اسارت در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «مروري بر پيشينة اسارت در دين اسلام. اسارت از ریشه «أَسْر» در لغت به معنای بستن، محکم‌کردن، در بند نمودن و در اصطلاح به معنای هر بازداشتی و گرفتار بوده، اسیر نیز از همین ریشه است (راغب، 1427ق، 76؛ دهخدا، 1377: 2/2584) که اغلب برای مردان دشمن دستگیرشده د...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
مروري بر پيشينة اسارت در دين اسلام.
'''مروري بر پيشينة اسارت در دين اسلام.'''


اسارت از ریشه «أَسْر» در لغت به معنای بستن، محکم‌کردن، در بند نمودن و در اصطلاح به معنای هر بازداشتی و گرفتار بوده، اسیر نیز از همین ریشه است (راغب، 1427ق، 76؛ دهخدا، 1377: 2/2584) که اغلب برای مردان دشمن دستگیرشده در ارتباط با جنگ به‌کار می‌رود. (میرشریفی، 1395: 201) این ریشه، که شش بار در قرآن کریم آمده، با واژگانی چون «اخذ»، «شدّ» و «حبس» در یک حوزة معنایی قرار دارد. مراد از اسارت در این نگاشته، همۀ انواع دستگیری است.  
اسارت از ریشه «أَسْر» در لغت به معنای بستن، محکم‌کردن، در بند نمودن و در اصطلاح به معنای هر بازداشتی و گرفتار بوده، اسیر نیز از همین ریشه است (راغب، 1427ق، 76؛ دهخدا، 1377: 2/2584) که اغلب برای مردان دشمن دستگیرشده در ارتباط با جنگ به‌کار می‌رود. (میرشریفی، 1395: 201) این ریشه، که شش بار در قرآن کریم آمده، با واژگانی چون «اخذ»، «شدّ» و «حبس» در یک حوزة معنایی قرار دارد. مراد از اسارت در این نگاشته، همۀ انواع دستگیری است.  

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۱۵

مروري بر پيشينة اسارت در دين اسلام.

اسارت از ریشه «أَسْر» در لغت به معنای بستن، محکم‌کردن، در بند نمودن و در اصطلاح به معنای هر بازداشتی و گرفتار بوده، اسیر نیز از همین ریشه است (راغب، 1427ق، 76؛ دهخدا، 1377: 2/2584) که اغلب برای مردان دشمن دستگیرشده در ارتباط با جنگ به‌کار می‌رود. (میرشریفی، 1395: 201) این ریشه، که شش بار در قرآن کریم آمده، با واژگانی چون «اخذ»، «شدّ» و «حبس» در یک حوزة معنایی قرار دارد. مراد از اسارت در این نگاشته، همۀ انواع دستگیری است.

    اسلام دین توحید، مبتنی‌بر فطرت و متضمن سعادت انسان است (روم/30) و برپایی این دین از مهم‌ترین حقوق و تکالیف انسانی است. (شوری/13) دفاع از حقوق انسانی، مشروع، حق و موجب حیات ایمان و مؤمن و بلکه امری فطری است؛ بنابراين پیامبران(ع) و در صدر ایشان ابراهیم(ع) در راه نشر و اقامة توحید مبارزه کردند. (طباطبایی، بی‌تا: 2/68-66)

    با آنکه دعوت انبیا(ع) مطابق فطرت انسانی است و ایشان در مقام اول با سخن نرم (طه/20) و برهان‌های لازم حجت را تمام کرده‌اند، لیکن حکمت، موعظه و جدال احسن (نحل/125) همیشه مشکل‌گشا نیست؛ بنابراین ایشان، که مظهر لطف و رحمت بوده‌اند، برای رفع موانع استقرار حیات طیبة توحیدی دست به مبارزه زده و حکم قتال داده‌اند. البته شرکت در این عبادت بزرگ، یعنی جهاد، برخلاف منازعات بشری، آداب و شرایطی دارد که در صدر آن، رعایت تقوا و ارزش‌های انسانی است. (طباطبایی، همان، 2/65؛ احمدی، 1422ق: 24)

    به گواهی تاریخ، طی منازعات دنیاخواهانة بشری، افراد و گروه‌های بسیاری به اسارت درآمده‌اند که عموماً فاقد هرگونه حق و ارزش انسانی دیده شده، مورد بدترین رفتارها چون تعذیب، قتل و حرق قرار گرفته‌اند. (احمدی، همان: 118)

    در مقابل، طی نبردهایی که مطابق دعوت توحیدی انبیا(ع) و در جهت دفاع از حق و عدالت برگزار شده، رعایت حقوق و ارزش‌های انسانی در سرلوحة اقدامات بوده است؛ چرا که مطابق بینش جهادگران راه خدا، مأموريت اول آنان نجات انسان و رعایت حقوق اوست.

