اسارت، اسرا و آزادگان در مطبوعات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بازگشت پیکر شهید تندگویان(← [[محمد جواد تندگویان]])، زمینه این باور عمومی را فراهم آورد که ممکن است تعدادی از اسرای باقیمانده در عراق شهید شده باشند و نباید منتظر بازگشتشان بود. مطبوعات نیز جستهوگریخته و بهطور غیرمستقیم این باور را تقویت کردند تا شرایط پذیرش این واقعیت تلخ برای جامعه، بهویژه خانوادههای چشمبهراه بهوجود آید؛ ازسویدیگر، این شرایط امکان آن را فراهم آورد تا یک هیئت ایرانی به '''سرپرستی محمدجواد ظریف''' راهی بغداد شود و اقدام به تشکیل کمیسیونی برای یافتن پیکر شهدا و مبادله آنها تحت نظارت [[صلیب سرخ]] جهانی كند. در پی این مذاكرات و با تدبیر ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، كمیته ویژهای برای تفحص اجساد شهدای جنگ تشكیل شد كه تا اكنون هم ادامه دارد و پیكر بسیاری از شهدا در عراق تفحص و به ایران منتقل شد. در یکی از این موارد، به نقل از یک خبرنگار غربی، در یک گور جمعی، پیکر 54 شهید ایرانی درحالی کشف شد که نشان میداد بلافاصله بعد از دستگیری با دستانی بستهاعدام شدهاند<ref name=":0" /><ref name=":0" /> .(← [[محمد جواد تندگویان]]) | بازگشت پیکر شهید تندگویان(← [[محمد جواد تندگویان]])، زمینه این باور عمومی را فراهم آورد که ممکن است تعدادی از اسرای باقیمانده در عراق شهید شده باشند و نباید منتظر بازگشتشان بود. مطبوعات نیز جستهوگریخته و بهطور غیرمستقیم این باور را تقویت کردند تا شرایط پذیرش این واقعیت تلخ برای جامعه، بهویژه خانوادههای چشمبهراه بهوجود آید؛ ازسویدیگر، این شرایط امکان آن را فراهم آورد تا یک هیئت ایرانی به '''سرپرستی محمدجواد ظریف''' راهی بغداد شود و اقدام به تشکیل کمیسیونی برای یافتن پیکر شهدا و مبادله آنها تحت نظارت [[صلیب سرخ]] جهانی كند. در پی این مذاكرات و با تدبیر ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، كمیته ویژهای برای تفحص اجساد شهدای جنگ تشكیل شد كه تا اكنون هم ادامه دارد و پیكر بسیاری از شهدا در عراق تفحص و به ایران منتقل شد. در یکی از این موارد، به نقل از یک خبرنگار غربی، در یک گور جمعی، پیکر 54 شهید ایرانی درحالی کشف شد که نشان میداد بلافاصله بعد از دستگیری با دستانی بستهاعدام شدهاند<ref name=":0" /><ref name=":0" /> .(← [[محمد جواد تندگویان]]) | ||
=== مقابله مطبوعات ایران و عراق با یکدیگر === | === [[مقابله مطبوعات ایران و عراق با یکدیگر]] === | ||
سال 1373 را به تعبیری میتوان سال جنگ رسانهای میان مطبوعات ایران و عراق نامید. در این سال، دولتمردان دو کشور یکدیگر را متهم میکردند که با مسئولیتناشناسی، نسبت به تعیین تکلیف اسرا و مفقودین بیتوجهی نشان میدهند. بالطبع مطبوعات هر دو کشور، خاستگاه طرح اینگونه اظهارات یا پاسخ بدانها بودند. دولت عراق با سیاسی کردن موضوعی انسانی، سعی در بهرهبرداری تبلیغاتی داشت تا رفتار غیرانسانی خود نسبت به اسرای ایرانی را به حاشیه ببرد. عراق مدعی بود ایران 20000 اسیر عراقی را پنهان کرده و آزاد نمیکند. حال آنکه ایران مدعی بود بعد از هر عملیات، به مأموران [[صلیب سرخ]] جهانی اجازه ثبتنام از کلیه اسرای عراقی را داده است و هیچ گزارشی مبنیبر مفقودالاثر شدن حتی یک اسیر عراقی وجود ندارد. طرف عراقی هم هیچگاه نتوانست فهرستی کامل از رقم ادعایی