اردوگاه رمادی 13: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «يكي از اردوگاه‌هاي نگه‌داري اسراي ايراني. اردوگاه 13 رمادی در اوایل تير ۱۳۶۷ (پس از پذیرش قطعنامه) براي اسکان اسرای ایرانی مورد استفاده قرار گرفت و اسرای انتقال‌داده‌شده به این اردوگاه، کسانی بودند که در حمله عراق در سال پایانی جنگ در مناطق...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
يكي از اردوگاه‌هاي نگه‌داري اسراي ايراني.
'''یكی از اردوگاه‌های نگه‌داری اسرای ایرانی.'''


اردوگاه 13 رمادی در اوایل تير ۱۳۶۷ (پس از پذیرش قطعنامه) براي اسکان اسرای ایرانی مورد استفاده قرار گرفت و اسرای انتقال‌داده‌شده به این اردوگاه، کسانی بودند که در حمله عراق در سال پایانی جنگ در مناطقی همچون جزایر مجنون یا غرب کرخه در تيرماه 1367 به اسارت دشمن درآمده بودند. پس از گذشت سيزده روز (سه روز در العماره و ده روز در استخبارات)، اسرا وارد اردوگاه شدند.
اردوگاه 13 رمادی در اوایل تیر ۱۳۶۷ (پس از پذیرش قطعنامه) برای اسکان اسرای ایرانی مورد استفاده قرار گرفت و اسرای انتقال‌داده‌شده به این [[اردوگاه]]، کسانی بودند که در حمله عراق در سال پایانی جنگ در مناطقی همچون جزایر مجنون یا غرب کرخه در تیرماه 1367 به [[اسارت و اسیران|اسارت]] دشمن درآمده بودند. پس از گذشت سیزده روز (سه روز در العماره و ده روز در [[استخبارات]][[اسرا]] وارد [[اردوگاه]] شدند.


== وضعیت ظاهری ==
این [[اردوگاه]] از سه ساختمان مجزا (قاطع) تشکیل شده بود و در ورودی [[اردوگاه]] در ضلع جنوبی قرار داشت. پس از ورود به محوطه [[اردوگاه]]، دو ساختمان اصلی قابل مشاهده بود که ساختمان سمت راست (شرق) قاطع 1 و سمت چپ (غرب) قاطع 2 نامیده می‌شد؛ به‌علاوه در پشت قاطع ۲ ساختمان دیگری قرار داشت به نام قاطع 3.


وضعيت ظاهري
    هر سه ساختمان دارای دو طبقه و ابعادی حدود هفت‌ونیم در 90 متر بود. این ساختمان‌ها به‌صورت غربی- شرقی قرار گرفته بود و حیاط هر آسایشگاه در قسمت جنوب آن قرار داشت. در هر طبقه، چهار آسایشگاه و دو اتاق کوچک وجود داشت هر آسایشگاه دَه پنجره به ابعاد (5/1×17/1) داشت که پنج عدد آنها، در ضلع جنوبی قرار داشتند و به حیاط قاطع باز می‌شدند و پنج پنجره دیگر در ضلع شمالی و به فضای پشت قاطع (که در برخی از مواقع حیاط یک قاطع دیگر بود) باز می‌شدند. همه پنجره‌های قسمت شمالی آسایشگاه‌ها به‌وسیله بلوک سیمانی پوشیده شده بودند و تنها، روزنه کوچکی در بالای پنجره‌ها (حداکثر 20 سانتی‌متر) درست شده بود تا به تهویه کمک کند که البته تأثیر چندانی نداشت. همه پنجره‌های سمت حیاط به‌وسیله تعدادی میله آهنی (۵ یا ۶ عدد میله‌گرد یا نبشی) حفاظ‌كشی شده بود. برخی از این پنجره‌ها توری نیز داشتند. اتاق‌های کوچک به تعداد دو عدد در هر طبقه (چهار عدد در هر قاطع) و به ابعاد سه (ارتفاع) × چهار (عرض) × پنج (طول) در منتهی‌الیه غربی ساختمان قرار داشتند و از آنها استفاده‌های گوناگونی، همچون نگه‌داری [[اسرا]]، خیاط‌خانه، سلمانی، کتابخانه، زندان، انبار و وسایل یا مواد غذایی و... می‌شد.


این اردوگاه از سه ساختمان مجزا (قاطع) تشکیل شده بود و در ورودی اردوگاه در ضلع جنوبی قرار داشت. پس از ورود به محوطه اردوگاه، دو ساختمان اصلی قابل مشاهده بود که ساختمان سمت راست (شرق) قاطع 1 و سمت چپ (غرب) قاطع 2 نامیده می‌شد؛ به‌علاوه در پشت قاطع ۲ ساختمان دیگری قرار داشت به نام قاطع 3.
    جلوی آسایشگاه‌ها، در طول ساختمان و در امتداد هر طبقه یک تراس به عرض دو متر قرار داشت. برای دسترسی به طبقه دوم، دو راه‌پله، یکی در منتهی‌الیه شرق ساختمان و دیگری در بین آسایشگاه‌های 2 و 3 وجود داشت. برای روشنایی آسایشگاه‌ها دوازده قاب دوتایی لامپ نئون (مهتابی) و جمعاً 24 عدد تعبیه شده بود و شب‌ها همه لامپ‌ها به‌علل امنیتی (به گفته عراقی‌ها) باید روشن می‌ماند.


