اسارت در شعر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «بازتاب مضامين اسارت و آزادگي در شعر. وقوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگي بود كه بعد از انقلاب اسلامي توانست با تأثيرگذاري در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي و هنري خاصه شعر و ادبيات نقش‌آفرين باشد و به‌درستي در جهت ترغيب و تهي...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
بازتاب مضامين اسارت و آزادگي در شعر.
'''بازتاب مضامین اسارت و آزادگی در شعر.'''


وقوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگي بود كه بعد از انقلاب اسلامي توانست با تأثيرگذاري در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي و هنري خاصه شعر و ادبيات نقش‌آفرين باشد و به‌درستي در جهت ترغيب و تهييج افكار عمومي و مدافعان ايران اسلامي عليه متجاوزان، به‌واقع جبهة ديگري از انديشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنيدگي ذوق و آفرينش‌هاي ادبي و اعتقادي، منجر به پديد آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ اين‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازي رزمندگان اسلام موردنظر است، از اين نظر كه راويِ واقعيت آشكار و انكارناپذيري در برهه‌اي از تاريخ است و در موضوع، حقيقت‌نگاري بارزترين وجه امتياز آن با افسانه و اسطوره‌هاي ملل است، در تاريخ ادبيات ايران كم‌نظير و يگانه مي‌نمايد. بي‌ترديد شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادي، عاطفي‌ترين و انساني‌‌ترين اثر ادبي است كه در دوران معاصر ظهور و بروز يافته است.
وقوع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگی بود كه بعد از انقلاب اسلامی توانست با تأثیرگذاری در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری خاصه شعر و ادبیات نقش‌آفرین باشد و به‌درستی در جهت ترغیب و تهییج افكار عمومی و مدافعان ایران اسلامی علیه متجاوزان، به‌واقع جبهه دیگری از اندیشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنیدگی ذوق و آفرینش‌های ادبی و اعتقادی، منجر به پدید آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ این‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازی رزمندگان اسلام موردنظر است، از این نظر كه راویِ واقعیت آشكار و انكارناپذیری در برهه‌ای از تاریخ است و در موضوع، حقیقت‌نگاری بارزترین وجه امتیاز آن با افسانه و اسطوره‌های ملل است، در تاریخ ادبیات ایران كم‌نظیر و یگانه می‌نماید. بی‌تردید شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادی، عاطفی‌ترین و انسانی‌‌ترین اثر ادبی است كه در دوران معاصر ظهور و بروز یافته است.


    آثار هنري معاصر به‌ويژه در حوزة شعر، با دركِ ارزشِ پايمردي‌هاي رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهي و ايمان ستودني پاي به ميدان نبرد گذاشتند و عليه تجاوز و زشتي و پلشتي قد برافراشتند، با تدوين صدها دفتر شعر، به تحسين حماسه‌هاي ماندگار آنان مي‌پردازد.
آثار هنری معاصر به‌ویژه در حوزه شعر، با دركِ ارزشِ پایمردی‌های رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهی و ایمان ستودنی پای به میدان نبرد گذاشتند و علیه تجاوز و زشتی و پلشتی قد برافراشتند، با تدوین صدها دفتر شعر، به تحسین حماسه‌های ماندگار آنان می‌پردازد.


    اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامة نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی منعکس شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را دربارة اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشيد؛ بنابراين پرداختن به مضامين مرتبط با اسارت و آزادگي، از موضوعات قابل ذكري است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدي شاعران قرار گرفته است.
اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامه نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی من[[عکس]] شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را درباره اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشید؛ بنابراین پرداختن به مضامین مرتبط با اسارت و آزادگی، از موضوعات قابل ذكری است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدی شاعران قرار گرفته است.


    براساس اطلاعات دريافتي از كتابخانة تخصصي جنگ حوزه هنري، تا شهريورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارندة اشعاري با مضامين اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوي، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در اين ميان، سه مجموعة يك باغ سپيده، براي پرستوها، و اشك پروانه‌ها انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگي مي‌پردازد:
براساس اطلاعات دریافتی از '''''[http://dhlib.ir/contacts/warlib كتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری]'''''، تا شهریورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارنده اشعاری با مضامین اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوی، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در این میان، سه مجموعه [[یک باغ سپیده|یك باغ سپیده]]، [[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]، و [[اشک پروانه ها|اشك پروانه‌ها]] انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگی می‌پردازد:


    يك باغ سپيده دربرگيرندة 110 شعر در قالب‌هاي سنتي و نوين است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوي دفتر حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتشار يافته است. آثار مندرج در اين دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبيل حسين اسرافيلي، مهرداد اوستا، تيمور ترنج، محمدحسين جعفريان، عليرضا قزوه، مشفق كاشاني، سيد علي موسوي گرمارودي، و... است. حدود بيست قطعه شعر اين دفتر دربارة ساير موضوعات دفاع مقدس است. اين كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبي مي‌تواند باشد.
[[یک باغ سپیده|یك باغ سپیده]] دربرگیرنده 110 شعر در قالب‌های سنتی و نوین است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوی [http://deydad.com/vr_clients/client-demo-2/ دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی] انتشار یافته است. آثار مندرج در این دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبیل [https://www.shereheyat.ir/creator/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C حسین اسرافیلی]'''،''' [http://www.imam-khomeini.ir/fa/c1001_147921/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%BE%DB%8C%D8%B4_%D8%A7%D8%B2_%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B0/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7_ مهرداد اوستا]، [https://www.poempersian.ir/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AC/ تیمور ترنج]، [https://www.shereheyat.ir/creator/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86 محمدحسین جعفریان]، [https://www.wikiadabiat.net/index.php/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%82%D8%B2%D9%88%D9%87 علیرضا قزوه]، [https://www.shereheyat.ir/creator/%D9%85%D8%B4%D9%81%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C مشفق كاشانی]، [https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C سید علی موسوی گرمارودی]، و... است. حدود بیست قطعه شعر این دفتر درباره سایر موضوعات دفاع مقدس است. این كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبی می‌تواند باشد.


