تغذیه: تفاوت میان نسخهها
A-hamidian (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «جيرة غذايي و تبيين وضعيت خورد و خوراك اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق. تغذیه یکی از نیازهای ضروری انسان بهشمار میرود و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر است. تغذیة صحیح و متعادل، نه تنها پدیدة رشد را میسر میسازد و به تندرستی و طول عمر م...» ایجاد کرد) |
A-hamidian (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
جيرة غذايي و تبيين وضعيت خورد و خوراك اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق. | جيرة غذايي و تبيين وضعيت خورد و خوراك اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق. | ||
=== تعریف تغذیه === | |||
تغذیه یکی از نیازهای ضروری انسان بهشمار میرود و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر است. تغذیة صحیح و متعادل، نه تنها پدیدة رشد را میسر میسازد و به تندرستی و طول عمر میانجامد، بلکه با تأثير بر روی اعصاب و روان، سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی ميشود. تغذیه از پیش از تولد تا هنگام مرگ، بر زندگی انسان اثرگذار است. | تغذیه یکی از نیازهای ضروری انسان بهشمار میرود و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر است. تغذیة صحیح و متعادل، نه تنها پدیدة رشد را میسر میسازد و به تندرستی و طول عمر میانجامد، بلکه با تأثير بر روی اعصاب و روان، سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی ميشود. تغذیه از پیش از تولد تا هنگام مرگ، بر زندگی انسان اثرگذار است. | ||
=== تعریف غذا === | |||
تعریف غذا | |||
غذا به مادة جامد یا مایعی گفته میشود که بعد از خوردن و هضم شدن، ایجاد حرارت و انرژی ميكند و موجب ترمیم بافتها، رشد و نمو و تنظیم اعمال حیاتی ميشود. همة موجودات زنده برای آنکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، احتیاج به غذا دارند. غذای انسان باید شامل پروتئینها، چربیها، کربوهیدراتها، مواد معدنی، ویتامین و آب باشد تا رشد و سلامت یاختههای بدن تأمين شود. | غذا به مادة جامد یا مایعی گفته میشود که بعد از خوردن و هضم شدن، ایجاد حرارت و انرژی ميكند و موجب ترمیم بافتها، رشد و نمو و تنظیم اعمال حیاتی ميشود. همة موجودات زنده برای آنکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، احتیاج به غذا دارند. غذای انسان باید شامل پروتئینها، چربیها، کربوهیدراتها، مواد معدنی، ویتامین و آب باشد تا رشد و سلامت یاختههای بدن تأمين شود. | ||
=== جیرة غذایی === | |||
جیرة غذایی | |||
به همة مواد غذایی و خوراکی که فرد در طول شبانهروز مصرف میکند تا نیازمندیهای بدنش برآورده شود، جیرة غذایی میگویند. | به همة مواد غذایی و خوراکی که فرد در طول شبانهروز مصرف میکند تا نیازمندیهای بدنش برآورده شود، جیرة غذایی میگویند. | ||
==== جیرة غذایی هر اسیر ==== | |||
رژیم بعث عراق برای همة اسرای ایرانی دو وعدة جیره غذایی در شبانهروز درنظر گرفته بود. در اردوگاههاي 12 و 16 تكريت سه وعده غذايي داده ميشد. شام معمولاً آبگوشت بود؛ فقط در روزهاي جمعه لوبيا داده ميشد. عطایی (1389: 116) بیان میکند: «رژیم عراق برای همة اسرا دو وعدة جیره غذایی در شبانهروز درنظر گرفته بود؛ یکی صبحانه که عبارت بود از چای و آش و وعدة دیگر، ناهار که معمولاً مقداری برنج بهعلاوه چیزی شبیه به خورشت بود. اگر میزان خوارباری که به آشپزخانه تحویل داده میشد، بر تعداد اسرا تقسیم میشد، به هر اسیر برابر یکسوم یک وعدة غذای عادی میرسید... در کنار این غذا بهطور معمول به هر اسیر دو تا سه نان معروف به «سمون» داده میشد. سالمینژاد (همان: 79- 78) بیان میکند: «مقدار سهمیة غذایی هر اسیر مشخص شده بود: مثلاً هر نفر 54 گرم برنج- 5/2 گرم چای و ... هرچند به این سهمیه هم پایبند نبودند. کمبود جیرههای غذایی به حدی بود که اگر یک وعدة غذایی اندکی دیر توزیع میشد، خیلی سریع ضعف و ناتوانی بر اسرا حاکم میشد.» خاجی (1391: 193) در مورد وضعیت تغذیۀ اسرای اردوگاه 6 (رمادی 1) چنین بیان میکند: «در مدت 5 ماه اول تشکیل این اردوگاه، غذا در دو وعده تهیه و به اسرا داده میشد که شامل فقط چای برای صبحانه و 6-7 قاشق برنج برای ناهار، به همراه دو قرص نان یا دو نیمقرص. پس از گذشت 5 ماه، شوربا (آش) به صبحانه اضافه گردید. بعدها نیز همراه با ناهار آبگوشت میدادند.» | |||
