد و وضع طبخ غذا بهتر شد.صبح‌ها مقداری عدس و برنج را می‌جوشاندند و به‌عنوان آش به اسرا می‌دادند که به هر نفر حدود هفت قاشق می‌رسید و ظهرها معمولاً برنج بود با مقداری گوشت یا سیب‌زمینی یا‌ بادمجان یا سبزی. ناهار نیز از ده قاشق بیشتر تجاوز نمی‌کرد و اوایل [[آب]] خورشت را نگه می‌داشتند و به‌عنوان شام می‌دادند ولی بعد از چندماه، بر[[نامه]] تغییر کرد و فقط ناهار می‌دادند و از شام خبری نبود. روزانه دو عدد نان ساندویچی می‌دادند (اکثر مواقع نان‌ها خمیر و غیرقابل استفاده بود). اسرا یکی از این نان‌ها را صبح میل کرده و دیگری را برای شام ذخیره می‌کردند. ضمناً هر روز صبح نفری یک لیوان چای می‌دادند.
در کنار آسایشگاه‌ها، اتاقی در گوشه [[اردوگاه]] بود که به‌عنوان [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] از آن استفاده می‌شد؛ ابتدا [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] دست عراقی‌ها بود و وضعیت طبخ [[غذای اسارت|غذا]] بسیار نامناسب بود. بعد از مدتی، رضا روشن، حسین سعادت و محمد محبی پیشنهاد دادند که طبخ غذا را به اسرا واگذار کنند که موافقت شد و وضع طبخ غذا بهتر شد.صبح‌ها مقداری عدس و برنج را می‌جوشاندند و به‌عنوان آش به اسرا می‌دادند که به هر نفر حدود هفت قاشق می‌رسید و ظهرها معمولاً برنج بود با مقداری گوشت یا سیب‌زمینی یا‌ بادمجان یا سبزی. ناهار نیز از ده قاشق بیشتر تجاوز نمی‌کرد و اوایل [[آب]] خورشت را نگه می‌داشتند و به‌عنوان [[شام در اسارت|شام]] می‌دادند ولی بعد از چندماه، بر[[نامه]] تغییر کرد و فقط [[ناهار در اسارت|ناهار]] می‌دادند و از [[شام در اسارت|شام]] خبری نبود. روزانه دو عدد [[نان در اسارت|نان]] ساندویچی می‌دادند (اکثر مواقع نان‌ها خمیر و غیرقابل استفاده بود). [[اسرا]] یکی از این نان‌ها را صبح میل کرده و دیگری را برای [[شام در اسارت|شام]] ذخیره می‌کردند. ضمناً هر روز صبح نفری یک لیوان [[چای در اسارت|چای]] می‌دادند.


    در سمت دیگر [[اردوگاه]]، اتاقی شبیه آشپزخانه بود که بهداری محسوب می‌شد. در کنار بهداری نیز اتاق کوچکی بود که به‌عنوان خیاط‌خانه مورد استفاده قرار می‌گرفت و سه نفر خیاط در آن کار می‌کردند. در کنار آشپزخانه، سالن کوچکی بود که دو اتاق کوچک داشت و به‌عنوان سلول انفرادی استفاده می‌شد. در آخر [[اردوگاه]] بعد از آشپزخانه، دو سایه‌بان هریك به مساحت 200 متر وجود داشت که اسرا هنگام آفتاب زیر آنها قدم می‌زدند.
    در سمت دیگر [[اردوگاه]]، اتاقی شبیه آشپزخانه بود که بهداری محسوب می‌شد. در کنار بهداری نیز اتاق کوچکی بود که به‌عنوان خیاط‌خانه مورد استفاده قرار می‌گرفت و سه نفر خیاط در آن کار می‌کردند. در کنار [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]]، سالن کوچکی بود که دو اتاق کوچک داشت و به‌عنوان سلول انفرادی استفاده می‌شد. در آخر [[اردوگاه]] بعد از [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]]، دو سایه‌بان هریك به مساحت 200 متر وجود داشت که [[اسرا]] هنگام آفتاب زیر آنها قدم می‌زدند.


نیز نگاه کنید به [[اردوگاه موصل 2]]
نیز نگاه کنید به [[اردوگاه موصل 2]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹

مقدمه

اردوگاه موصل 2 در اواسط مهرماه 1359 در داخل پادگانی در نزدیکی شهر موصل افتتاح شد. موصل مرکز استان نینوا است که در غربی‌ترین نقطه عراق قرار دارد و بیشترین فاصله را با مرزهای ایران دارد و این فاصله زیاد سبب می‌شد که اسرا کمتر به فکر فرار باشند[۱] [۲].مردم استان نینوا و موصل اكثرشان اهل سنت و نسبت به رژیم بعثی‌ صدام وفادار بودند. اردوگاه موصل 2 با فاصله کمی در نزدیکی‌ سه اردوگاه دیگر قرار داشت که به‌مرور زمان در ادامه جنگ این سه قلعه نیز محل نگه‌داری اسرا‌ گردید.

امكانات اردوگاه

در کنار آسایشگاه‌ها، اتاقی در گوشه اردوگاه بود که به‌عنوان آشپزخانه از آن استفاده می‌شد؛ ابتدا آشپزخانه دست عراقی‌ها بود و وضعیت طبخ غذا بسیار نامناسب بود. بعد از مدتی، رضا روشن، حسین سعادت و محمد محبی پیشنهاد دادند که طبخ غذا را به اسرا واگذار کنند که موافقت شد و وضع طبخ غذا بهتر شد.صبح‌ها مقداری عدس و برنج را می‌جوشاندند و به‌عنوان آش به اسرا می‌دادند که به هر نفر حدود هفت قاشق می‌رسید و ظهرها معمولاً برنج بود با مقداری گوشت یا سیب‌زمینی یا‌ بادمجان یا سبزی. ناهار نیز از ده قاشق بیشتر تجاوز نمی‌کرد و اوایل آب خورشت را نگه می‌داشتند و به‌عنوان شام می‌دادند ولی بعد از چندماه، برنامه تغییر کرد و فقط ناهار می‌دادند و از شام خبری نبود. روزانه دو عدد نان ساندویچی می‌دادند (اکثر مواقع نان‌ها خمیر و غیرقابل استفاده بود). اسرا یکی از این نان‌ها را صبح میل کرده و دیگری را برای شام ذخیره می‌کردند. ضمناً هر روز صبح نفری یک لیوان چای می‌دادند.

    در سمت دیگر اردوگاه، اتاقی شبیه آشپزخانه بود که بهداری محسوب می‌شد. در کنار بهداری نیز اتاق کوچکی بود که به‌عنوان خیاط‌خانه مورد استفاده قرار می‌گرفت و سه نفر خیاط در آن کار می‌کردند. در کنار آشپزخانه، سالن کوچکی بود که دو اتاق کوچک داشت و به‌عنوان سلول انفرادی استفاده می‌شد. در آخر اردوگاه بعد از آشپزخانه، دو سایه‌بان هریك به مساحت 200 متر وجود داشت که اسرا هنگام آفتاب زیر آنها قدم می‌زدند.

نیز نگاه کنید به اردوگاه موصل 2

کتابشناسی

  1. روزبهانی ،احمد(1396). مصاحبه ،تهران ، مورخ 8 اسفند 1396
  2. باباخان ،قدرت (1396).مصاحبه . تهران ،مورخ 8 اسفند 1396.

علی علی دوست قزوینی