    براي پرستوها دفتري است كه به كوشش شاعر آزاده، بيژن كياني، در 140 صفحه در 1387 ازسوي انتشارات پيام آزادگان منتشر شده است. در اين دفتر قريب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهي از شاعران مطرح معاصر در اين دفتر آمده است.
'''''[[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]''''' دفتری است كه به كوشش شاعر آزاده، بیژن كیانی، در 140 صفحه در 1387 ازسوی '''انتشارات پیام آزادگان''' منتشر شده است. در این دفتر قریب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهی از شاعران مطرح معاصر در این دفتر آمده است.


    در نهايت، اشك پروانه‌ها كه دربردارندة 31 قطعه شعر از شاعراني چون عباس براتي‌پور، اميرعلي قزويني، سيد محمدحسين ابوترابي و همچنين آزادگاني چون محمدرضا شايق (1 قطعه)، ابوالقاسم عيسي‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظيم‌زاده آراني (5 قطعه)، بيژن كياني (13 قطعه)، و احمد رضايي (13 قطعه) است. اين اثر به لحاظ محتوايي، سوگ‌سرودهايي است خالصانه در رثاي سيد آزادگان، سيد علي‌اكبر ابوترابي‌فرد. اشك پروانه‌ها را بيژن كياني تدوين و انتشارات پيام آزادگان آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.
در نهایت، '''''[[اشک پروانه ها|اشك پروانه‌ها]]''''' كه دربردارنده 31 قطعه شعر از شاعرانی چون '''''عباس براتی‌پور، امیرعلی قزوینی، سید محمدحسین ابوترابی''''' و همچنین آزادگانی چون '''''محمدرضا شایق (1 قطعه)، ابوالقاسم عیسی‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظیم‌زاده آرانی (5 قطعه)، بیژن كیانی (13 قطعه)، و احمد رضایی (13 قطعه)''''' است. این اثر به لحاظ محتوایی، سوگ‌سرودهایی است خالصانه در رثای سید آزادگان، [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید علی‌اكبر ابوترابی‌فرد]]. '''[[اشک پروانه ها|ا''شك پروانه‌ها'']]''' ''را '''بیژن كیانی''' تدوین و '''انتشارات پیام آزادگان''' آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.''


    شاعران پيش‌كسوت و جوان معاصر موضوع اسارت رزمندگان در چنگال دشمن بعثي، آزادگي ايشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگي را به‌خوبي و شايستگي در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادي از مطرح‌ترين شعرها در اين زمينه اشاره مي‌شود:
شاعران پیش‌كسوت و جوان معاصر موضوع [[اسارت و اسیران|اسارت]] رزمندگان در چنگال دشمن بعثی، آزادگی ایشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگی را به‌خوبی و شایستگی در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادی از مطرح‌ترین شعرها در این زمینه اشاره می‌شود:


    بحر متقارب از وزن‌هاي كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بيشتر از وزن‌هاي بلند و نظاير آن استفاده شده است. شعرِ توران شهرياري بهرامي، كه در اين وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌يافته و داراي درون‌ماية قابل‌توجهي است كه شاعر، تعصب و عِرق ملي و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبي بيان مي‌كند.
بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهریاری بهرامی'''''، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.<blockquote><big>''درود و ستایش به آزادگان''</big>


<big>''به آن پاكبازان و دلدادگان''</big>


درود و ستايش به آزادگان
<big>''كه از جان و آزادی خویشتن''</big>


به آن پاكبازان و دلدادگان
<big>''گذشتند بهر نجات وطن''</big>


كه از جان و آزادي خويشتن
<big>''چو رستم به اسطوره جان داده‌اند''</big>


گذشتند بهر نجات وطن
<big>''ز خود پایمردی نشان داده‌اند''</big>


چو رستم به اسطوره جان داده‌اند
<big>''...''</big>


ز خود پايمردي نشان داده‌اند
<big>''تو هرچند در بند دشمن بدی''</big>


...
<big>''گرفتار دیوان ریمن بدی''</big>


تو هرچند در بند دشمن بدي
<big>''كنون، هم‌چنان جان به تن آمدی''</big>


گرفتار ديوان ريمن بدي
<big>''به دامانِ مام وطن آمدی''</big>


كنون، هم‌چنان جان به تن آمدي
<big>''گشوده‌ست آغوش، مام وطن''</big>


به دامانِ مام وطن آمدي
<big>''به روی بهین‌زاده خویشتن''</big>


گشوده‌ست آغوش، مام وطن
<big>''كه پور وطن را كشد در برش''</big>


به روي بهين‌زادة خويشتن
<big>''ببالد به فرزند نام‌آورش''</big><ref>كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.</ref></blockquote>
شعر «'''''در ناگهانی از گل و لبخند'''''» سروده '''علی‌رضا قزوه''' در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از [[بازگشت آزادگان به وطن|بازگشت اسیران]] تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند: <blockquote><big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>


كه پور وطن را كشد در برش
<big>''بازمی‌گردند''</big>


ببالد به فرزند نام‌آورش
<big>''نقش پرچم‌هایشان خورشید''</big>


(كياني، 1387: 70-71)
<big>''در خیابان''</big>


<big>''رودی از رنگین‌کمان آواز می‌خواند''</big>


شعر «در ناگهاني از گل و لبخند» سرودة علي‌رضا قزوه در قالب نيمايي است كه شادماني را در نقش خورشيد و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودي از رنگين‌كمان» را در خيابان به نشانة خرسندي از بازگشت اسيران تجسم مي‌بخشد. بازگشت مرداني كه هويت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شير» و «هور» و «بچه‌هاي گريه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لايه‌اي از اندوه كه در واژه‌ها خودنمايي مي‌كند:
<big>''آسمان دف می‌زند''</big>


ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
<big>''با هفت دست سبز و پنهان''</big>