تبیین وضعیت تغذیة اسرای ایرانی در عراق | === تبیین وضعیت تغذیة اسرای ایرانی در عراق === | ||
آنچه به تواتر در خاطرات آزادگان مطرح شده است از وضعيت نامناسب تغذيه در اردوگاهها حكايت دارد. اسرای ایرانی از بیشتر مواد غذایی دارای ویتامین، پروتئین، و... محروم بودند. | آنچه به تواتر در خاطرات آزادگان مطرح شده است از وضعيت نامناسب تغذيه در اردوگاهها حكايت دارد. اسرای ایرانی از بیشتر مواد غذایی دارای ویتامین، پروتئین، و... محروم بودند. | ||
سالمینژاد (1389: 78-77) بیان میکند: «وضعیت نامطلوب و نامناسب تغذیة اسرا، اگرچه موضوع اصلی گزارشهای نمایندگان صلیب سرخ جهانی بازدیدکننده از اردوگاههای اسرای ایرانی بود، ولی هرگز باعث نشد که ازطرف رژیم بعث عراق تغییر چندانی در بهبود کمیّت و کیفیت آن صورت پذیرد... اسرا آموخته بودند که در طول اسارت، هرگز انتظار سیر شدن را نداشته باشند و باید بسیاری از خوراکیها و خصوصاً میوهها را تا روز آزادی و بازگشت به وطن به فراموشی بسپارند». اين وضعيت در اردوگاههاي صليب سرخنديده به مراتب بدتر بود. | سالمینژاد (1389: 78-77) بیان میکند: «وضعیت نامطلوب و نامناسب تغذیة اسرا، اگرچه موضوع اصلی گزارشهای نمایندگان صلیب سرخ جهانی بازدیدکننده از اردوگاههای اسرای ایرانی بود، ولی هرگز باعث نشد که ازطرف رژیم بعث عراق تغییر چندانی در بهبود کمیّت و کیفیت آن صورت پذیرد... اسرا آموخته بودند که در طول اسارت، هرگز انتظار سیر شدن را نداشته باشند و باید بسیاری از خوراکیها و خصوصاً میوهها را تا روز آزادی و بازگشت به وطن به فراموشی بسپارند». اين وضعيت در اردوگاههاي صليب سرخنديده به مراتب بدتر بود. | ||
==== وضعیت «صبحانه» ==== | |||
وضعیت «صبحانه» | |||
سالمینژاد (همان: 80- 79) در مورد صبحانة اسرا چنین بیان میکند: «صبحانة اسرا، که معمولاً بین ساعت هشت تا نه صبح داده میشد، عبارت بود از هشت تا دوازده قاشق سوپ یا دال عدسی یا شوربا که با نصف سهمیه نان روزانه خورده میشد... آش یا شوربای صبحانه، در عصر روز قبل تهیه میشد و صبح روز بعد، پس از اینکه مقداری گرم میشد، بین آسایشگاهها تقسیم میگردید. این موضوع در روزهای گرم سال، عامل بسیاری از اسهالهای گروهی شده بود. نگهداري چندین ساعته غذا، بدون رعایت اصول بهداشتی، عامل اصلی وجود بیماریها بود. البته در بعضی اردوگاهها، آشپزها، صبح زود بیدار میشدند و به طبخ شوربای صبحانه میپرداختند.» | سالمینژاد (همان: 80- 79) در مورد صبحانة اسرا چنین بیان میکند: «صبحانة اسرا، که معمولاً بین ساعت هشت تا نه صبح داده میشد، عبارت بود از هشت تا دوازده قاشق سوپ یا دال عدسی یا شوربا که با نصف سهمیه نان روزانه خورده میشد... آش یا شوربای صبحانه، در عصر روز قبل تهیه میشد و صبح روز بعد، پس از اینکه مقداری گرم میشد، بین آسایشگاهها تقسیم میگردید. این موضوع در روزهای گرم سال، عامل بسیاری از اسهالهای گروهی شده بود. نگهداري چندین ساعته غذا، بدون رعایت اصول بهداشتی، عامل اصلی وجود بیماریها بود. البته در بعضی اردوگاهها، آشپزها، صبح زود بیدار میشدند و به طبخ شوربای صبحانه میپرداختند.» | ||
==== وضعیت «ناهار» ==== | |||
وضعیت «ناهار» | |||