را به [[صلیب سرخ]] جهانی ارائه کند. گفتنی است از جمع اسرای عراقی، 7634 نفر پناهنده شده بودند که در مصاحبه تکبهتک با مأموران [[صلیب سرخ]] ، تمایل خود را برای ماندن در ایران ابراز داشته بودند و حاضر به بازگشت نبودند. درمقابل، ایران فهرستی کامل از نام و مشخصات 30000 اسیر ثبتنامنشده و مفقودالاثر ایرانی را به همراه مستندات حضور تعداد زیادی از آنان را در عراق تقدیم صلیب سرخ جهانی کرده بود. اسناد ایران متکی به اظهارات افرادی همچون سعدون حمادی، وزیر مشاور در امور خارجه وقت عراق، در گفتوگو با [[رادیو]] بصره بود كه به حضور بیش از 50000 اسیر ایرانی در اردوگاههای عراق صراحت داشت؛ همچنین از صدا و تصویر 1181 اسیر ایرانی، که از رادیوتلویزیون دولتی عراق پخش شده و یا مصاحبه و عکسهایشان در مطبوعات عراقی منتشر شده بود، نسخهای در اختیار [[صلیب سرخ]] قرار داشت، حال آنکه طرف عراقی فقط پاسخگوی 33 نفرشان بود؛ همچنین 67 اسیر نیز بعد از پایان جنگ بهدست ارتش عراق در خاک کشورمان به اسارت گرفته شده بودند كه با وجود مصاحبه نمایندگان [[صلیب سرخ]] جهانی با تکتک آنان، دولت عراق منکر حضور چنین افرادی در عراق بود. | سال 1373 را به تعبیری میتوان سال جنگ رسانهای میان مطبوعات ایران و عراق نامید. در این سال، دولتمردان دو کشور یکدیگر را متهم میکردند که با مسئولیتناشناسی، نسبت به تعیین تکلیف اسرا و مفقودین بیتوجهی نشان میدهند. بالطبع مطبوعات هر دو کشور، خاستگاه طرح اینگونه اظهارات یا پاسخ بدانها بودند. دولت عراق با سیاسی کردن موضوعی انسانی، سعی در بهرهبرداری تبلیغاتی داشت تا رفتار غیرانسانی خود نسبت به اسرای ایرانی را به حاشیه ببرد. عراق مدعی بود ایران 20000 اسیر عراقی را پنهان کرده و آزاد نمیکند. حال آنکه ایران مدعی بود بعد از هر عملیات، به مأموران [[صلیب سرخ]] جهانی اجازه ثبتنام از کلیه اسرای عراقی را داده است و هیچ گزارشی مبنیبر مفقودالاثر شدن حتی یک اسیر عراقی وجود ندارد. طرف عراقی هم هیچگاه نتوانست فهرستی کامل از رقم ادعایی را به [[صلیب سرخ]] جهانی ارائه کند. گفتنی است از جمع اسرای عراقی، 7634 نفر پناهنده شده بودند که در مصاحبه تکبهتک با مأموران [[صلیب سرخ]] ، تمایل خود را برای ماندن در ایران ابراز داشته بودند و حاضر به بازگشت نبودند. درمقابل، ایران فهرستی کامل از نام و مشخصات 30000 اسیر ثبتنامنشده و مفقودالاثر ایرانی را به همراه مستندات حضور تعداد زیادی از آنان را در عراق تقدیم صلیب سرخ جهانی کرده بود. اسناد ایران متکی به اظهارات افرادی همچون سعدون حمادی، وزیر مشاور در امور خارجه وقت عراق، در گفتوگو با [[رادیو]] بصره بود كه به حضور بیش از 50000 اسیر ایرانی در اردوگاههای عراق صراحت داشت؛ همچنین از صدا و تصویر 1181 اسیر ایرانی، که از رادیوتلویزیون دولتی عراق پخش شده و یا مصاحبه و عکسهایشان در مطبوعات عراقی منتشر شده بود، نسخهای در اختیار [[صلیب سرخ]] قرار داشت، حال آنکه طرف عراقی فقط پاسخگوی 33 نفرشان بود؛ همچنین 67 اسیر نیز بعد از پایان جنگ بهدست ارتش عراق در خاک کشورمان به اسارت گرفته شده بودند كه با وجود مصاحبه نمایندگان [[صلیب سرخ]] جهانی با تکتک آنان، دولت عراق منکر حضور چنین افرادی در عراق بود. | ||
نسخهٔ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۱۴
انعكاس اخبار و گزارشهای مرتبط با اسرا و آزادگان در جراید و نشریات داخلی.
