اسارت در شعر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''بازتاب مضامين اسارت و آزادگي در شعر.'''
'''بازتاب مضامین اسارت و آزادگی در شعر.'''


وقوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگي بود كه بعد از انقلاب اسلامي توانست با تأثيرگذاري در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي و هنري خاصه شعر و ادبيات نقش‌آفرين باشد و به‌درستي در جهت ترغيب و تهييج افكار عمومي و مدافعان ايران اسلامي عليه متجاوزان، به‌واقع جبهة ديگري از انديشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنيدگي ذوق و آفرينش‌هاي ادبي و اعتقادي، منجر به پديد آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ اين‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازي رزمندگان اسلام موردنظر است، از اين نظر كه راويِ واقعيت آشكار و انكارناپذيري در برهه‌اي از تاريخ است و در موضوع، حقيقت‌نگاري بارزترين وجه امتياز آن با افسانه و اسطوره‌هاي ملل است، در تاريخ ادبيات ايران كم‌نظير و يگانه مي‌نمايد. بي‌ترديد شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادي، عاطفي‌ترين و انساني‌‌ترين اثر ادبي است كه در دوران معاصر ظهور و بروز يافته است.
وقوع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگی بود كه بعد از انقلاب اسلامی توانست با تأثیرگذاری در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری خاصه شعر و ادبیات نقش‌آفرین باشد و به‌درستی در جهت ترغیب و تهییج افكار عمومی و مدافعان ایران اسلامی علیه متجاوزان، به‌واقع جبهه دیگری از اندیشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنیدگی ذوق و آفرینش‌های ادبی و اعتقادی، منجر به پدید آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ این‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازی رزمندگان اسلام موردنظر است، از این نظر كه راویِ واقعیت آشكار و انكارناپذیری در برهه‌ای از تاریخ است و در موضوع، حقیقت‌نگاری بارزترین وجه امتیاز آن با افسانه و اسطوره‌های ملل است، در تاریخ ادبیات ایران كم‌نظیر و یگانه می‌نماید. بی‌تردید شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادی، عاطفی‌ترین و انسانی‌‌ترین اثر ادبی است كه در دوران معاصر ظهور و بروز یافته است.


    آثار هنري معاصر به‌ويژه در حوزة شعر، با دركِ ارزشِ پايمردي‌هاي رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهي و ايمان ستودني پاي به ميدان نبرد گذاشتند و عليه تجاوز و زشتي و پلشتي قد برافراشتند، با تدوين صدها دفتر شعر، به تحسين حماسه‌هاي ماندگار آنان مي‌پردازد.
آثار هنری معاصر به‌ویژه در حوزه شعر، با دركِ ارزشِ پایمردی‌های رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهی و ایمان ستودنی پای به میدان نبرد گذاشتند و علیه تجاوز و زشتی و پلشتی قد برافراشتند، با تدوین صدها دفتر شعر، به تحسین حماسه‌های ماندگار آنان می‌پردازد.


    اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامة نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی منعکس شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را دربارة اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشيد؛ بنابراين پرداختن به مضامين مرتبط با اسارت و آزادگي، از موضوعات قابل ذكري است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدي شاعران قرار گرفته است.
اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامه نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی من[[عکس]] شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را درباره اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشید؛ بنابراین پرداختن به مضامین مرتبط با اسارت و آزادگی، از موضوعات قابل ذكری است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدی شاعران قرار گرفته است.


    براساس اطلاعات دريافتي از '''''كتابخانة تخصصي جنگ حوزه هنري'''''، تا شهريورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارندة اشعاري با مضامين اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوي، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در اين ميان، سه مجموعة يك باغ سپيده، براي پرستوها، و اشك پروانه‌ها انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگي مي‌پردازد:
براساس اطلاعات دریافتی از '''''[http://dhlib.ir/contacts/warlib كتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری]'''''، تا شهریورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارنده اشعاری با مضامین اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوی، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در این میان، سه مجموعه [[یک باغ سپیده|یك باغ سپیده]]، [[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]، و [[اشک پروانه ها|اشك پروانه‌ها]] انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگی می‌پردازد:


    يك باغ سپيده دربرگيرندة 110 شعر در قالب‌هاي سنتي و نوين است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوي '''''دفتر حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي''''' انتشار يافته است. آثار مندرج در اين دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبيل '''حسين اسرافيلي، مهرداد اوستا، تيمور ترنج، محمدحسين جعفريان، عليرضا قزوه، مشفق كاشاني، سيد علي موسوي گرمارودي،''' و... است. حدود بيست قطعه شعر اين دفتر دربارة ساير موضوعات دفاع مقدس است. اين كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبي مي‌تواند باشد.
[[یک باغ سپیده|یك باغ سپیده]] دربرگیرنده 110 شعر در قالب‌های سنتی و نوین است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوی [http://deydad.com/vr_clients/client-demo-2/ دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی] انتشار یافته است. آثار مندرج در این دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبیل [https://www.shereheyat.ir/creator/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C حسین اسرافیلی]'''،''' [http://www.imam-khomeini.ir/fa/c1001_147921/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%BE%DB%8C%D8%B4_%D8%A7%D8%B2_%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B0/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7_ مهرداد اوستا]، [https://www.poempersian.ir/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AC/ تیمور ترنج]، [https://www.shereheyat.ir/creator/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86 محمدحسین جعفریان]، [https://www.wikiadabiat.net/index.php/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%82%D8%B2%D9%88%D9%87 علیرضا قزوه]، [https://www.shereheyat.ir/creator/%D9%85%D8%B4%D9%81%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C مشفق كاشانی]، [https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C سید علی موسوی گرمارودی]، و... است. حدود بیست قطعه شعر این دفتر درباره سایر موضوعات دفاع مقدس است. این كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبی می‌تواند باشد.


