امکانات: تفاوت میان نسخهها
A-hamidian (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''تسهیلاتی كه در دوران اسارت در اختیار اسیران ایرانی قرار گرفت.''' | ||
=== مقدمه === | === مقدمه === | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=== از خط مقدّم تا اسکان در اردوگاه === | === از خط مقدّم تا اسکان در اردوگاه === | ||
از مسائل مهم جنگ، اسیر گرفتن نظامیان و زنده نگهداشتن آنان است. عراقیها در موارد متعددی، رزمندگان ایرانی را پس از اسارت به شهادت میرساندند. رفتار خشن و غیرانسانی با اسرا، از لحظۀ اسارت در خط مقدّم آغاز میشد و در طی مسیر انتقال به عقبه و مراکز تخلیة اطلاعات مانند [[استخبارات]] تا انتقال به اردوگاهها ادامه داشت. درحالیکه بسیاری از اسرا هنگام اسارت مجروح نیز بودند، اما به | از مسائل مهم جنگ، اسیر گرفتن نظامیان و زنده نگهداشتن آنان است. عراقیها در موارد متعددی، رزمندگان ایرانی را پس از اسارت به شهادت میرساندند. رفتار خشن و غیرانسانی با اسرا، از لحظۀ اسارت در خط مقدّم آغاز میشد و در طی مسیر انتقال به عقبه و مراکز تخلیة اطلاعات مانند [[استخبارات]] تا انتقال به اردوگاهها ادامه داشت. درحالیکه بسیاری از اسرا هنگام اسارت مجروح نیز بودند، اما به وضعیت آنها رسیدگی نمیشد. از مسائل مهم دیگر اسارت، سعی عامدانة عراقیها در عدم ثبتنام اسرا در صلیب سرخ بود. بههمینمنظور بسیاری از اسرا در مراکز مخفی نگهداری میشدند: «در بیمارستان دو اتاق برای بستری کردن وجود داشت: یک اتاق برای اسرای مفقود و یک اتاق برای اسرایی که در اختیار صلیب سرخ جهانی بودند.» <ref>رسولی، بهمن (1389). از رؤیا تا واقعیت. اراک: فخرالاسلام.</ref>. عراقیها در برخورد با نیروهای سپاهی و بسیجی نسبت به دیگر نیروها خشونت بیشتری نشان میدادند. آنها از همان لحظۀ اسارت جنگ روانی با اسرا را برای نابود کردن روحیۀ اسرا بهکار میبردند و سعی میکردند با نقض حقوق قانونی اسرا، از دادن امکانات به آنان پرهیز کنند. ازاینرو امکانات اولیّۀ زیستی مانند تغذیه و بهداشت در سطح بسیار پایینی قرار داشت. عراقیها اسیران شیمیایی را بیشتر بهصورت مفقود نگه میداشتند و در درمان مناسب آنها کوتاهی میکردند. بیماران شیمیایی در مقایسه با دیگر بیماران، از محرومیتهای بیشتری رنج میبردند؛ عراقیها از افشای این مسئله در نزد [[صلیب سرخ]] جهانی، كه گویای کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی بود، ترس داشتند. | ||
=== وضعیت اردوگاهها === | === وضعیت اردوگاهها === | ||
عراقیها در اردوگاهها، بیش از هر چیز به امنیّت و مسئلة فرار اسرا توجه داشتند تا آسایش و سلامت آنان: «دورتادور [[اردوگاه]] را | عراقیها در اردوگاهها، بیش از هر چیز به امنیّت و مسئلة فرار اسرا توجه داشتند تا آسایش و سلامت آنان: «دورتادور [[اردوگاه]] را سیمخاردارهای حلقوی، جهنده و... با كمتر از شصت متر عرض کشیده بودند. شبها اردوگاه با نورافکن بسیار قوی روشن میشد و در اطراف آن، برجهای نگهبانی بود. هر قاطع حدود شش تا هشت توالت در محوطه داشت. حمام، آشپزخانه و درمانگاه كوچك و بهداری، با چند تخت نیز در اردوگاه وجود داشت. در هر اردوگاه فروشگاهی به نام حانوت بود. ادارة امور آشپزخانه و قاطع برعهده اسرا بود. هر اسیر ایرانی ماهی 1500 فلس یا یکونیم دینار حقوق میگرفت. | ||
