جاسوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵۶: خط ۵۶:
[[رده:جاسوسی]]
[[رده:جاسوسی]]
[[رده:منافقین]]
[[رده:منافقین]]
[[en:espionage]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۵

اصطلاحی فقهی و اخلاقی بین اسرا برای جست‌وجوی اطلاعات و اخبار مخفی از احوال شخصی اسرای ایرانی در اردوگاه‌ها و انتقال آن به نیروهای عراقی.

مفاهیم

این واژه در فارسی به معنی «خبر جستن» و در عربی به معنی «لمس کردن به‌وسیله دست» یا «نگاه کردن برای شناسایی دیگران از روی کنجکاوی» است[۱] [۲]. در اصطلاح به معنی پی‌‌گیری و خبردار شدن از اموری است که مردم قصد دارند آن را پنهان نگه دارند[۳].موضوع جست‌وجو و کنکاش در امور مردم، در قرآن کریم به‌شدت نهی شده است و در آیه 12 سوره الحُجرات به‌صراحت به این مطلب اشاره شده است. طبق نظر مرحوم طبرسی در کتاب مجمع‌‌البیان (ذیل آیه) منظور از آن این است که مسلمانان نباید دنبال جست‌وجوی عیب‌‌های مردم باشند.

آیات قرآن

پیامبر اکرم نیز در این مورد می‌‌فرمایند: «درباره لغزش‌‌های مؤمنین تجسس نکنید»[۴] . مضمون مطالب گفته‌شده همگی حکایت از جنبه منفی بودن جست‌وجو و کنکاش درباره عیب مومنین است. اما این موضوع جنبه دیگری هم دارد که به آن «تَحَسس» گفته می‌‌شود؛ به‌عبارتی جست‌وجو و خبر گرفتن در امور خیریّه است که جنبه مثبت دارد. این موضوع در قرآن کریم (یوسف/12/87) به این‌صورت آمده است: «فَتَحَسسوا مِن یوسف وَ اَخیه»، یعنی درباره یوسف تفحص کنند تا شاید یوسف را پیدا کنند. البته این موضوع، در میان اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق وجود داشت که از بارزترین نمونه اخلاقی آن می‌‌توان به سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد(← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)، اشاره کرد؛ به‌خصوص زمانی‌که او در اردوگاه موصل 1 بود، به سراغ افراد می‌‌رفت و جویای احوال آنها می‌‌شد[۵] .

  جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359 و نیز دوران اسارت نیروهای ایرانی (1359-1369) در اردوگاه‌های عراق مهم‌ترین مصداق تفتیش، آگاهی از اطلاعات و احوال شخصی اسرا بود. از ملزومات این نوع از جاسوسی، کنترل بهتر اردوگاه در نظر عراقی‌‌ها بود. رایج‌‌ترین شگرد جاسوسی از نیروهای ایرانی استفاد از خودِ نیروهای ایرانی بود.

مصادیق جاسوسی

جاسوسی ازنظر اسرای ایرانی دارای مصادیق خاصی بود که مهم‌ترین آنها عبارت‌انداز:

1. گماردن فرد به‌عنوان ارشد برخی از اردوگاه (ارشدها توسط خود اسرا انتخاب نمی‌شدند)؛ یعنی زمانی‌که فرد اظهار تمایل به همکاری با عراقی‌‌ها می‌‌کرد، به‌عنوان ارشد اردوگاه انتخاب می‌‌شد؛

2. برای کسب خبر؛ فرد را در پوشش نظافت اردوگاه به دفتر فرمانده اردوگاه می‌‌بردند تا مورد جست‌وجو قرار بگیرد؛

3. در قالب نوشتن گزارش؛

4. ازطریق افراد مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران؛

5. به‌صورت نوشتن نامه به خانواده؛ این شیوه از جاسوسی خیلی مهم و پیچیده بود زیرا افراد جاسوس می‌‌دانستند نامه آنها به دست سازمان اطلاعات نظامی عراق (استخبارات) داده می‌‌شود و از این‌طریق، اطلاعات در اختیار آنها قرار می‌گیرد[۶].