از آغاز جنگ تحمیلی تا مقطع پذیرش قطعنامه
عراق در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980) با راهبرد «ابتدا یورش سنگین» سپس مذاکره براساس «وضعیت جدید»، از سه محور به جمهوری اسلامی ایران یورش آورد و طولانیترین جنگ متعارف قرن بیستم میلادی را به کشورمان تحمیل کرد. ارتش عراق با استفاده از عنصر غافلگیری، در همان روزهای اول حمله، بالغ بر 20 هزار کیلومترمربع از خاک ایران را، به اشغال خود درآورد که شهرها و روستاهای بسیاری را نیز شامل میشد (سایت محمد درودیان، پژوهشگرتاریخ جنگ، به نقل از سردار محرابی، معاون اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح) و با هدف برتری در مذاکرات آتی، مدافعان و مردم عادی شهرها و روستاهای مرزی را به اسارت گرفت [۱]. ارتش عراق، باوجود ادعای مبادرت به جنگی ناگزیر و دفاعی، معلولین، بیماران و سالخوردگان ساکن در شهرها و روستاها را بهعنوان اسیر جنگی با خود برد و ضمن بدرفتاری، از ثبتنام بسیاری از آنان در صلیب سرخ جهانی سر باز زد [۲] [۳] . مطبوعات داخلی با محوریت سه روزنامه کثیرالانتشار پایتخت (کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی) از ابتدای جنگ تحمیلی(← جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) با همراهی سایر نشریات، در یک بازه زمانی 22 ساله، با پیگیری مسئولانه به موضوع اسرای ایرانی در بند حساسیت نشان دادند و با انعکاس بموقع و مطلوب اخبار و گزارشهای مربوط به آنان، اقدامات انساندوستانه منجر به تعیین تکلیف، تسهیل شرایط زندگی و آزادی اسیران جنگی را مورد حمایت معنوی قرار دادند و در مواقع ضروری نیز به مقابله با دستگاه تبلیغاتی دشمن بعثی و متحدانش برخاستند (در آن مقطع روزنامههای انقلاب اسلامی، بامداد، آزادگان، میزان و ابرار نیز این موضوع را انعكاس دادند و در راستای دفاع از حقوق انسانی اسیران با سه روزنامه جلودار همآوایی داشتند، کما اینکه بعدها با انتشار روزنامههای سلام، رسالت، همشهری، ایران و... این رویه استمرار یافت). هدفگذاری مطبوعات دراینارتباط، افشای رفتار غیرانسانی دولت عراق با اسرای ایرانی، اجبار حاکمان بغداد در تبعیت از کنوانسیونهای بینالمللی در شناسایی و تن دادن به حقوق اسیران جنگی، تبیین جایگاه اجتماعی اسیران نزد افکار عمومی و بسترسازی برای آزادی زودتر و سهلتر آنان بود. دراینزمینه، مطبوعات با بهدست گرفتن ابتکار عمل در چارچوب صلاحدیدهای سامانه مدیریت تبلیغات جنگ، اخبار و گزارشهای متنوعی را تولید و منعکس كردند و صف مقابله با جبهه تبلیغی دشمن و حامیانش را شکل دادند.
نخستین اخبار راهیافته به نشریات
در ماههای منتهی به جنگ تحمیلی، که ارتش عراق با اقدامات ایذایی موجب بروز ناامنی در برخی مناطق و شهرهای مرزی بود، حتی در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، بهسبب شرایط حاکم بر فضای عمومی کشور، اخباری با منابع محلی و گاه غیرموثق، به صفحات مطبوعات راه مییافت که استمرار این رویه میتوانست آثار بدی بر جای گذارد و در نهایت، به تضعیف روحیه دفاع ملی منجر شود. اینگونه خبرها با ترسیم چشماندازی یأسآلود، جامعه را به انفعال وا میداشت و به جوّی همراه با هراس و ناامیدی دامن میزد. اما با هوشیاری مسئولان و همدلی مجموعه دستاندرکاران و اصحاب رسانه، ادامه این روند خیلی زود متوقف شد و خبرهای مرتبط با جنگ، پس از تأیید مراجع رسمی، قابلیت انتشار مییافت. بدینترتیب اولین خبر با موضوع اسارت، در قالب یک راهبرد هژمونیک و بهعنوان نخستین محور تبلیغاتی در چارچوب مقابله همهجانبه با تجاوز دشمن، سیزده روز پس از آغاز جنگ منتشر شد. این محور اولینبار ازسوی عالیترین مقام اجرایی کشور، نخستوزیر وقت، محمدعلی رجایی، ضمن نطقی از تریبون سازمان ملل، خطاب به شورای امنیت طرح شد. وی در این نطق تصریح میكند: «رژیم عراق افراد غیرنظامی و شهروندان عادی ساکن شهرها و روستاهای مرزی را ربوده و بهعنوان اسیر با خود میبرد و به همراه اسیران جنگی شکنجه و به قتل میرساند. محمدعلی رجایی در ادامه نطق خود، خواهان رسیدگی به جنایات جنگی رژیم حاکم بر عراق و اقدام مؤثر نهادهای بینالمللی با هدف جلوگیری از اینگونه اعمال ضدانسانی میشود [۴]. فرازهایی از سخنان رئیس دولت وقت در رسانههای جمعی ازجمله روزنامههای کثیرالانتشار انعکاس مییابد و تا چندین روز دستمایه ستوننویسان و سوژه خبری رسانههای داخلی میشود.
