اسارت در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۳: خط ۳۳:


* [[اسارت و اسیران]]
* [[اسارت و اسیران]]
* [[شکنجه]]
* [[آب]]
* [[نامه]]


== '''كتابشناسی''' ==
== '''كتابشناسی''' ==
<references />'''علیرضا حیدری‌نسب'''
<references />'''علیرضا حیدری‌نسب'''
[[رده:اسارت در اسلام]]
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:اسیران جنگ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۹

مروری بر پیشینه اسارت در دین اسلام.

اسارت از ریشه «أَسْر» در لغت به معنای بستن، محکم‌کردن، در بند نمودن و در اصطلاح به معنای هر بازداشتی و گرفتار بوده، اسیر نیز از همین ریشه است [۱][۲]. که اغلب برای مردان دشمن دستگیرشده در ارتباط با جنگ به‌کار می‌رود[۳]. این ریشه، که شش بار در قرآن کریم آمده، با واژگانی چون «اخذ»، «شدّ» و «حبس» در یک حوزه معنایی قرار دارد[۴]. مراد از اسارت در این نگاشته، همۀ انواع دستگیری است.

مفهوم اسارت در آیات قرآن

اسلام دین توحید، مبتنی‌بر فطرت و متضمن سعادت انسان است (روم/30) و برپایی این دین از مهم‌ترین حقوق و تکالیف انسانی است. (شوری/13) دفاع از حقوق انسانی، مشروع، حق و موجب حیات ایمان و مؤمن و بلکه امری فطری است؛ بنابراین پیامبران(ع) و در صدر ایشان ابراهیم(ع) در راه نشر و اقامه توحید مبارزه کردند[۵] .

با آنکه دعوت انبیا(ع) مطابق فطرت انسانی است و ایشان در مقام اول با سخن نرم (طه/20) و برهان‌های لازم حجت را تمام کرده‌اند، لیکن حکمت، موعظه و جدال احسن (نحل/125) همیشه مشکل‌گشا نیست؛ بنابراین ایشان، که مظهر لطف و رحمت بوده‌اند، برای رفع موانع استقرار حیات طیبه توحیدی دست به مبارزه زده و حکم قتال داده‌اند. البته شرکت در این عبادت بزرگ، یعنی جهاد، برخلاف منازعات بشری، آداب و شرایطی دارد که در صدر آن، رعایت تقوا و ارزش‌های انسانی است. [۵][۶] .

به گواهی تاریخ، طی منازعات دنیاخواهانه بشری، افراد و گروه‌های بسیاری به اسارت درآمده‌اند که عموماً فاقد هرگونه حق و ارزش انسانی دیده شده، مورد بدترین رفتارها چون تعذیب، قتل و حرق قرار گرفته‌اند[۶].

در مقابل، طی نبردهایی که مطابق دعوت توحیدی انبیا(ع) و در جهت دفاع از حق و عدالت برگزار شده، رعایت حقوق و ارزش‌های انسانی در سرلوحه اقدامات بوده است؛ چرا که مطابق بینش جهادگران راه خدا، مأموریت اول آنان نجات انسان و رعایت حقوق اوست.

کتاب آسمانی اسلام برای حاکمیت توحید و پس از اتمام حجت بر کافران فرمان به جهاد داده (بقره/190 و توبه/29 و 36) در برابر متجاوزان مسلمان نیز دستور قتال صادر كرده است (حجرات/9) تا کافران به شهادتین اقرار كنند و باغیان به حکم خدا برگردند. در این مبارزه مقدس، برخی افراد اسیر می‌شوند که اسیرکردن آنان، مشروط به غلبه اهل توحید و اطمینان از دفع فتنه متجاوزان است. (محمد/4)

نخستین‌بار در اسلام، در جریان سریه عبدالله‌بن جحش اسدی دو نفر از مشرکان و در جریان جنگ‌های پیامبر (ص) در بدر بیشترین تعداد، هفتاد نفر از مشرکان، اسیر شدند[۷] [۳]. اسلام، که به جنگ دفاعی می‌نگرد، به اسیر هم نگاهی انسانی دارد؛ بنابراین حکم اسلام درباره اسرا منطقی و در جهت تأمین اهداف والای انسانی، همراه با رحمت و رأفت و عموماً در جهت آزادی آنان بوده، كه به یکی از گونه‌های زیر است:

الف) آنان که با اکراه آمده‌اند یا خطرساز نیستند، مانند عباس در جریان بدر یا مشرکان در جریان فتح مکه، یک‌طرفه و با منت‌گذاری آزاد می‌شوند.

ب) برخی دیگر مانند عموم اسرای بدر با دریافت فدیه و غرامت رها می‌گردند.

ج) بعضی هم با اسیران مسلمان مبادله می‌شوند[۶] [۳].

  گرچه هدف جهاد در اسلام نه انتقام‌جویی و دنیاخواهی، بلکه اشاعه توحید، رفع موانع هدایت و دفع فتنه بوده، بنابراین با نهایت مهربانی و گذشت همراه است؛ اما این رفتار در صورتی عملی است که اولاً غلبه حاصل شده باشد و ثانیاً رهاساختن اسیر، اسباب فتنه و خطر را فراهم نیاورد[۶] [۸] [۳]. درهرصورت وقتی کسی اسیر شد، دستور اسلام درباره‌اش سفارش به خیر و خوش‌رفتاری است[۹] [۱۰] . حتی اگر اسیر واجب‌القتل باشد، تا زنده است نیازهای مادی‌اش چون آب، غذا و مسکن تأمین می‌شود؛ همان‌گونه که ازنظر روحی و عاطفی وابستگانی چون برادران یا مادر و فرزند، از هم جدا نمی‌گردند و آزرده نمی‌شوند[۱۱] [۱۲].

