نمایش در اسارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
طراحی و اجرای نمایش با توجه به شرایط خاص [[اردوگاه|اردوگاهها]] بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. تهیه متن، جدا کردن متن هر نقش، تمرین، تدارکات و گریم همواره اسرا را با موانع و تنگناهای شدیدی مواجه میکرد. از همه این مراحل دشوارتر، اجرا بود. در روز یا شب اجرای نمایش، باید رفتوآمد نگهبانان، با دقت کنترل میشد. قطع مکرر نمایش و برهمخوردن صحنه و بازسازی دوباره آن پس از عادی شدن وضعیت موجب خستگی کارگردان، بازیگران و تماشاچیان میشد. | طراحی و اجرای نمایش با توجه به شرایط خاص [[اردوگاه|اردوگاهها]] بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. تهیه متن، جدا کردن متن هر نقش، تمرین، تدارکات و گریم همواره اسرا را با موانع و تنگناهای شدیدی مواجه میکرد. از همه این مراحل دشوارتر، اجرا بود. در روز یا شب اجرای نمایش، باید رفتوآمد نگهبانان، با دقت کنترل میشد. قطع مکرر نمایش و برهمخوردن صحنه و بازسازی دوباره آن پس از عادی شدن وضعیت موجب خستگی کارگردان، بازیگران و تماشاچیان میشد. | ||
در مواقعی یک نمایش بهعلت رفتوآمد نگهبانان و اعلان وضعیت «قرمز» بارها متوقف میشد. گاهی نیز بازیگران بهعلت داشتن گریم مختصر و عدم امکان از میان بردن آن، شناسایی و روانه [[زندان انفرادی]] میشدند. تدارکات نیز بهخاطر محدودیت شدید با سختیهایی همراه بود. باوجوداین، مسئولان تدارکات با ذوق و انگیزهای ستودنی ابزار موردنیاز را با همان وسایل بسیار ابتدایی که در اختیار داشتند، به شکل تحسینبرانگیزی فراهم میکردند و گاهی صحنهآرایی خیرهکنندهای را بهوجود میآوردند. | در مواقعی یک نمایش بهعلت رفتوآمد نگهبانان و اعلان وضعیت «قرمز» بارها متوقف میشد. گاهی نیز بازیگران بهعلت داشتن گریم مختصر و عدم امکان از میان بردن آن، شناسایی و روانه [[زندان انفرادی]] میشدند. تدارکات نیز بهخاطر محدودیت شدید با سختیهایی همراه بود. باوجوداین، مسئولان تدارکات با ذوق و انگیزهای ستودنی ابزار موردنیاز را با همان وسایل بسیار ابتدایی که در اختیار داشتند، به شکل تحسینبرانگیزی فراهم میکردند و گاهی صحنهآرایی خیرهکنندهای را بهوجود میآوردند.<blockquote>«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و بر[[نامه]] ادامه پیدا میکرد. نمایش یک [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»<ref>کاشانیزاده پروین (1395). [[من علیرضا متولد اُپاتان(کتاب)|من علیرضا متولد اوپاتان]]، تهران: پیام آزادگان.</ref></blockquote> | ||
«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و بر[[نامه]] ادامه پیدا میکرد. نمایش یک [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»<ref>کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد | |||
== نمونه های نمایش های موفق == | == نمونه های نمایش های موفق == | ||
خط ۲۱: | خط ۱۹: | ||
* [[هنر در اسارت]] | * [[هنر در اسارت]] | ||
* [[تئاتر در اسارت]] | * [[تئاتر در اسارت]] | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
[[رده:نمایش در اسارت]] | [[رده:نمایش در اسارت]] | ||
[[رده:هنر در اسارت]] | [[رده:هنر در اسارت]] | ||
[[رده:تئاتر در اسارت]] | [[رده:تئاتر در اسارت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۸
از تأثیرگذارترین مقولات در بخش هنر، که علاقهمندان زیادی داشت، نمایش بود.
انواع نمایش
نمایشها با مضامین سیاسی، دینی و طنز طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای سیاسی متأثر از فضا و شرایط انقلابی بودند و در برخی از مواقع سال به اجرا درمیآمدند. نمایشهای دینی نیز بهصورت محدود طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای طنز کاربرد بیشتری داشتند و اجرای آن در طول سال و به مناسبت اعیاد مذهبی و ملی صورت میگرفت. بنابه شرایط سخت دوران مقاومت و فشارهای روحی که بعثیها بر اسرا وارد میکردند و با تأكید سید آزادگان در اردوگاههایی که حضور پیدا میکرد، ساخت این نمایشها بیشتر موردتوجه بود و درخواست بیشتری هم دراینخصوص ازسوی مخاطبان وجود داشت. در اینگونه نمایشها، سعی میشد در کنار خنداندن تماشاگران، پیامهای اخلاقی نیز گنجانده شود تا ضمن ایجاد شادی و نشاط در جمع، نوعی پرورش فکری و اخلاقی صورت گیرد.
طراحی و اجرای نمایش
طراحی و اجرای نمایش با توجه به شرایط خاص اردوگاهها بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. تهیه متن، جدا کردن متن هر نقش، تمرین، تدارکات و گریم همواره اسرا را با موانع و تنگناهای شدیدی مواجه میکرد. از همه این مراحل دشوارتر، اجرا بود. در روز یا شب اجرای نمایش، باید رفتوآمد نگهبانان، با دقت کنترل میشد. قطع مکرر نمایش و برهمخوردن صحنه و بازسازی دوباره آن پس از عادی شدن وضعیت موجب خستگی کارگردان، بازیگران و تماشاچیان میشد.
در مواقعی یک نمایش بهعلت رفتوآمد نگهبانان و اعلان وضعیت «قرمز» بارها متوقف میشد. گاهی نیز بازیگران بهعلت داشتن گریم مختصر و عدم امکان از میان بردن آن، شناسایی و روانه زندان انفرادی میشدند. تدارکات نیز بهخاطر محدودیت شدید با سختیهایی همراه بود. باوجوداین، مسئولان تدارکات با ذوق و انگیزهای ستودنی ابزار موردنیاز را با همان وسایل بسیار ابتدایی که در اختیار داشتند، به شکل تحسینبرانگیزی فراهم میکردند و گاهی صحنهآرایی خیرهکنندهای را بهوجود میآوردند.
«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و برنامه ادامه پیدا میکرد. نمایش یک تئاتر 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»[۱]
نمونه های نمایش های موفق
ازجمله نمایشهای خیلی خوب و ماندگار در اردوگاههای موصل، میتوان به نمایش «فاصله» در اردوگاه موصل 4 به کارگردانی محمدباقر عباسی و نمایشهای «رئیسعلی» و «توکل» یا «شاهعباس» در اردوگاه موصل 1 به کارگردانی رضا معماری و احمد رضایی و بیژن کیانی اشاره کرد. نمایش«توکل» طی شش ماه و در سه قسمت سریالی و با گویش شعری و مضمون طنز به اجرا درآمد و پس از گذشت قریب به سه دهه از اجرای آن، هنوز هم در ذهن اسرایی که آن را تماشا کردند، مانده است و در مواجهه با بازیگرانش، آنان را با نقشهای نمایش یادشده خطاب میکنند[۲].
نیز نگاه کنید
کتابشناسی
- ↑ کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد اوپاتان، تهران: پیام آزادگان.
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،