بازمی‌گردند
<big>''مردگان و زندگانش گرم هم‌خوانی''</big>


نقش پرچم‌هایشان خورشید
<big>''کاش برگردند یک شب آسمان‌مردان خاکی‌پوش''</big>


در خیابان
<big>''صبح‌رویانی که در باران آتش چهره''</big>


رودی از رنگین‌کمان آواز می‌خواند
<big>''می‌شستند''</big>


آسمان دف می‌زند
<big>''کاش برگردند''</big>


با هفت دست سبز و پنهان
<big>''دستمال خونشان را''</big>


مردگان و زندگانش گرم هم‌خوانی
<big>''روی فرق چاک چاک خاک بگذارند''</big>


کاش برگردند یک شب آسمان‌مردان خاکی‌پوش
<big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>


صبح‌رویانی که در باران آتش چهره
<big>''بازمی‌گردند''</big>


می‌شستند
<big>''زخم‌های بی‌صدا گل می‌دهد''</big>


کاش برگردند
<big>''تن‌های بی‌سر گل''</big>


دستمال خونشان را
<big>''دست‌ها گل می‌دهد''</big>


روی فرق چاک چاک خاک بگذارند
<big>''پای برادر گل''</big>


ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
<big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>


بازمی‌گردند
<big>''بازمی‌گردند''</big>


زخم‌های بی‌صدا گل می‌دهد
<big>''بچه‌های «کاروان کربلا» در صبح بیداری''</big>


تن‌های بی‌سر گل
<big>''بچه‌های «تنگه چزابه»، «خط شیر»''</big>


دست‌ها گل می‌دهد
<big>''بچه‌های گریه‌های نیمه‌شب در رود «بهمنشیر»''</big>


پای برادر گل
<big>''بچه‌های بی‌ریای «هور»''</big>


ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
<big>''بچه‌های غرب غربت در شب «پاوه»''</big>


بازمی‌گردند
<big>''بچه‌های گریه در جشن حنابندان''</big>


بچه‌های «کاروان کربلا» در صبح بیداری
<big>''بچه‌های «آه مادر، کاش وقت [[نامه]] خواندن بود»''</big>


بچه‌های «تنگه چزابه»، «خط شیر»
<big>''بچه‌های «همسرم بدرود»''</big>


بچه‌های گریه‌های نیمه‌شب در رود «بهمنشیر»
<big>''بچه‌های «کاش بودی، کاش می‌دیدی»''</big>


بچه‌های بی‌ریای «هور»
<big>''بچه‌های «تا قیامت برنمی‌گردیم»''</big>


بچه‌های غرب غربت در شب «پاوه»
<big>''انتهای جاده ایثار''</big>


بچه‌های گریه در جشن حنابندان
<big>''بچه‌های «کربلای چار»''</big>


بچه‌های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»
<big>''این زمان اما...''</big>


بچه‌های «همسرم بدرود»
<big>''دست بر زخم دلم مگذار.''</big>


بچه‌های «کاش بودی، کاش می‌دیدی»
<big>''زخم‌ها جانی بگیرد کاش''</big>


بچه‌های «تا قیامت برنمی‌گردیم»
<big>''کاش توفانی بگیرد''</big>


انتهای جاده ایثار
<big>''کاش...''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.</ref></blockquote>زنده‌یاد '''''سید حسن حسینی''''' در شعرِ روایت‌گونه '''''«اعجاز'''''»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و [[مقاومت]] آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:<blockquote><big>''دلا! دیدی آن عاشقان را؟''</big>


بچه‌های «کربلای چار»
<big>''جهانی رهایی در آوازشان بود''</big>


این زمان اما...
<big>''و در بند حتی''</big>


دست بر زخم دلم مگذار.
<big>''قفس شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود:''</big>


زخم‌ها جانی بگیرد کاش
<big>''پیام‌آورانی که در قتلگاه ترنم''</big>


کاش توفانی بگیرد
<big>''سرودن''</big>


کاش...
<big>''- علی‌رغم زنجیر-''</big>


(گلمرادي، 1386: 212)
<big>''اعجازشان بود!''</big>


    زنده‌ياد سيد حسن حسيني در شعرِ روايت‌گونة «اعجاز»، كه در شبكه‌اي از از واژگان «رهايي» و «بند» و «قفس» و «زنجير» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌اي از اسارت و مقاومت آزادگان به‌دست مي‌دهد كه در آن طرح واقعيت از ايجاز به اعجاز مي‌رسد:
<big>''به سرسبزی نخل ایثار''</big>


دلا! دیدی آن عاشقان را؟
<big>''به این آیه‌های تناور''</big>


جهانی رهایی در آوازشان بود
<big>''دلا گر نه ای سنگ''</big>


و در بند حتی
<big>''ایمان بیاور''</big><ref>یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.</ref></blockquote>


قفس شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود:
شهید [[محمد جواد تندگویان|محمدجواد تندگویان]] ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. '''''عبدالحمید رحمانیان''''' در شعری با نام «'''''رها در عرش'''''» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:<blockquote>
<big>''در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید''</big>


پیام‌آورانی که در قتلگاه ترنم
<big>''زیر باران خون و خاكستر، سر به میدان نهاد و پا نكشید''</big>


سرودن
<big>''سوز فریاد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت''</big>


- علی‌رغم زنجیر-
<big>''چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمین نقش جاودانه كشید''</big>


اعجازشان بود!
<big>''آخرین روزهای پاییزی، ظهر یك جمعه، جمعه متروك''</big>


به سرسبزی نخل ایثار
<big>''ناگهان دل به اهتزاز آمد، پیكر مرد را به شانه كشید''</big>


به این آیه‌های تناور
<big>''هاله‌ای تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسیم''</big>


دلا گر نه ای سنگ
<big>''در خیابان شهر چرخی زد، بال در عرش بیكرانه كشید''</big>


ایمان بیاور
<big>''مثل یك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد''</big>