    با آنکه اسلام منادی رفتار انسانی با اسیر و زندانی است و اوج این رفتار در کارنامه پیامبر(ص) و امام علی(ع) دیده می‌شود[۱۳] [۸]، لیکن عموم زمامداران پس از ایشان، در بسیاری موارد انواع بدرفتاری، شکنجه و قتل را در مورد اسرا و زندانیان ازجمله خاندان پیامبر(ص) مرتکب شدند. از آن جمله است رفتار معاویه و عوامل او نسبت به حجربن عدی و یارانش که از سبّ علی(ع) خودداری می‌کردند[۱۴] [۳].

    عوامل اموی پس از آن رفتار غیرانسانی با امام حسین (ع) و یارانش، خاندان حضرت (ع) را، که جز امام سجاد (ع) همه زن و بچه بودند، به اسارت گرفتند و به گونه‌های مختلف آزردند؛ عبور از کنار اجساد شهدا، قطع و بر نیزه کردن سرِ امام حسین (ع) و برخی دیگر و در پیشاپیش کاروان حرکت دادن، ضرب، ارعاب و انواع آزارهای جسمی و روحی در کنار محروم ساختن از لباس و امکانات، مناسب بخشی از سوء رفتارشان با اسرا است. در این جریان امام سجاد(ع) در حال مریضی، تمام صحنه‌ها از کربلا تا شام را تجربه و مشاهده کرد و تا مرز شهادت پیش رفت[۱۵] [۱۶][۱۷]. در جریان کربلا امام باقر(ع) خردسال و نظاره‌گر رخدادها بود[۱۸][۱۹] .با آنکه منصور عباسی قبل از سقوط امویان با امام صادق(ع) ارتباط تنگاتنگ داشت، پس از رسیدن به قدرت، حضرت(ع) را خطری برای خود دیده، مکرر به امام سوء قصد داشت و ایشان را به دربارش جلب و با او تندی می‌کرد[۱۶] [۱۷].

    منصور و عواملش زندان‌ها را از علویان پُر کرده آنان را سخت می‌آزردند و هنگامی‌كه می‌مردند، اجسادشان را میان زندگان رها می‌کردند تا بوی بدشان زندانیان را بیازارد. در پایان هم به فرمان منصور، زندان‌های به‌شدت ظلمانی بر سرشان خراب شده، همه زیر آوار جان می‌دادند[۱۷] . امام کاظم (ع)، به‌دنبال سعایت برادرزاده‌اش نزد عوامل هارون و به جرم جمع اموال و فعالیت، به امر هارون عباسی از مدینه به بصره منتقل و سالی را در آنجا حبس بود. وقتی والی بصره از اجرای فرمان هارون مبنی‌بر قتل امام(ع) خودداری كرد، حضرت به بغداد جلب و زندانی و در نهایت و پس از انواع آزارها با سم به شهادت رسید[۱۶][۱۸]. امامان رضا، جواد، هادی و عسکری (ع) هم گونه‌هایی از اسارت چون کوچاندن از مدینه و اقامت اجباری در مرو، بغداد و سامرا را تجربه کردند و با غربت به شهادت رسیدند[۱۸].

نیز نگاه کنید به

كتابشناسی

  1. راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد (1427ق). مفردات ألفاظ القرآن، الطبعه اللثانیه، قم: طلیعة النور.
  2. دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغتنامه دهخدا. تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ میرشریفی، سیدعلی، (1395ش). سرنوشت اسیر در اسلام. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها.
  4. قرآن کریم.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ طباطبایی، محمدحسین (بی‌تا). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: مؤسسه النشر الاسلامی
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ احمدی میانجی، علی، (1422ق). الأسیر فی الاسلام. الطبعه الثانیه، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
  7. ابن‌سعد، محمد (بی‌تا). الطبقات الکبری، بیروت: دار صادر.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ حسینی عاملی، جعفر مرتضی (1426ق). الصحیح من سیره النبی الاعظم.(ص). قم: دارالحدیث للطباعه و النشر.
  9. راوندی، قطب‌الدین (1405ق). فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام. چاپ دوم، قم: کتابخانه آیه‌الله مرعشی نجفی.
  10. مجلسی، محمدباقر (1404ق). مرآه العقول: الطبعة الثانیه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
  11. ترمذی، محمدبن عیسی (1403ق). سنن الترمذی. الطبعه الثانیه، بیروت: دارالفكر للطباعه والنشر والتوزیع
  12. حلی، حسن‌بن یوسف (1414ق). تذکره الفقهاء. قم: مؤسسة آل‌البیت(ع) لإحیاء التراث.
  13. فخر رازی، محمد‌بن عمر (1420ق). مفاتیح الغیب. چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی
  14. امین، محسن (بی‌تا). اعیان الشیعه. بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
  15. اصفهانی، ابوالفرج، (1965م). مقاتل الطالبیین. الطبعه الثانیه، النجف الأشرف: منشورات المكتبه الحیدریه و مطبعتها.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ مفید، محمد‌بن محمد (1414ق). الارشاد. الطبعه الثانیه. بیروت: دارالمفید للطباعة والنشر والتوزیع.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ حسنی، هاشم معروف (1406ق.). سیره الائمه الإثنی عشر، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ کلینی، محمدبن یعقوب (1363). الکافی. الطبعه الثالثه، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
  19. یعقوبی، احمد‌بن أبى‌یعقوب (بى‌تا). تاریخ یعقوبى. بیروت: دار صادر.

علیرضا حیدری‌نسب