ابر فیاض(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:ابر فیاض.jpg|بندانگشتی|کتاب ابر فیاض: گزارشی از زندگی، مبارزات، [[اسارت و اسیران|اسارت]] و مقاومت‏ ها و ایثار‏گری ‏های [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]<nowiki/>است.]]
'''گزارشی از زندگی، مبارزات، [[اسارت و اسیران|اسارت]] و [[مقاومت]] ‏ها و ایثار‏گری‏ های [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]] است.'''
'''گزارشی از زندگی، مبارزات، [[اسارت و اسیران|اسارت]] و [[مقاومت]] ‏ها و ایثار‏گری‏ های [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]] است.'''


=== فراداده کتاب ===
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=ابر فیاض}}
'''نویسنده:''' علی علیدوست‌قزوینی
'''نویسنده:''' علی علیدوست‌قزوینی


خط ۱۱: خط ۱۱:
'''لیتوگرافی،‌چاپ و صحافی:''' پرتو- باقری
'''لیتوگرافی،‌چاپ و صحافی:''' پرتو- باقری


'''نوبت و سال چاپ:''' اول، 1389
'''ناشر:''' انتشارات پیام آزادگان
 
'''نوبت و سال نشر:''' اول، 1389


'''شمارگان:''' 2000
'''شمارگان:''' 2000
خط ۲۳: خط ۲۵:
'''قطع کتاب:''' رقعی  
'''قطع کتاب:''' رقعی  


'''نوع کتاب:''' خاطره  
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)
 
== '''معرفی کتاب''' ==
گزارشی از زندگی، مبارزات، اسارت، مقاومت‏ها و ایثار‏گری ‏های سیدعلی ‏اکبر ابوترابی است. بخش عمده‌ی مطالب خاطرات دوران اسارت وی است که به زبان هم‎ رزمان او بیان شده و گزیده‏ای از شخصیت و منش او را نشان می‏ دهد. در بخش دیگر، زندگی‌[[نامه]] و مراحل رشد و فعالیت و خدمات ابوترابی روایت شده است.


=== '''معرفی کتاب''' ===
== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ==
این کتاب گزارشی از زندگی، مبارزات، اسارت و مقاومت‏ ها و ایثار‏گری‏ های [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]] است.
به هیچ‌کس به دیده‌ی تبعیض و حقارت نگاه نمی‌کرد. فردی را که همه‌ی دین‌داران از خود رانده بودند، پیشانی‌اش را می‌بوسید. دست در دستش انداخته در مقابل چشم همه بچه‌ها با او قدم می‌زد و می‌گفت: «بنا به فرموده‌‌ی امیرالمؤمنین این‌ها یا برادران دینی شما هستند و یا هم‌ نوعان شما، آن‌هایی را که ما از هدایتشان قطع امید کرده بودیم او با اشتیاق با آن‌ها سخن می‌گفت و به مجرد این‌که یکی از آن‌ها اسمی از خدا و دین و ائمه به زبان می‌آورد چهره‌ی سید مانند گل‌ شکفته می‌شد.<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .  


بخش عمده مطالب خاطرات دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] وی است که به زبان همرزمان او بیان شده و گزیده‏ای از شخصیت و منش او را نشان می‏دهد. در بخش دیگر، زندگینامه و مراحل فعالیت و خدمات ابوترابی(← [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]) روایت شده است.
== نیز نگاه کنید به ==


=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ===
* [[اسارت و اسیران]]
به هیچ‌کس به دیده تبعیض و حقارت نگاه نمی‌کرد، فردی را که همه دینداران از خود رانده بودند، پیشانی‌اش را می‌بوسید، دست در دستش انداخته و در مقابل چشم همه بچه‌ها با او قدم می‌زد و می‌گفت: «بنا به فرموده امیرالمؤمنین اینها یا برادران دینی شما هستند و یا همنوعان شما.» آنهایی را که ما از هدایتشان قطع امید کرده بودیم، او با اشتیاق با آنها سخن می‌گفت و به مجرد اینکه یکی از آنها اسمی از خدا و ائمه به زبان می‌آورد چهره سید(← [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]])مانند گل شکفته می‌شد ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .  
* [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]


=== کتابشناسی ===
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:کتاب های درباره سید آزادگان]]
[[رده:سید علی اکبر ابوترابی فرد]]

نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۶

گزارشی از زندگی، مبارزات، اسارت و مقاومت ‏ها و ایثار‏گری‏ های سید علی اکبر ابوترابی فرد است.

فراداده کتاب

ابر فیاض

نویسنده: علی علیدوست‌قزوینی

ویراستار: مریم بیات

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی

لیتوگرافی،‌چاپ و صحافی: پرتو- باقری

ناشر: انتشارات پیام آزادگان

نوبت و سال نشر: اول، 1389

شمارگان: 2000

قیمت پشت جلد: 40000 ریال

تعداد صفحات: 204

شابک: 4-50-5013-600-978

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

گزارشی از زندگی، مبارزات، اسارت، مقاومت‏ها و ایثار‏گری ‏های سیدعلی ‏اکبر ابوترابی است. بخش عمده‌ی مطالب خاطرات دوران اسارت وی است که به زبان هم‎ رزمان او بیان شده و گزیده‏ای از شخصیت و منش او را نشان می‏ دهد. در بخش دیگر، زندگی‌نامه و مراحل رشد و فعالیت و خدمات ابوترابی روایت شده است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

به هیچ‌کس به دیده‌ی تبعیض و حقارت نگاه نمی‌کرد. فردی را که همه‌ی دین‌داران از خود رانده بودند، پیشانی‌اش را می‌بوسید. دست در دستش انداخته در مقابل چشم همه بچه‌ها با او قدم می‌زد و می‌گفت: «بنا به فرموده‌‌ی امیرالمؤمنین این‌ها یا برادران دینی شما هستند و یا هم‌ نوعان شما، آن‌هایی را که ما از هدایتشان قطع امید کرده بودیم او با اشتیاق با آن‌ها سخن می‌گفت و به مجرد این‌که یکی از آن‌ها اسمی از خدا و دین و ائمه به زبان می‌آورد چهره‌ی سید مانند گل‌ شکفته می‌شد.[۱] .  

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،