    کتاب آسمانی اسلام براي حاکمیت توحید و پس از اتمام حجت بر کافران فرمان به جهاد داده (بقره/190 و توبه/29 و 36) در برابر متجاوزان مسلمان نیز دستور قتال صادر كرده است (حجرات/9) تا کافران به شهادتین اقرار كنند و باغیان به حکم خدا برگردند. در این مبارزة مقدس، برخی افراد اسیر می‌شوند که اسیرکردن آنان، مشروط به غلبة اهل توحید و اطمینان از دفع فتنه متجاوزان است. (محمد/4)

    نخستین‌بار در اسلام، در جریان سریه عبدالله‌بن جحش اسدی دو نفر از مشرکان و در جریان جنگ‌های پیامبر (ص) در بدر بیشترین تعداد، هفتاد نفر از مشرکان، اسیر شدند. (ابن‌سعد، بی‌تا: 10 و 18 و میرشریفی، 1395: 124-128)

    اسلام، که به جنگ دفاعی می‌نگرد، به اسیر هم نگاهی انسانی دارد؛ بنابراين حکم اسلام دربارة اسرا منطقی و در جهت تأمين اهداف والای انسانی، همراه با رحمت و رأفت و عموماً در جهت آزادی آنان بوده، كه به یکی از گونه‌های زیر است:

الف) آنان که با اکراه آمده‌اند یا خطرساز نیستند، مانند عباس در جریان بدر یا مشرکان در جریان فتح مکه، یک‌طرفه و با منت‌گذاری آزاد می‌شوند.

ب) برخی دیگر مانند عموم اسرای بدر با دریافت فدیه و غرامت رها می‌گردند.

ج) بعضی هم با اسیران مسلمان مبادله می‌شوند. (احمدی، همان: 61-83 و میرشریفی، همان: 123-144 و 217-228)


    گرچه هدف جهاد در اسلام نه انتقام‌جویی و دنیاخواهی، بلکه اشاعة توحید، رفع موانع هدایت و دفع فتنه بوده، بنابراين با نهایت مهربانی و گذشت همراه است؛ اما این رفتار در صورتی عملی است که اولاً غلبه حاصل شده باشد و ثانیاً رهاساختن اسیر، اسباب فتنه و خطر را فراهم نیاورد. (احمدی، همان: 66؛ حسینی عاملی، 1426ق: 6/22 و میرشریفی، همان: 125) درهرصورت وقتی کسی اسیر شد، دستور اسلام درباره‌اش سفارش به خیر و خوش‌رفتاری است. (راوندی، 1405ق: 1/347؛ فیض کاشانی، 1415ق: 5/21؛ مجلسی، 1404ق: 7/235) حتی اگر اسیر واجب‌القتل باشد، تا زنده است نیازهای مادی‌اش چون آب، غذا و مسکن تأمين می‌شود؛ همان‌گونه که ازنظر روحی و عاطفی وابستگانی چون برادران یا مادر و فرزند، از هم جدا نمی‌گردند و آزرده نمی‌شوند. (ترمذی، 1403ق: 3/64 ؛ حلی، 1414ق: 9/172)

    با آنکه اسلام منادی رفتار انسانی با اسیر و زندانی است و اوج این رفتار در کارنامة پیامبر(ص) و امام علی(ع) دیده می‌شود (فخر رازی، 1420ق: 31/169؛ سابق، 1397ق: 2/69؛ حسینی عاملی، همان: 6/68)، لیکن عموم زمامداران پس از ایشان، در بسیاری موارد انواع بدرفتاری، شکنجه و قتل را در مورد اسرا و زندانیان ازجمله خاندان پیامبر(ص) مرتکب شدند. از آن جمله است رفتار معاویه و عوامل او نسبت به حجربن عدی و یارانش که از سبّ علی(ع) خودداری می‌کردند. (امین، بی‌تا: 1/57 و میرشریفی، همان: 150-181)

    عوامل اموی پس از آن رفتار غیرانسانی با امام حسین (ع) و یارانش، خاندان حضرت (ع) را، که جز امام سجاد (ع) همه زن و بچه بودند، به اسارت گرفتند و به گونه‌های مختلف آزردند؛ عبور از کنار اجساد شهدا، قطع و بر نیزه کردن سرِ امام حسین (ع) و برخی دیگر و در پیشاپیش کاروان حرکت دادن، ضرب، ارعاب و انواع آزارهای جسمی و روحی در کنار محروم ساختن از لباس و امکانات، مناسب بخشی از سوء رفتارشان با اسرا است. در این جریان امام سجاد(ع) در حال مریضی، تمام صحنه‌ها از کربلا تا شام را تجربه و مشاهده کرد و تا مرز شهادت پیش رفت. (اصفهانی، 1965م: 80؛ مفید، 1414ق: 2/110-119؛ حسنی، 1406ق: 1/75 و 122)