    هر سه ساختمان دارای دو طبقه و ابعادی حدود هفت‌ونیم در 90 متر بود. این ساختمان‌ها به‌صورت غربی- شرقی قرار گرفته بود و حیاط هر آسایشگاه در قسمت جنوب آن قرار داشت. در هر طبقه، چهار آسایشگاه و دو اتاق کوچک وجود داشت هر آسایشگاه دَه پنجره به ابعاد (5/1×17/1) داشت که پنج عدد آنها، در ضلع جنوبی قرار داشتند و به حیاط قاطع باز می‌شدند و پنج پنجرة دیگر در ضلع شمالی و به فضای پشت قاطع (که در برخی از مواقع حیاط یک قاطع دیگر بود) باز می‌شدند. همة پنجره‌هاي قسمت شمالی آسایشگاه‌ها به‌وسیله بلوک سیمانی پوشیده شده بودند و تنها، روزنة کوچکی در بالای پنجره‌ها (حداکثر 20 سانتی‌متر) درست شده بود تا به تهویه کمک کند که البته تأثير چندانی نداشت. همة پنجره‌های سمت حیاط به‌وسیلة تعدادی میله آهنی (۵ یا ۶ عدد میله‌گرد یا نبشی) حفاظ‌كشي شده بود. برخي از اين پنجره‌ها توری نیز داشتند. اتاق‌های کوچک به تعداد دو عدد در هر طبقه (چهار عدد در هر قاطع) و به ابعاد سه (ارتفاع) × چهار (عرض) × پنج (طول) در منتهی‌الیه غربی ساختمان قرار داشتند و از آنها استفاده‌های گوناگونی، همچون نگه‌داري اسرا، خیاط‌خانه، سلمانی، کتابخانه، زندان، انبار و وسایل یا مواد غذایی و... مي‌شد.
    در کنار هریک از واحدها (قاطع)، یک ساختمان به ابعاد حدوداً چهارده در چهارده متر قرار داشت که شامل دستشویی‌ها، [[حمام در اسارت|حمام]] و [[توالت|توالت‌]]<nowiki/>ها می‌شد؛ همچنین اتاقی حدود پانزده مترمربع که اکثر اوقات محل استقرار سربازان عراقی بود و دو اتاق کوچک که به‌عنوان [[زندان انفرادی]] مورد استفاده قرار می‌گرفت. ساختمانی در فضای مابین قاطع‌ها وجود داشت که به [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] اختصاص داده شده بود و دارای ابعادی حدود هشت در ده متر بود.


    جلوی آسایشگاه‌ها، در طول ساختمان و در امتداد هر طبقه یک تراس به عرض دو متر قرار داشت. براي دسترسی به طبقه دوم، دو راه‌پله، یکی در منتهی‌الیه شرق ساختمان و دیگری در بین آسایشگاه‌های 2 و 3 وجود داشت. برای روشنایی آسایشگاه‌ها دوازده قاب دوتایی لامپ نئون (مهتابی) و جمعاً 24 عدد تعبیه شده بود و شب‌ها همة لامپ‌ها به‌علل امنیتی (به گفته عراقی‌ها) باید روشن می‌ماند.
    ساختمان بتون‌آرمه بود و در نما از سنگ‌هایی استفاده شده بود که ازنظر جنس بسیار نزدیک به گچ بودند. حیاط [[اردوگاه]] به عرض بیست الی سی متر در جلو و جنوب ساختمان قرار داشت و از خاک پوشیده شده بود. در ابتدا، حیاط ناهموار بود و برای یکسان‌سازی سطح آن، اسرا مجبور بودند زمان‌های متمادی در این محوطه، به‌صورت گروهی قدم بزنند تا هموار و یک‌دست شود.  


    در کنار هریک از واحدها (قاطع)، یک ساختمان به ابعاد حدوداً چهارده در چهارده متر قرار داشت که شامل دستشویی‌ها، حمام و توالت‌ها می‌شد؛ همچنین اتاقی حدود پانزده مترمربع که اکثر اوقات محل استقرار سربازان عراقی بود و دو اتاق کوچک که به‌عنوان زندان انفرادی مورد استفاده قرار می‌گرفت. ساختمانی در فضای مابین قاطع‌ها وجود داشت که به آشپزخانه اختصاص داده شده بود و دارای ابعادی حدود هشت در ده متر بود.
    دورتادور اردوگاه‌ها به‌وسیله سیم‌های خاردار (به ارتفاع حداقل دو متر) پوشیده شده بود. عرض این پوشش سیم‌خارداری، در بعضی جاها، به‌خصوص در مقابل حیاط ساختمان‌های (قاطع‌های) جنوبی، تقریباً برابر عرض حیاط [[اردوگاه]] بود [حدود بیست‌وپنج متر]. در پشت سیم‌خاردارها اتاق نگهبانان، کیوسک‌ها و دکل‌های نگهبانی قرار داشت. درِ ورودی [[اردوگاه|اردوگاه‌]]<nowiki/>ها در ضلع جنوبی قرار داشت.