دو هفته بعد، خبر اسارت محمدجواد تندگویان، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، به همراه تنی چند از همراهان ازجمله یکی از معاونین وی سید محسن یحیوی، مسئولیت جدیدی را متوجه مطبوعات کشور میکند و تا چندین روز متوالی، یکی از تیترهای نیمتای بالای صفحه اول اغلب نشریات یومیه را به خود اختصاص میدهد؛ همچنین دهها قطعه خبر، گزارش و گفتوگو دراینباره تولید و به دست چاپ سپرده میشود که موضوع محوری اغلب مطالب منتشرشده مسئولیت رژیم بعث عراق و نهادهای بینالمللی ذیربط نسبت به جان افرادِ به گروگان گرفتهشده است[۴] . بعد از فروکاستن موج خبری اسارت وزیر نفت، در 10 فروردین 1360 خبر کوتاهی مبنیبر تلاش برای مبادله اسرای مجروح و معلول ایرانی و عراقی در روزنامه کیهان منتشر میشود و در 27 خرداد و 5 شهریور همانسال نیز اخبار آزادی و مبادله تعدادی از اسرای جانباز و بیمار ایرانی، با جمعی از اسرای عراقی، در دو نوبت، انتشار مییابد. بهدنبال آزادی این عدّه از آزادگان، یک روزنامه صبح، جمهوری اسلامی، و یک روزنامه عصر، اطلاعات، اقدام به درج خاطرات آنان بهصورت پاورقی میكنند. در این مرحله مجلات هفتگی سروش و شاهد، و ماهنامه صف و پاسدار اسلام نیز روزنامهها را همراهی میكنند و به افشای رفتار غیرانسانی رژیم بعث عراق با اسرای ایرانی میپردازند. درهمینایام، رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، برای شنیدن اظهارات اسرای آزادشده ایرانی، که دستکم یکسوم آنان شهروندان عادی شهرها و روستاهای مرزی بودند، ازسوی سرپرست هلال احمر به ایران دعوت میشود و همزمان با حضور وی در تهران، مطبوعات مطالب مستندی از بدرفتاری با اسرای ایرانی را منتشر و بهطور هماهنگ تصاویر پیرزنی را چاپ میكنند که ازسوی ارتش عراق بهعنوان اسیر جنگی به اسارت گرفته شده و در میان اسرای مبادلهشده حضور داشت. (برای نمونه، ر.ك. کیهان، 5 شهریور1360: 15)[۴] رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، با وجود شنیدن اظهارات اسرای تازهآزادشده ایرانی و مشاهده شواهد عینی بسیاری که مؤید نقض مصوبات کنوانسیونهای بینالمللی در ارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگی بود، حاضر به کمترین موضعگیری در ارتباط با رفتار غیرانسانی دولت عراق با اسیران ایرانی نشد. این سکوت معنادار، درعمل فرصت بزرگی برای ادامه جنایات رژیم بغداد فراهم آورد، همچنین زمینهساز بدبینی مقامات و نخبگان کشور نسبت به صداقت و بیطرفی نهادهای بینالمللی شد. بالطّبع این تلقی در سامانه تبلیغی کشور ازجمله مطبوعات داخلی نیز راه یافت و پیرو آن از این مقطع روابط ایران با نهادهای بینالمللی ازجمله صلیب سرخ جهانی به سردی گرایید و وارد مرحله جدیدی شد که این روند تا پایان جنگ با فرازوفرودهای بسیاری همراه بود. همسو با این رفتار، رسانههای نامدار جهانی نیز کمترین خبری را در ارتباط با شکنجه اسیران ایرانی و نقض آشکار قوانین بینالمللی منتشر نکردند و با سکوت خود درعمل، از رویّه صلیب سرخ پیروی كردند. به دنبال این رخداد، ستاد تبلیغات جنگ بهمنظور شکستن سکوت خبری، از تعدادی از رسانههای پرمخاطب غربی و کشورهای منطقه دعوت کردند تا با حضور در ایران از نزدیک حقایق را دریابند و نسبت به معرفی چهره واقعی رژیم بعث عراق اقدامی صورت دهند. همزمان نیز شورایعالی دفاع، تعدادی از اسیران معلول و بیمار عراقی را بهطور یکجانبه آزاد كرد و بهموازات آن شرایطی را فراهم آورد تا اسیران عراقی بتوانند با خانوادههایشان در اردوگاههای محل نگهداری خود ملاقات کنند. کمترین تأثیر این اقدامات، در صورت بازتاب مطلوب رسانهای در سطح جهان، شکستن جوّ تبلیغی علیه کشورمان بود که در نتیجه آن، از بدرفتاری عراق با اسرای ایرانی میکاست. لکن این راهبرد جمهوری اسلامی ایران، اگرچه ازسوی مطبوعات داخلی مورد حمایت همهجانبه قرار گرفت و با درج گزارشهای متنوع، بهویژه گزارشهای تصویری به بازتاب ابعاد آن پرداخته شد، اما در نشریات بیرونی انعکاس چندانی نیافت. (کیهان، 5 اسفند: 1-2؛ جمهوری اسلامی، 16 اسفند؛ و اطلاعات، 12 اسفند 1360)[۴][۴].
