آفتاب در سلول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== گزیدهای از متن کتاب == | == گزیدهای از متن کتاب == | ||
جهانبخش مثل سایر بچهها همیشه به فکر خودسازی و معنویت و همواره به [[نماز]] و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و [[نماز]] گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن. مسئول بیدارباش ساعتی قبلاز اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو میگیرد و مشغول نماز میشود. بعداز کمی نماز خواندن، اندکی سحری میخورد که فردایش روزه بگیرد. بعداز خوردن سحری، دوباره مشغول نماز میشود و بعداز [[نماز]] سر به سجده میگذارد. تا اینکه وقت نماز صبح میشود و بقیه بچهها به خواندن نماز صبح مشغول میشوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را صدا میزند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش میکنند، او سر از سجده برنمیدارد. جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.<ref>قلعهقوند، فرزانه؛ شاهرخآبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref> | جهانبخش مثل سایر بچهها همیشه به فکر خودسازی و معنویت و همواره به [[نماز]] و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و [[نماز]] گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن. مسئول بیدارباش ساعتی قبلاز اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو میگیرد و مشغول نماز میشود. بعداز کمی [[نماز]] خواندن، اندکی سحری میخورد که فردایش [[روزه و روزه داری|روزه]] بگیرد. بعداز خوردن سحری، دوباره مشغول نماز میشود و بعداز [[نماز]] سر به سجده میگذارد. تا اینکه وقت نماز صبح میشود و بقیه بچهها به خواندن نماز صبح مشغول میشوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را صدا میزند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش میکنند، او سر از سجده برنمیدارد. جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.<ref>قلعهقوند، فرزانه؛ شاهرخآبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات [https://www.mfpa.ir پیام آزادگان]،</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
نسخهٔ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۴۲
این کتاب خاطرات آزاده علی علیدوست(قزوینی) را روایت می کند.
فراداده کتاب
نویسنده: علی علیدوست (قزوینی)
صفحهآرا و صفحهبند: فاطمه رنجبران
حروفچین: سعید اسدی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: کاکی
نوبت و سال چاپ: اول / 1404
شمارگان: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 288
شابک: 0-04-5144-622-978
قطع کتاب: رقعی فانتزی
نوع ماده: کتاب(موضوعی)
معرفی راوی
علی علیدوست در مهرماه سال 1359 به اسارت نیروهای بعثی درآمد و دوران اسارتش را در اردوگاههای موصل 1 و 2 سپری کرد. از این نویسنده تاکنون کتابهای ارزشمند ابر فیاض، با محوریت مرحوم ابوترابی و خداحافظ آقای رئیس (بهعنوان راوی) بهچاپ رسیده است.
گزیدهای از متن کتاب
جهانبخش مثل سایر بچهها همیشه به فکر خودسازی و معنویت و همواره به نماز و عبادت مشغول بود. شبی به مسئول اذان و نماز گفته بود که مرا برای نماز شب بیدار کن. مسئول بیدارباش ساعتی قبلاز اذان صبح او را از خواب بیدار کرده بود. جهانبخش وضو میگیرد و مشغول نماز میشود. بعداز کمی نماز خواندن، اندکی سحری میخورد که فردایش روزه بگیرد. بعداز خوردن سحری، دوباره مشغول نماز میشود و بعداز نماز سر به سجده میگذارد. تا اینکه وقت نماز صبح میشود و بقیه بچهها به خواندن نماز صبح مشغول میشوند، ولی جهانبخش همچنان سر به سجده نهاده بود. یکی از دوستانش او را صدا میزند که جهانبخش، برخیز. هرچه صدایش میکنند، او سر از سجده برنمیدارد. جهانبخش در سجده به معشوق خود پیوسته بود.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ قلعهقوند، فرزانه؛ شاهرخآبادی، فهیمه؛ کیانی، طاهره؛ گودرزی، افسانه(1404). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،