    ساختمان بتون‌آرمه بود و در نما از سنگ‌هایی استفاده شده بود که ازنظر جنس بسیار نزدیک به گچ بودند. حیاط اردوگاه به عرض بیست الی سی متر در جلو و جنوب ساختمان قرار داشت و از خاک پوشیده شده بود. در ابتدا، حیاط ناهموار بود و براي یکسان‌سازی سطح آن، اسرا مجبور بودند زمان‌های متمادی در این محوطه، به‌صورت گروهی قدم بزنند تا هموار و یک‌دست شود.  
== گاه‌شمار و تركیب اسرا ==
هر سه ساختمان این اردوگاه برای اسکان [[اسرا]] مورد استفاده قرار می‌گرفت. در قاطع 2 عموم [[اسرا]] از نیروهای بسیج بودند و در قاطع 1 و 3 اکثر افراد از نیروهای ارتش به‌خصوص لشکر 21 حمزه بودند. چون اكثریت [[اردوگاه]] سرباز بودند و عراقی‌ها قصد داشتند از این تعداد اسیر به‌مثابه ابزاری برای مذاكره استفاده كنند، لذا پس از گذشت 40 روز از اسارت، [[صلیب سرخ]] به [[اردوگاه]] آمد و همه اسرا ثبت‌نام شدند. پس از گذشت 5 ماه، تعدادی از اسرای نوجوان و جوان (←[[اسیران نوجوان و جوان]] )[[اردوگاه رمادی 2]] (كمپ 2) را به اردوگاه 13 وارد كردند كه چون از كسوت بیشتری برخوردار بودند، در انتقال تجربه و بهره‌گیری بیشتر از [[امکانات]] و [[صلیب سرخ]] مؤثر بودند.


    دورتادور اردوگاه‌ها به‌وسیله سیم‌های خاردار (به ارتفاع حداقل دو متر) پوشیده شده بود. عرض این پوشش سیم‌خارداری، در بعضی جاها، به‌خصوص در مقابل حیاط ساختمان‌های (قاطع‌های) جنوبی، تقریباً برابر عرض حیاط اردوگاه بود [حدود بیست‌وپنج متر]. در پشت سیم‌خاردارها اتاق نگهبانان، کیوسک‌ها و دکل‌های نگهبانی قرار داشت. درِ ورودی اردوگاه‌ها در ضلع جنوبی قرار داشت.
== وقایع مهم ==
1. سه ماه اول [[اسارت و اسیران|اسارت]]، عده‌ای از [[اسرا]] كه به‌سبب فشارهای زیاد بعثی‌ها سازگاری بیشتری با آنها پیدا كرده بودند، مدیریت [[اردوگاه]] را برعهده داشتند. به‌مرور اسرا متوجه این حق قانونی خود شدند كه می‌توانند با برگزاری انتخابات، ارشد آسایشگاه‌ها را خود انتخاب كنند. بنابراین پس از مذاكره با عراقی‌ها، در هر آسایشگاه انتخابات برگزار شد و ارشدها انتخاب شدند و من ارشد آسایشگاه 5 شدم. رویكرد دوم ما به‌دست گرفتن حاكمیت كل [[اردوگاه]] بود كه با برگزاری انتخابات، دوباره من به‌عنوان ارشد [[اردوگاه]] انتخاب شدم. البته برای انتخابات و با هدف رفع سوءظن عراقی‌ها، برنامه‌ریزی كردیم از میان حدود 700 نفر اسیر حاضر در اردوگاه، حدود صد نفر با فرد منتخب مخالفت كنند. بدین‌ترتیب آرامش و همدلی بیشتری در [[اردوگاه]] برقرار شد و كلیه برنامه‌های علمی، آموزشی، فرهنگی و مذهبی در فضایی آرام و در قالب یك «جمهوری اسلامی كوچك» پیگیری شد<ref name=":0">عرفانی مهارتی،علی اکبر (1398). مصاحبه . تهران " 25 شهریور 1398</ref>.


گاه‌شمار و تركيب اسرا
2. صبح روز 14 خرداد 1368، همه اسرا برای صرف [[صبحانه در اسارت|صبحانه]] به داخل آسایشگاه‌ها رفته بودند. من به‌سبب مسئولیتم در حیاط قدم می‌زدم كه [[رادیو]]<nowiki/>ی [[اردوگاه]] صحبت حاج‌احمد خمینی را به‌طور ناگهانی قطع كرد. یك ساعت بعد، بعثی‌ها تعداد زیادی تانك دور اردوگاه مستقر كردند كه برای اسرا بسیار تعجب‌انگیز بود. شب موقع شام، فرمانده عراقی [[اردوگاه]] از كنار آسایشگاه‌ها عبور می‌كرد، با یادآوری وفات پیامبر، خلفای پیامبر، حضرت علی، و... [[رحلت امام خمینی]] را اعلام كرد. گرچه اسرا پیش‌تر تصویر بیمار و رنجور امام را در روزنامه‌های عراقی دیده بودند و آمادگی ذهنی برای این خبر داشتند، اما سكوت سهمگینی در [[اردوگاه]] حكمفرما شد و شب بسیار تلخی را [[اسرا]] تجربه كردند. غروب فردا با شنیدن خبر [[انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به‌ رهبری انقلاب و اسیران ایرانی|رهبری آیت‌الله خامنه‌ای]] اندكی از اندوه [[اسرا]] كاسته شد و به آینده امیدوارتر شدند. <ref name=":0" />