سالمینژاد (همان: 80) بیان میکند: «ناهار، که عموماً حدود ساعت دوازده یا یک تقسیم میشد، عبارت بود از حدود هشت تا ده قاشق برنج، به همراه مقداری خورش شلغم یا قیمه که چون گوشت نداشت، اسرا آن را با برنج مخلوط میکردند. در هفته یک روز بهجای برنج، لوبیا نیز توزیع میشد. محتویات خورش آب و روغن و پیاز و احتمالاً گوشت یخزده بود و گاهی لوبیا یا بامیه یا عدسی یا باقلا به آن افزوده میشد.» | سالمینژاد (همان: 80) بیان میکند: «ناهار، که عموماً حدود ساعت دوازده یا یک تقسیم میشد، عبارت بود از حدود هشت تا ده قاشق برنج، به همراه مقداری خورش شلغم یا قیمه که چون گوشت نداشت، اسرا آن را با برنج مخلوط میکردند. در هفته یک روز بهجای برنج، لوبیا نیز توزیع میشد. محتویات خورش آب و روغن و پیاز و احتمالاً گوشت یخزده بود و گاهی لوبیا یا بامیه یا عدسی یا باقلا به آن افزوده میشد.» | ||
کرمی (1389) در مورد وضعیت ناهار قاطع 3 اردوگاه عنبر، چنین میگوید: «ناهار عبارت از هر نفر شش قاشق برنج، بهعلاوه چند قاشق غذایی شبیه خورشت، که براساس فصل تهیه میشد و مواد غذایی مانند شلغم، بادمجان، بامیه، برگ چغندر، و کدو برای تهیۀ خورشت استفاده میشد. بعداً با ابتکار و پیشنهاد آشپزهای ایرانی، خورشت را قبل از داخلباش عصر میدادند تا به این وسیله بچهها از شام نیز برخوردار باشند. البته قسمتی از خورشت را روی برنج ناهار میریختند تا برنج از خشکی و بدمزگی درآید.» | کرمی (1389) در مورد وضعیت ناهار قاطع 3 اردوگاه عنبر، چنین میگوید: «ناهار عبارت از هر نفر شش قاشق برنج، بهعلاوه چند قاشق غذایی شبیه خورشت، که براساس فصل تهیه میشد و مواد غذایی مانند شلغم، بادمجان، بامیه، برگ چغندر، و کدو برای تهیۀ خورشت استفاده میشد. بعداً با ابتکار و پیشنهاد آشپزهای ایرانی، خورشت را قبل از داخلباش عصر میدادند تا به این وسیله بچهها از شام نیز برخوردار باشند. البته قسمتی از خورشت را روی برنج ناهار میریختند تا برنج از خشکی و بدمزگی درآید.» | ||
==== وضعیت «شام» ==== | |||
وضعیت «شام» | |||
اگرچه در بعضی از اردوگاهها مثل موصل تا پایان اسارت، خبری از وعدة غذایی شام نبود، ولی در بقیة اردوگاهها، به اسیران شام نیز میدادند. | اگرچه در بعضی از اردوگاهها مثل موصل تا پایان اسارت، خبری از وعدة غذایی شام نبود، ولی در بقیة اردوگاهها، به اسیران شام نیز میدادند. | ||
سالمینژاد (همان: 81-80) بیان کرده است: «شام هر شب عبارت بود از آبگوشت، بدون استفاده از نخود یا لوبیا، به همراه مقداری نان. شبهای جمعه، مرغ توزیع میشد. هر مرغ بین حدود ده تا بیست نفر تقسیم میشد؛ یعنی برای یک اردوگاه 1800 تا 2000 نفری، در مجموع نود مرغ طبخ میشد. در اردوگاه رمادی 13، تقریباً هر 30 روز یکبار مرغ توزیع میشد. در شبهای جمعه نیز گاهی آب لوبیا، که سهم هر فرد تقریباً مقداری آب و شش عدد لوبیا بود، توزیع ميشد. گاهی اسرا با جدا کردن گوشتهای شام و خمیرهای سرخشده از نان، کباب تهیه کرده و تنوعی در شام به وجود میآوردند». | سالمینژاد (همان: 81-80) بیان کرده است: «شام هر شب عبارت بود از آبگوشت، بدون استفاده از نخود یا لوبیا، به همراه مقداری نان. شبهای جمعه، مرغ توزیع میشد. هر مرغ بین حدود ده تا بیست نفر تقسیم میشد؛ یعنی برای یک اردوگاه 1800 تا 2000 نفری، در مجموع نود مرغ طبخ میشد. در اردوگاه رمادی 13، تقریباً هر 30 روز یکبار مرغ توزیع میشد. در شبهای جمعه نیز گاهی آب لوبیا، که سهم هر فرد تقریباً مقداری آب و شش عدد لوبیا بود، توزیع ميشد. گاهی اسرا با جدا کردن گوشتهای شام و خمیرهای سرخشده از نان، کباب تهیه کرده و تنوعی در شام به وجود میآوردند». | ||
==== چگونگی استفاده اسرا از «سبزیجات» و «دِسر» ==== | |||
چگونگی استفاده اسرا از «سبزیجات» و «دِسر» | |||
سالمینژاد (همان: 81) در این مورد بیان میکند: «در برنامة غذایی، سبزیجات وجود نداشت، اما خود اسرا اقدام به احداث باغچة بسيار كوچكي در حیاط برخي اردوگاهها ميكردند. تهیة بذر برای اسرا با مشکلات فراوانی روبهرو بود، ولی بعدها نمایندگان صلیب سرخ بذر را برایشان تهیه میکردند. حانوت نیز یکی دیگر از منابع تأمين بذر سبزیجات بود. کشت انواع سبزیجات و هویج و حتی میوههایی چون خیار، کمک شایانی به وضعیت تغذیهای بخشی از اسرای ایرانی كرد.» | سالمینژاد (همان: 81) در این مورد بیان میکند: «در برنامة غذایی، سبزیجات وجود نداشت، اما خود اسرا اقدام به احداث باغچة بسيار كوچكي در حیاط برخي اردوگاهها ميكردند. تهیة بذر برای اسرا با مشکلات فراوانی روبهرو بود، ولی بعدها نمایندگان صلیب سرخ بذر را برایشان تهیه میکردند. حانوت نیز یکی دیگر از منابع تأمين بذر سبزیجات بود. کشت انواع سبزیجات و هویج و حتی میوههایی چون خیار، کمک شایانی به وضعیت تغذیهای بخشی از اسرای ایرانی كرد.» | ||