    '''''براي پرستوها''''' دفتري است كه به كوشش شاعر آزاده، بيژن كياني، در 140 صفحه در 1387 ازسوي '''انتشارات پيام آزادگان''' منتشر شده است. در اين دفتر قريب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهي از شاعران مطرح معاصر در اين دفتر آمده است.
'''''[[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]''''' دفتری است كه به كوشش شاعر آزاده، بیژن كیانی، در 140 صفحه در 1387 ازسوی '''انتشارات پیام آزادگان''' منتشر شده است. در این دفتر قریب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهی از شاعران مطرح معاصر در این دفتر آمده است.


    در نهايت، '''''اشك پروانه‌ها''''' كه دربردارندة 31 قطعه شعر از شاعراني چون '''''عباس براتي‌پور، اميرعلي قزويني، سيد محمدحسين ابوترابي''''' و همچنين آزادگاني چون '''''محمدرضا شايق (1 قطعه)، ابوالقاسم عيسي‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظيم‌زاده آراني (5 قطعه)، بيژن كياني (13 قطعه)، و احمد رضايي (13 قطعه)''''' است. اين اثر به لحاظ محتوايي، سوگ‌سرودهايي است خالصانه در رثاي سيد آزادگان، سيد علي‌اكبر ابوترابي‌فرد. '''ا''شك پروانه‌ها''''' ''را '''بيژن كياني''' تدوين و '''انتشارات پيام آزادگان''' آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.''
در نهایت، '''''[[اشک پروانه ها|اشك پروانه‌ها]]''''' كه دربردارنده 31 قطعه شعر از شاعرانی چون '''''عباس براتی‌پور، امیرعلی قزوینی، سید محمدحسین ابوترابی''''' و همچنین آزادگانی چون '''''محمدرضا شایق (1 قطعه)، ابوالقاسم عیسی‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظیم‌زاده آرانی (5 قطعه)، بیژن كیانی (13 قطعه)، و احمد رضایی (13 قطعه)''''' است. این اثر به لحاظ محتوایی، سوگ‌سرودهایی است خالصانه در رثای سید آزادگان، [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید علی‌اكبر ابوترابی‌فرد]]. '''[[اشک پروانه ها|ا''شك پروانه‌ها'']]''' ''را '''بیژن كیانی''' تدوین و '''انتشارات پیام آزادگان''' آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.''


    شاعران پيش‌كسوت و جوان معاصر موضوع اسارت رزمندگان در چنگال دشمن بعثي، آزادگي ايشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگي را به‌خوبي و شايستگي در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادي از مطرح‌ترين شعرها در اين زمينه اشاره مي‌شود:
شاعران پیش‌كسوت و جوان معاصر موضوع [[اسارت و اسیران|اسارت]] رزمندگان در چنگال دشمن بعثی، آزادگی ایشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگی را به‌خوبی و شایستگی در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادی از مطرح‌ترین شعرها در این زمینه اشاره می‌شود:


    بحر متقارب از وزن‌هاي كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بيشتر از وزن‌هاي بلند و نظاير آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهرياري بهرامي'''''، كه در اين وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌يافته و داراي درون‌ماية قابل‌توجهي است كه شاعر، تعصب و عِرق ملي و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبي بيان مي‌كند.
بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهریاری بهرامی'''''، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.<blockquote><big>''درود و ستایش به آزادگان''</big>
 
 
 
<big>''درود و ستايش به آزادگان''</big>


<big>''به آن پاكبازان و دلدادگان''</big>
<big>''به آن پاكبازان و دلدادگان''</big>


<big>''كه از جان و آزادي خويشتن''</big>
<big>''كه از جان و آزادی خویشتن''</big>


<big>''گذشتند بهر نجات وطن''</big>
<big>''گذشتند بهر نجات وطن''</big>
خط ۳۱: خط ۲۷:
<big>''چو رستم به اسطوره جان داده‌اند''</big>
<big>''چو رستم به اسطوره جان داده‌اند''</big>


<big>''ز خود پايمردي نشان داده‌اند''</big>
<big>''ز خود پایمردی نشان داده‌اند''</big>


<big>''...''</big>
<big>''...''</big>


<big>''تو هرچند در بند دشمن بدي''</big>
<big>''تو هرچند در بند دشمن بدی''</big>


<big>''گرفتار ديوان ريمن بدي''</big>
<big>''گرفتار دیوان ریمن بدی''</big>


<big>''كنون، هم‌چنان جان به تن آمدي''</big>
<big>''كنون، هم‌چنان جان به تن آمدی''</big>


<big>''به دامانِ مام وطن آمدي''</big>
<big>''به دامانِ مام وطن آمدی''</big>


<big>''گشوده‌ست آغوش، مام وطن''</big>
<big>''گشوده‌ست آغوش، مام وطن''</big>


<big>''به روي بهين‌زادة خويشتن''</big>
<big>''به روی بهین‌زاده خویشتن''</big>


<big>''كه پور وطن را كشد در برش''</big>
<big>''كه پور وطن را كشد در برش''</big>


<big>''ببالد به فرزند نام‌آورش''</big><ref>كياني، بيژن (1387). براي پرستوها. تهران: پيام آزادگان.</ref>  
<big>''ببالد به فرزند نام‌آورش''</big><ref>كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.</ref></blockquote>
 
شعر «'''''در ناگهانی از گل و لبخند'''''» سروده '''علی‌رضا قزوه''' در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از [[بازگشت آزادگان به وطن|بازگشت اسیران]] تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند: <blockquote><big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>
 
شعر «'''''در ناگهاني از گل و لبخند'''''» سرودة '''علي‌رضا قزوه''' در قالب نيمايي است كه شادماني را در نقش خورشيد و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودي از رنگين‌كمان» را در خيابان به نشانة خرسندي از بازگشت اسيران تجسم مي‌بخشد. بازگشت مرداني كه هويت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شير» و «هور» و «بچه‌هاي گريه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لايه‌اي از اندوه كه در واژه‌ها خودنمايي مي‌كند:  
 