هر سه ساختمان این اردوگاه براي اسکان اسرا مورد استفاده قرار می‌گرفت. در قاطع 2 عموم اسرا از نیروهای بسیج بودند و در قاطع 1 و 3 اکثر افراد از نیروهای ارتش به‌خصوص لشکر 21 حمزه بودند. چون اكثريت اردوگاه سرباز بودند و عراقي‌ها قصد داشتند از اين تعداد اسير به‌مثابه ابزاري براي مذاكره استفاده كنند، لذا پس از گذشت 40 روز از اسارت، صليب سرخ به اردوگاه آمد و همة اسرا ثبت‌نام شدند. پس از گذشت 5 ماه، تعدادي از اسراي نوجوان و جوان اردوگاه رمادي 2 (كمپ 2) را به اردوگاه 13 وارد كردند كه چون از كسوت بيشتري برخوردار بودند، در انتقال تجربه و بهره‌گيري بيشتر از امكانات و صليب سرخ مؤثر بودند.
3. [[جاسوسی]] در [[اردوگاه]] بود كه با خبرچینی برنامه‌ها برای عراقی‌ها ضربات زیادی به [[اسرا]] می‌زد و با حضور در هر آسایشگاه، مشكلات زیادی ایجاد می‌كرد. تصمیم گرفته شد در فرصتی مناسب به سزای اعمال ننگینش برسد. بنابراین برنامه‌ریزی لازم صورت گرفت و چون [[مناسبت ملی عید نوروز|عید نوروز]] نزدیك بود، قرار شد من افسر عراقی را به [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] ببرم تا نحوه تهیه شیرینی و سایر خوراكی‌های مرتبط با [[مناسبت ملی عید نوروز|نوروز]] را به او نشان دهم و هم‌زمان تیم [[تنبیه در اسارت|تنبیه]] وارد عملیات شود. با وجود كتكی كه می‌خورَد موفق می‌شود با سر و وضع خونی از چنگ اسرا [[فرار]] كند و خود را به افسر عراقی برساند. او سپس از هر آسایشگاه سه چهار نفر مظنون را بیرون ‌كشید كه به سلول انفرادی انداخته شدند و شرایط سختی را تحمل كردند. نهایتاً با افسر عراقی صحبت كردم كه [[مناسبت ملی عید نوروز|عید نوروز]] است و او پذیرفت آنها را آزاد كند <ref name=":0" />.


4. تیرماه 1368، عده زیادی از افراد موثر [[اردوگاه]] را در حیاط جمع كردند كه من هم در میانشان بودم. از اسرای باتجربه‌تر شنیده بودم كه تسویه ارشد هنگام جابه‌جایی از [[اردوگاه]] انجام می‌شود. بعثی‌ها مثل روز اول اسارت با هرچه در دست داشتند به ضرب‌وشتم اسرا پرداختند و آنها را با بدنی مجروح به اردوگاه 17 تكریت روانه كردند<ref name=":0" />.


وقايع مهم
5. از دیگر حوادث مهم در اردوگاه 13 رمادی می‌توان به [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب‌]]<nowiki/>های [[اسرا]] اشاره كرد. [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] برای جمع‌آوری کتاب‌ها توسط عراقی‌ها که منجر به پیروزی [[اسرا]] شد. [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] برای خارج کردن جاسوسان از آسایشگاه که منجر به شناخت تعداد زیادی از جاسوس‌ها شد. [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] برای قطع [[صبحانه در اسارت|صبحانه]] و نان‌های سمون که بعد از این [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] صبحانه دوباره برقرار شد. [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] برای توقف راه‌اندازی رقص و پایکوبی عراقی‌ها در آسایشگاه و [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب‌]]<nowiki/>های دیگری که با صبر و بردباری اسرای اردوگاه انجام می‌شد<ref>کرکی، عبدالحسین (۱۳۷۷). در پنجه گرگ. اهواز: آیات،ص.83-85.</ref>.