خط ۵۷: | خط ۴۲: | ||
عیسیمراد (1391: 68) بیان میکند: «هفتهای یکبار و گاهی دوبار دسر میدادند، البته قصدشان از دسر راضی کردن مأموران صلیب سرخ بود؛ مثلاً دو سه هندوانۀ کوچک و بیکیفیت برای50، 60 نفر و یا یک خیار 10 سانتی برای هر اسیر بهعنوان دسر درنظر گرفته میشد.» | عیسیمراد (1391: 68) بیان میکند: «هفتهای یکبار و گاهی دوبار دسر میدادند، البته قصدشان از دسر راضی کردن مأموران صلیب سرخ بود؛ مثلاً دو سه هندوانۀ کوچک و بیکیفیت برای50، 60 نفر و یا یک خیار 10 سانتی برای هر اسیر بهعنوان دسر درنظر گرفته میشد.» | ||
==== وضعیت «نان» ==== | |||
وضعیت «نان» | |||
«سهمیة روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. اسرا دربارة نوع آرد آن نظرهاي مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هستة خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لاية رويي این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» (سالمينژاد، همان: 83) | «سهمیة روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. اسرا دربارة نوع آرد آن نظرهاي مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هستة خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لاية رويي این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» (سالمينژاد، همان: 83) | ||
رحمانیان (1390: 175) بیان میکند: «نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در اردوگاه موصل 4، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیۀ نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیلۀ یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.» | رحمانیان (1390: 175) بیان میکند: «نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در اردوگاه موصل 4، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیۀ نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیلۀ یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.» | ||
==== سهمیة «چای» ==== | |||
سهمیة «چای» | |||
سالمینژاد (همان:84-83) چنین بیان کرده است: «توزیع چای یکبار در روز جزء برنامه غذایی اسرا بود. سهم هر نفر نیملیوان چای (مقداری) شیرینشده که در صبح یا هنگام شام توزیع میشد. در بعضی اردوگاهها، اسرا با تهیة مقداری سیم برق بهطور پنهانی موفق شدند قوری برقی بسازند و با چای در سرمای زمستان، نوشیدنی گرم تهیه كنند.» | سالمینژاد (همان:84-83) چنین بیان کرده است: «توزیع چای یکبار در روز جزء برنامه غذایی اسرا بود. سهم هر نفر نیملیوان چای (مقداری) شیرینشده که در صبح یا هنگام شام توزیع میشد. در بعضی اردوگاهها، اسرا با تهیة مقداری سیم برق بهطور پنهانی موفق شدند قوری برقی بسازند و با چای در سرمای زمستان، نوشیدنی گرم تهیه كنند.» | ||
==== وضعیت «آب آشامیدنی» ==== | |||
وضعیت «آب آشامیدنی» | |||
آب آشاميدني از چاه موجود در اردوگاهها تأمين ميشد که پرنمک و بدرنگ بود و انواع میکروب در آن به چشم دیده میشد. | آب آشاميدني از چاه موجود در اردوگاهها تأمين ميشد که پرنمک و بدرنگ بود و انواع میکروب در آن به چشم دیده میشد. | ||
=== قطع جیرة غذایی اسرا یا تقلیل آن === | |||
قطع جیرة غذایی اسرا یا تقلیل آن | |||