مقابله با ترفند تازه رژیم عراق
ازسویدیگر، رژیم بغداد برای کمرنگ کردن اقدامات انساندوستانه ایران بهویژه در رابطه با آزادسازی اسیران بیمار عراقی بهطور یکجانبه، دست به مانور تبلیغی تازهای زده و با دعوت از خبرنگاران و تصویربردارانی از کشورهای هند، پاکستان، یونان، فرانسه، ایتالیا و... سعی كرد تا آنان را با اسرای نوجوان ایرانی مواجهه دهد و با القای این خط تبلیغی که مبنای ایران در جنگ با عراق، توسعه نفوذ ایدههای مذهبی-انقلابی در منطقه است و برای دستیابی به این هدف، از بهکارگرفتن دانشآموزان کمسنوسال نیز بهره میبرد، افکار عمومی را علیه ایران بسیج کند. این خط تبلیغی میتوانست عراق را در کانون توجه کشورهای غربی و عربی، بهعنوان خط مقدم مقابله با صدور انقلاب اسلامی قرار دهد و از حمایتهای سیاسی-تسلیحاتی آنان برخوردار سازد. اما ترفند سیاسی-تبلیغی رژیم بعث عراق که با انگیزه خدشهدار کردن دفاع ملی و مشروع مردم ایران به راه افتاده بود، بدون پاسخ نماند و ستاد تبلیغات جنگ دست به اقدام متقابلی زد و تلاش هوشمندانهای را برای تنویر افکار عمومی در سطحی گسترده سامان داد که مطبوعات داخلی نقش مهمی را دراینرابطه برعهده داشتند. مطبوعات داخلی با اختصاص حجم و توانی فراوان، محورهای متنوعی را طراحی كردند و به اجرا درآوردند که رسانهای کردن بدرفتاری عراقیها با اسیران ایرانی و تأكید بر نقض مفاد کنوانسیون ژنو در ارتباط با حقوق اسیران جنگی ازسوی رژیم بغداد ازجمله آنها بود. (برای نمونه، ر.ك. جمهوری اسلامی، 2/7/1362: 1؛ اطلاعات، 6/7/1362: 1 و 4؛ کیهان، 23/7/1362: 1)[۴].
از دیگر محورهایی که مطبوعات داخلی درهمینزمینه و در این مقطع طراحی و بهاجرا درآوردند، به پرسش گرفتن بیتفاوتی صلیب سرخ جهانی نسبت به رفتارهای مغایر با مقررات بینالمللی دولت عراق با اسیران ایرانی بود. روزنامه اطلاعات دراینزمینه ضمن یادداشتی تأثیرگذار از این کمیته میخواهد تا گزارشی از دیدار افراد خود از اردوگاههای اسیران ایرانی در عراق منتشر کند و با سکوت جانبدارانه، از جنایات رژیم عراق حمایت نکند. ضمن این یادداشت برای اولینبار از اسرای ایرانی با لفظ آزادگان یاد میشود. (اطلاعات، 5/10/1362: 19)[۴].
در امتداد موجآفرینی مطبوعات داخلی، 500 نفر از خانواده اسرا در مقابل نمایندگی صلیب سرخ جهانی، متحصن و خواستار اقدام جدی این نهاد در راستای وظایف ذاتی خود میشوند. بهموازات این حرکت، روزنامه کیهان گزارش تکاندهندهای از اعمال شکنجههای بیرحمانه علیه اسرای ایرانی زندانی در عراق منتشر و ضمن آن فاش میسازد که ارتش عراق در جریان اشغال شهرهای مرزی، افراد معلول و ناتوانی را که موفق به فرار نشدهاند، بهعنوان اسیر جنگی با خود برده است. (کیهان، 9 اردیبهشت 1361: 1-2)[۴]در چنین شرایطی، صلیب سرخ جهانی بهدنبال سکوتی طولانی رسماً اعلام میکند عراق از نشان دادن اسرای ایرانی به کارگزاران صلیب سرخ خودداری میكند و تنها در یک زندان بغداد 74 اسیر غیرنظامی ایرانی نگهداری میشوند. (اطلاعات، 2 آذر 1361: 1 و 4)[۴]
موضعگیری صلیب سرخ جهانی در آن مقطع، زمینه مناسبی برای خروج جمهوری اسلامی ایران از بایکوت خبری ازسوی رسانههای فراگیر فراهم آورد و به مسئولان کشور فرصت داد تا بر دامنه فعالیتهای اطلاعرسانی فرامرزی خود بیفزایند. در این مقطع ستاد تبلیغات جنگ مأموریت یافت تا خبرنگاران نشریات پُرمخاطب از چند کشور آسیایی و اروپایی را برای مشاهده وضعیت اسرای عراقی حاضر در اردوگاههای کشور و مقایسه وضعیت آنان با شرایط اسرای ایرانی زندانی در عراق دعوت كند. این اقدام ایران مؤثر واقع شد و در پی انعکاس گزارشهای مثبتی از رفتار انسانی جمهوری اسلامی ایران با اسرای عراقی در برخی از نشریات خارجی، دولت عراق به انفعال و عکسالعمل وادار میشود، تاآنجاکه در اقدامی بیسابقه و درعینحال ریاکارانه و بهمنظور نشان دادن چهرهای انساندوستانه از خود برای اولینبار 100 نفر از آزادگان بیمار و معلول ایرانی را آزاد میکند. (اطلاعات، 3 مهر 1363: 4)[۴]