1. سه ماه اول اسارت، عده‌اي از اسرا كه به‌سبب فشارهاي زياد بعثي‌ها سازگاري بيشتري با آنها پيدا كرده بودند، مديريت اردوگاه را برعهده داشتند. به‌مرور اسرا متوجه اين حق قانوني خود شدند كه مي‌توانند با برگزاري انتخابات، ارشد آسايشگاه‌ها را خود انتخاب كنند. بنابراين پس از مذاكره با عراقي‌ها، در هر آسايشگاه انتخابات برگزار شد و ارشدها انتخاب شدند و من ارشد آسايشگاه 5 شدم. رويكرد دوم ما به‌دست گرفتن حاكميت كل اردوگاه بود كه با برگزاري انتخابات، دوباره من به‌عنوان ارشد اردوگاه انتخاب شدم. البته براي انتخابات و با هدف رفع سوءظن عراقي‌ها، برنامه‌ريزي كرديم از ميان حدود 700 نفر اسير حاضر در اردوگاه، حدود صد نفر با فرد منتخب مخالفت كنند. بدين‌ترتيب آرامش و همدلي بيشتري در اردوگاه برقرار شد و كلية برنامه‌هاي علمي، آموزشي، فرهنگي و مذهبي در فضايي آرام و در قالب يك «جمهوري اسلامي كوچك» پيگيري شد. (مصاحبه با علي‌اكبر عرفاني مهارتي، 25 شهريور 1398)
6. مسئولان [[اردوگاه]] در ماه پایانی حضور اسرای ایرانی در این [[اردوگاه]] و پس از حمله عراق به کویت، تعدادی کولر آبی به [[اردوگاه]] آوردند. وقتی عراقی‌ها در مقابل سؤالات مکرر اسرای ایرانی قرار گرفتند، پاسخ دادند که این مکان بعد از شما محل اسکان اسرای کویتی می‌شود و این کولرها نیز غنایم به‌دست‌آمده در کویت است.


2. صبح روز 14 خرداد 1368، همة اسرا براي صرف صبحانه به داخل آسايشگاه‌ها رفته بودند. من به‌سبب مسئوليتم در حياط قدم مي‌زدم كه راديوي اردوگاه صحبت حاج‌احمد خميني را به‌طور ناگهاني قطع كرد. يك ساعت بعد، بعثي‌ها تعداد زيادي تانك دور اردوگاه مستقر كردند كه براي اسرا بسيار تعجب‌انگيز بود. شب موقع شام، فرماندة عراقي اردوگاه از كنار آسايشگاه‌ها عبور مي‌كرد، با يادآوري وفات پيامبر، خلفاي پيامبر، حضرت علي، و... رحلت امام خميني را اعلام كرد. گرچه اسرا پيش‌تر تصوير بيمار و رنجور امام را در روزنامه‌هاي عراقي ديده بودند و آمادگي ذهني براي اين خبر داشتند، اما سكوت سهمگيني در اردوگاه حكمفرما شد و شب بسيار تلخي را اسرا تجربه كردند. غروب فردا با شنيدن خبر رهبري آيت‌الله خامنه‌اي اندكي از اندوه اسرا كاسته شد و به آينده اميدوارتر شدند. (همان)
== نیز نگاه کنید به ==


3. جاسوسي در اردوگاه بود كه با خبرچيني برنامه‌ها براي عراقي‌ها ضربات زيادي به اسرا مي‌زد و با حضور در هر آسايشگاه، مشكلات زيادي ايجاد مي‌كرد. تصميم گرفته شد در فرصتي مناسب به سزاي اعمال ننگينش برسد. بنابراين برنامه‌ريزي لازم صورت گرفت و چون عيد نوروز نزديك بود، قرار شد من افسر عراقي را به آشپزخانه ببرم تا نحوة تهيه شيريني و ساير خوراكي‌هاي مرتبط با نوروز را به او نشان دهم و هم‌زمان تيم تنبيه وارد عمليات شود. با وجود كتكي كه مي‌خورَد موفق مي‌شود با سر و وضع خوني از چنگ اسرا فرار كند و خود را به افسر عراقي برساند. او سپس از هر آسايشگاه سه چهار نفر مظنون را بيرون ‌كشيد كه به سلول انفرادي انداخته شدند و شرايط سختي را تحمل كردند. نهايتاً با افسر عراقي صحبت كردم كه عيد نوروز است و او پذيرفت آنها را آزاد كند. (همان)
* [[اردوگاه رمادی 1|اردوگاه رمادی]] 1


4. تيرماه 1368، عدة زيادي از افراد موثر اردوگاه را در حياط جمع كردند كه من هم در ميانشان بودم. از اسراي باتجربه‌تر شنيده بودم كه تسوية ارشد هنگام جابه‌جايي از اردوگاه انجام مي‌شود. بعثي‌ها مثل روز اول اسارت با هرچه در دست داشتند به ضرب‌وشتم اسرا پرداختند و آنها را با بدني مجروح به اردوگاه 17 تكريت روانه كردند. (همان)
* [[اردوگاه رمادی 2]]


5. از ديگر حوادث مهم در اردوگاه 13 رمادی می‌توان به اعتصاب‌های اسرا اشاره كرد. اعتصاب برای جمع‌آوری کتاب‌ها توسط عراقی‌ها که منجر به پیروزی اسرا شد. اعتصاب برای خارج کردن جاسوسان از آسایشگاه که منجر به شناخت تعداد زیادی از جاسوس‌ها شد. اعتصاب برای قطع صبحانه و نان‌های سمون که بعد از این اعتصاب صبحانه دوباره برقرار شد. اعتصاب برای توقف راه‌اندازی رقص و پایکوبی عراقی‌ها در آسایشگاه و اعتصاب‌های دیگری که با صبر و بردباری اسرای اردوگاه انجام می‌شد. (كركي، همان: ۸۳-۸۵)
* [[اردوگاه رمادی 3]]