<big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>


<big>''بازمی‌گردند''</big>
<big>''بازمی‌گردند''</big>
خط ۱۱۰: خط ۱۰۲:
<big>''بچه‌های گریه در جشن حنابندان''</big>
<big>''بچه‌های گریه در جشن حنابندان''</big>


<big>''بچه‌های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»''</big>
<big>''بچه‌های «آه مادر، کاش وقت [[نامه]] خواندن بود»''</big>


<big>''بچه‌های «همسرم بدرود»''</big>
<big>''بچه‌های «همسرم بدرود»''</big>
خط ۱۳۰: خط ۱۲۲:
<big>''کاش توفانی بگیرد''</big>  
<big>''کاش توفانی بگیرد''</big>  


<big>''کاش...''</big><ref>گلمرادي، شيرينعلي (1386). آوازهاي گل محمدي. تهران: فرهنگ‌گستر.</ref>  
<big>''کاش...''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.</ref></blockquote>زنده‌یاد '''''سید حسن حسینی''''' در شعرِ روایت‌گونه '''''«اعجاز'''''»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و [[مقاومت]] آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:<blockquote><big>''دلا! دیدی آن عاشقان را؟''</big>
 
    زنده‌ياد '''''سيد حسن حسيني''''' در شعرِ روايت‌گونة '''''«اعجاز'''''»، كه در شبكه‌اي از از واژگان «رهايي» و «بند» و «قفس» و «زنجير» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌اي از اسارت و مقاومت آزادگان به‌دست مي‌دهد كه در آن طرح واقعيت از ايجاز به اعجاز مي‌رسد:
 
<big>''دلا! دیدی آن عاشقان را؟''</big>


<big>''جهانی رهایی در آوازشان بود''</big>
<big>''جهانی رهایی در آوازشان بود''</big>
خط ۱۵۶: خط ۱۴۴:
<big>''دلا گر نه ای سنگ''</big>
<big>''دلا گر نه ای سنگ''</big>


<big>''ایمان بیاور''</big><ref>يك باغ سپيده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.</ref>  
<big>''ایمان بیاور''</big><ref>یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.</ref></blockquote>
 
 
    شهيد محمدجواد تندگويان(← [[تندگویان ، محمدجواد|تندگویان ، محمدجواد)]] ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نيروهاي بعثي درآمد؛ اين موضوع از ديد شاعران پنهان نماند. '''''عبدالحميد رحمانيان''''' در شعري با نام «'''''رها در عرش'''''» به اين شهيد عزيز مي‌پردازد. اين شعر، كه از بهترين غزل‌هاي شاعر است، بازگشت شهيد را در قالبي از هالة تابناك مي‌بيند كه چرخ‌زنان از خيابان شهر اوج‌ها را در پيش رو دارد و نيز دل‌هايي كه به اهتزاز در‌مي‌آيند و تفاخر مي‌يابند تا پيكر شهيد را با شانه‌هاي خود مشايعت كنند:
 
 
<big>''در دلش خشم سال‌هاي هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشيد''</big>
 
<big>''زير باران خون و خاكستر، سر به ميدان نهاد و پا نكشيد''</big>


<big>''سوز فرياد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت''</big>
شهید [[محمد جواد تندگویان|محمدجواد تندگویان]] ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. '''''عبدالحمید رحمانیان''''' در شعری با نام «'''''رها در عرش'''''» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:<blockquote>
<big>''در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید''</big>


<big>''چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمين نقش جاودانه كشيد''</big>
<big>''زیر باران خون و خاكستر، سر به میدان نهاد و پا نكشید''</big>


<big>''آخرين روزهاي پاييزي، ظهر يك جمعه، جمعة متروك''</big>
<big>''سوز فریاد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت''</big>


<big>''ناگهان دل به اهتزاز آمد، پيكر مرد را به شانه كشيد''</big>
<big>''چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمین نقش جاودانه كشید''</big>


<big>''هاله‌اي تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسيم''</big>
<big>''آخرین روزهای پاییزی، ظهر یك جمعه، جمعه متروك''</big>


<big>''در خيابان شهر چرخي زد، بال در عرش بيكرانه كشيد''</big>
<big>''ناگهان دل به اهتزاز آمد، پیكر مرد را به شانه كشید''</big>


<big>''مثل يك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد''</big>
<big>''هاله‌ای تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسیم''</big>


<big>''رفت و آهش در آسمان خدا، رد پاي كبوترانه كشيد''</big>
<big>''در خیابان شهر چرخی زد، بال در عرش بیكرانه كشید''</big>


<big>''روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده اين رجز مي‌خواند''</big>
<big>''مثل یك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد''</big>


<big>''از كرامات عقل دم مزنيد، از مقامات عشق پا نكشيد!''</big><ref>گلمرادي، شيرينعلي (1384). غزل‌هاي باغ ارغوان. تهران: خورشيدباران.</ref>  
<big>''رفت و آهش در آسمان خدا، رد پای كبوترانه كشید''</big>


<big>''روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند''</big>


'''''سيد ضياءالدين شفيعي''''' نيز در شعر «'''''اي آشناي غريب'''''» به اين شهيد اداي احترام مي‌كند. تحقير و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هايي است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهيدان در آثار شاعران ديده مي‌شود. از‌همين‌رو است كه راوي شعر خود را به‌مثابه منجمي كور درمي‌يابد كه ظهور ستارة غايب، «اسير دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهي از رابطة منطقي ستاره و منجم و رصد به روايت پرداخته است و تأكيد دارد به ضمير دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهاي مگوست»، چرا كه رازهاي شكنجه ديدن و تازيانه خوردن اسيران را ما در اين سوي آرامش درك نكرديم و در پايان شاعر بشارت مي‌دهد آنجا در عقبي «زلال چشمان پيرمردي-امام خميني (ره)- در انتظار شكفتن» يعني حيات دوباره توست.
<big>''از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید!''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.</ref></blockquote>
<big>''اي آشناي غريب''</big>
'''''سید ضیاءالدین شفیعی''''' نیز در شعر «'''''ای آشنای غریب'''''» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.<blockquote><big>''ای آشنای غریب''</big>