اما در بُعد سیاسی در واکنش به اظهارات نماینده صلیب سرخ جهانی، مبنیبر در اختیار داشتن اسرای غیرنظامی و پنهان کردن اسیران ایرانی ازسوی عراق، دولت بغداد از پذیرش نمایندگان هیئت کمیته صلیب سرخ جهانی برای بررسی وضعیت اسرای ایرانی خودداری کرد و در مانوری اقتدارطلبانه، با پشتوانه حمایتی قدرتهای بزرگ، صلیب سرخ را وادار به تهیه گزارشی جدید و البته ناقص و یکجانبه كردند. با انتشار گزارش جدید صلیب سرخ ، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، طی نامهای رسمی به دبیرکل سازمان ملل، خواهان تصحیح گزارش کمیته صلیب سرخ براساس واقعیات میشود. (جمهوری اسلامی، 3 آذر 1363: 3) [۴]در این مقطع، مطبوعات داخلی یکبار دیگر به میدان آمدند و با طرح مطالبات برحق جمهوری اسلامی ایران، موج خبری مؤثری را در قبال اقدام یکجانبه صلیب سرخ جهانی بهوجود آورند. همزمان با این اقدامات و در راستای پیگیری و رسیدگی به شکایات خانواده اسرا و مفقودین، کمیتهای شکل میگیرد و شکایت خانوادهها را بهصورت سند قابل پیگرد حقوقی، تسلیم نهادهای بینالمللی میکند. دولت جمهوری اسلامی ایران هم با صدور بیانیهای خطاب به هیئت اعزامی سازمان ملل به عراق، درخواست میكند تا ضمن مأموریت خود از وضعیت 20 هزار مفقودالأثر و 7800 اسیر ایرانی اطلاع روشنی کسب كند و ارائه دهد. (کیهان، 26 دی 1363: 24)[۴]دولت ایران به این اقدام بسنده نکرد و ازسوی معاون بینالملل وزارت امور خارجه، موارد سوءرفتار رژیم عراق با اسرای ایرانی را مستندسازی و بر درخواست ایران از هیئت سازمان ملل نیز تأكید مجدد كرد. (اطلاعات، 26 دی 1363: 3)[۴]
مطبوعات عراق در واکنش به فعلوانفعالات ایران، ضمن درج گزارشهای متعدد از خدماترسانی به اسرای ایرانی و ازجمله سوادآموزی به اسرای کمسنوسال، که با کنایههای تحقیرآمیز همراه است، به مقابله برمیخیزند. در پاسخ به این اقدام رسانههای عراقی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نشستی مطبوعاتی پیشنهاد مبادله اسرای کمتر از 16 سال و معلول را مطرح و ضمن آن آمادگی ایران را برای تحقق امور انساندوستانه اعلام میكند. (اطلاعات، 16 اسفند 1363: 1-2)[۴] اگرچه بازتاب رسانهای این نشست، تا حدودی فرصت تبلیغات را ازطرف عراقی گرفت، اما دولت عراق در اقدامی کودکانه و لجوجانه، با گرداندن اسرای ایرانی بهاسارتدرآمده در عملیات بدر در خیابانهای بغداد، بهشیوهای غیراخلاقی به مانور قدرت متوسل میشود. مطبوعات عراقی هم از مراسم اسیرگردانی بهتفصیل عکس و گزارش تهیه و منتشر میکنند. با بالاگرفتن موضوع آزادگان، رئیسجمهور وقت ایران وارد موضوع میشود و از عدم پیگیری سرنوشت اسرای غیرنظامی زندانی در عراق، ازسوی مجامع بینالمللی بهشدت انتقاد میكند. بهدنبال موضعگیری صریح عالیترین مقام سیاسی کشور، ستاد تبلیغات جنگ با هدف انعکاس هرچه بیشتر سخنان رئیسجمهور در رسانههای جهان، نشستی با حضور دیپلماتهای خارجی مقیم تهران و خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار میكند و به افشای ماهیت غیرانسانی رژیم بعث عراق در رفتار با اسرای ایرانی میپردازد. (جمهوری اسلامی، 2 اردیبهشت 1364: 8) [۴]رژیم بعث عراق با هدف بیاثر کردن این اقدام ایران، بلافاصله 30 اسیر معلول ایرانی را به همراه هیاهوی تبلیغاتی در رسانههای داخلی و همسو آزاد میكند و از رسیدن 2000 نامه خانوادههای اسرای ایرانی به مقصد خبر میدهد.