از مسائل مهم در [[اردوگاه]] تفکیک اسرا براساس درجه یا دیگر مسائل امنیتی بود. افسران از شرایط و حقوق بهتری برخوردار بودند. اتاق با تختخواب قابفلزی داشتند و 6 دینار حقوقشان بود. اسرای سپاهی و بسیجی یا فعّالان فرهنگی و عقیدتی در اردوگاههای مخصوص و شرایط بدتر | از مسائل مهم در [[اردوگاه]] تفکیک اسرا براساس درجه یا دیگر مسائل امنیتی بود. افسران از شرایط و حقوق بهتری برخوردار بودند. اتاق با تختخواب قابفلزی داشتند و 6 دینار حقوقشان بود. اسرای سپاهی و بسیجی یا فعّالان فرهنگی و عقیدتی در اردوگاههای مخصوص و شرایط بدتر نگهداری میشدند. عراقیها در تعیین افسران یا سربازان و زندانبانان [[اردوگاه]] نیز تلاش میکردند تا از عناصر وفادار به حزب بعث استفاده کنند. همچنانکه در انتخاب مسئولان ایرانی آسایشگاهها، بر انتخاب افراد سازشكار تأكید داشتند. | ||
از | از دیگر مسائل مهم در اردوگاهها نامناسب بودن خود [[اردوگاه]] و بدی آبوهوای مکان اردوگاهها بود. اردوگاههای موصل، اندکی نسبت به دیگر اردوگاهها وضع مناسبتری داشتند. نداشتن نور و تهویة مناسب و عدم رعایت دمای مناسب در اردوگاهها در کنار تغذیة ناسالم از عوامل مهم بیماریها و ضعف جسمی اسرا بوده است. گرمای بیش از حد و سرمای جانسوز در ساختمانهای نامناسب بتونی بدون فرش و موکت و کولر از آن جملهاند. در اردوگاههای عراق، برای هر اسیر ایرانی یک کیسه انفرادی، پتو، یک دست لباس مخصوص اسرا با آرم p.w ، یک دست لباس زیر و یک جفت کفش کتانی، جوراب، تیغ، ریشتراش، تاید و صابون میدادند. در زمستان نیز پالتو (فقط به اسرای موصل) یا پولیور (به مفقودین ندادند) میدادند. برای آسایشگاه نیز سطل آب، تشت، جارو، تی، حبانه، دیگ، حلب. البته این وسایل در همة آسایشگاهها یکسان توزیع نمیشد. | ||
=== اسرای آشکار (ثبتنامشده) و اسرای مفقود (ثبتنامنشده) === | === اسرای آشکار (ثبتنامشده) و اسرای مفقود (ثبتنامنشده) === | ||
از مسائل مهم در اردوگاهها مسئلۀ ثبت اسرا ازسوی [[صلیب سرخ]] بود که باعث میشد شرایط بهتری برای اسرا پیش بیاید. عراقیها موظف بودند در برابر اسرای ثبتشده به | از مسائل مهم در اردوگاهها مسئلۀ ثبت اسرا ازسوی [[صلیب سرخ]] بود که باعث میشد شرایط بهتری برای اسرا پیش بیاید. عراقیها موظف بودند در برابر اسرای ثبتشده به صلیب سرخ جواب بدهند. باوجوداین عراقیها از ثبت همة اسرا امتناع میکردند. [[صلیب سرخ]] هر 50 یا 60 روز به اردوگاهها سر میزد: «بهعلت شدت جنگ ایران و عراق صلیب سرخ جهانی پس از 45 روز وارد عمل شد. صلیب سرخ از اسرای اردوگاه موصل بازدید کرد و به آنها شماره یا کد اسارت داد. و شماره اردوگاه رمادی پس از موصل داده شد.»<ref name=":0">افشینپور، عبدالامیر (1389). شنهای سرخ تکریت. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> . صلیبیها با ایجاد امکان نامهرسانی گامی مهم در برطرف کردن نگرانی اسرا و خانوادهها برعهده داشتند. صلیبیها با تهیه برخی نیازهای فرهنگی مانند قرآن و کتابهای دیگر و نیز دادن گزارش، باعث بهبود نسبی وضعیت اسرا شدند؛ بهویژه اینکه با آمدن آنها، وضعیت اردوگاه چند روزی بهتر و سختگیری عراقیها کمتر میشد. | ||
با اینکه تعدادی از اسرا از سالهای نخست جنگ، حالت مخفی و ثبتنشده داشتند و از هیچ حق قانونی برخوردار نبودند، اما عدم ثبتنام اسرا در دو سال آخر جنگ وضعیت بدتری به خود گرفت. در این دو سال، بعثیها با نیّات نامعینی از ثبتنام بسیاری از اسرا خودداری کردند. در این مسئله، | با اینکه تعدادی از اسرا از سالهای نخست جنگ، حالت مخفی و ثبتنشده داشتند و از هیچ حق قانونی برخوردار نبودند، اما عدم ثبتنام اسرا در دو سال آخر جنگ وضعیت بدتری به خود گرفت. در این دو سال، بعثیها با نیّات نامعینی از ثبتنام بسیاری از اسرا خودداری کردند. در این مسئله، تأسیس اردوگاههای تکریت و عدم ثبتنام اسرا یکی از تلخترین موضوعات اسارت است. علاوهبر معدودی اسیر مهم و مخفی سالهای قبل، در این دو سال بسیاری از اسرا حتی سربازان معمولی نیز از حق ثبتنام محروم بودند. تاریخ تأسیس برخی اردوگاهها پس از عملیاتهای خاص، گویای این جریان در اسارت است. برای نمونه، بعثیها برای اسکان اسرای عملیات کربلای ۴ در ۱۳۶۵، اردوگاه ۱۱ تکریت را تأسیس کردند و از نشان دادن آنها به نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ خودداری کردند. اسرای عملیات کربلای ۵ و کربلای ۶ نیز به این اردوگاه منتقل شدند. | ||