گاهي عراقیها به قصد تنبیه یا ناتوان کردن اسیران، جیرة غذایی آنها را کم یا حتی در مواقعی قطع میکردند: «عموماً پس از هر مخالفت یا درگیری در اردوگاه، جیرة غذایی قطع یا تقلیل مییافت تا ضعف بدنی، فشار و تهدیدی علیه اسرا بهکار آید.» (سالمينژاد، همان: 84) | گاهي عراقیها به قصد تنبیه یا ناتوان کردن اسیران، جیرة غذایی آنها را کم یا حتی در مواقعی قطع میکردند: «عموماً پس از هر مخالفت یا درگیری در اردوگاه، جیرة غذایی قطع یا تقلیل مییافت تا ضعف بدنی، فشار و تهدیدی علیه اسرا بهکار آید.» (سالمينژاد، همان: 84) | ||
=== غذای ناسالم و بیماریهای ناشی از آن === | |||
غذای ناسالم و بیماریهای ناشی از آن | |||
در موارد بسیاری، اسیران بهعلت استفاده از مواد غذایی، که تاریخ مصرف آنها مدتها گذشته بود، دچار بیماری اسهال و... میشدند: «شب عید سال 1367 بود. غذای آن شب فاسد شده بود. از 1800 نفری که داخل اردوگاه بودیم، حدود 1300 نفر دچار بیماری اسهال و استفراغ شدند.» (رحمانيان، همان: 144) | در موارد بسیاری، اسیران بهعلت استفاده از مواد غذایی، که تاریخ مصرف آنها مدتها گذشته بود، دچار بیماری اسهال و... میشدند: «شب عید سال 1367 بود. غذای آن شب فاسد شده بود. از 1800 نفری که داخل اردوگاه بودیم، حدود 1300 نفر دچار بیماری اسهال و استفراغ شدند.» (رحمانيان، همان: 144) | ||
=== تهیۀ شیرینی === | |||
تهیۀ شیرینی | |||
جعفری (همان: 155) در مورد اردوگاه تکریت بیان میکند: «با سرخ کردن نانهای بریدهبریدۀ عراقی بهاصطلاح شیرینی درست میکردیم.» | جعفری (همان: 155) در مورد اردوگاه تکریت بیان میکند: «با سرخ کردن نانهای بریدهبریدۀ عراقی بهاصطلاح شیرینی درست میکردیم.» | ||
=== نبود قاشق === | |||
نبود قاشق | |||
در مواردی، در زندانها یا بازداشتگاهها، قاشق وجود نداشت و اسرا مجبور بودند با دست غذا بخورند. آباد (1393: 192) در مورد نبود قاشق در زندان تنومه چنین بیان میکند: «... چهار تا انگشتانتان را به هم بچسبانید تا از لایشان غذا نریزد و بعد لقمه کنید... .» | در مواردی، در زندانها یا بازداشتگاهها، قاشق وجود نداشت و اسرا مجبور بودند با دست غذا بخورند. آباد (1393: 192) در مورد نبود قاشق در زندان تنومه چنین بیان میکند: «... چهار تا انگشتانتان را به هم بچسبانید تا از لایشان غذا نریزد و بعد لقمه کنید... .» | ||
جعفری (1393: 30) دربارۀ روز دوم اسارت خود، در پادگان سپاه یکم ارتش عراق، واقع در شهر العماره، چنین میگوید: «صبحانه عبارت بود از ظرفی پر از مخلوط پخته و آبکی برنج و عدس؛ به نام شوربا! بدون قاشق، با تکههای کاغذ و کارت شناسایی و بعضیها با پول، آش را خوردند.» | جعفری (1393: 30) دربارۀ روز دوم اسارت خود، در پادگان سپاه یکم ارتش عراق، واقع در شهر العماره، چنین میگوید: «صبحانه عبارت بود از ظرفی پر از مخلوط پخته و آبکی برنج و عدس؛ به نام شوربا! بدون قاشق، با تکههای کاغذ و کارت شناسایی و بعضیها با پول، آش را خوردند.» | ||
استفاده از قُصعه | === استفاده از قُصعه === | ||
کرمی (همان: 48-47) در مورد این ظرف چنین بیان میکند: «قصعه که صحیح آن قَصعه است و برخی اسرا به آن قُصوِه نیز میگفتند، ظرفی است به طول 40 و عرض 25 سانتیمتر، که دیوارههای آن 5 سانتیمتر ارتفاع داشت. این ظرف مختص به 10 نفر بود که بهوسیلۀ آن غذا میگرفتند.» | کرمی (همان: 48-47) در مورد این ظرف چنین بیان میکند: «قصعه که صحیح آن قَصعه است و برخی اسرا به آن قُصوِه نیز میگفتند، ظرفی است به طول 40 و عرض 25 سانتیمتر، که دیوارههای آن 5 سانتیمتر ارتفاع داشت. این ظرف مختص به 10 نفر بود که بهوسیلۀ آن غذا میگرفتند.» | ||
خط ۱۰۴: | خط ۷۴: | ||
نيز نگاه كنيد به آشپزي و آشپزخانه | نيز نگاه كنيد به آشپزي و آشپزخانه | ||
=== '''كتابشناسي''' === | |||
'''كتابشناسي''' | |||
آباد، معصومه (1393). من زندهام، چ صدوهفتادوسوم. تهران: بروج. | آباد، معصومه (1393). من زندهام، چ صدوهفتادوسوم. تهران: بروج. | ||
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۱۶
جيرة غذايي و تبيين وضعيت خورد و خوراك اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق.