<big>''مي‌آيي''</big>
<big>''می‌آیی''</big>


<big>''به رجعت سرخ ستاره‌اي که هرچند گاه مي‌رويد''</big>
<big>''به رجعت سرخ ستاره‌ای که هرچند گاه می‌روید''</big>


<big>''و ما منجماني کور''</big>
<big>''و ما منجمانی کور''</big>


<big>''که ظهور تو را به رصد نشسته‌ايم''</big>
<big>''که ظهور تو را به رصد نشسته‌ایم''</big>


<big>''در آسماني که از ستاره تهي است''</big>
<big>''در آسمانی که از ستاره تهی است''</big>


<big>''مي‌آيي!''</big>
<big>''می‌آیی!''</big>


<big>''با نينوايي‌ترين عشق،''</big>
<big>''با نینوایی‌ترین عشق،''</big>


<big>''تنت''</big>  
<big>''تنت''</big>  


<big>''صندوقچة سر به مهر رازهاي مگوست.''</big>
<big>''صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست.''</big>


<big>''اي آشناي غريب!''</big>
<big>''ای آشنای غریب!''</big>


<big>''تو''</big>
<big>''تو''</big>


<big>''ترانة دلتنگي آسماني''</big>
<big>''ترانه دلتنگی آسمانی''</big>


<big>''که در هيئت کبود گلي''</big>  
<big>''که در هیئت کبود گلی''</big>  


<big>''به بارگاه ابديت سپرده خواهي شد''</big>
<big>''به بارگاه ابدیت سپرده خواهی شد''</big>


<big>''آنجا''</big>
<big>''آنجا''</big>


<big>''زلال چشمان پيرمردي''</big>
<big>''زلال چشمان پیرمردی''</big>
 
<big>''در انتظار شکفتن توست.''</big><ref>شفيعي، سيد ضياءالدين (1384). دلتنگي آسمان. سوگ‌سروده‌هايي در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگويان. تهران: هزاره ققنوس.</ref>
 
 
    شعر '''''«عقاب»''''' سرودة شاعر جوان، '''''محسن رزوان'''''، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار دروني و ساير عناصر از نوع شعرهاي مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌هاي نمايشي و تصويري و گفت‌وگوهايي كه در انتظار مرد خانه، «اسير»، در ذهن زنِ خانه جا مي‌گيرد آفرينندة تصاويري است كه اندوه و شادي در آن به شكل دراماتيك ادغام شده است:
 


<big>''در انتظار شکفتن توست.''</big><ref>شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.</ref></blockquote>
  شعر '''''«عقاب»''''' سروده شاعر جوان، '''''محسن رزوان'''''، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:<blockquote>
''<big>عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت</big>''
''<big>عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت</big>''


''<big>نگاه خانه دوباره به روي در برگشت</big>''
''<big>نگاه خانه دوباره به روی در برگشت</big>''


''<big>تمام خانه، براي غمش بغل وا كرد</big>''
''<big>تمام خانه، برای غمش بغل وا كرد</big>''


''<big>دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد</big>''
''<big>دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد</big>''


''<big>تمام خانه زني بود، خانه‌دار غمش</big>''
''<big>تمام خانه زنی بود، خانه‌دار غمش</big>''


''<big>تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش</big>''
''<big>تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش</big>''
خط ۲۴۲: خط ۲۲۰:
''<big>و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست</big>''
''<big>و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست</big>''


''<big>از اينكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست</big>''
''<big>از اینكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست</big>''
 
''<big>براي آنكه، بغل كرده بار دردش را</big>''
 
''<big>زني پس از همة انتظار مردش را</big>''
 
''<big>سه سال بعد زني در كنار مردش بود</big>''
 
''<big>براي مرد شد و بي‌قرار مردش بود</big>''
 
''<big>سه سال و نيم دوباره همين كه بود گذشت</big>''
 
''<big>سه سال نيم نبودي چقدر زود گذشت</big>''


''<big>ستاره‌هاي زمين را به آسمان مي‌دوخت</big>''  
''<big>برای آنكه، بغل كرده بار دردش را</big>''


''<big>از اينكه دست ندارد فقط دلش مي‌سوخت</big>''
''<big>زنی پس از همه انتظار مردش را</big>''  


''<big>جهان تازة خود را دوباره‌تر مي‌ساخت</big>''
''<big>سه سال بعد زنی در كنار مردش بود</big>''


''<big>جهان تازة خود را كه خوارتر مي‌ساخت</big>''<ref>اين شرح بي‌نهايت (1387). تهران: بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس.</ref>
''<big>برای مرد شد و بی‌قرار مردش بود</big>''


''<big>سه سال و نیم دوباره همین كه بود گذشت</big>''


''<big>سه سال نیم نبودی چقدر زود گذشت</big>''


    ازجمله شخصيت‌هاي بي‌بديل و ماندگار اسارت، زنده‌ياد ابوترابي‌فرد(← [[ابوترابی فرد ،سید علی اکبر|ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)]]<nowiki/>بود كه سلوك و شخصيتش در دوران اسارت براي آزادگان مرهمي بود تا از رنج‌ و مرارت‌هاي آنان بكاهد. '''''غلامرضا سليماني''''' در شعر '''''«سكوت و شب»''''' از وضعيتي سياه مي‌گويد كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازيانه»، «سلول» و كلماتي از اين‌گونه براي فهم اسارت و نقش زنده‌ياد ابوترابي‌فرد واژه‌هاي زبان‌داري هستند:
''<big>ستاره‌های زمین را به آسمان می‌دوخت</big>''  


