داستان ناتمام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:داستان ناتمام.jpg|بندانگشتی|کتاب داستان ناتمام: خاطراتی است که با موضوع جنگ تحمیلی (← [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]])و ایثارگری رزمندگان و دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] و دوران پس از آزادی]]
'''کتاب خاطرات با موضوع جنگ تحمیلی و ایثارگری رزمندگان و دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] و دوران پس از آزادی.'''
'''کتاب خاطرات با موضوع جنگ تحمیلی و ایثارگری رزمندگان و دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] و دوران پس از آزادی'''


=== فراداده کتاب ===
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=داستان ناتمام}}
'''نویسنده:''' صفر عبدالملکی
'''نویسنده:''' صفر عبدالملکی


خط ۲۵: خط ۲۵:
'''قطع کتاب: ر'''قعی  
'''قطع کتاب: ر'''قعی  


'''نوع کتاب:''' خاطره   
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)  


=== '''معرفی کتاب''' ===
== معرفی کتاب ==
این کتاب ذکر خاطراتی است که با موضوع جنگ تحمیلی([[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]) و ایثارگری رزمندگان و دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] و دوران پس از آزادی و زیارت حرم تا حرم به نگارش درآمده است.  
این کتاب ذکر خاطراتی است که با موضوع جنگ تحمیلی([[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]) و ایثارگری رزمندگان و دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] و دوران پس از آزادی و زیارت حرم تا حرم به نگارش درآمده است.  


=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ===
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
... راه می‌رفتند و ذکر می‌گفتند. فارغ از هیاهوی دنیاپرستانه و دور از ریا و تجمل. می‌اندیشیدند و راه می‌رفتند، سر به زیر و آرام. مانند کسی که به محاسبه نفس خویش پرداخته است. کاروانیان متواضعانه راه می‌رفتند و هر لحظه شاداب‌تر از پیش خود را در معرض بارش رحمت آسمان قرار می‌دادند. باران معنویت بر صفحه جان آنها می‌نشست و روحشان را پرنشاط می‌کرد. گاهی که به روستا یا شهری می‌رسیدند، مردم به استقبالشان می‌شتافتند و آنها را از صمیم دل می‌ستودند. گویا که به گمشده خویش رسیده‌اند. جلودار کاروان، مردی بود که از عمق تاریخ آمده بود. بر دوش کوله‌بار تجربه‌های نسل را داشت و در سینه رازهای چگونه زیستن را. هم زاهد بود و هم مجاهد. هم عارف بود هم سیاستمدار. هم در جمع بود، هم تنها ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .
راه می‌رفتند و ذکر می‌گفتند. فارغ از هیاهوی دنیاپرستانه و دور از ریا و تجمل. می‌اندیشیدند و راه می‌رفتند، سر به زیر و آرام. مانند کسی که به محاسبه نفس خویش پرداخته است. کاروانیان متواضعانه راه می‌رفتند و هر لحظه شاداب‌تر از پیش خود را در معرض بارش رحمت آسمان قرار می‌دادند. باران معنویت بر صفحه جان آنها می‌نشست و روحشان را پرنشاط می‌کرد. گاهی که به روستا یا شهری می‌رسیدند، مردم به استقبالشان می‌شتافتند و آنها را از صمیم دل می‌ستودند. گویا که به گمشده خویش رسیده‌اند. جلودار کاروان، مردی بود که از عمق تاریخ آمده بود. بر دوش کوله‌بار تجربه‌های نسل را داشت و در سینه رازهای چگونه زیستن را. هم زاهد بود و هم مجاهد. هم عارف بود هم سیاستمدار. هم در جمع بود، هم تنها ...<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> .


=== کتابشناسی ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسارت و اسیران]]
* [[اسرا]]
* [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:اسرا]]
[[رده:جنگ تحميلي عراق عليه ايران]]
[[رده:کتاب]]

نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۵

کتاب خاطرات با موضوع جنگ تحمیلی و ایثارگری رزمندگان و دوران اسارت و دوران پس از آزادی.

فراداده کتاب

داستان ناتمام

نویسنده: صفر عبدالملکی

ناشر: پیمان غدیر و نشر موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان

بازنویسی: سید شهاب‌الدین طباطبایی

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی 

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ، درخشان

نوبت و سال چاپ: اول، 1385

شمارگان: 2000

قیمت پشت جلد: 18000 ریال

تعداد صفحات: 184

شابک: 3-7-944650-964

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

این کتاب ذکر خاطراتی است که با موضوع جنگ تحمیلی(جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) و ایثارگری رزمندگان و دوران اسارت و دوران پس از آزادی و زیارت حرم تا حرم به نگارش درآمده است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

راه می‌رفتند و ذکر می‌گفتند. فارغ از هیاهوی دنیاپرستانه و دور از ریا و تجمل. می‌اندیشیدند و راه می‌رفتند، سر به زیر و آرام. مانند کسی که به محاسبه نفس خویش پرداخته است. کاروانیان متواضعانه راه می‌رفتند و هر لحظه شاداب‌تر از پیش خود را در معرض بارش رحمت آسمان قرار می‌دادند. باران معنویت بر صفحه جان آنها می‌نشست و روحشان را پرنشاط می‌کرد. گاهی که به روستا یا شهری می‌رسیدند، مردم به استقبالشان می‌شتافتند و آنها را از صمیم دل می‌ستودند. گویا که به گمشده خویش رسیده‌اند. جلودار کاروان، مردی بود که از عمق تاریخ آمده بود. بر دوش کوله‌بار تجربه‌های نسل را داشت و در سینه رازهای چگونه زیستن را. هم زاهد بود و هم مجاهد. هم عارف بود هم سیاستمدار. هم در جمع بود، هم تنها ...[۱] .

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،