هفت خوان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:هفت خوان.jpg|بندانگشتی|کتاب هفت خوان: خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی]]'''خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است.'''  
'''خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است.'''


=== '''فراداده کتاب''' ===
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=هفت خوان}}
'''نویسنده:''' فرزانه قلعه‌قوند
'''نویسنده:''' فرزانه قلعه‌قوند


خط ۲۲: خط ۲۳:
'''قطع کتاب:''' رقعی  
'''قطع کتاب:''' رقعی  


'''نوع کتاب:''' خاطره  
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)


=== '''معرفی کتاب''' ===
== معرفی کتاب ==
هفت‌خوان خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است. مصاحبه و نگارش این کتاب را فرزانه قلعه‌قوند در 7 فصل به عهده داشته است.علی‌اکبر فندرسکی در 4 تیرماه 1367 در عملیات تک عراقی‌ها به‌ جزیره مجنون، که در عراق به عملیات مرحله دوم توکلنا علی‌الله 4 معروف است، درحالی‌که به سختی از ناحیه دست و پا مجروح شده بود، به [[اسارت و اسیران|اسارت]] نیروهای بعثی درآمد. مدت [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده و جانباز گلستانی در [[بیمارستان]] تموز و [[اردوگاه رمادی 13]] و [[اردوگاه تکریت 17]] سپری شد.  
هفت‌خوان خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است. مصاحبه و نگارش این کتاب را فرزانه قلعه‌قوند در 7 فصل به عهده داشته است.علی‌اکبر فندرسکی در 4 تیرماه 1367 در عملیات تک عراقی‌ها به‌ جزیره مجنون، که در عراق به عملیات مرحله دوم توکلنا علی‌الله 4 معروف است، درحالی‌که به سختی از ناحیه دست و پا مجروح شده بود، به [[اسارت و اسیران|اسارت]] نیروهای بعثی درآمد. مدت [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده و جانباز گلستانی در [[بیمارستان]] تموز و [[اردوگاه رمادی 13]] و [[اردوگاه تکریت 17]] سپری شد.  


=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ===
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
سهم هر کداممان از حمام‌کردن فقط چند دقیقه ماندن زیر لوله تانکر [[آب]] بود. زخم‌هایمان حسابی خیس خورد و دوباره دهن باز کرد. چرک و خونابه به‌راه افتاد. برای اصلاح سرورویمان یک تیغ آوردند، یک تیغ برای این‌همه اسیر! بچه‌های سالم‌تر، سروصورتمان را تیغ زدند. یاد سلمانی‌کردن پدرم افتادم؛ وقتی‌که موهایم را با ماشین‌دستیِ کُند از جایش می‌کَند؛ سرم وصله‌پینه می‌شد درست مثل حالا. شده بودیم شبیه فیلم‌های کمدی! از دیدن همدیگر با این سروشکل خنده‌مان گرفت. آیینه‌ای که نداشتیم، ولی هرکس تا چشمش به دیگری می‌افتاد به او می‌خندید. وقتی به سروصورتمان دست می‌‌کشیدیم خونی می‌شد؛ تازه فهمیدیم چه بلایی سرمان آمده است.<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>  
سهم هر کداممان از حمام‌کردن فقط چند دقیقه ماندن زیر لوله تانکر [[آب]] بود. زخم‌هایمان حسابی خیس خورد و دوباره دهن باز کرد. چرک و خونابه به‌راه افتاد. برای اصلاح سرورویمان یک تیغ آوردند، یک تیغ برای این‌همه اسیر! بچه‌های سالم‌تر، سروصورتمان را تیغ زدند. یاد سلمانی‌کردن پدرم افتادم؛ وقتی‌که موهایم را با ماشین‌دستیِ کُند از جایش می‌کَند؛ سرم وصله‌پینه می‌شد درست مثل حالا. شده بودیم شبیه فیلم‌های کمدی! از دیدن همدیگر با این سروشکل خنده‌مان گرفت. آیینه‌ای که نداشتیم، ولی هرکس تا چشمش به دیگری می‌افتاد به او می‌خندید. وقتی به سروصورتمان دست می‌‌کشیدیم خونی می‌شد؛ تازه فهمیدیم چه بلایی سرمان آمده است.<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>


=== کتابشناسی ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسارت و اسیران]]
* [[اسرا]]
* [[اردوگاه]]
* [[اردوگاه رمادی 13]]
* [[اردوگاه تکریت 17]]
* [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:اسرا]]
[[رده:افراد (آزاده‌ها)]]
[[رده:اردوگاه رمادی 13]]
[[رده:اردوگاه تکریت 17]]
[[رده:جنگ تحميلي عراق عليه ايران]]
[[رده:کتاب]]

نسخهٔ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۲

خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است.

فراداده کتاب

هفت خوان

نویسنده: فرزانه قلعه‌قوند

ویراستار: طاهره کیانی

صفحه‌آرا: افسانه گودرزی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: شرکت چاپ و انتشارات وابسته به اوقاف و امور خیریه

نوبت و سال چاپ: اول، 1399

شمارگان: 1000

قیمت پشت جلد: 340000 ریال

تعداد صفحات: 328

شماره شابک: 8- 365-501- -600- 978

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

هفت‌خوان خاطرات جانباز و آزاده علی‌اکبر فندرسکی آزاده ای از دیار گلستان است. مصاحبه و نگارش این کتاب را فرزانه قلعه‌قوند در 7 فصل به عهده داشته است.علی‌اکبر فندرسکی در 4 تیرماه 1367 در عملیات تک عراقی‌ها به‌ جزیره مجنون، که در عراق به عملیات مرحله دوم توکلنا علی‌الله 4 معروف است، درحالی‌که به سختی از ناحیه دست و پا مجروح شده بود، به اسارت نیروهای بعثی درآمد. مدت اسارت این آزاده و جانباز گلستانی در بیمارستان تموز و اردوگاه رمادی 13 و اردوگاه تکریت 17 سپری شد.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

سهم هر کداممان از حمام‌کردن فقط چند دقیقه ماندن زیر لوله تانکر آب بود. زخم‌هایمان حسابی خیس خورد و دوباره دهن باز کرد. چرک و خونابه به‌راه افتاد. برای اصلاح سرورویمان یک تیغ آوردند، یک تیغ برای این‌همه اسیر! بچه‌های سالم‌تر، سروصورتمان را تیغ زدند. یاد سلمانی‌کردن پدرم افتادم؛ وقتی‌که موهایم را با ماشین‌دستیِ کُند از جایش می‌کَند؛ سرم وصله‌پینه می‌شد درست مثل حالا. شده بودیم شبیه فیلم‌های کمدی! از دیدن همدیگر با این سروشکل خنده‌مان گرفت. آیینه‌ای که نداشتیم، ولی هرکس تا چشمش به دیگری می‌افتاد به او می‌خندید. وقتی به سروصورتمان دست می‌‌کشیدیم خونی می‌شد؛ تازه فهمیدیم چه بلایی سرمان آمده است.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،