(يك باغ سپيده، 1370: 92-93)
<big>''رفت و آهش در آسمان خدا، رد پای كبوترانه كشید''</big>


<big>''روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند''</big>


    شهيد محمدجواد تندگويان ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نيروهاي بعثي درآمد؛ اين موضوع از ديد شاعران پنهان نماند. عبدالحميد رحمانيان در شعري با نام «رها در عرش» به اين شهيد عزيز مي‌پردازد. اين شعر، كه از بهترين غزل‌هاي شاعر است، بازگشت شهيد را در قالبي از هالة تابناك مي‌بيند كه چرخ‌زنان از خيابان شهر اوج‌ها را در پيش رو دارد و نيز دل‌هايي كه به اهتزاز در‌مي‌آيند و تفاخر مي‌يابند تا پيكر شهيد را با شانه‌هاي خود مشايعت كنند:
<big>''از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید!''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.</ref></blockquote>
'''''سید ضیاءالدین شفیعی''''' نیز در شعر «'''''ای آشنای غریب'''''» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.<blockquote><big>''ای آشنای غریب''</big>


<big>''می‌آیی''</big>


در دلش خشم سال‌هاي هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشيد
<big>''به رجعت سرخ ستاره‌ای که هرچند گاه می‌روید''</big>


زير باران خون و خاكستر، سر به ميدان نهاد و پا نكشيد
<big>''و ما منجمانی کور''</big>


سوز فرياد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت
<big>''که ظهور تو را به رصد نشسته‌ایم''</big>


چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمين نقش جاودانه كشيد
<big>''در آسمانی که از ستاره تهی است''</big>


آخرين روزهاي پاييزي، ظهر يك جمعه، جمعة متروك
<big>''می‌آیی!''</big>


ناگهان دل به اهتزاز آمد، پيكر مرد را به شانه كشيد
<big>''با نینوایی‌ترین عشق،''</big>


هاله‌اي تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسيم
<big>''تنت''</big>


در خيابان شهر چرخي زد، بال در عرش بيكرانه كشيد
<big>''صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست.''</big>


مثل يك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد
<big>''ای آشنای غریب!''</big>


رفت و آهش در آسمان خدا، رد پاي كبوترانه كشيد
<big>''تو''</big>


روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده اين رجز مي‌خواند
<big>''ترانه دلتنگی آسمانی''</big>


از كرامات عقل دم مزنيد، از مقامات عشق پا نكشيد!
<big>''که در هیئت کبود گلی''</big>


(گلمرادي، 1384: 178)
<big>''به بارگاه ابدیت سپرده خواهی شد''</big>


<big>''آنجا''</big>


سيد ضياءالدين شفيعي نيز در شعر «اي آشناي غريب» به اين شهيد اداي احترام مي‌كند. تحقير و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هايي است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهيدان در آثار شاعران ديده مي‌شود. از‌همين‌رو است كه راوي شعر خود را به‌مثابه منجمي كور درمي‌يابد كه ظهور ستارة غايب، «اسير دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهي از رابطة منطقي ستاره و منجم و رصد به روايت پرداخته است و تأكيد دارد به ضمير دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهاي مگوست»، چرا كه رازهاي شكنجه ديدن و تازيانه خوردن اسيران را ما در اين سوي آرامش درك نكرديم و در پايان شاعر بشارت مي‌دهد آنجا در عقبي «زلال چشمان پيرمردي-امام خميني (ره)- در انتظار شكفتن» يعني حيات دوباره توست.
<big>''زلال چشمان پیرمردی''</big>


<big>''در انتظار شکفتن توست.''</big><ref>شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.</ref></blockquote>
  شعر '''''«عقاب»''''' سروده شاعر جوان، '''''محسن رزوان'''''، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:<blockquote>
''<big>عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت</big>''


اي آشناي غريب
''<big>نگاه خانه دوباره به روی در برگشت</big>''


مي‌آيي
''<big>تمام خانه، برای غمش بغل وا كرد</big>''


به رجعت سرخ ستاره‌اي که هرچند گاه مي‌رويد
''<big>دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد</big>''


و ما منجماني کور
''<big>تمام خانه زنی بود، خانه‌دار غمش</big>''


که ظهور تو را به رصد نشسته‌ايم
''<big>تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش</big>''


در آسماني که از ستاره تهي است
''<big>و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست</big>''


مي‌آيي!
''<big>از اینكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست</big>''


با نينوايي‌ترين عشق،
''<big>برای آنكه، بغل كرده بار دردش را</big>''


تنت
''<big>زنی پس از همه انتظار مردش را</big>''


صندوقچة سر به مهر رازهاي مگوست.
''<big>سه سال بعد زنی در كنار مردش بود</big>''


اي آشناي غريب!
''<big>برای مرد شد و بی‌قرار مردش بود</big>''


تو
''<big>سه سال و نیم دوباره همین كه بود گذشت</big>''


ترانة دلتنگي آسماني
''<big>سه سال نیم نبودی چقدر زود گذشت</big>''


که در هيئت کبود گلي
''<big>ستاره‌های زمین را به آسمان می‌دوخت</big>''


به بارگاه ابديت سپرده خواهي شد
''<big>از اینكه دست ندارد فقط دلش می‌سوخت</big>''


آنجا
''<big>جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت</big>''


زلال چشمان پيرمردي
''<big>جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت</big>''<ref>این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref></blockquote>    ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. '''''غلامرضا سلیمانی''''' در شعر '''''«سكوت و شب»''''' از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] واژه‌های زبان‌داری هستند:<blockquote><big>''وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود''</big>


در انتظار شکفتن توست.
<big>''لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود''</big>