''<big>از اینكه دست ندارد فقط دلش می‌سوخت</big>''


''<big>جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت</big>''


<big>''وقتي فقط سكوت و شب و تازيانه بود''</big>
''<big>جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت</big>''<ref>این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref></blockquote>    ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. '''''غلامرضا سلیمانی''''' در شعر '''''«سكوت و شب»''''' از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] واژه‌های زبان‌داری هستند:<blockquote><big>''وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود''</big>


<big>''لبخند تو، قشنگ‌ترين عاشقانه بود''</big>  
<big>''لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود''</big>  


<big>''وقتي كه آه تك‌تك سلول‌هاي من''</big>  
<big>''وقتی كه آه تك‌تك سلول‌های من''</big>  


<big>''سلول انفرادي بغضي شبانه بود''</big>  
<big>''سلول انفرادی بغضی شبانه بود''</big>  


<big>''مي‌ديدمت كه پشت قنوت ايستاده‌اي''</big>  
<big>''می‌دیدمت كه پشت قنوت ایستاده‌ای''</big>  


<big>''با فوجي از پرنده كه بر روي شانه بود''</big>  
<big>''با فوجی از پرنده كه بر روی شانه بود''</big>  


<big>''آنجا كه هيچ‌كس نفسي هم‌نفس نشد''</big>  
<big>''آنجا كه هیچ‌كس نفسی هم‌نفس نشد''</big>  


<big>''آغوش گرم تو، حرمي بي‌كرانه بود''</big>  
<big>''آغوش گرم تو، حرمی بی‌كرانه بود''</big>  


<big>''شفاف مثل آب، به لبخند مي‌شكفت''</big>  
<big>''شفاف مثل آب، به لبخند می‌شكفت''</big>  


<big>''مردي كه شاخه‌هاي دلش آشيانه بود''</big>  
<big>''مردی كه شاخه‌های دلش آشیانه بود''</big>  


<big>''اي مرد‍! با تو فاصله، چشمي به هم زدن''</big>  
<big>''ای مرد‍! با تو فاصله، چشمی به هم زدن''</big>  


<big>''با تو مسير، زمزمه‌اي عاشقانه بود''</big>  
<big>''با تو مسیر، زمزمه‌ای عاشقانه بود''</big>  


<big>''پاييز هرگز از غم تو باخبر نشد''</big>  
<big>''پاییز هرگز از غم تو باخبر نشد''</big>  


<big>''فريادهاي تو، به زبان ترانه بود''</big>  
<big>''فریادهای تو، به زبان ترانه بود''</big>  


<big>''اكنون كه عشق پر شده در آشيانِ ما''</big>  
<big>''اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما''</big>  


<big>''ديگر چه وقت پر زدن از اين ميانه بود؟''</big><ref>روايت مجنون (1383). تهران: صرير</ref>  
<big>''دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟''</big><ref>روایت مجنون (1383). تهران: صریر</ref></blockquote>


'''''عباس محمدی''''' در شعر «'''''تو بودی و...'''''» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است:<blockquote>
<big>''ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید''</big>


    '''''عباس محمدي''''' در شعر «'''''تو بودي و...'''''» از زبان مادراني مي‌سرايد كه كبوترانشان در قفس‌هاي رژيم بعث پرپر شدند و بال‌هايشان را قاصدكي نياورد. انتظار و نرسيدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر اين همه را با تمام جزئيات و با اندوه فراوان نقش‌بندي كرده است:
<big>''چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید''</big>
<big>''ز ناله‌هاي بلندي كه تا دهن نرسيد''</big>


<big>''چقدر نامه نوشتي به دست من نرسيد''</big>
<big>''به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»''</big>


<big>''به بغض‌هات نوشتي: «سلام، مادر، من...»''</big>
<big>''سكوت كردی و جمله، به آمدن نرسید''</big>  


<big>''سكوت كردي و جمله، به آمدن نرسيد''</big>  
<big>''نخواستی بنویسی به نامه‌ای حتی''</big>  


<big>''نخواستي بنويسي به نامه‌اي حتي''</big>  
<big>''كه نامه‌های تو حتی به تا شدن نرسید''</big>  


<big>''كه نامه‌هاي تو حتي به تا شدن نرسيد''</big>  
<big>''چقدر گریه شدم هر غروب، شاید... نه -''</big>


<big>''چقدر گريه شدم هر غروب، شايد... نه -''</big>
<big>''به چشم‌های ترم بوی پیرهن نرسید''</big>  


<big>''به چشم‌هاي ترم بوي پيرهن نرسيد''</big>  
<big>''چقدر آینه پر شد ترا ز آه و شكست''</big>  


<big>''چقدر آينه پر شد ترا ز آه و شكست''</big>  
<big>''ولی به ثانیه‌های گریستن نرسید''</big>


<big>''ولي به ثانيه‌هاي گريستن نرسيد''</big>
<big>''پرنده بودی و خواب قفس تو را آشفت''</big>  


<big>''پرنده بودي و خواب قفس تو را آشفت''</big>  
<big>''و بال‌های سپیدت به پر زدن نرسید''</big>  


<big>''و بال‌هاي سپيدت به پر زدن نرسيد''</big>  
<big>''غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد''</big>


<big>''غم نيامدنت قطره‌قطره آبم كرد''</big>
<big>''و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید''</big><ref>امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.</ref></blockquote>


<big>''و سال‌هاي مرا مرد و تا كفن نرسيد''</big><ref>اميني، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.</ref>
'''اصغر معاذی''' برای آزادگان شهید شعر «'''''بهار سوخته'''''» را به این شرح سروده است:<blockquote><big>''در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را''</big>
 
 
    '''اصغر معاذي''' براي آزادگان شهيد شعر «'''''بهار سوخته'''''» را به اين شرح سروده است:
 
<big>''در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را''</big>


<big>''به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را''</big>
<big>''به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را''</big>
خط ۳۵۷: خط ۳۲۳:
<big>''نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها''</big>
<big>''نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها''</big>


<big>''بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را''</big><ref>ميعاد دوازدهم (1382). تهران: بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس.</ref>.  
<big>''بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را''</big><ref>میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref>. </blockquote>    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند.
 
تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. '''آزاده احمد رضایی''' با شعر '''«سنگ صبور'''»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده '''ابوالقاسم عیسی‌مراد''' با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد]] ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر '''''«سنگ صبور»''''' را از نظر می‌گذرانیم:<blockquote><big>''آرامش این سینه ویرانه تو بودی''</big>


    رضا اسماعيلي، صابر امامي، مهرداد اوستا، عباس باقري، پرويز بيگي حبيب‌آبادي، تيمور ترنج، بهروز سپيدنامه، اسماعيل سكاك، محمدكاظم عليپور، عبدالجبار كاكايي، محمدعلي مجاهدي، جواد محدثي، جواد محقق، سيدعلي موسوي گرمارودي و تعدادي ديگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هايي در موضوع اسارت و آزادگان دارند.
<big>''امید و نوید دل دیوانه تو بودی''</big>


    تعدادي از آزادگان نيز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌هاي خود به موضوع اسارت و آزادگي واكنش نشان داده‌اند. آزاده احمد رضايي با شعر «سنگ صبور»، روحاني آزاده با شعر «حديث محبت»، آزاده ابوالقاسم عيسي‌مراد با شعر «در سوگ سيدي از سلالة نور»، و آزاده بيژن كياني با شعر «مونس روزگار غربت» در رثاي سيد آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابي‌فرد ذوق‌آزمايي كرده‌اند كه براي نمونه شعر '''''«سنگ صبور»''''' را از نظر مي‌گذرانيم:
<big>''هرگاه كه درمانده شدیم از غم هجران''</big>


<big>''آرامش اين سينة ويرانه تو بودي''</big>
<big>''آن مأمن آرام و غریبانه تو بودی''</big>


<big>''اميد و نويد دل ديوانه تو بودي''</big>
<big>''در كوی جماران، به خدا خرمن گل كرد''</big>


<big>''هرگاه كه درمانده شديم از غم هجران''</big>
<big>''یك بوی خوش از ساحت گلخانه تو بودی''</big>


<big>''آن مأمن آرام و غريبانه تو بودي''</big>
<big>''تا ظلمت شب بر دل ما سایه‌فكن شد''</big>


<big>''در كوي جماران، به خدا خرمن گل كرد''</big>
<big>''روشنگر دل در ره جانانه تو بودی''</big>


<big>''يك بوي خوش از ساحت گلخانه تو بودي''</big>
<big>''ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من''</big>


<big>''تا ظلمت شب بر دل ما سايه‌فكن شد''</big>
<big>''با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی''</big><ref>كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.</ref>. </blockquote>


<big>''روشنگر دل در ره جانانه تو بودي''</big>
== نیز نگاه کنید به ==


<big>''اي سنگ صبور من اي هم‌قفس من''</big>
* [[شعر در اسارت]]
* [[شاعران آزاده]]
* [[یک باغ سپیده]]
* [[اشک پروانه ها]]
* [[برای پرستوها(کتاب)|برای پرستوها]]
* [[شب های بی مهتاب]]


<big>''با غصة من، همدم و هم‌خانه تو بودي''</big><ref>كياني، بيژن (1385). اشك پروانه‌ها، سيد آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران انديشه و پيام آزادگان.</ref>.
== '''كتاب‌شناسی''' ==
<references />'''شیرینعلی گلمرادی'''


===  '''كتاب‌شناسي''' ===
[[رده:اسارت در شعر]]
<references />'''شيرينعلي گلمرادي'''
[[رده:شاعران آزاده]]
[[رده:شعر در اسارت]]
[[رده:یک باغ سپیده]]
[[رده:شب های بی مهتاب]]
[[رده:اشک پروانه ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰

بازتاب مضامین اسارت و آزادگی در شعر.

وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1359- 1367) ازجمله اتفاقات بزرگی بود كه بعد از انقلاب اسلامی توانست با تأثیرگذاری در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری خاصه شعر و ادبیات نقش‌آفرین باشد و به‌درستی در جهت ترغیب و تهییج افكار عمومی و مدافعان ایران اسلامی علیه متجاوزان، به‌واقع جبهه دیگری از اندیشه و قلم گشوده شود كه در آن درهم‌تنیدگی ذوق و آفرینش‌های ادبی و اعتقادی، منجر به پدید آمدن شعر دفاع مقدس شد؛ این‌گونه آثار، كه در آن دفاع و مبارزه و شجاعت و جانبازی رزمندگان اسلام موردنظر است، از این نظر كه راویِ واقعیت آشكار و انكارناپذیری در برهه‌ای از تاریخ است و در موضوع، حقیقت‌نگاری بارزترین وجه امتیاز آن با افسانه و اسطوره‌های ملل است، در تاریخ ادبیات ایران كم‌نظیر و یگانه می‌نماید. بی‌تردید شعر دفاع مقدس، با حفظ عنصر اعتقادی، عاطفی‌ترین و انسانی‌‌ترین اثر ادبی است كه در دوران معاصر ظهور و بروز یافته است.

آثار هنری معاصر به‌ویژه در حوزه شعر، با دركِ ارزشِ پایمردی‌های رزمندگان، كه با مرگ‌آگاهی و ایمان ستودنی پای به میدان نبرد گذاشتند و علیه تجاوز و زشتی و پلشتی قد برافراشتند، با تدوین صدها دفتر شعر، به تحسین حماسه‌های ماندگار آنان می‌پردازد.

اسیر گرفتن از نیروهای مقابل و متمركز در جبهه جنگ، خود بخشی از فرایند جنگی است که به‌طور سازمان‌یافته در میدان‌های جنگ صورت می‌پذیرد و غرض از آن، تضعیف نیروهای مقابل و کسب اطلاعات نظامی و بهره‌برداری از آن در ادامه نبردهاست؛ گرچه قوانین بین‌المللی هرگونه آزار و اذیت اسیران جنگی را منع کرده است، لیکن بنابه شواهد تاریخی، این امر هرگز در جنگ‌های جهانی موردتوجه قرار نگرفته است. بنابه مستنداتی که در دست است و در خاطرات رزمندگان ایرانی منعکس شده، رژیم بعثی غیرانسانی‌ترین اعمال را درباره اسیران ایرانی مرتکب شده است و این واقعیتی است که نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از نگاشتن آن چشم پوشید؛ بنابراین پرداختن به مضامین مرتبط با اسارت و آزادگی، از موضوعات قابل ذكری است كه در شعر دفاع مقدس مورد توجه جدی شاعران قرار گرفته است.

براساس اطلاعات دریافتی از كتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری، تا شهریورماه 1395 تعداد 31 مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس احصاء شده است كه دربردارنده اشعاری با مضامین اسارت و آزادگان است. پنجاه درصد اشعاری که در موضوع آزادگان سروده شده در قالب مثنوی، چهل‌وپنج درصد در قالب غزل و پنج درصد قالب نیمایی برآورد می‌شود. در این میان، سه مجموعه یك باغ سپیده، برای پرستوها، و اشك پروانه‌ها انحصاراً به موضوع اسارت و آزادگی می‌پردازد:

یك باغ سپیده دربرگیرنده 110 شعر در قالب‌های سنتی و نوین است كه در 213 صفحه در 1370 ازسوی دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار یافته است. آثار مندرج در این دفتر، اكثراً از شاعران شاخص معاصر ازقبیل حسین اسرافیلی، مهرداد اوستا، تیمور ترنج، محمدحسین جعفریان، علیرضا قزوه، مشفق كاشانی، سید علی موسوی گرمارودی، و... است. حدود بیست قطعه شعر این دفتر درباره سایر موضوعات دفاع مقدس است. این كتاب از جهت شناخت شعر آزادگان، مرجع خوبی می‌تواند باشد.

برای پرستوها دفتری است كه به كوشش شاعر آزاده، بیژن كیانی، در 140 صفحه در 1387 ازسوی انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است. در این دفتر قریب به 77 شعر وجود دارد كه ناظر بر موضوع آزادگان است. اشعار قابل‌توجهی از شاعران مطرح معاصر در این دفتر آمده است.

در نهایت، اشك پروانه‌ها كه دربردارنده 31 قطعه شعر از شاعرانی چون عباس براتی‌پور، امیرعلی قزوینی، سید محمدحسین ابوترابی و همچنین آزادگانی چون محمدرضا شایق (1 قطعه)، ابوالقاسم عیسی‌مراد (1 قطعه)، نوراله عظیم‌زاده آرانی (5 قطعه)، بیژن كیانی (13 قطعه)، و احمد رضایی (13 قطعه) است. این اثر به لحاظ محتوایی، سوگ‌سرودهایی است خالصانه در رثای سید آزادگان، سید علی‌اكبر ابوترابی‌فرد. اشك پروانه‌ها را بیژن كیانی تدوین و انتشارات پیام آزادگان آن را در 1385 در 111 صفحه به چاپ رسانده است.

شاعران پیش‌كسوت و جوان معاصر موضوع اسارت رزمندگان در چنگال دشمن بعثی، آزادگی ایشان از بند و موضوعات مرتبط با آزادگی را به‌خوبی و شایستگی در شعر خود مطرح كرده‌اند و به تعدادی از مطرح‌ترین شعرها در این زمینه اشاره می‌شود:

بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ توران شهریاری بهرامی، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.

درود و ستایش به آزادگان

به آن پاكبازان و دلدادگان

كه از جان و آزادی خویشتن

گذشتند بهر نجات وطن

چو رستم به اسطوره جان داده‌اند

ز خود پایمردی نشان داده‌اند

...

تو هرچند در بند دشمن بدی

گرفتار دیوان ریمن بدی

كنون، هم‌چنان جان به تن آمدی

به دامانِ مام وطن آمدی

گشوده‌ست آغوش، مام وطن

به روی بهین‌زاده خویشتن

كه پور وطن را كشد در برش

ببالد به فرزند نام‌آورش[۱]

شعر «در ناگهانی از گل و لبخند» سروده علی‌رضا قزوه در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از بازگشت اسیران تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند:

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

نقش پرچم‌هایشان خورشید

در خیابان

رودی از رنگین‌کمان آواز می‌خواند

آسمان دف می‌زند

با هفت دست سبز و پنهان

مردگان و زندگانش گرم هم‌خوانی

کاش برگردند یک شب آسمان‌مردان خاکی‌پوش

صبح‌رویانی که در باران آتش چهره

می‌شستند

کاش برگردند

دستمال خونشان را

روی فرق چاک چاک خاک بگذارند

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

زخم‌های بی‌صدا گل می‌دهد

تن‌های بی‌سر گل

دست‌ها گل می‌دهد

پای برادر گل

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

بچه‌های «کاروان کربلا» در صبح بیداری

بچه‌های «تنگه چزابه»، «خط شیر»

بچه‌های گریه‌های نیمه‌شب در رود «بهمنشیر»

بچه‌های بی‌ریای «هور»

بچه‌های غرب غربت در شب «پاوه»

بچه‌های گریه در جشن حنابندان

بچه‌های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»

بچه‌های «همسرم بدرود»

بچه‌های «کاش بودی، کاش می‌دیدی»

بچه‌های «تا قیامت برنمی‌گردیم»

انتهای جاده ایثار

بچه‌های «کربلای چار»

این زمان اما...

دست بر زخم دلم مگذار.