  دلایل جاسوسی

این همکاری با نیروهای عراقی دلایل مختلفی داشت که مهم‌ترینشان این موارد است:

1. انگیزه کینه یا عِناد با نظام جمهوری اسلامی ایران؛

2. ضعف ایمان و اعتقادات دینی؛

3. بریدن بر اثر طولانی شدن جنگ، چراکه نداشتن امکانات خستگی آنها را به ‌‌همراه داشت و همین امر باعث بریدن و کم آوردن آنها می‌‌شد؛

4. ضعف جسمانی برخی از افراد که تحمل شکنجه را نداشتند؛

5. نجات یافتن از دوران اسارت، زیرا فرد اسیر در استفاده از محوطه حیاط زندان محدودیت زمانی داشت؛ بنابراین برای نجات از این محدودیت و برای اینكه زمان بیشتری از محیط بیرون زندان استفاده کند، با عراقی‌ها همکاری می‌‌کرد؛

6. به‌دست آوردن برخی چیزهای اولیه مانند سیگار

7. حب جاه و مقام. برخی اسیران برای به‌دست آوردن مسئولیت‌های مختلف اردوگاهی از راه جاسوسی به عراقی‌ها نزدیك می‌شدند و مسئولیتی را برعهده می‌گرفتند.

  اما در مقابل، اسرای دیگر برای ارشاد و برحذر داشتن آنها از جاسوسی اقداماتی ازقبیل معاشرت و رفتار مناسب برای تهیه موارد مورد نیاز و گاه نیز برخود قهرآمیز و حتی کشتن فرد انجام می‌‌دادند[۶][۷] .از ویژگی خاص جاسوسان، آشنایی آنها به زبان عربی بود که بنا به اردوگاه‌ها تعداد افراد آن متفاوت بودند که از مهم‌ترین آنها می‌‌توان به محمد تاکی، محسن امریکایی، علی رحمتی اشاره کرد[۶].

كتاب‌شناسی

  1. دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغت‌‌نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی. تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
  2. ابن‌منظور (1412/1992م). لسان‌‌العرب. بیروت: چاپ علی شیری.
  3. طباطبایی، سیدمحمدحسین (1382). تفسیرالمیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
  4. کلینی، ابوجعفر محمد‌بن یعقوب (1387). اصول کافی، ترجمه مهدی آیت‌اللهی. تهران: جهان‌آرا،ج1.،ص.3355.
  5. رحمانیان، عبدالمجید (1383). منشور پاکی و خدمتگزاری (پیام‌‌ها و سخنان راهگشای حجت‌‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی‌‌فرد در اسارتگاه‌‌های عراقی). تهران: پیام آزادگان،ص.14.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ احد طجری ،علی محمد(1395). مصاحبه.
  7. آباد، معصومه (1391). من زنده‌‌ام، چ ششم. تهران: بروج،ص.194 و433 و 437.

برای مطالعه بیشتر

رحمان ستایش، محمدکاظم (1380). «تجسس»، دانشنامه جهان اسلام، ج 6، زیر نظر غلامعلی حداد عادل. تهران: بنیاد دایره‌‌المعارف اسلامی.

سبحانی، سید جعفر (1413). مفاهیم‌‌القرآن. ج 2: دراسه موسّعه عن صیغه لحکومه السلامیه و أرکانها و خصائصها و برامجها. قم: مؤسسه الامام الصادق(ع). طبرسی، فضل‌بن حسن (1408/1988م). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌‌الله یزدی طباطبایی.

قلعه‌‌جی، محمد رواس (1421/2000م). الموسوعه الفقهیه المیسره. کویت: خبیر إداره البحوث و الموسوعات وزاره الاوقاف. ماوردی، علی‌بن محمد (1410/1990م). الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه. بیروت: چاپ خالد عبدالطیف سبع العلمی.

علی ذبیحی علی‌تپه