عراقیها از میان حدود 42 هزار اسیر ایرانی تنها 20 هزار تن از آنان را در روزهای نخستین یا اسکان در اردوگاه ثبت کرده بودند. اسامی حدود 22 هزار اسیر مخفی و مفقود، تنها در روزهای پایان اسارت و روزهای مبادله بهوسیله | عراقیها از میان حدود 42 هزار اسیر ایرانی تنها 20 هزار تن از آنان را در روزهای نخستین یا اسکان در اردوگاه ثبت کرده بودند. اسامی حدود 22 هزار اسیر مخفی و مفقود، تنها در روزهای پایان اسارت و روزهای مبادله بهوسیله صلیب سرخ ثبت شد. اسرای مخفی از ابتداییترین حقوق انسانی و امكانات محروم بودند و وضع تغذیه و بهداشت و درمان و اسکان آنان، به مراتب بسیار بدتر از اسرای آشکار بود. اگرچه همة اردوگاههای مخفی نیز یکسان نبودند. تازهتأسیس بودن اردوگاهها و تعداد زیاد اسرا باعث تنگی جا یا توزیع نكردن ملزومات عادی بین اسرا میشد. | ||
=== تغذیه === | === تغذیه === | ||
از مشکلات عمدۀ اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق مسئلۀ نداشتن تغذیه کافی و سالم بود: «در اردوگاه 14 تکریت، سه نفر از همرزمان و همسنگرانمان (صفرعلی اهل بروجن، محمودی اهل مازندران، درجهداری از توابع بوشهر) بهعلت گرسنگی و تشنگی و نبودِ فضای سالم با وضعی اَسفبار به شهادت رسیدند.»<ref>سنچولی پردل، محسن (1390). 133 نفر. خاطرات شریف صابری، چ دوم، تهران: سوره مهر.</ref> «آب اردوگاه آلوده بود و خیلی از اسرا دچار بیماریهای مختلف شده بودند. سهمیة غذا کم بود و عدهای زخم معده گرفته بودند. از میوه هم که با | از مشکلات عمدۀ اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق مسئلۀ نداشتن تغذیه کافی و سالم بود: «در اردوگاه 14 تکریت، سه نفر از همرزمان و همسنگرانمان (صفرعلی اهل بروجن، محمودی اهل مازندران، درجهداری از توابع بوشهر) بهعلت گرسنگی و تشنگی و نبودِ فضای سالم با وضعی اَسفبار به شهادت رسیدند.»<ref>سنچولی پردل، محسن (1390). 133 نفر. خاطرات شریف صابری، چ دوم، تهران: سوره مهر.</ref> «آب اردوگاه آلوده بود و خیلی از اسرا دچار بیماریهای مختلف شده بودند. سهمیة غذا کم بود و عدهای زخم معده گرفته بودند. از میوه هم که با تأمین ویتامین بدن، باعث جلوگیری و درمان بیماریها میشد، محروم بودیم<ref>زینالعابدین، مسعود (1392). تجمّع ممنوع، خاطرات محمدعلی ملتجایی فرید. تهران: سورۀ مهر.</ref>. این مشکل به هنگام بروز مشکل یا تنبیه اسرا وضع حادتری به خود میگرفت: «در سلول انفرادی اسرا تنها میتوانستند روزانه یک لیوان آب و یک عدد نان ارتش عراق (سمون) مصرف کنند.» <ref>عبداللهی، سرفراز (1384). قنوت در قفس. قم: نسیم حیات.</ref>. علاوهبر کمیت نامناسب و عدم تنوع تغذیه، کیفیت بد غذا یا نوع تهیه آن از مسائل مهم در بدی تغذیه بود. (← [[تغذیه]]) | ||
=== امکانات بهداشتی === | === امکانات بهداشتی === | ||
رژیم بعث عراق به علل گوناگون در درمان اسرای مجروح یا بیمار و تأمین دارو کوتاهی میکرد. شکست در خطوط مقدم و نیز روحیة خود کادر درمان و پایین بودن دانش پزشکی از علل این امر بود. وضعیت نامناسب انتقال مجروحان از خط مقدم، گاهی سبب شهادت برخی از اسرا میشد: «یکی از بچههای کاشان از ناحیۀ سر، ترکش خورده بود. حالش به هم خورد. هرچه دکترهای ایرانی به دکتر عراقی التماس کردند که او را به بیمارستان ببرند، با جواب منفی او روبهرو شدند، تا اینکه شهد شیرین شهادت، درد او را از بین برد.»<ref>خدایگانی، حسینعلی (1371). فصل بلند غربت. تهران: حوزه هنری.</ref> «بهدلیل عداوت بیش از حد عراقیها، اسرا بهطور جدّی مورد مداوا و درمان واقع نمیشدند. دکتر فائق بسیار بد و خشن بود. همینکه اسرا برای ویزیت نزد او میرفتند، با خشونت میگفت: در جبهه سربازهای ما را میکُشید و حالا برای درمان میآیید.» <ref name=":0" /> «پرستار هرچند که اسلحه نداشت تا قلب بچهها را نشانه بگیرد، با همان قیچی کوچک و قیافة عبوس و غضبناک خود انگار همان کار را انجام میداد. او با کندن وحشیانۀ باندهای چسبیده بر روی زخمهای خشکشده، نالۀ بچّهها را درمیآورد.»<ref>ربیعی، جعفر (1391). رملهای تشنه. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> نیاز جبهه و سربازان عراقی به دارو و درمان از عوامل این خسّت و بخل بود: «فرمانده اردوگاه گفت کشور ما در حال جنگ است و اعتراف میکنم ما کمبود دارو و دکتر داریم.» <ref>فتّاحی تختگاهی، حیدر (1386). آیینۀ اسارت. تهران: شاهد.</ref>ازجملة این داروها، داروهای ضدعفونی بوده است که فقدان آن فاجعه به بار میآورد. ناکافی بودن كاركنان نیز از دیگر دلایل این امر بوده است.: «بالأخره عراقیها چند پرستار فیلیپینی و هندی آوردند تا به ما واکسن تیفوئید تزریق کنند.»<ref>زردبانی، علی (1388). گداخته. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> .فقدان پزشکان و متخصصان در زمینههای گوناگون در اردوگاهها آشکار بوده است. عراقیها در بیشتر موارد بهجای درمان و جراحی بیماران و مجروحان به قطع عضو آنان میپرداختند. از دیگر مسائل مهم در اردوگاهها استفاده عراقیها از داروها و تجهیزات برای کنترل اسرا یا مخالفت برای برگزاری مراسم دینی و آیینی بود. (← [[بهداشت و درمان]]) | |||
=== امکانات افراد جاسوس و قاچاقچیان === | === امکانات افراد جاسوس و قاچاقچیان === | ||
از موضوعات مهم در توزیع امکانات میان اسرا و رفتار عراقیها، موضوع جاسوسی یا ایجاد نفاق در میان اسیران است. بعثیها از میان اسرا، افرادی که | از موضوعات مهم در توزیع امکانات میان اسرا و رفتار عراقیها، موضوع جاسوسی یا ایجاد نفاق در میان اسیران است. بعثیها از میان اسرا، افرادی که بهعللی غیر از نبرد اسیر شده بودند و ایمان و استقامت کمتری داشتند، برای ایجاد نفاق و پرورش جاسوس استفاده میکردند. یکی از راههای معمول در تطمیع و ترغیب این افراد توزیع امکانات بیشتر بین آنان در مقایسه با دیگر اسیران بود. این افراد در برابر امکانات رفاهی و آسایش بیشتر، مایة آزار و اذیت دیگر اسرا میشدند که طبیعتاً مسئلة تنبیه و انتقام ازسوی اسرا را نیز در پی داشت. علاوهبر جاسوسان که برای امکانات دست به کارهای زشت میزدند، گروهکهای مختلف بهویژه منافقین از امکان پناهندگی یا جذب برای اسرا سخن میگفتند و افراد جذبشده برای مدتی از امکانات بهتری برخوردار میشدند. (← [[جاسوسی]] ) | ||
=== ایجاد امکانات بهوسیلۀ اسرا === | === ایجاد امکانات بهوسیلۀ اسرا === | ||
در نبود امکانات و شرایط مناسب، اسرا با خلاقیت و همدلی و | در نبود امکانات و شرایط مناسب، اسرا با خلاقیت و همدلی و برگزاری برنامههای فرهنگی نیازهای خویش را تأمین میکردند. این همدلی در مراقبت از اسرای مجروح و بیمار یا تأمین نیازهای غذایی و بهداشتی با کمترین مواد و امکانات صورت میگرفت: «نان مصرفی از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بود. با تقاضا و پیگیری بچّهها، عراقیها موافقت کردند که غذا داخل اردوگاه پخته شود. بعد از مدتی، یک تنور کوچکِ خانگی برای ما آوردند... هر نفر یک عدد نان تافتون کوچک در روز سهمیه داشت.» <ref>جعفری، مجتبی (1393). جهنّم تکریت. چ نهم. تهران: سورۀ مهر.</ref> «مقداری شیرخشک هم در شمار اقلام حقوقی واقع شد که با کمک اِلِمنت از آن ماست درست میکردیم.» <ref>حیدرینسب، علیرضا (1383). اتاق پیامبران. همدان: آل احمد.</ref> «امدادگر زخم پایم را باز کرد و شعلۀ کبریت را روی کِرمها گرفت. سوزش پا و بویِ سوختگی گوشت را تحمل کردم تا کرمها یکییکی روی زمین افتادند. چندتایی را هم با کمک چوبکبریت بیرون کشید. امدادگر سعی داشت ترکش را بیرون بکشد. وقتی اولین قسمت خاکستر سیگار را روی زخم پایم ریخت، لحظهای سوزش تندی وجودم را پر کرد.»<ref>شاهمحمدی، حجت (1390). چه کسی قشقرهها را میکشد، خاطرات سورن هاکوپیان. تهران: سورۀ مهر.</ref> (شاهمحمدی، 1390: 149، 148، 146) (← [[ابتکارات و خلاقیت]] ) | ||
=== ''' | === '''كتابشناسی''' === | ||
<references /> | <references /> | ||
نسخهٔ ۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۰۹
تسهیلاتی كه در دوران اسارت در اختیار اسیران ایرانی قرار گرفت.
مقدمه
اسرای ایرانی در اردوگاههای عراقی، از کمترین حقوق و امکانات برخوردار بودند. عراقیها از خط مقدّم گرفته تا داخل اردوگاهها، حقوق اسیران جنگی را رعایت نمیکردند و امکانات مناسب اسکان و تغذیه و درمان و... در اختیار اسرای ایرانی قرار نمیدادند. این مهم چه بهسبب غرور ناشی از پیروزیها و چه شکست در نبردها، همیشه نقض میشد. علاوهبرآن، اسکان برخی از اسرا در زندانها و مراکز نظامی مایۀ نقض حقوق اسرا و عدم بهرهمندی آنان از امکانات اسارت بود.
از خط مقدّم تا اسکان در اردوگاه
از مسائل مهم جنگ، اسیر گرفتن نظامیان و زنده نگهداشتن آنان است. عراقیها در موارد متعددی، رزمندگان ایرانی را پس از اسارت به شهادت میرساندند. رفتار خشن و غیرانسانی با اسرا، از لحظۀ اسارت در خط مقدّم آغاز میشد و در طی مسیر انتقال به عقبه و مراکز تخلیة اطلاعات مانند استخبارات تا انتقال به اردوگاهها ادامه داشت. درحالیکه بسیاری از اسرا هنگام اسارت مجروح نیز بودند، اما به وضعیت آنها رسیدگی نمیشد. از مسائل مهم دیگر اسارت، سعی عامدانة عراقیها در عدم ثبتنام اسرا در صلیب سرخ بود. بههمینمنظور بسیاری از اسرا در مراکز مخفی نگهداری میشدند: «در بیمارستان دو اتاق برای بستری کردن وجود داشت: یک اتاق برای اسرای مفقود و یک اتاق برای اسرایی که در اختیار صلیب سرخ جهانی بودند.» [۱]. عراقیها در برخورد با نیروهای سپاهی و بسیجی نسبت به دیگر نیروها خشونت بیشتری نشان میدادند. آنها از همان لحظۀ اسارت جنگ روانی با اسرا را برای نابود کردن روحیۀ اسرا بهکار میبردند و سعی میکردند با نقض حقوق قانونی اسرا، از دادن امکانات به آنان پرهیز کنند. ازاینرو امکانات اولیّۀ زیستی مانند تغذیه و بهداشت در سطح بسیار پایینی قرار داشت. عراقیها اسیران شیمیایی را بیشتر بهصورت مفقود نگه میداشتند و در درمان مناسب آنها کوتاهی میکردند. بیماران شیمیایی در مقایسه با دیگر بیماران، از محرومیتهای بیشتری رنج میبردند؛ عراقیها از افشای این مسئله در نزد صلیب سرخ جهانی، كه گویای کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی بود، ترس داشتند.
وضعیت اردوگاهها
عراقیها در اردوگاهها، بیش از هر چیز به امنیّت و مسئلة فرار اسرا توجه داشتند تا آسایش و سلامت آنان: «دورتادور اردوگاه را سیمخاردارهای حلقوی، جهنده و... با كمتر از شصت متر عرض کشیده بودند. شبها اردوگاه با نورافکن بسیار قوی روشن میشد و در اطراف آن، برجهای نگهبانی بود. هر قاطع حدود شش تا هشت توالت در محوطه داشت. حمام، آشپزخانه و درمانگاه كوچك و بهداری، با چند تخت نیز در اردوگاه وجود داشت. در هر اردوگاه فروشگاهی به نام حانوت بود. ادارة امور آشپزخانه و قاطع برعهده اسرا بود. هر اسیر ایرانی ماهی 1500 فلس یا یکونیم دینار حقوق میگرفت.
