بررسی هنرهای نمایشی در اسارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== معرفی کتاب == | == معرفی کتاب == | ||
بررسی هنرهای نمایشی در [[اردوگاه]] های اسرای ایرانی، کاری گسترده و دشوار میباشد. یکی از مهمترین نمایشهای هنری، [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] است که با ژرفنگری و | بررسی هنرهای نمایشی در [[اردوگاه]] های اسرای ایرانی، کاری گسترده و دشوار میباشد. یکی از مهمترین نمایشهای هنری، [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] است که با ژرفنگری و دوراندیشی برنامهریزیهای ویژهای برای آن انجام دادند و آن را در سطحی گسترده، متناسب با زمان و مکان به اجرا در آوردند. [[تئاتر در اسارت]] یک رسانه بود و نقشی فراتر از واژه مصطلح خود ایفا میکرد. گاهی نقشی همچون صدا و سیما را داشت و گاهی همچون سینما، بینندگان را مدتهایی طولانی به خود جذب میکرد. پارهای موارد، رهگشا و در مواردی به درمان افسردگی، کسالت، انزوارطلبی، عصبی بودن و پرخاشگری برخی اسرا میپرداخت... | ||
== گزیدهای از محتوای کتاب == | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
شبی از شبهای سال 68 در [[اردوگاه موصل 2]]، بچههای تئاتر یکی از آسایشگاهها تصمیم گرفتند نمایشی را تهیه و اجرا کنند. در این [[نمایش در اسارت|نمایش]] قرار | شبی از شبهای سال 68 در [[اردوگاه موصل 2]]، بچههای تئاتر یکی از آسایشگاهها تصمیم گرفتند نمایشی را تهیه و اجرا کنند. در این [[نمایش در اسارت|نمایش]] قرار بود یک نفر در نقش ژنرال عراقی بازی کند. بالاخره با زحمتها و خطرات زیاد، نمایش آماده اجرا شد. در شب زمستان به علت دید کم نگهبان خودی، عراقیها متوجه برنامه شده و با مخفی شدن در پشت درب آسایشگاه، آهسته در را باز کرده و به داخل هجوم آوردند و با سر و صدای زیادی گفتند: | ||
تکان نخورید، چه خبره، مسئول [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] کجاست؟ | تکان نخورید، چه خبره، مسئول [[تئاتر در اسارت|تئاتر]] کجاست؟ | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
برادری که نقش ژنرال عراقی را بازی میکرد وقتی اوضاع را چنین دید، با همان لباس و درجهها، سریع زیر یک پتو مخفی شد و خود را به خواب زد. | برادری که نقش ژنرال عراقی را بازی میکرد وقتی اوضاع را چنین دید، با همان لباس و درجهها، سریع زیر یک پتو مخفی شد و خود را به خواب زد. | ||
عراقیها پس از تهدید و توهین به جستجو پرداختند. یکی از سربازان ناگهان پتو را از سر آن بازیگر را کنار زد و برای لحظهای چنان مات و مبهوت شد که بیهیچ حرکتی گویا خشکش زده بود. او واقعاً فکر میکرد در مقابل یک ژنرال عراقی ایستاده است ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام | عراقیها پس از تهدید و توهین به جستجو پرداختند. یکی از سربازان ناگهان پتو را از سر آن بازیگر را کنار زد و برای لحظهای چنان مات و مبهوت شد که بیهیچ حرکتی گویا خشکش زده بود. او واقعاً فکر میکرد در مقابل یک ژنرال عراقی ایستاده است ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library انتشارات پیام آزادگان]،</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۰
کتاب بررسی هنرهای نمایشی به ویژه تئاتر در اسارت است.
فراداده کتاب
نویسنده: عبدالمجید رحمانیان
حروف چین و صفحهآرا: گوهر
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: نصر، شرکت تعاونی چاپ سپیده احرار
نوبت و سال چاپ: اول، 1376
شمارگان: 3000
قیمت پشت جلد: 5000 ریال
تعداد صفحات: 178
شابک: -
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(نمایشنامه)
معرفی کتاب
بررسی هنرهای نمایشی در اردوگاه های اسرای ایرانی، کاری گسترده و دشوار میباشد. یکی از مهمترین نمایشهای هنری، تئاتر است که با ژرفنگری و دوراندیشی برنامهریزیهای ویژهای برای آن انجام دادند و آن را در سطحی گسترده، متناسب با زمان و مکان به اجرا در آوردند. تئاتر در اسارت یک رسانه بود و نقشی فراتر از واژه مصطلح خود ایفا میکرد. گاهی نقشی همچون صدا و سیما را داشت و گاهی همچون سینما، بینندگان را مدتهایی طولانی به خود جذب میکرد. پارهای موارد، رهگشا و در مواردی به درمان افسردگی، کسالت، انزوارطلبی، عصبی بودن و پرخاشگری برخی اسرا میپرداخت...
گزیدهای از محتوای کتاب
شبی از شبهای سال 68 در اردوگاه موصل 2، بچههای تئاتر یکی از آسایشگاهها تصمیم گرفتند نمایشی را تهیه و اجرا کنند. در این نمایش قرار بود یک نفر در نقش ژنرال عراقی بازی کند. بالاخره با زحمتها و خطرات زیاد، نمایش آماده اجرا شد. در شب زمستان به علت دید کم نگهبان خودی، عراقیها متوجه برنامه شده و با مخفی شدن در پشت درب آسایشگاه، آهسته در را باز کرده و به داخل هجوم آوردند و با سر و صدای زیادی گفتند:
تکان نخورید، چه خبره، مسئول تئاتر کجاست؟
برادری که نقش ژنرال عراقی را بازی میکرد وقتی اوضاع را چنین دید، با همان لباس و درجهها، سریع زیر یک پتو مخفی شد و خود را به خواب زد.
عراقیها پس از تهدید و توهین به جستجو پرداختند. یکی از سربازان ناگهان پتو را از سر آن بازیگر را کنار زد و برای لحظهای چنان مات و مبهوت شد که بیهیچ حرکتی گویا خشکش زده بود. او واقعاً فکر میکرد در مقابل یک ژنرال عراقی ایستاده است ... .[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،