فرزند ابوتراب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
'''تعداد صفحات:''' 100 | '''تعداد صفحات:''' 100 | ||
''' | '''شابک:''' 4-3-97070-964-978 | ||
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
عراقیها به ایشان گفتند: «خواهرش فوت کرده و بهخاطر همین به مرخصی رفته است.» | عراقیها به ایشان گفتند: «خواهرش فوت کرده و بهخاطر همین به مرخصی رفته است.» | ||
حاجآقا به بچههای اردوگاه گفت: «برای شادی و آمرزش روح خواهر احمد قرآن بخوانید.»<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان</ref> | حاجآقا به بچههای اردوگاه گفت: «برای شادی و آمرزش روح خواهر احمد قرآن بخوانید.»<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: [https://www.mfpa.ir انتشارات پیام آزادگان].</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[اسارت و اسیران]] | * [[اسارت و اسیران]] | ||
* [[اسرا]] | |||
* [[اردوگاه]] | |||
* [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد]] | * [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد]] | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
[[رده:کتاب های درباره سید آزادگان]] | [[رده:کتاب های درباره سید آزادگان]] | ||
[[رده:سید علی اکبر ابوترابی فرد]] | [[رده:سید علی اکبر ابوترابی فرد]] | ||
<references /> | |||
[[رده:اسرا]] | |||
[[رده:اردوگاه]] | |||
[[رده:کتاب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۲
کتاب فرزند ابوتراب در 67 بخش شامل خاطره و نمایه به چاپ رسیده است.
فراداده کتاب
فراداده کتاب | |
---|---|
نویسنده | غلامعلی رجایی |
ویراستار | موسسهی ویراستاران، شهربانو سادات افتاده |
ناشر | خیزش نو |
سال نشر | 1395 |
تعداد صفحات | 100 |
شماره شابک | 978-964-97070-3-4 |
نوع ماده | کتاب(خاطره) |
نویسنده: غلامعلی رجایی
ویراستار: موسسهی ویراستاران، شهربانو سادات افتاده
ناشر: خیزش نو
سال نشر: 1395
تعداد صفحات: 100
شابک: 4-3-97070-964-978
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب در 67 بخش شامل خاطره و نمایه به چاپ رسیده است.
برگزیده ای از محتوای کتاب
احمد گفته بود: «آنقدر حاجآقا ابوترابی را شکنجه میدهم، تا از پا در بیاید.» این شکنجهگر مدتی کارش را ادامه داد و هر بار از دفعهی قبل سختتر و وحشیانهتر حاجآقا را شکنجه میداد.
چند روزی گذشت و احمد سراغ حاجآقا نیامد.حاجآقا از نگهبانهای اردوگاه پرسید: «این دوست ما کجاست؟ چرا دو روز است به سراغ ما نمیآید؟»
عراقیها به ایشان گفتند: «خواهرش فوت کرده و بهخاطر همین به مرخصی رفته است.»
حاجآقا به بچههای اردوگاه گفت: «برای شادی و آمرزش روح خواهر احمد قرآن بخوانید.»[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان.