صارم(کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتاب صارم حاوی خاطرات سردار شهید [[صارم طهماسبی]] است.''' | |||
== فرداده کتاب == | |||
{{Infobox|title=صارم}} | |||
'''نویسنده:''' نورالدین نورالهی | '''نویسنده:''' نورالدین نورالهی | ||
خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
'''قطع کتاب:''' رقعی | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== معرفی کتاب == | |||
کتاب صارم، که به کوشش نورالدین نورالهی به نگارش درآمده است، حاوی خاطرات سردار شهید صارم طهماسبی است. طهماسبی در سال 1333 در روستای سرابباغ شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام دیده به جهان گشود. سال 1349 پس از آشنایی با شهیدان محمد منتظری و علی اندرزگو وارد مبارزات سیاسی علیه رژیم ستمشاهی شده و توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد. سال 1350 به لبنان سفر کرد و به مدت پنج سال، ضمن فراگیری فنون و [[آموزش]] های رزمی، بر ضد رژیم غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغالی جنگید. وی در 13 آبان 1363 هنگام ماموریت شناسایی در منطقه سرخر در مهران به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد. سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] این سرادر شهید در [[اردوگاه موصل 2]] | کتاب صارم، که به کوشش نورالدین نورالهی به نگارش درآمده است، حاوی خاطرات سردار شهید صارم طهماسبی است. طهماسبی در سال 1333 در روستای سرابباغ شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام دیده به جهان گشود. سال 1349 پس از آشنایی با شهیدان محمد منتظری و علی اندرزگو وارد مبارزات سیاسی علیه رژیم ستمشاهی شده و توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد. سال 1350 به لبنان سفر کرد و به مدت پنج سال، ضمن فراگیری فنون و [[آموزش]] های رزمی، بر ضد رژیم غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغالی جنگید. وی در 13 آبان 1363 هنگام ماموریت شناسایی در منطقه سرخر در مهران به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد. سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] این سرادر شهید در [[اردوگاه موصل 2]]، [[اردوگاه رمادی 1 (کمپ 6)|اردوگاه رمادی 1]](کمپ 6) و صلاحالدین 5 سپری شد. صارم طهماسبی در پانزده آبان 1394 با 70 درصد جانبازی دعوت حق را لبیک گفت. | ||
== گزیدهای از محتوای کتاب == | |||
اواسط سال 1352 بود. به همراه تعدادی از مجاهدان لبنانی از جمله ابوسالم، ابوحسین و ابومنتظر، که از افراد و چریکهای ورزیده بودند، مأموریت پیدا کردیم که یک دستگاه قطار حامل تعدادی از نظامیان صهیونیستی و مقدار بسیار زیادی اسلحه و مهمات نظامی را که از تلآویو به سمت بیتالمقدس در حال حرکت بود، منفجر کنیم. پس از عبور از موانع بسیار سخت و کوههای سربهفلککشیده به نقطه مورد نظر رسیدیم، سلاح مورد استفاده همه چریکهای عملکننده در آن زمان کلاشینکف و آرپیجی بود. من در آن عملیات خدمه تیربار بودم. طبق یک طراحی پیچیده پارتیزانی و محاسبات دقیق هندسی، اندازه قطار مذکور را محاسبه و در نقطه ابتدایی و انتهایی آن مقدار 34 پوند مواد منفجره کار گذاشتیم. منتظر ماندیم تا قطار حامل نظامیان و مهمات صهیونیستی از راه برسد ... <ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>. | |||
== | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[اسارت و اسیران]] | |||
* [[خاطرات خود نگاشت]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:کتاب]] |
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰
کتاب صارم حاوی خاطرات سردار شهید صارم طهماسبی است.
فرداده کتاب
نویسنده: نورالدین نورالهی
ویراستار: فرزانه قلعهقوند
حروفچین و صفحهآرا: ندا اسمعیلی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: خانه چاپ کتاب
نوبت و سال چاپ: اول، 1395
شمارگان: 1000
قیمت پشت جلد: 150000 ریال
تعداد صفحات: 320
شابک: 6-5-95436-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
کتاب صارم، که به کوشش نورالدین نورالهی به نگارش درآمده است، حاوی خاطرات سردار شهید صارم طهماسبی است. طهماسبی در سال 1333 در روستای سرابباغ شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام دیده به جهان گشود. سال 1349 پس از آشنایی با شهیدان محمد منتظری و علی اندرزگو وارد مبارزات سیاسی علیه رژیم ستمشاهی شده و توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد. سال 1350 به لبنان سفر کرد و به مدت پنج سال، ضمن فراگیری فنون و آموزش های رزمی، بر ضد رژیم غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغالی جنگید. وی در 13 آبان 1363 هنگام ماموریت شناسایی در منطقه سرخر در مهران به اسارت درآمد. سالهای اسارت این سرادر شهید در اردوگاه موصل 2، اردوگاه رمادی 1(کمپ 6) و صلاحالدین 5 سپری شد. صارم طهماسبی در پانزده آبان 1394 با 70 درصد جانبازی دعوت حق را لبیک گفت.
گزیدهای از محتوای کتاب
اواسط سال 1352 بود. به همراه تعدادی از مجاهدان لبنانی از جمله ابوسالم، ابوحسین و ابومنتظر، که از افراد و چریکهای ورزیده بودند، مأموریت پیدا کردیم که یک دستگاه قطار حامل تعدادی از نظامیان صهیونیستی و مقدار بسیار زیادی اسلحه و مهمات نظامی را که از تلآویو به سمت بیتالمقدس در حال حرکت بود، منفجر کنیم. پس از عبور از موانع بسیار سخت و کوههای سربهفلککشیده به نقطه مورد نظر رسیدیم، سلاح مورد استفاده همه چریکهای عملکننده در آن زمان کلاشینکف و آرپیجی بود. من در آن عملیات خدمه تیربار بودم. طبق یک طراحی پیچیده پارتیزانی و محاسبات دقیق هندسی، اندازه قطار مذکور را محاسبه و در نقطه ابتدایی و انتهایی آن مقدار 34 پوند مواد منفجره کار گذاشتیم. منتظر ماندیم تا قطار حامل نظامیان و مهمات صهیونیستی از راه برسد ... [۱].