6. مسئولان اردوگاه در ماه پایانی حضور اسرای ایرانی در این اردوگاه و پس از حملة عراق به کویت، تعدادی کولر آبی به اردوگاه آوردند. وقتی عراقی‌ها در مقابل سؤالات مکرر اسرای ایرانی قرار گرفتند، پاسخ دادند که این مکان بعد از شما محل اسکان اسرای کویتی می‌شود و این کولرها نیز غنايم به‌دست‌آمده در کویت است.
* [[اردوگاه رمادی 10]]


== '''کتاب‌شناسی''' ==
<references />


'''کتاب‌شناسی'''
== برای مطالعه بیشتر ==
خاجی، علی (1391). [[شرح قفس(کتاب)|شرح قفص]]. تهران: [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|پیام آزادگان]].


در تكميل اين مقاله از خاطرات مهندس علي‌اكبر عرفاني مهارتي، ارشد اردوگاه استفاده شده است.
ده‌نمکی، مسعود؛ مزیدیها، جعفر و دیگران (1374). [[خاکریز پنهان]]. تهران: دفتر پژوهش و انتشارات.


خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.
http://dehnamaki.com
 
ده‌نمکی، مسعود؛ مزیدیها، جعفر و دیگران (1374). خاکریز پنهان. تهران: دفتر پژوهش و انتشارات.
 
کرکی، عبدالحسین (۱۳۷۷). در پنجه گرگ. اهواز: آیات.
 
<nowiki>http://dehnamaki.com</nowiki>


'''پروین کاشانی‌زاده'''
'''پروین کاشانی‌زاده'''
[[رده:اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:معرفی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:اسرای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:ترکیب جمعیتی اسرای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:فرماندهان و نیروهای عراقی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:مدیریت و رهبری ایرانی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:صلیب سرخ و اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:آسایشگاه در اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:حقوق ماهانه و جیره فردی اسرای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:یک روز زندگی در اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:امور معیشتی و رفاهی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:باغبانی و فضای سبز اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:امور فرهنگی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:امور آموزشی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:ورزش و تربیت بدنی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:محرومیت ها و فشارهای عمومی اسرای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:فشارها، محدودیت ها و آزار دشمن در اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:استخبارات و منافقین در اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:مسائل و مشکلات داخلی اسرای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:خاطرات و تجارب اسرا از اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:وقایع و رویدادهای اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:وقایع مهم اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:مستندات اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:سبک زندگی و خدمات اجتماعی اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:هویت، عزت و اقتدار ایرانی، اسلامی و انقلابی در اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:آثار تولید شده مرتبط با اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:گاهشمار اردوگاه رمادی 13]]
[[en:Ramadi camp 13]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳

یكی از اردوگاه‌های نگه‌داری اسرای ایرانی.

اردوگاه 13 رمادی در اوایل تیر ۱۳۶۷ (پس از پذیرش قطعنامه) برای اسکان اسرای ایرانی مورد استفاده قرار گرفت و اسرای انتقال‌داده‌شده به این اردوگاه، کسانی بودند که در حمله عراق در سال پایانی جنگ در مناطقی همچون جزایر مجنون یا غرب کرخه در تیرماه 1367 به اسارت دشمن درآمده بودند. پس از گذشت سیزده روز (سه روز در العماره و ده روز در استخباراتاسرا وارد اردوگاه شدند.

وضعیت ظاهری

این اردوگاه از سه ساختمان مجزا (قاطع) تشکیل شده بود و در ورودی اردوگاه در ضلع جنوبی قرار داشت. پس از ورود به محوطه اردوگاه، دو ساختمان اصلی قابل مشاهده بود که ساختمان سمت راست (شرق) قاطع 1 و سمت چپ (غرب) قاطع 2 نامیده می‌شد؛ به‌علاوه در پشت قاطع ۲ ساختمان دیگری قرار داشت به نام قاطع 3.

    هر سه ساختمان دارای دو طبقه و ابعادی حدود هفت‌ونیم در 90 متر بود. این ساختمان‌ها به‌صورت غربی- شرقی قرار گرفته بود و حیاط هر آسایشگاه در قسمت جنوب آن قرار داشت. در هر طبقه، چهار آسایشگاه و دو اتاق کوچک وجود داشت هر آسایشگاه دَه پنجره به ابعاد (5/1×17/1) داشت که پنج عدد آنها، در ضلع جنوبی قرار داشتند و به حیاط قاطع باز می‌شدند و پنج پنجره دیگر در ضلع شمالی و به فضای پشت قاطع (که در برخی از مواقع حیاط یک قاطع دیگر بود) باز می‌شدند. همه پنجره‌های قسمت شمالی آسایشگاه‌ها به‌وسیله بلوک سیمانی پوشیده شده بودند و تنها، روزنه کوچکی در بالای پنجره‌ها (حداکثر 20 سانتی‌متر) درست شده بود تا به تهویه کمک کند که البته تأثیر چندانی نداشت. همه پنجره‌های سمت حیاط به‌وسیله تعدادی میله آهنی (۵ یا ۶ عدد میله‌گرد یا نبشی) حفاظ‌كشی شده بود. برخی از این پنجره‌ها توری نیز داشتند. اتاق‌های کوچک به تعداد دو عدد در هر طبقه (چهار عدد در هر قاطع) و به ابعاد سه (ارتفاع) × چهار (عرض) × پنج (طول) در منتهی‌الیه غربی ساختمان قرار داشتند و از آنها استفاده‌های گوناگونی، همچون نگه‌داری اسرا، خیاط‌خانه، سلمانی، کتابخانه، زندان، انبار و وسایل یا مواد غذایی و... می‌شد.