تعریف تغذیه
تغذیه یکی از نیازهای ضروری انسان بهشمار میرود و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر است. تغذیة صحیح و متعادل، نه تنها پدیدة رشد را میسر میسازد و به تندرستی و طول عمر میانجامد، بلکه با تأثير بر روی اعصاب و روان، سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی ميشود. تغذیه از پیش از تولد تا هنگام مرگ، بر زندگی انسان اثرگذار است.
تعریف غذا
غذا به مادة جامد یا مایعی گفته میشود که بعد از خوردن و هضم شدن، ایجاد حرارت و انرژی ميكند و موجب ترمیم بافتها، رشد و نمو و تنظیم اعمال حیاتی ميشود. همة موجودات زنده برای آنکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، احتیاج به غذا دارند. غذای انسان باید شامل پروتئینها، چربیها، کربوهیدراتها، مواد معدنی، ویتامین و آب باشد تا رشد و سلامت یاختههای بدن تأمين شود.
جیرة غذایی
به همة مواد غذایی و خوراکی که فرد در طول شبانهروز مصرف میکند تا نیازمندیهای بدنش برآورده شود، جیرة غذایی میگویند.
جیرة غذایی هر اسیر
رژیم بعث عراق برای همة اسرای ایرانی دو وعدة جیره غذایی در شبانهروز درنظر گرفته بود. در اردوگاههاي 12 و 16 تكريت سه وعده غذايي داده ميشد. شام معمولاً آبگوشت بود؛ فقط در روزهاي جمعه لوبيا داده ميشد. عطایی (1389: 116) بیان میکند: «رژیم عراق برای همة اسرا دو وعدة جیره غذایی در شبانهروز درنظر گرفته بود؛ یکی صبحانه که عبارت بود از چای و آش و وعدة دیگر، ناهار که معمولاً مقداری برنج بهعلاوه چیزی شبیه به خورشت بود. اگر میزان خوارباری که به آشپزخانه تحویل داده میشد، بر تعداد اسرا تقسیم میشد، به هر اسیر برابر یکسوم یک وعدة غذای عادی میرسید... در کنار این غذا بهطور معمول به هر اسیر دو تا سه نان معروف به «سمون» داده میشد. سالمینژاد (همان: 79- 78) بیان میکند: «مقدار سهمیة غذایی هر اسیر مشخص شده بود: مثلاً هر نفر 54 گرم برنج- 5/2 گرم چای و ... هرچند به این سهمیه هم پایبند نبودند. کمبود جیرههای غذایی به حدی بود که اگر یک وعدة غذایی اندکی دیر توزیع میشد، خیلی سریع ضعف و ناتوانی بر اسرا حاکم میشد.» خاجی (1391: 193) در مورد وضعیت تغذیۀ اسرای اردوگاه 6 (رمادی 1) چنین بیان میکند: «در مدت 5 ماه اول تشکیل این اردوگاه، غذا در دو وعده تهیه و به اسرا داده میشد که شامل فقط چای برای صبحانه و 6-7 قاشق برنج برای ناهار، به همراه دو قرص نان یا دو نیمقرص. پس از گذشت 5 ماه، شوربا (آش) به صبحانه اضافه گردید. بعدها نیز همراه با ناهار آبگوشت میدادند.»
تبیین وضعیت تغذیة اسرای ایرانی در عراق
آنچه به تواتر در خاطرات آزادگان مطرح شده است از وضعيت نامناسب تغذيه در اردوگاهها حكايت دارد. اسرای ایرانی از بیشتر مواد غذایی دارای ویتامین، پروتئین، و... محروم بودند.
سالمینژاد (1389: 78-77) بیان میکند: «وضعیت نامطلوب و نامناسب تغذیة اسرا، اگرچه موضوع اصلی گزارشهای نمایندگان صلیب سرخ جهانی بازدیدکننده از اردوگاههای اسرای ایرانی بود، ولی هرگز باعث نشد که ازطرف رژیم بعث عراق تغییر چندانی در بهبود کمیّت و کیفیت آن صورت پذیرد... اسرا آموخته بودند که در طول اسارت، هرگز انتظار سیر شدن را نداشته باشند و باید بسیاری از خوراکیها و خصوصاً میوهها را تا روز آزادی و بازگشت به وطن به فراموشی بسپارند». اين وضعيت در اردوگاههاي صليب سرخنديده به مراتب بدتر بود.
وضعیت «صبحانه»
سالمینژاد (همان: 80- 79) در مورد صبحانة اسرا چنین بیان میکند: «صبحانة اسرا، که معمولاً بین ساعت هشت تا نه صبح داده میشد، عبارت بود از هشت تا دوازده قاشق سوپ یا دال عدسی یا شوربا که با نصف سهمیه نان روزانه خورده میشد... آش یا شوربای صبحانه، در عصر روز قبل تهیه میشد و صبح روز بعد، پس از اینکه مقداری گرم میشد، بین آسایشگاهها تقسیم میگردید. این موضوع در روزهای گرم سال، عامل بسیاری از اسهالهای گروهی شده بود. نگهداري چندین ساعته غذا، بدون رعایت اصول بهداشتی، عامل اصلی وجود بیماریها بود. البته در بعضی اردوگاهها، آشپزها، صبح زود بیدار میشدند و به طبخ شوربای صبحانه میپرداختند.»