(شفيعي، 1384: 53-55)
<big>''وقتی كه آه تك‌تك سلول‌های من''</big>


<big>''سلول انفرادی بغضی شبانه بود''</big>


    شعر «عقاب» سرودة شاعر جوان، محسن رزوان، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار دروني و ساير عناصر از نوع شعرهاي مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌هاي نمايشي و تصويري و گفت‌وگوهايي كه در انتظار مرد خانه، «اسير»، در ذهن زنِ خانه جا مي‌گيرد آفرينندة تصاويري است كه اندوه و شادي در آن به شكل دراماتيك ادغام شده است:
<big>''می‌دیدمت كه پشت قنوت ایستاده‌ای''</big>


<big>''با فوجی از پرنده كه بر روی شانه بود''</big>


عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت
<big>''آنجا كه هیچ‌كس نفسی هم‌نفس نشد''</big>


نگاه خانه دوباره به روي در برگشت
<big>''آغوش گرم تو، حرمی بی‌كرانه بود''</big>


تمام خانه، براي غمش بغل وا كرد
<big>''شفاف مثل آب، به لبخند می‌شكفت''</big>


دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد
<big>''مردی كه شاخه‌های دلش آشیانه بود''</big>


تمام خانه زني بود، خانه‌دار غمش
<big>''ای مرد‍! با تو فاصله، چشمی به هم زدن''</big>


تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش
<big>''با تو مسیر، زمزمه‌ای عاشقانه بود''</big>


و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست
<big>''پاییز هرگز از غم تو باخبر نشد''</big>


از اينكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست
<big>''فریادهای تو، به زبان ترانه بود''</big>


براي آنكه، بغل كرده بار دردش را
<big>''اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما''</big>


زني پس از همة انتظار مردش را
<big>''دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟''</big><ref>روایت مجنون (1383). تهران: صریر</ref></blockquote>


سه سال بعد زني در كنار مردش بود
'''''عباس محمدی''''' در شعر «'''''تو بودی و...'''''» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است:<blockquote>
<big>''ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید''</big>


براي مرد شد و بي‌قرار مردش بود
<big>''چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید''</big>


سه سال و نيم دوباره همين كه بود گذشت
<big>''به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»''</big>


سه سال نيم نبودي چقدر زود گذشت
<big>''سكوت كردی و جمله، به آمدن نرسید''</big>


ستاره‌هاي زمين را به آسمان مي‌دوخت
<big>''نخواستی بنویسی به نامه‌ای حتی''</big>


از اينكه دست ندارد فقط دلش مي‌سوخت
<big>''كه نامه‌های تو حتی به تا شدن نرسید''</big>


جهان تازة خود را دوباره‌تر مي‌ساخت
<big>''چقدر گریه شدم هر غروب، شاید... نه -''</big>


جهان تازة خود را كه خوارتر مي‌ساخت
<big>''به چشم‌های ترم بوی پیرهن نرسید''</big>


(اين شرح بي‌نهايت، 1387: 525-526)
<big>''چقدر آینه پر شد ترا ز آه و شكست''</big>


<big>''ولی به ثانیه‌های گریستن نرسید''</big>


    ازجمله شخصيت‌هاي بي‌بديل و ماندگار اسارت، زنده‌ياد ابوترابي‌فرد بود كه سلوك و شخصيتش در دوران اسارت براي آزادگان مرهمي بود تا از رنج‌ و مرارت‌هاي آنان بكاهد. غلامرضا سليماني در شعر «سكوت و شب» از وضعيتي سياه مي‌گويد كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازيانه»، «سلول» و كلماتي از اين‌گونه براي فهم اسارت و نقش زنده‌ياد ابوترابي‌فرد واژه‌هاي زبان‌داري هستند:
<big>''پرنده بودی و خواب قفس تو را آشفت''</big>


<big>''و بال‌های سپیدت به پر زدن نرسید''</big>


وقتي فقط سكوت و شب و تازيانه بود
<big>''غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد''</big>


لبخند تو، قشنگ‌ترين عاشقانه بود
<big>''و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید''</big><ref>امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.</ref></blockquote>


وقتي كه آه تك‌تك سلول‌هاي من  
'''اصغر معاذی''' برای آزادگان شهید شعر «'''''بهار سوخته'''''» را به این شرح سروده است:<blockquote><big>''در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را''</big>


سلول انفرادي بغضي شبانه بود
<big>''به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را''</big>


مي‌ديدمت كه پشت قنوت ايستاده‌اي
<big>''تو از تبار کدامین پرنده‌ای که چنین''</big>


با فوجي از پرنده كه بر روي شانه بود
<big>''اسیر بال و پرت کرده‌ای قفس‌ها را''</big>


آنجا كه هيچ‌كس نفسي هم‌نفس نشد
<big>''شروع، بعد، نفس، بعد، شوق، بعد، ای عشق!''</big>


آغوش گرم تو، حرمي بي‌كرانه بود
<big>''ز خط فاصله بردار پیش و پس‌ها را''</big>


شفاف مثل آب، به لبخند مي‌شكفت
<big>''همیشه دورترین سیب شاخه، سرخ‌تر است''</big>


مردي كه شاخه‌هاي دلش آشيانه بود
<big>''چرا دوباره بچینیم دسترس‌ها را؟''</big>


اي مرد‍! با تو فاصله، چشمي به هم زدن
<big>''بخند، قند تو طعم دهان این باغ است''</big>


با تو مسير، زمزمه‌اي عاشقانه بود
<big>''مگر لب تو ببندد دهان گس‌ها را!''</big>


پاييز هرگز از غم تو باخبر نشد
<big>''نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها''</big>


فريادهاي تو، به زبان ترانه بود
<big>''بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را''</big><ref>میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref>. </blockquote>    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند.


