خاطرات ترک خورده(کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== | == معرفی کتاب == | ||
این کتاب خاطرات خودنگاشت جانباز و | این کتاب خاطرات خودنگاشت جانباز و آزاده مازندرانی چنگیز بابایی است.چنگیز بابایی سال 1367 در [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%AF%D9%88%D9%85_%D9%81%D8%A7%D9%88 عملیات فاو] به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد و سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] خود را در [[اردوگاه تکریت 12]] به عنوان مفقودالاثر زندگی کرد.. | ||
== | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
بیستوچهار ساعت بود که بدون [[آب]] و غذا توی طویله بودیم. حتی دستشویی نمیتوانستیم برویم. بوی تعفن همهجا را برداشته بود. هوا خیلی گرم بود. آن فضای بسته با توجه به وجود تعداد زیادی از [[اسرا]] و وجود شن و نمک، طاقتمان را طاق کرده بود. جای نشستن نبود و مجبور بودیم سرپا بایستیم. آماده میشدیم برای پذیرش سختیهای [[اسارت و اسیران|اسارت]].صبح روز بعد سرانجام در طویله باز شد... <ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>. | بیستوچهار ساعت بود که بدون [[آب]] و غذا توی طویله بودیم. حتی دستشویی نمیتوانستیم برویم. بوی تعفن همهجا را برداشته بود. هوا خیلی گرم بود. آن فضای بسته با توجه به وجود تعداد زیادی از [[اسرا]] و وجود شن و نمک، طاقتمان را طاق کرده بود. جای نشستن نبود و مجبور بودیم سرپا بایستیم. آماده میشدیم برای پذیرش سختیهای [[اسارت و اسیران|اسارت]].صبح روز بعد سرانجام در طویله باز شد... <ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۰
خاطرات خودنگاشت جانباز و آزاده مازندرانی چنگیز بابایی.
فراداده کتاب
نویسنده: چنگیز بابایی (هتکهلویی)
ویراستار: فرزانه قلعهقوند
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: سلیمانزاده
نوبت و سال چاپ: اول، 1394
شمارگان: 1000 نسخه
قیمت پشت جلد: 65000 ریال
تعداد صفحات: 128/ مصور
شابک: 7-91-5013-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات خودنگاشت جانباز و آزاده مازندرانی چنگیز بابایی است.چنگیز بابایی سال 1367 در عملیات فاو به اسارت درآمد و سالهای اسارت خود را در اردوگاه تکریت 12 به عنوان مفقودالاثر زندگی کرد..
گزیدهای از محتوای کتاب
بیستوچهار ساعت بود که بدون آب و غذا توی طویله بودیم. حتی دستشویی نمیتوانستیم برویم. بوی تعفن همهجا را برداشته بود. هوا خیلی گرم بود. آن فضای بسته با توجه به وجود تعداد زیادی از اسرا و وجود شن و نمک، طاقتمان را طاق کرده بود. جای نشستن نبود و مجبور بودیم سرپا بایستیم. آماده میشدیم برای پذیرش سختیهای اسارت.صبح روز بعد سرانجام در طویله باز شد... [۱].