در کشوقوس رقابت برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان میان مطبوعات ایران و عراق، به ابتکار نخستوزیر وقت، کانونی فراملی جهت پیگیری مسائل انسانی اسرا و انجام اقدامات لازم برای کاستن از آلام اسیران ایرانی با حضور خانواده اسرا و مفقودین تشکیل میشود تا بهعنوان نهادی غیردولتی پیگیر مطالبات خانوادههای آنان باشد. (کیهان، 9 تیر 1364: 3)[۵]
در این مقطع، گزارش گاردین از اردوگاه اسرای رزمندگان ایرانی در عراق در زمره معدود مطالب انعکاسیافته در نشریات غربی است که با لحنی ملایم، به بخشی از حقایق در ارتباط با زندگی اردوگاهی اسرای ایرانی میپردازد و در شرایطی که اغلب رسانههای غربی تحتتأثیر فضاسازیهای رسانهای دولت عراق و سایر دشمنان ایران قرار دارند، سعی دارد بیطرف باشد. بعید نیست آزادی 29 اسیر معلول و بیمار ایرانی که بلافاصله بعد از انتشار گزارش روزنامه گاردین[۶] بهطور یکجانبه ازسوی عراق صورت گرفت، بازتاب آن باشد. درهرحال، در نتیجه مراجعات خانوادههای اسرا و مفقودین ایرانی و درخواست پیگیری و رسیدگی ازسوی صلیب سرخ جهانی و بهموازات آن، اقدامات مؤثر هلال احمر و دیپلماسی کشور، در کنار تلاش رسانههای داخلی، سرانجام کمیته صلیب سرخ طی گزارشی تصریح میكند عراق کنوانسیون ژنو در مورد نحوه رفتار با اسرای جنگی را نقض کرده است. (جمهوری اسلامی، 17 شهریور 1364: 1 و 16) [۵]دولت ایران در واكنش به این بیانیه و برای نشان دادن حسن نیت، بلافاصله اقدام به آزادی گروهی از اسیران عراقی كرد و همزمان از صلیب سرخ جهانی خواستار پیگیری موضوع اختفای اسرای ایرانی و عدم استرداد اسرای غیرنظامی ازسوی طرف عراقی شد. درهمینایام، دولت عراق نیز متقابلاً در حرکتی نمایشی 55 اسیر ایرانی را آزاد کرد (کیهان، 27 اردیبهشت 1365: 2)[۵]در پی این تحولات، ایران مناسبات تازهای را براساس حسنظن و تعامل با صلیب سرخ جهانی پی افکند که نخستین بازتاب آن بازگشایی دفتر صلیب سرخ در تهران پس از یک دوره روابط توأم با تنش و سردی بود.
دکتر دستجردی، دبیرکل وقت جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، هم با استقبال از فضای جدید، خواستار مبادله کلیه اسرای معلول و مسن ایران و عراق بهطور یکجا و با وساطت صلیب سرخ شد. درهمینارتباط، طرحی ازسوی دبیر شورایعالی دفاع تهیه و برای این کار ارائه شد. (ابرار، 16 شهریور 1366: 3)[۵]
دولت وقت نیز بهموازات پیگیریهای جدی و مستمر موضوعات مرتبط با اسرای ایرانی در چارچوب مناسبات دیپلماتیک، در پاییز 1366 با تقدیم طرح جامعی به مجلس شورای اسلامی، زمینه رفع مشکلات مادی و رسیدگی به امور رفاهی خانوادههای آزادگان و مفقودین در کنار سایر ایثارگران را تقدیم مجلس كرد تا خدماترسانی به این بخش از جامعه ایثار نیز بهنحوی اصولی انجام شود (جمهوری اسلامی، 19 آذر 1366: 2)[۴]
زمینههای مبادله گروهی اسیران و بازتاب بازگشت آزادگان در مطبوعات کشور
در پی تصمیم تاریخی امام خمینی (ره) مبنیبر پایان دادن به جنگ هشتساله ازطریق راهحل سیاسی بهجای راهکار نظامی، ایران در 27 تیر 1367 (18 ژوئیه 1988) رسماً قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل را یکسال پس از تصویب پذیرفت و خبر آن را در نخستین نوبت خبری، ازطریق رادیو و تلویزیون انتشار داد.
دولت عراق بهرغم قبول قطعنامه، بلافاصله پس از تصویب آن، در واکنش به پذیرش ایران، به بهانه برتری نظامی ایران در زمان صدور قطعنامه و تأثیر معنوی این برتری در مفاد آن، زیر بار توافق قبلی خود نرفت و شتابزده دست به تحرکات نظامی گستردهای زد و حملات خود را از زمین و هوا علیه کشورمان از سر گرفت. ارتش عراق با توسعه حملات هوایی علیه اهداف اقتصادی در شهرها و کشتیهای تجاری در خلیج فارس، همچنین ساماندهی یورشی سراسری و غافلگیرانه از غرب و جنوب به عمق خاک کشورمان در 31 تیر 1367، درصدد برآمد تا ضمن جبران حقارت سالهای جنگ، پایان آن را به نفع خود رقم زند. در نتیجه، این حملات گرچه با پاسخ کوبنده رزمندگان ایرانی مواجه شد، لکن علاوهبر تحمیل خسارتهای مادی و معنوی بسیار، حدود 10 هزار نفر از نیروهای ایرانی را به اسارت گرفت تا به سطح برابری تعداد اسیران نزدیک شود. در نهایت، رژیم بعث عراق با مشاهده خیزش گسترده ایرانیان، بهمنظور مصون نگهداشتن توان نظامی خود و بیحاصل بودن ادامه شرارتها، یکماه بعد در 28 مرداد 1367 آتشبس را پذیرفت و به تحرکات عمده نظامی خود پایان داد.