از مسائل مهم در اردوگاه تفکیک اسرا براساس درجه یا دیگر مسائل امنیتی بود. افسران از شرایط و حقوق بهتری برخوردار بودند. اتاق با تختخواب قابفلزی داشتند و 6 دینار حقوقشان بود. اسرای سپاهی و بسیجی یا فعّالان فرهنگی و عقیدتی در اردوگاههای مخصوص و شرایط بدتر نگهداری میشدند. عراقیها در تعیین افسران یا سربازان و زندانبانان اردوگاه نیز تلاش میکردند تا از عناصر وفادار به حزب بعث استفاده کنند. همچنانکه در انتخاب مسئولان ایرانی آسایشگاهها، بر انتخاب افراد سازشكار تأكید داشتند.
از دیگر مسائل مهم در اردوگاهها نامناسب بودن خود اردوگاه و بدی آبوهوای مکان اردوگاهها بود. اردوگاههای موصل، اندکی نسبت به دیگر اردوگاهها وضع مناسبتری داشتند. نداشتن نور و تهویة مناسب و عدم رعایت دمای مناسب در اردوگاهها در کنار تغذیة ناسالم از عوامل مهم بیماریها و ضعف جسمی اسرا بوده است. گرمای بیش از حد و سرمای جانسوز در ساختمانهای نامناسب بتونی بدون فرش و موکت و کولر از آن جملهاند. در اردوگاههای عراق، برای هر اسیر ایرانی یک کیسه انفرادی، پتو، یک دست لباس مخصوص اسرا با آرم p.w ، یک دست لباس زیر و یک جفت کفش کتانی، جوراب، تیغ، ریشتراش، تاید و صابون میدادند. در زمستان نیز پالتو (فقط به اسرای موصل) یا پولیور (به مفقودین ندادند) میدادند. برای آسایشگاه نیز سطل آب، تشت، جارو، تی، حبانه، دیگ، حلب. البته این وسایل در همة آسایشگاهها یکسان توزیع نمیشد.
اسرای آشکار (ثبتنامشده) و اسرای مفقود (ثبتنامنشده)
از مسائل مهم در اردوگاهها مسئلۀ ثبت اسرا ازسوی صلیب سرخ بود که باعث میشد شرایط بهتری برای اسرا پیش بیاید. عراقیها موظف بودند در برابر اسرای ثبتشده به صلیب سرخ جواب بدهند. باوجوداین عراقیها از ثبت همة اسرا امتناع میکردند. صلیب سرخ هر 50 یا 60 روز به اردوگاهها سر میزد: «بهعلت شدت جنگ ایران و عراق صلیب سرخ جهانی پس از 45 روز وارد عمل شد. صلیب سرخ از اسرای اردوگاه موصل بازدید کرد و به آنها شماره یا کد اسارت داد. و شماره اردوگاه رمادی پس از موصل داده شد.»[۲] . صلیبیها با ایجاد امکان نامهرسانی گامی مهم در برطرف کردن نگرانی اسرا و خانوادهها برعهده داشتند. صلیبیها با تهیه برخی نیازهای فرهنگی مانند قرآن و کتابهای دیگر و نیز دادن گزارش، باعث بهبود نسبی وضعیت اسرا شدند؛ بهویژه اینکه با آمدن آنها، وضعیت اردوگاه چند روزی بهتر و سختگیری عراقیها کمتر میشد.
با اینکه تعدادی از اسرا از سالهای نخست جنگ، حالت مخفی و ثبتنشده داشتند و از هیچ حق قانونی برخوردار نبودند، اما عدم ثبتنام اسرا در دو سال آخر جنگ وضعیت بدتری به خود گرفت. در این دو سال، بعثیها با نیّات نامعینی از ثبتنام بسیاری از اسرا خودداری کردند. در این مسئله، تأسیس اردوگاههای تکریت و عدم ثبتنام اسرا یکی از تلخترین موضوعات اسارت است. علاوهبر معدودی اسیر مهم و مخفی سالهای قبل، در این دو سال بسیاری از اسرا حتی سربازان معمولی نیز از حق ثبتنام محروم بودند. تاریخ تأسیس برخی اردوگاهها پس از عملیاتهای خاص، گویای این جریان در اسارت است. برای نمونه، بعثیها برای اسکان اسرای عملیات کربلای ۴ در ۱۳۶۵، اردوگاه ۱۱ تکریت را تأسیس کردند و از نشان دادن آنها به نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ خودداری کردند. اسرای عملیات کربلای ۵ و کربلای ۶ نیز به این اردوگاه منتقل شدند.