اكنون كه عشق پر شده در آشيانِ ما
تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. '''آزاده احمد رضایی''' با شعر '''«سنگ صبور'''»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده '''ابوالقاسم عیسی‌مراد''' با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد]] ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر '''''«سنگ صبور»''''' را از نظر می‌گذرانیم:<blockquote><big>''آرامش این سینه ویرانه تو بودی''</big>


ديگر چه وقت پر زدن از اين ميانه بود؟
<big>''امید و نوید دل دیوانه تو بودی''</big>


(روايت مجنون، 1383: 82-83)
<big>''هرگاه كه درمانده شدیم از غم هجران''</big>


<big>''آن مأمن آرام و غریبانه تو بودی''</big>


    عباس محمدي در شعر «تو بودي و...» از زبان مادراني مي‌سرايد كه كبوترانشان در قفس‌هاي رژيم بعث پرپر شدند و بال‌هايشان را قاصدكي نياورد. انتظار و نرسيدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر اين همه را با تمام جزئيات و با اندوه فراوان نقش‌بندي كرده است:
<big>''در كوی جماران، به خدا خرمن گل كرد''</big>


<big>''یك بوی خوش از ساحت گلخانه تو بودی''</big>


ز ناله‌هاي بلندي كه تا دهن نرسيد
<big>''تا ظلمت شب بر دل ما سایه‌فكن شد''</big>


چقدر نامه نوشتي به دست من نرسيد
<big>''روشنگر دل در ره جانانه تو بودی''</big>


به بغض‌هات نوشتي: «سلام، مادر، من...»
<big>''ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من''</big>


سكوت كردي و جمله، به آمدن نرسيد
<big>''با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی''</big><ref>كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.</ref>. </blockquote>


نخواستي بنويسي به نامه‌اي حتي
== نیز نگاه کنید به ==


كه نامه‌هاي تو حتي به تا شدن نرسيد
* [[شعر در اسارت]]
* [[شاعران آزاده]]
* [[یک باغ سپیده]]
* [[اشک پروانه ها]]
* [[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]
* [[شب های بی مهتاب]]


چقدر گريه شدم هر غروب، شايد... نه -
== '''كتاب‌شناسی''' ==
<references />'''شیرینعلی گلمرادی'''


به چشم‌هاي ترم بوي پيرهن نرسيد
[[رده:اسارت در شعر]]
 
[[رده:شاعران آزاده]]
چقدر آينه پر شد ترا ز آه و شكست
[[رده:شعر در اسارت]]
 
[[رده:یک باغ سپیده]]
ولي به ثانيه‌هاي گريستن نرسيد
[[رده:شب های بی مهتاب]]
 
[[رده:اشک پروانه ها]]
<nowiki>*</nowiki>
 
پرنده بودي و خواب قفس تو را آشفت
 
و بال‌هاي سپيدت به پر زدن نرسيد
 
غم نيامدنت قطره‌قطره آبم كرد
 
و سال‌هاي مرا مرد و تا كفن نرسيد
 
(اميني، 1384: 128-129)
 
 
    اصغر معاذي براي آزادگان شهيد شعر «بهار سوخته» را به اين شرح سروده است:
 
در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را
 
به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را
 
تو از تبار کدامین پرنده‌ای که چنین
 
اسیر بال و پرت کرده‌ای قفس‌ها را
 
شروع، بعد، نفس، بعد، شوق، بعد، ای عشق!
 
ز خط فاصله بردار پیش و پس‌ها را
 
همیشه دورترین سیب شاخه، سرخ‌تر است
 
چرا دوباره بچینیم دسترس‌ها را؟
 
بخند، قند تو طعم دهان این باغ است
 
مگر لب تو ببندد دهان گس‌ها را!
 
نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها
 
بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را
 
(ميعاد دوازدهم، 1382: 204)
 
 
    رضا اسماعيلي، صابر امامي، مهرداد اوستا، عباس باقري، پرويز بيگي حبيب‌آبادي، تيمور ترنج، بهروز سپيدنامه، اسماعيل سكاك، محمدكاظم عليپور، عبدالجبار كاكايي، محمدعلي مجاهدي، جواد محدثي، جواد محقق، سيدعلي موسوي گرمارودي و تعدادي ديگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هايي در موضوع اسارت و آزادگان دارند.
 
    تعدادي از آزادگان نيز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌هاي خود به موضوع اسارت و آزادگي واكنش نشان داده‌اند. آزاده احمد رضايي با شعر «سنگ صبور»، روحاني آزاده با شعر «حديث محبت»، آزاده ابوالقاسم عيسي‌مراد با شعر «در سوگ سيدي از سلالة نور»، و آزاده بيژن كياني با شعر «مونس روزگار غربت» در رثاي سيد آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابي‌فرد ذوق‌آزمايي كرده‌اند كه براي نمونه شعر «سنگ صبور» را از نظر مي‌گذرانيم:
 
 
آرامش اين سينة ويرانه تو بودي
 
اميد و نويد دل ديوانه تو بودي
 
هرگاه كه درمانده شديم از غم هجران
 
آن مأمن آرام و غريبانه تو بودي
 
در كوي جماران، به خدا خرمن گل كرد
 
يك بوي خوش از ساحت گلخانه تو بودي
 
تا ظلمت شب بر دل ما سايه‌فكن شد
 
روشنگر دل در ره جانانه تو بودي
 
اي سنگ صبور من اي هم‌قفس من
 
با غصة من، همدم و هم‌خانه تو بودي
 
(كياني، 1385: 84)
 
 
'''كتاب‌شناسي'''
 
اميني، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.
 
اين شرح بي‌نهايت (1387). تهران: بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس.
 
روايت مجنون (1383). تهران: صرير.
 
شفيعي، سيد ضياءالدين (1384). دلتنگي آسمان. سوگ‌سروده‌هايي در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگويان. تهران: هزاره ققنوس.
 
كياني، بيژن (1385). اشك پروانه‌ها، سيد آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران انديشه و پيام آزادگان.
 
كياني، بيژن (1387). براي پرستوها. تهران: پيام آزادگان.
 
گلمرادي، شيرينعلي (1384). غزل‌هاي باغ ارغوان. تهران: خورشيدباران.
 
گلمرادي، شيرينعلي (1386). آوازهاي گل محمدي. تهران: فرهنگ‌گستر.
 
ميعاد دوازدهم (1382). تهران: بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس.
 