    جلوی آسایشگاه‌ها، در طول ساختمان و در امتداد هر طبقه یک تراس به عرض دو متر قرار داشت. برای دسترسی به طبقه دوم، دو راه‌پله، یکی در منتهی‌الیه شرق ساختمان و دیگری در بین آسایشگاه‌های 2 و 3 وجود داشت. برای روشنایی آسایشگاه‌ها دوازده قاب دوتایی لامپ نئون (مهتابی) و جمعاً 24 عدد تعبیه شده بود و شب‌ها همه لامپ‌ها به‌علل امنیتی (به گفته عراقی‌ها) باید روشن می‌ماند.

    در کنار هریک از واحدها (قاطع)، یک ساختمان به ابعاد حدوداً چهارده در چهارده متر قرار داشت که شامل دستشویی‌ها، حمام و توالت‌ها می‌شد؛ همچنین اتاقی حدود پانزده مترمربع که اکثر اوقات محل استقرار سربازان عراقی بود و دو اتاق کوچک که به‌عنوان زندان انفرادی مورد استفاده قرار می‌گرفت. ساختمانی در فضای مابین قاطع‌ها وجود داشت که به آشپزخانه اختصاص داده شده بود و دارای ابعادی حدود هشت در ده متر بود.

    ساختمان بتون‌آرمه بود و در نما از سنگ‌هایی استفاده شده بود که ازنظر جنس بسیار نزدیک به گچ بودند. حیاط اردوگاه به عرض بیست الی سی متر در جلو و جنوب ساختمان قرار داشت و از خاک پوشیده شده بود. در ابتدا، حیاط ناهموار بود و برای یکسان‌سازی سطح آن، اسرا مجبور بودند زمان‌های متمادی در این محوطه، به‌صورت گروهی قدم بزنند تا هموار و یک‌دست شود.

    دورتادور اردوگاه‌ها به‌وسیله سیم‌های خاردار (به ارتفاع حداقل دو متر) پوشیده شده بود. عرض این پوشش سیم‌خارداری، در بعضی جاها، به‌خصوص در مقابل حیاط ساختمان‌های (قاطع‌های) جنوبی، تقریباً برابر عرض حیاط اردوگاه بود [حدود بیست‌وپنج متر]. در پشت سیم‌خاردارها اتاق نگهبانان، کیوسک‌ها و دکل‌های نگهبانی قرار داشت. درِ ورودی اردوگاه‌ها در ضلع جنوبی قرار داشت.

گاه‌شمار و تركیب اسرا

هر سه ساختمان این اردوگاه برای اسکان اسرا مورد استفاده قرار می‌گرفت. در قاطع 2 عموم اسرا از نیروهای بسیج بودند و در قاطع 1 و 3 اکثر افراد از نیروهای ارتش به‌خصوص لشکر 21 حمزه بودند. چون اكثریت اردوگاه سرباز بودند و عراقی‌ها قصد داشتند از این تعداد اسیر به‌مثابه ابزاری برای مذاكره استفاده كنند، لذا پس از گذشت 40 روز از اسارت، صلیب سرخ به اردوگاه آمد و همه اسرا ثبت‌نام شدند. پس از گذشت 5 ماه، تعدادی از اسرای نوجوان و جوان (←اسیران نوجوان و جوان )اردوگاه رمادی 2 (كمپ 2) را به اردوگاه 13 وارد كردند كه چون از كسوت بیشتری برخوردار بودند، در انتقال تجربه و بهره‌گیری بیشتر از امکانات و صلیب سرخ مؤثر بودند.

وقایع مهم

1. سه ماه اول اسارت، عده‌ای از اسرا كه به‌سبب فشارهای زیاد بعثی‌ها سازگاری بیشتری با آنها پیدا كرده بودند، مدیریت اردوگاه را برعهده داشتند. به‌مرور اسرا متوجه این حق قانونی خود شدند كه می‌توانند با برگزاری انتخابات، ارشد آسایشگاه‌ها را خود انتخاب كنند. بنابراین پس از مذاكره با عراقی‌ها، در هر آسایشگاه انتخابات برگزار شد و ارشدها انتخاب شدند و من ارشد آسایشگاه 5 شدم. رویكرد دوم ما به‌دست گرفتن حاكمیت كل اردوگاه بود كه با برگزاری انتخابات، دوباره من به‌عنوان ارشد اردوگاه انتخاب شدم. البته برای انتخابات و با هدف رفع سوءظن عراقی‌ها، برنامه‌ریزی كردیم از میان حدود 700 نفر اسیر حاضر در اردوگاه، حدود صد نفر با فرد منتخب مخالفت كنند. بدین‌ترتیب آرامش و همدلی بیشتری در اردوگاه برقرار شد و كلیه برنامه‌های علمی، آموزشی، فرهنگی و مذهبی در فضایی آرام و در قالب یك «جمهوری اسلامی كوچك» پیگیری شد[۱].