وضعیت «ناهار»
سالمینژاد (همان: 80) بیان میکند: «ناهار، که عموماً حدود ساعت دوازده یا یک تقسیم میشد، عبارت بود از حدود هشت تا ده قاشق برنج، به همراه مقداری خورش شلغم یا قیمه که چون گوشت نداشت، اسرا آن را با برنج مخلوط میکردند. در هفته یک روز بهجای برنج، لوبیا نیز توزیع میشد. محتویات خورش آب و روغن و پیاز و احتمالاً گوشت یخزده بود و گاهی لوبیا یا بامیه یا عدسی یا باقلا به آن افزوده میشد.»
کرمی (1389) در مورد وضعیت ناهار قاطع 3 اردوگاه عنبر، چنین میگوید: «ناهار عبارت از هر نفر شش قاشق برنج، بهعلاوه چند قاشق غذایی شبیه خورشت، که براساس فصل تهیه میشد و مواد غذایی مانند شلغم، بادمجان، بامیه، برگ چغندر، و کدو برای تهیۀ خورشت استفاده میشد. بعداً با ابتکار و پیشنهاد آشپزهای ایرانی، خورشت را قبل از داخلباش عصر میدادند تا به این وسیله بچهها از شام نیز برخوردار باشند. البته قسمتی از خورشت را روی برنج ناهار میریختند تا برنج از خشکی و بدمزگی درآید.»
وضعیت «شام»
اگرچه در بعضی از اردوگاهها مثل موصل تا پایان اسارت، خبری از وعدة غذایی شام نبود، ولی در بقیة اردوگاهها، به اسیران شام نیز میدادند.
سالمینژاد (همان: 81-80) بیان کرده است: «شام هر شب عبارت بود از آبگوشت، بدون استفاده از نخود یا لوبیا، به همراه مقداری نان. شبهای جمعه، مرغ توزیع میشد. هر مرغ بین حدود ده تا بیست نفر تقسیم میشد؛ یعنی برای یک اردوگاه 1800 تا 2000 نفری، در مجموع نود مرغ طبخ میشد. در اردوگاه رمادی 13، تقریباً هر 30 روز یکبار مرغ توزیع میشد. در شبهای جمعه نیز گاهی آب لوبیا، که سهم هر فرد تقریباً مقداری آب و شش عدد لوبیا بود، توزیع ميشد. گاهی اسرا با جدا کردن گوشتهای شام و خمیرهای سرخشده از نان، کباب تهیه کرده و تنوعی در شام به وجود میآوردند».
چگونگی استفاده اسرا از «سبزیجات» و «دِسر»
سالمینژاد (همان: 81) در این مورد بیان میکند: «در برنامة غذایی، سبزیجات وجود نداشت، اما خود اسرا اقدام به احداث باغچة بسيار كوچكي در حیاط برخي اردوگاهها ميكردند. تهیة بذر برای اسرا با مشکلات فراوانی روبهرو بود، ولی بعدها نمایندگان صلیب سرخ بذر را برایشان تهیه میکردند. حانوت نیز یکی دیگر از منابع تأمين بذر سبزیجات بود. کشت انواع سبزیجات و هویج و حتی میوههایی چون خیار، کمک شایانی به وضعیت تغذیهای بخشی از اسرای ایرانی كرد.»
به گفتة سالمینژاد (همان) گاهی به مقدار خیلی کم بین اسرا ميوه توزیع میشد. مثلاً به هر چهار اسیر یک پرتقال یا انار یا مقداری انگور تعلق میگرفت.
خاجی (همان: 193) در مورد اردوگاه شماره 6 (رمادی 1) بیان میکند: «در 5 ماه اول تشکیل این اردوگاه، در هفته، دو سه مرتبه دسر نیز داده میشد که عموماً شامل یک پرتقال برای دو سه نفر، یک خوشة معمولی انگور برای 8 الی 10 نفر ميشد.»
جعفری (1393: 55) در مورد اردوگاه تکریت چنین بیان میکند: «دِسر معمولاً خیارهای پلاسیدهای بود که به هر نفر، نصف و گاهی یک خیار میرسید.»
عیسیمراد (1391: 68) بیان میکند: «هفتهای یکبار و گاهی دوبار دسر میدادند، البته قصدشان از دسر راضی کردن مأموران صلیب سرخ بود؛ مثلاً دو سه هندوانۀ کوچک و بیکیفیت برای50، 60 نفر و یا یک خیار 10 سانتی برای هر اسیر بهعنوان دسر درنظر گرفته میشد.»