يك باغ سپيده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
 
'''شيرينعلي گلمرادي'''

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰

بازتاب مضامین اسارت و آزادگی در شعر.

وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگی بود كه بعد از انقلاب اسلامی توانست با تأثیرگذاری در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری خاصه شعر و ادبیات نقش‌آفرین باشد و به‌درستی در جهت ترغیب و تهییج افكار عمومی و مدافعان ایران اسلامی علیه متجاوزان، به‌واقع جبهه دیگری از اندیشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنیدگی ذوق و آفرینش‌های ادبی و اعتقادی، منجر به پدید آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ این‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازی رزمندگان اسلام موردنظر است، از این نظر كه راویِ واقعیت آشكار و انكارناپذیری در برهه‌ای از تاریخ است و در موضوع، حقیقت‌نگاری بارزترین وجه امتیاز آن با افسانه و اسطوره‌های ملل است، در تاریخ ادبیات ایران كم‌نظیر و یگانه می‌نماید. بی‌تردید شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادی، عاطفی‌ترین و انسانی‌‌ترین اثر ادبی است كه در دوران معاصر ظهور و بروز یافته است.

آثار هنری معاصر به‌ویژه در حوزه شعر، با دركِ ارزشِ پایمردی‌های رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهی و ایمان ستودنی پای به میدان نبرد گذاشتند و علیه تجاوز و زشتی و پلشتی قد برافراشتند، با تدوین صدها دفتر شعر، به تحسین حماسه‌های ماندگار آنان می‌پردازد.

اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامه نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی منعکس شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را درباره اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشید؛ بنابراین پرداختن به مضامین مرتبط با اسارت و آزادگی، از موضوعات قابل ذكری است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدی شاعران قرار گرفته است.

براساس اطلاعات دریافتی از كتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری، تا شهریورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارنده اشعاری با مضامین اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوی، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در این میان، سه مجموعه یك باغ سپیده، برای پرستوها، و اشك پروانه‌ها انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگی می‌پردازد:

یك باغ سپیده دربرگیرنده 110 شعر در قالب‌های سنتی و نوین است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوی دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار یافته است. آثار مندرج در این دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبیل حسین اسرافیلی، مهرداد اوستا، تیمور ترنج، محمدحسین جعفریان، علیرضا قزوه، مشفق كاشانی، سید علی موسوی گرمارودی، و... است. حدود بیست قطعه شعر این دفتر درباره سایر موضوعات دفاع مقدس است. این كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبی می‌تواند باشد.

برای پرستوها دفتری است كه به كوشش شاعر آزاده، بیژن كیانی، در 140 صفحه در 1387 ازسوی انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است. در این دفتر قریب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهی از شاعران مطرح معاصر در این دفتر آمده است.

در نهایت، اشك پروانه‌ها كه دربردارنده 31 قطعه شعر از شاعرانی چون عباس براتی‌پور، امیرعلی قزوینی، سید محمدحسین ابوترابی و همچنین آزادگانی چون محمدرضا شایق (1 قطعه)، ابوالقاسم عیسی‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظیم‌زاده آرانی (5 قطعه)، بیژن كیانی (13 قطعه)، و احمد رضایی (13 قطعه) است. این اثر به لحاظ محتوایی، سوگ‌سرودهایی است خالصانه در رثای سید آزادگان، سید علی‌اكبر ابوترابی‌فرد. اشك پروانه‌ها را بیژن كیانی تدوین و انتشارات پیام آزادگان آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.

شاعران پیش‌كسوت و جوان معاصر موضوع اسارت رزمندگان در چنگال دشمن بعثی، آزادگی ایشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگی را به‌خوبی و شایستگی در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادی از مطرح‌ترین شعرها در این زمینه اشاره می‌شود:

بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ توران شهریاری بهرامی، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.

درود و ستایش به آزادگان

به آن پاكبازان و دلدادگان

كه از جان و آزادی خویشتن

گذشتند بهر نجات وطن

چو رستم به اسطوره جان داده‌اند

ز خود پایمردی نشان داده‌اند

...

تو هرچند در بند دشمن بدی

گرفتار دیوان ریمن بدی

كنون، هم‌چنان جان به تن آمدی

به دامانِ مام وطن آمدی

گشوده‌ست آغوش، مام وطن

به روی بهین‌زاده خویشتن

كه پور وطن را كشد در برش

ببالد به فرزند نام‌آورش[۱]

شعر «در ناگهانی از گل و لبخند» سروده علی‌رضا قزوه در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از بازگشت اسیران تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند:

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

نقش پرچم‌هایشان خورشید

در خیابان

رودی از رنگین‌کمان آواز می‌خواند

آسمان دف می‌زند

با هفت دست سبز و پنهان

مردگان و زندگانش گرم هم‌خوانی

کاش برگردند یک شب آسمان‌مردان خاکی‌پوش

صبح‌رویانی که در باران آتش چهره

می‌شستند

کاش برگردند

دستمال خونشان را

روی فرق چاک چاک خاک بگذارند

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

زخم‌های بی‌صدا گل می‌دهد

تن‌های بی‌سر گل

دست‌ها گل می‌دهد

پای برادر گل

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

بچه‌های «کاروان کربلا» در صبح بیداری

بچه‌های «تنگه چزابه»، «خط شیر»

بچه‌های گریه‌های نیمه‌شب در رود «بهمنشیر»

بچه‌های بی‌ریای «هور»

بچه‌های غرب غربت در شب «پاوه»

بچه‌های گریه در جشن حنابندان

بچه‌های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»

بچه‌های «همسرم بدرود»

بچه‌های «کاش بودی، کاش می‌دیدی»

بچه‌های «تا قیامت برنمی‌گردیم»

انتهای جاده ایثار

بچه‌های «کربلای چار»

این زمان اما...

دست بر زخم دلم مگذار.