عراقیها از میان حدود 42 هزار اسیر ایرانی تنها 20 هزار تن از آنان را در روزهای نخستین یا اسکان در اردوگاه ثبت کرده بودند. اسامی حدود 22 هزار اسیر مخفی و مفقود، تنها در روزهای پایان اسارت و روزهای مبادله بهوسیله صلیب سرخ ثبت شد. اسرای مخفی از ابتداییترین حقوق انسانی و امكانات محروم بودند و وضع تغذیه و بهداشت و درمان و اسکان آنان، به مراتب بسیار بدتر از اسرای آشکار بود. اگرچه همة اردوگاههای مخفی نیز یکسان نبودند. تازهتأسیس بودن اردوگاهها و تعداد زیاد اسرا باعث تنگی جا یا توزیع نكردن ملزومات عادی بین اسرا میشد.
تغذیه
از مشکلات عمدۀ اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق مسئلۀ نداشتن تغذیه کافی و سالم بود: «در اردوگاه 14 تکریت، سه نفر از همرزمان و همسنگرانمان (صفرعلی اهل بروجن، محمودی اهل مازندران، درجهداری از توابع بوشهر) بهعلت گرسنگی و تشنگی و نبودِ فضای سالم با وضعی اَسفبار به شهادت رسیدند.»[۳] «آب اردوگاه آلوده بود و خیلی از اسرا دچار بیماریهای مختلف شده بودند. سهمیة غذا کم بود و عدهای زخم معده گرفته بودند. از میوه هم که با تأمین ویتامین بدن، باعث جلوگیری و درمان بیماریها میشد، محروم بودیم[۴]. این مشکل به هنگام بروز مشکل یا تنبیه اسرا وضع حادتری به خود میگرفت: «در سلول انفرادی اسرا تنها میتوانستند روزانه یک لیوان آب و یک عدد نان ارتش عراق (سمون) مصرف کنند.» [۵]. علاوهبر کمیت نامناسب و عدم تنوع تغذیه، کیفیت بد غذا یا نوع تهیه آن از مسائل مهم در بدی تغذیه بود. (← تغذیه)
امکانات بهداشتی
رژیم بعث عراق به علل گوناگون در درمان اسرای مجروح یا بیمار و تأمین دارو کوتاهی میکرد. شکست در خطوط مقدم و نیز روحیة خود کادر درمان و پایین بودن دانش پزشکی از علل این امر بود. وضعیت نامناسب انتقال مجروحان از خط مقدم، گاهی سبب شهادت برخی از اسرا میشد: «یکی از بچههای کاشان از ناحیۀ سر، ترکش خورده بود. حالش به هم خورد. هرچه دکترهای ایرانی به دکتر عراقی التماس کردند که او را به بیمارستان ببرند، با جواب منفی او روبهرو شدند، تا اینکه شهد شیرین شهادت، درد او را از بین برد.»[۶] «بهدلیل عداوت بیش از حد عراقیها، اسرا بهطور جدّی مورد مداوا و درمان واقع نمیشدند. دکتر فائق بسیار بد و خشن بود. همینکه اسرا برای ویزیت نزد او میرفتند، با خشونت میگفت: در جبهه سربازهای ما را میکُشید و حالا برای درمان میآیید.» [۲] «پرستار هرچند که اسلحه نداشت تا قلب بچهها را نشانه بگیرد، با همان قیچی کوچک و قیافة عبوس و غضبناک خود انگار همان کار را انجام میداد. او با کندن وحشیانۀ باندهای چسبیده بر روی زخمهای خشکشده، نالۀ بچّهها را درمیآورد.»[۷] نیاز جبهه و سربازان عراقی به دارو و درمان از عوامل این خسّت و بخل بود: «فرمانده اردوگاه گفت کشور ما در حال جنگ است و اعتراف میکنم ما کمبود دارو و دکتر داریم.» [۸]ازجملة این داروها، داروهای ضدعفونی بوده است که فقدان آن فاجعه به بار میآورد. ناکافی بودن كاركنان نیز از دیگر دلایل این امر بوده است.: «بالأخره عراقیها چند پرستار فیلیپینی و هندی آوردند تا به ما واکسن تیفوئید تزریق کنند.»[۹] .فقدان پزشکان و متخصصان در زمینههای گوناگون در اردوگاهها آشکار بوده است. عراقیها در بیشتر موارد بهجای درمان و جراحی بیماران و مجروحان به قطع عضو آنان میپرداختند. از دیگر مسائل مهم در اردوگاهها استفاده عراقیها از داروها و تجهیزات برای کنترل اسرا یا مخالفت برای برگزاری مراسم دینی و آیینی بود. (← بهداشت و درمان)