زخم‌ها جانی بگیرد کاش

کاش توفانی بگیرد

کاش...[۲]

زنده‌یاد سید حسن حسینی در شعرِ روایت‌گونه «اعجاز»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و مقاومت آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:

دلا! دیدی آن عاشقان را؟

جهانی رهایی در آوازشان بود

و در بند حتی

قفس شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود:

پیام‌آورانی که در قتلگاه ترنم

سرودن

- علی‌رغم زنجیر-

اعجازشان بود!

به سرسبزی نخل ایثار

به این آیه‌های تناور

دلا گر نه ای سنگ

ایمان بیاور[۳]

شهید محمدجواد تندگویان ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. عبدالحمید رحمانیان در شعری با نام «رها در عرش» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:

در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید

زیر باران خون و خاكستر، سر به میدان نهاد و پا نكشید

سوز فریاد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت

چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمین نقش جاودانه كشید

آخرین روزهای پاییزی، ظهر یك جمعه، جمعه متروك

ناگهان دل به اهتزاز آمد، پیكر مرد را به شانه كشید

هاله‌ای تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسیم

در خیابان شهر چرخی زد، بال در عرش بیكرانه كشید

مثل یك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد

رفت و آهش در آسمان خدا، رد پای كبوترانه كشید

روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند

از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید![۴]

سید ضیاءالدین شفیعی نیز در شعر «ای آشنای غریب» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.

ای آشنای غریب

می‌آیی

به رجعت سرخ ستاره‌ای که هرچند گاه می‌روید

و ما منجمانی کور

که ظهور تو را به رصد نشسته‌ایم

در آسمانی که از ستاره تهی است

می‌آیی!

با نینوایی‌ترین عشق،

تنت

صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست.

ای آشنای غریب!

تو

ترانه دلتنگی آسمانی

که در هیئت کبود گلی

به بارگاه ابدیت سپرده خواهی شد

آنجا

زلال چشمان پیرمردی

در انتظار شکفتن توست.[۵]

  شعر «عقاب» سروده شاعر جوان، محسن رزوان، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:

عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت

نگاه خانه دوباره به روی در برگشت

تمام خانه، برای غمش بغل وا كرد

دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد

تمام خانه زنی بود، خانه‌دار غمش

تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش

و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست

از اینكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست

برای آنكه، بغل كرده بار دردش را

زنی پس از همه انتظار مردش را

سه سال بعد زنی در كنار مردش بود

برای مرد شد و بی‌قرار مردش بود

سه سال و نیم دوباره همین كه بود گذشت

سه سال نیم نبودی چقدر زود گذشت

ستاره‌های زمین را به آسمان می‌دوخت

از اینكه دست ندارد فقط دلش می‌سوخت

جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت

جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت[۶]

    ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، زنده‌یاد ابوترابی‌فرد بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. غلامرضا سلیمانی در شعر «سكوت و شب» از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش زنده‌یاد ابوترابی‌فرد واژه‌های زبان‌داری هستند:

وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود

لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود

وقتی كه آه تك‌تك سلول‌های من

سلول انفرادی بغضی شبانه بود

می‌دیدمت كه پشت قنوت ایستاده‌ای

با فوجی از پرنده كه بر روی شانه بود

آنجا كه هیچ‌كس نفسی هم‌نفس نشد

آغوش گرم تو، حرمی بی‌كرانه بود

شفاف مثل آب، به لبخند می‌شكفت

مردی كه شاخه‌های دلش آشیانه بود

ای مرد‍! با تو فاصله، چشمی به هم زدن

با تو مسیر، زمزمه‌ای عاشقانه بود

پاییز هرگز از غم تو باخبر نشد

فریادهای تو، به زبان ترانه بود

اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما

دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟[۷]

عباس محمدی در شعر «تو بودی و...» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است:

ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید

چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید

به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»

سكوت كردی و جمله، به آمدن نرسید

نخواستی بنویسی به نامه‌ای حتی

كه نامه‌های تو حتی به تا شدن نرسید

چقدر گریه شدم هر غروب، شاید... نه -

به چشم‌های ترم بوی پیرهن نرسید

چقدر آینه پر شد ترا ز آه و شكست

ولی به ثانیه‌های گریستن نرسید

پرنده بودی و خواب قفس تو را آشفت

و بال‌های سپیدت به پر زدن نرسید

غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد

و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید[۸]

اصغر معاذی برای آزادگان شهید شعر «بهار سوخته» را به این شرح سروده است:

در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را

به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را

تو از تبار کدامین پرنده‌ای که چنین

اسیر بال و پرت کرده‌ای قفس‌ها را

شروع، بعد، نفس، بعد، شوق، بعد، ای عشق!

ز خط فاصله بردار پیش و پس‌ها را

همیشه دورترین سیب شاخه، سرخ‌تر است

چرا دوباره بچینیم دسترس‌ها را؟

بخند، قند تو طعم دهان این باغ است

مگر لب تو ببندد دهان گس‌ها را!

نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها

بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را[۹].

    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند. تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. آزاده احمد رضایی با شعر «سنگ صبور»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده ابوالقاسم عیسی‌مراد با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر «سنگ صبور» را از نظر می‌گذرانیم:

آرامش این سینه ویرانه تو بودی

امید و نوید دل دیوانه تو بودی

هرگاه كه درمانده شدیم از غم هجران

آن مأمن آرام و غریبانه تو بودی

در كوی جماران، به خدا خرمن گل كرد

یك بوی خوش از ساحت گلخانه تو بودی

تا ظلمت شب بر دل ما سایه‌فكن شد

روشنگر دل در ره جانانه تو بودی

ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من

با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی[۱۰].

نیز نگاه کنید به

كتاب‌شناسی

  1. كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.
  2. گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.
  3. یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  4. گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.
  5. شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.
  6. این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  7. روایت مجنون (1383). تهران: صریر
  8. امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.
  9. میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  10. كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.

شیرینعلی گلمرادی