2. صبح روز 14 خرداد 1368، همه اسرا برای صرف صبحانه به داخل آسایشگاه‌ها رفته بودند. من به‌سبب مسئولیتم در حیاط قدم می‌زدم كه رادیوی اردوگاه صحبت حاج‌احمد خمینی را به‌طور ناگهانی قطع كرد. یك ساعت بعد، بعثی‌ها تعداد زیادی تانك دور اردوگاه مستقر كردند كه برای اسرا بسیار تعجب‌انگیز بود. شب موقع شام، فرمانده عراقی اردوگاه از كنار آسایشگاه‌ها عبور می‌كرد، با یادآوری وفات پیامبر، خلفای پیامبر، حضرت علی، و... رحلت امام خمینی را اعلام كرد. گرچه اسرا پیش‌تر تصویر بیمار و رنجور امام را در روزنامه‌های عراقی دیده بودند و آمادگی ذهنی برای این خبر داشتند، اما سكوت سهمگینی در اردوگاه حكمفرما شد و شب بسیار تلخی را اسرا تجربه كردند. غروب فردا با شنیدن خبر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای اندكی از اندوه اسرا كاسته شد و به آینده امیدوارتر شدند. [۱]

3. جاسوسی در اردوگاه بود كه با خبرچینی برنامه‌ها برای عراقی‌ها ضربات زیادی به اسرا می‌زد و با حضور در هر آسایشگاه، مشكلات زیادی ایجاد می‌كرد. تصمیم گرفته شد در فرصتی مناسب به سزای اعمال ننگینش برسد. بنابراین برنامه‌ریزی لازم صورت گرفت و چون عید نوروز نزدیك بود، قرار شد من افسر عراقی را به آشپزخانه ببرم تا نحوه تهیه شیرینی و سایر خوراكی‌های مرتبط با نوروز را به او نشان دهم و هم‌زمان تیم تنبیه وارد عملیات شود. با وجود كتكی كه می‌خورَد موفق می‌شود با سر و وضع خونی از چنگ اسرا فرار كند و خود را به افسر عراقی برساند. او سپس از هر آسایشگاه سه چهار نفر مظنون را بیرون ‌كشید كه به سلول انفرادی انداخته شدند و شرایط سختی را تحمل كردند. نهایتاً با افسر عراقی صحبت كردم كه عید نوروز است و او پذیرفت آنها را آزاد كند [۱].

4. تیرماه 1368، عده زیادی از افراد موثر اردوگاه را در حیاط جمع كردند كه من هم در میانشان بودم. از اسرای باتجربه‌تر شنیده بودم كه تسویه ارشد هنگام جابه‌جایی از اردوگاه انجام می‌شود. بعثی‌ها مثل روز اول اسارت با هرچه در دست داشتند به ضرب‌وشتم اسرا پرداختند و آنها را با بدنی مجروح به اردوگاه 17 تكریت روانه كردند[۱].

5. از دیگر حوادث مهم در اردوگاه 13 رمادی می‌توان به اعتصاب‌های اسرا اشاره كرد. اعتصاب برای جمع‌آوری کتاب‌ها توسط عراقی‌ها که منجر به پیروزی اسرا شد. اعتصاب برای خارج کردن جاسوسان از آسایشگاه که منجر به شناخت تعداد زیادی از جاسوس‌ها شد. اعتصاب برای قطع صبحانه و نان‌های سمون که بعد از این اعتصاب صبحانه دوباره برقرار شد. اعتصاب برای توقف راه‌اندازی رقص و پایکوبی عراقی‌ها در آسایشگاه و اعتصاب‌های دیگری که با صبر و بردباری اسرای اردوگاه انجام می‌شد[۲].

6. مسئولان اردوگاه در ماه پایانی حضور اسرای ایرانی در این اردوگاه و پس از حمله عراق به کویت، تعدادی کولر آبی به اردوگاه آوردند. وقتی عراقی‌ها در مقابل سؤالات مکرر اسرای ایرانی قرار گرفتند، پاسخ دادند که این مکان بعد از شما محل اسکان اسرای کویتی می‌شود و این کولرها نیز غنایم به‌دست‌آمده در کویت است.

نیز نگاه کنید به

کتاب‌شناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ عرفانی مهارتی،علی اکبر (1398). مصاحبه . تهران " 25 شهریور 1398
  2. کرکی، عبدالحسین (۱۳۷۷). در پنجه گرگ. اهواز: آیات،ص.83-85.

برای مطالعه بیشتر

خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.

ده‌نمکی، مسعود؛ مزیدیها، جعفر و دیگران (1374). خاکریز پنهان. تهران: دفتر پژوهش و انتشارات.

http://dehnamaki.com

پروین کاشانی‌زاده