امکانات افراد جاسوس و قاچاقچیان
از موضوعات مهم در توزیع امکانات میان اسرا و رفتار عراقیها، موضوع جاسوسی یا ایجاد نفاق در میان اسیران است. بعثیها از میان اسرا، افرادی که بهعللی غیر از نبرد اسیر شده بودند و ایمان و استقامت کمتری داشتند، برای ایجاد نفاق و پرورش جاسوس استفاده میکردند. یکی از راههای معمول در تطمیع و ترغیب این افراد توزیع امکانات بیشتر بین آنان در مقایسه با دیگر اسیران بود. این افراد در برابر امکانات رفاهی و آسایش بیشتر، مایة آزار و اذیت دیگر اسرا میشدند که طبیعتاً مسئلة تنبیه و انتقام ازسوی اسرا را نیز در پی داشت. علاوهبر جاسوسان که برای امکانات دست به کارهای زشت میزدند، گروهکهای مختلف بهویژه منافقین از امکان پناهندگی یا جذب برای اسرا سخن میگفتند و افراد جذبشده برای مدتی از امکانات بهتری برخوردار میشدند. (← جاسوسی )
ایجاد امکانات بهوسیلۀ اسرا
در نبود امکانات و شرایط مناسب، اسرا با خلاقیت و همدلی و برگزاری برنامههای فرهنگی نیازهای خویش را تأمین میکردند. این همدلی در مراقبت از اسرای مجروح و بیمار یا تأمین نیازهای غذایی و بهداشتی با کمترین مواد و امکانات صورت میگرفت: «نان مصرفی از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بود. با تقاضا و پیگیری بچّهها، عراقیها موافقت کردند که غذا داخل اردوگاه پخته شود. بعد از مدتی، یک تنور کوچکِ خانگی برای ما آوردند... هر نفر یک عدد نان تافتون کوچک در روز سهمیه داشت.» [۱۰] «مقداری شیرخشک هم در شمار اقلام حقوقی واقع شد که با کمک اِلِمنت از آن ماست درست میکردیم.» [۱۱] «امدادگر زخم پایم را باز کرد و شعلۀ کبریت را روی کِرمها گرفت. سوزش پا و بویِ سوختگی گوشت را تحمل کردم تا کرمها یکییکی روی زمین افتادند. چندتایی را هم با کمک چوبکبریت بیرون کشید. امدادگر سعی داشت ترکش را بیرون بکشد. وقتی اولین قسمت خاکستر سیگار را روی زخم پایم ریخت، لحظهای سوزش تندی وجودم را پر کرد.»[۱۲] (شاهمحمدی، 1390: 149، 148، 146) (← ابتکارات و خلاقیت )
كتابشناسی
- ↑ رسولی، بهمن (1389). از رؤیا تا واقعیت. اراک: فخرالاسلام.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ افشینپور، عبدالامیر (1389). شنهای سرخ تکریت. چ دوم. تهران: سوره مهر.
- ↑ سنچولی پردل، محسن (1390). 133 نفر. خاطرات شریف صابری، چ دوم، تهران: سوره مهر.
- ↑ زینالعابدین، مسعود (1392). تجمّع ممنوع، خاطرات محمدعلی ملتجایی فرید. تهران: سورۀ مهر.
- ↑ عبداللهی، سرفراز (1384). قنوت در قفس. قم: نسیم حیات.
- ↑ خدایگانی، حسینعلی (1371). فصل بلند غربت. تهران: حوزه هنری.
- ↑ ربیعی، جعفر (1391). رملهای تشنه. چ دوم. تهران: سوره مهر.
- ↑ فتّاحی تختگاهی، حیدر (1386). آیینۀ اسارت. تهران: شاهد.
- ↑ زردبانی، علی (1388). گداخته. چ دوم. تهران: سوره مهر.
- ↑ جعفری، مجتبی (1393). جهنّم تکریت. چ نهم. تهران: سورۀ مهر.
- ↑ حیدرینسب، علیرضا (1383). اتاق پیامبران. همدان: آل احمد.
- ↑ شاهمحمدی، حجت (1390). چه کسی قشقرهها را میکشد، خاطرات سورن هاکوپیان. تهران: سورۀ مهر.
برای مطاله بیشتر
بوداغیانس، آرمان (1385). گل مریم. تهران: نسیمِ حیات.
پرحلم، محمد (1389). یک وجب و چهار انگشت. خاطرات عظیم حقی. تهران: سوره مهر.
حسنزاده، محمود (1388). تا صبح رهایی. تبریز: مرکز حفظ آثار.
سایت جامع آزادگان دفاع مقدس، بازیابی در سوم اسفند 1395، http://iran-pw.mihanblog.com
یاحسینی، سید قاسم (1391). پنهان زیر باران، خاطرات علی ناصری، چ هشتم. تهران: سوره مهر.
داود خدایی