وضعیت «نان»
«سهمیة روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. اسرا دربارة نوع آرد آن نظرهاي مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هستة خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لاية رويي این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» (سالمينژاد، همان: 83)
رحمانیان (1390: 175) بیان میکند: «نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در اردوگاه موصل 4، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیۀ نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیلۀ یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.»
سهمیة «چای»
سالمینژاد (همان:84-83) چنین بیان کرده است: «توزیع چای یکبار در روز جزء برنامه غذایی اسرا بود. سهم هر نفر نیملیوان چای (مقداری) شیرینشده که در صبح یا هنگام شام توزیع میشد. در بعضی اردوگاهها، اسرا با تهیة مقداری سیم برق بهطور پنهانی موفق شدند قوری برقی بسازند و با چای در سرمای زمستان، نوشیدنی گرم تهیه كنند.»
وضعیت «آب آشامیدنی»
آب آشاميدني از چاه موجود در اردوگاهها تأمين ميشد که پرنمک و بدرنگ بود و انواع میکروب در آن به چشم دیده میشد.
قطع جیرة غذایی اسرا یا تقلیل آن
گاهي عراقیها به قصد تنبیه یا ناتوان کردن اسیران، جیرة غذایی آنها را کم یا حتی در مواقعی قطع میکردند: «عموماً پس از هر مخالفت یا درگیری در اردوگاه، جیرة غذایی قطع یا تقلیل مییافت تا ضعف بدنی، فشار و تهدیدی علیه اسرا بهکار آید.» (سالمينژاد، همان: 84)
غذای ناسالم و بیماریهای ناشی از آن
در موارد بسیاری، اسیران بهعلت استفاده از مواد غذایی، که تاریخ مصرف آنها مدتها گذشته بود، دچار بیماری اسهال و... میشدند: «شب عید سال 1367 بود. غذای آن شب فاسد شده بود. از 1800 نفری که داخل اردوگاه بودیم، حدود 1300 نفر دچار بیماری اسهال و استفراغ شدند.» (رحمانيان، همان: 144)
تهیۀ شیرینی
جعفری (همان: 155) در مورد اردوگاه تکریت بیان میکند: «با سرخ کردن نانهای بریدهبریدۀ عراقی بهاصطلاح شیرینی درست میکردیم.»
نبود قاشق
در مواردی، در زندانها یا بازداشتگاهها، قاشق وجود نداشت و اسرا مجبور بودند با دست غذا بخورند. آباد (1393: 192) در مورد نبود قاشق در زندان تنومه چنین بیان میکند: «... چهار تا انگشتانتان را به هم بچسبانید تا از لایشان غذا نریزد و بعد لقمه کنید... .»
جعفری (1393: 30) دربارۀ روز دوم اسارت خود، در پادگان سپاه یکم ارتش عراق، واقع در شهر العماره، چنین میگوید: «صبحانه عبارت بود از ظرفی پر از مخلوط پخته و آبکی برنج و عدس؛ به نام شوربا! بدون قاشق، با تکههای کاغذ و کارت شناسایی و بعضیها با پول، آش را خوردند.»
استفاده از قُصعه
کرمی (همان: 48-47) در مورد این ظرف چنین بیان میکند: «قصعه که صحیح آن قَصعه است و برخی اسرا به آن قُصوِه نیز میگفتند، ظرفی است به طول 40 و عرض 25 سانتیمتر، که دیوارههای آن 5 سانتیمتر ارتفاع داشت. این ظرف مختص به 10 نفر بود که بهوسیلۀ آن غذا میگرفتند.»
سالمینژاد (1389: 79)، بیان میکند: «بهخاطر کمبود ظروف غذاخوری، اسرا گروههای غذایی ده یا دوازده نفرهای بین خود تشکیل ميدادند و در هر دو یا سه وعدة غذای روزانه، همسفره بودند ... ابتدای اسارت هر ظرف غذا برای 12 نفر بود که بعدها سهمیهای شامل یک لیوان، یک بشقاب و یک قاشق از جنس روی تعلق گرفت.»
نيز نگاه كنيد به آشپزي و آشپزخانه
كتابشناسي
آباد، معصومه (1393). من زندهام، چ صدوهفتادوسوم. تهران: بروج.
جعفری، مجتبی (1393). جهنّم تکریت، چ نهم. تهران: سوره مهر.
خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.
رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع، خاطرات بهداشت و درمان در اسارت، چ دوم. تهران: پیام آزادگان.
سالمینژاد، عبدالرضا (1386). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان.
عطایی، سیامک (1389). سفر به شهر آزادی، بررسی روایی، تحلیلی اسارت. تهران: پیام آزادگان.
عیسی مراد، ابولقاسم (1391). روانشناسی اسارت (آثار روانی اسارت بر اسیران ایرانی و ساز و کارهای مقابله با آن)، چ دوم. مؤسسه فرهنگی انتشاراتی روی.
کرمی، حسین (1389). اردوگاه سوم. تهران: پیام آزادگان.
نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان.
سهيلا عليين