    در جریان کربلا امام باقر(ع) خردسال و نظاره‌گر رخدادها بود. (کلینی، 1363: 4/223؛ یعقوبی، بی‌تا: 2/320)

    با آنکه منصور عباسی قبل از سقوط امویان با امام صادق(ع) ارتباط تنگاتنگ داشت، پس از رسیدن به قدرت، حضرت(ع) را خطری برای خود دیده، مکرر به امام سوء قصد داشت و ایشان را به دربارش جلب و با او تندی می‌کرد. (مفید، همان: 2/182؛ حسنی، 1406ق، ج2: 261)

    منصور و عواملش زندان‌ها را از علویان پُر کرده آنان را سخت می‌آزردند و هنگامي‌كه می‌مردند، اجسادشان را میان زندگان رها می‌کردند تا بوی بدشان زندانیان را بیازارد. در پایان هم به فرمان منصور، زندان‌های به‌شدت ظلمانی بر سرشان خراب شده، همه زیر آوار جان می‌دادند. (حسنی، همان: ج2، 268)

    امام کاظم (ع)، به‌دنبال سعایت برادرزاده‌اش نزد عوامل هارون و به جرم جمع اموال و فعالیت، به امر هارون عباسی از مدینه به بصره منتقل و سالی را در آنجا حبس بود. وقتی والی بصره از اجرای فرمان هارون مبنی‌بر قتل امام(ع) خودداری كرد، حضرت به بغداد جلب و زندانی و در نهایت و پس از انواع آزارها با سم به شهادت رسید. (کلینی، 1363ق: 1/476؛ مفید، همان: 2/237-241)

    امامان رضا، جواد، هادی و عسکری (ع) هم گونه‌هایی از اسارت چون کوچاندن از مدینه و اقامت اجباری در مرو، بغداد و سامرا را تجربه کردند و با غربت به شهادت رسیدند. (کلینی، همان: 1/486، 1/492، 1/497، 1/503)


كتاب‌شناسي

قرآن کریم.

ابن‌سعد، محمد (بی‌تا). الطبقات الکبری، بيروت: دار صادر.

احمدی میانجی، علی، (1422ق). الأسیر فی الاسلام. الطبعه الثانیه، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.

اصفهانی، ابوالفرج، (1965م). مقاتل الطالبیین. الطبعه الثانیه، النجف الأشرف: منشورات المكتبه الحيدريه و مطبعتها.

امین، محسن (بی‌تا). اعیان الشیعه. بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.

ترمذی، محمدبن عیسی (1403ق). سنن الترمذي. الطبعه الثانیه، بيروت: دارالفكر للطباعه والنشر والتوزيع.

حسنی، هاشم معروف (1406ق.). سیره الائمه الإثنی عشر، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.

حسینی عاملی، جعفر مرتضی (1426ق). الصحیح من سیره النبی الاعظم.(ص). قم: دارالحدیث للطباعه و النشر.

حلی، حسن‌بن یوسف (1414ق). تذکره الفقهاء. قم: مؤسسة آل‌البيت(ع) لإحياء التراث.

دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغتنامه دهخدا. تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.

راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد (1427ق). مفردات ألفاظ القرآن، الطبعه اللثانیه، قم: طلیعة النور.

راوندی، قطب‌الدین (1405ق). فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام. چاپ دوم، قم: کتابخانه آیه‌الله مرعشی نجفی.

طباطبایی، محمدحسین (بی‌تا). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: مؤسسه النشر الاسلامی.

فخر رازی، محمد‌بن عمر (1420ق). مفاتیح الغیب. چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

کلینی، محمدبن یعقوب (1363). الکافی. الطبعه الثالثه، تهران: دارالکتب الإسلامیه.

مجلسی، محمدباقر (1404ق). مرآه العقول: الطبعة الثانیه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

مفید، محمد‌بن محمد (1414ق). الارشاد. الطبعه الثانیه. بيروت: دارالمفيد للطباعة والنشر والتوزيع.

میرشریفی، سیدعلی، (1395ش). سرنوشت اسیر در اسلام. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها.

یعقوبی، احمد‌بن أبى‌یعقوب (بى‌تا). تاریخ یعقوبى. بیروت: دار صادر.

علیرضا حیدری‌نسب