زخم‌ها جانی بگیرد کاش

کاش توفانی بگیرد

کاش...[۲]

زنده‌یاد سید حسن حسینی در شعرِ روایت‌گونه «اعجاز»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و مقاومت آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:

دلا! دیدی آن عاشقان را؟

جهانی رهایی در آوازشان بود

و در بند حتی

قفس شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود:

پیام‌آورانی که در قتلگاه ترنم

سرودن

- علی‌رغم زنجیر-

اعجازشان بود!

به سرسبزی نخل ایثار

به این آیه‌های تناور

دلا گر نه ای سنگ

ایمان بیاور[۳]

شهید محمدجواد تندگویان ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. عبدالحمید رحمانیان در شعری با نام «رها در عرش» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:

در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید

زیر باران خون و خاكستر، سر به میدان نهاد و پا نكشید

سوز فریاد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت

چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمین نقش جاودانه كشید

آخرین روزهای پاییزی، ظهر یك جمعه، جمعه متروك

ناگهان دل به اهتزاز آمد، پیكر مرد را به شانه كشید

هاله‌ای تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسیم

در خیابان شهر چرخی زد، بال در عرش بیكرانه كشید

مثل یك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد

رفت و آهش در آسمان خدا، رد پای كبوترانه كشید

روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند

از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید![۴]

سید ضیاءالدین شفیعی نیز در شعر «ای آشنای غریب» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.

ای آشنای غریب

می‌آیی

به رجعت سرخ ستاره‌ای که هرچند گاه می‌روید

و ما منجمانی کور

که ظهور تو را به رصد نشسته‌ایم

در آسمانی که از ستاره تهی است

می‌آیی!

با نینوایی‌ترین عشق،

تنت

صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست.

ای آشنای غریب!

تو

ترانه دلتنگی آسمانی

که در هیئت کبود گلی

به بارگاه ابدیت سپرده خواهی شد

آنجا

زلال چشمان پیرمردی

در انتظار شکفتن توست.[۵]

  شعر «عقاب» سروده شاعر جوان، محسن رزوان، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:

عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت

نگاه خانه دوباره به روی در برگشت

تمام خانه، برای غمش بغل وا كرد

دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد

تمام خانه زنی بود، خانه‌دار غمش

تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش

و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست

از اینكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست

برای آنكه، بغل كرده بار دردش را

زنی پس از همه انتظار مردش را

سه سال بعد زنی در كنار مردش بود

برای مرد شد و بی‌قرار مردش بود

سه سال و نیم دوباره همین كه بود گذشت

سه سال نیم نبودی چقدر زود گذشت

ستاره‌های زمین را به آسمان می‌دوخت

از اینكه دست ندارد فقط دلش می‌سوخت

جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت

جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت[۶]

    ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، زنده‌یاد ابوترابی‌فرد بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. غلامرضا سلیمانی در شعر «سكوت و شب» از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش زنده‌یاد ابوترابی‌فرد واژه‌های زبان‌داری هستند:

وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود

لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود

وقتی كه آه تك‌تك سلول‌های من

سلول انفرادی بغضی شبانه بود

می‌دیدمت كه پشت قنوت ایستاده‌ای

با فوجی از پرنده كه بر روی شانه بود

آنجا كه هیچ‌كس نفسی هم‌نفس نشد

آغوش گرم تو، حرمی بی‌كرانه بود

شفاف مثل آب، به لبخند می‌شكفت

مردی كه شاخه‌های دلش آشیانه بود

ای مرد‍! با تو فاصله، چشمی به هم زدن

با تو مسیر، زمزمه‌ای عاشقانه بود

پاییز هرگز از غم تو باخبر نشد

فریادهای تو، به زبان ترانه بود

اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما

دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟[۷]

عباس محمدی در شعر «تو بودی و...» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است:

ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید

چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید

به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»

سكوت كردی و جمله، به آمدن نرسید

نخواستی بنویسی به نامه‌ای حتی

كه نامه‌های تو حتی به تا شدن نرسید

چقدر گریه شدم هر غروب، شاید... نه -

به چشم‌های ترم بوی پیرهن نرسید

چقدر آینه پر شد ترا ز آه و شكست

ولی به ثانیه‌های گریستن نرسید

پرنده بودی و خواب قفس تو را آشفت

و بال‌های سپیدت به پر زدن نرسید

غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد

و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید[۸]

اصغر معاذی برای آزادگان شهید شعر «بهار سوخته» را به این شرح سروده است:

در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را

به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را

تو از تبار کدامین پرنده‌ای که چنین

اسیر بال و پرت کرده‌ای قفس‌ها را

شروع، بعد، نفس، بعد، شوق، بعد، ای عشق!

ز خط فاصله بردار پیش و پس‌ها را

همیشه دورترین سیب شاخه، سرخ‌تر است

چرا دوباره بچینیم دسترس‌ها را؟

بخند، قند تو طعم دهان این باغ است

مگر لب تو ببندد دهان گس‌ها را!

نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها

بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را[۹].

    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند. تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. آزاده احمد رضایی با شعر «سنگ صبور»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده ابوالقاسم عیسی‌مراد با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر «سنگ صبور» را از نظر می‌گذرانیم:

آرامش این سینه ویرانه تو بودی

امید و نوید دل دیوانه تو بودی

هرگاه كه درمانده شدیم از غم هجران

آن مأمن آرام و غریبانه تو بودی

در كوی جماران، به خدا خرمن گل كرد

یك بوی خوش از ساحت گلخانه تو بودی

تا ظلمت شب بر دل ما سایه‌فكن شد

روشنگر دل در ره جانانه تو بودی

ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من

با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی[۱۰].

نیز نگاه کنید به

كتاب‌شناسی

  1. كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.
  2. گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.
  3. یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  4. گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.
  5. شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.
  6. این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  7. روایت مجنون (1383). تهران: صریر
  8. امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.
  9. میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  10. كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.

شیرینعلی گلمرادی