با برقراری آتشبس، بهمنظور اجرای بندهای قطعنامه، کمیتههای مختلفی زیرنظر سازمان ملل تشکیل شد و عطاءالله مهاجرانی بهعنوان مسئول کمیته اسرا ازسوی ایران تعیین شد. اولین دور مذاکرات ایران و عراق با هدایت یان الیاسون، نماینده دبیرکل سازمان ملل، در 3 شهریور 1367 در ژنو آغاز شد و از همان ابتدا، با اختلافنظر پیرامون اولویتهای هریک از طرفین مواجه شد. عراق خواهان پیشیگرفتن لایروبی اروندرود و امکان کشتیرانی در این آبراهه، قبل از هر اقدامی بود، تا هرچه زودتر از بنبست دریایی بیرون آید و به اوضاع اقتصادی خود سروسامان بخشد. ایران، اما بر اولویت عقبنشینی کامل نیروهای عراقی از خاک ایران و مبادله اسرا براساس ترتیب بندهای قطعنامه تأكید داشت و این دو را بر لایروبی اروندرود مقدم میدانست. بدینترتیب اولین دور مذاکرات، پس از دو هفته به شکست انجامید و توافقی حاصل نشد[۷]. درهمینایام و حین مذاکرات ژنو و در شرایطی که آتشبس بهاجرا درآمده و نفرات ارتش ایران، بدون سلاح در منطقه حضور داشتند، ارتش بعث عراق در اقدامی غافلگیرانه و مغایر با همه موازین بینالمللی 600 نفر از افراد ارتش ایران را به اسارت درآورد تا بتواند در مذاکرات صلح امتیاز بگیرد.
دور بعدی مذاکرات از 10 مهر 1367 ابتدا در نیویورک آغاز و در ادامه در ژنو پی گرفته شد که تا اوایل 1369 به درازا کشید، اما هیچ نتیجه مطلوبی دربر نداشت. طرح مباحث انحرافی و امتیازخواهیهای طرف عراقی، با هدف تأمین اهداف سیاسی، که ازطریق جنگ نتوانسته بود بهدست آورد، مانع از دستیابی به نتیجهای مطلوب بود.
در این مقطع، فضای رسانهای جهان تا حدودی به نفع ایران تغییر یافت؛ حتی در مقطعی (مهرماه 1367) به دستور فهد، شاه عربستان، رسانههای جمعی این کشور، که زمان جنگ یکی از حامیان رسانهای رژیم بغداد بودند، از تبلیغ علیه ایران منع شدند[۸] . برایناساس مواضع هیئت ایرانی در چارچوب مذاکرات صلح، بازتاب مطلوبی در رسانههای تأثیرگذار داشت. در این دوره، محور تلاشهای راهبردی هیئت ایرانی را استقرار صلحی عادلانه و پایدار درمنطقه و رفع مشکلات و موانع بازگشت بیش از 100 هزار اسیر ایرانی و عراقی به آغوش خانوادههایشان در کمترین زمان، شکل میداد؛ راهبردی که ازطریق اجرای بندهای ابتدایی قطعنامه محقق میشد و بالمآل، مورد استقبال و حمایت افکار عمومی جهان بود. دامنه این موج به کشورهای منطقه نیز کشیده شد و هجدهمین اجلاس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در ریاض، که همزمان با برگزاری مذاکرات صلح برپا بود، با صدور بیانیهای مبادله اسیران جنگی دو کشور در کمترین زمان ممکن وفق بند سوم قطعنامه را خواستار شد. در این شرایط، طرف عراقی، که ازسوی افکار عمومی و برخی محافل سیاسی تحت فشار قرار داشت، بهیكباره خواستار مبادله کلیه اسرا قبل از هر اقدامی شد. این ترفند میتوانست ضمن رهانیدن گریبان دولت عراق از اتهامات حقوق بشری، راه عبور از وضعیتی را که در آن گرفتار آمده بود تسهیل کند. عراق در این معامله 40 هزار اسیر میداد و 60 هزار اسیر میگرفت و بدینترتیب به موضوع اسرا بدون تحمل هیچ فشار و هزینهای فیصله میداد. حال آنکه این در شرایطی بود که دولت عراق تعداد زیادی از اسیران ایرانی را مخفی کرده و مانع از ثبتنام آنان در صلیب سرخ جهانی بود. ازاینرو، هیئت صلح ایران با هدف اثبات غیرصادقانه بودن این پیشنهاد عراق، آزادی توأمان کلیه اسرای جنگی دو طرف با عقبنشینی به پشت مرزهای شناختهشده بینالمللی را مطرح كرد که ازسوی عراقیها با بیاعتنایی مواجه شد.
در چنین شرایطی مطبوعات داخلی با وجود پشتسر گذاشتن مسائل و مشکلات یکدهه جنگ و ناآرامی، در آستانه توسعه و شکوفایی کشور در دوران ثبات و آرامش، همچنان یکی از اولویتهای خود را پیامدهای جنگ تحمیلی میدانستند و مسئولانه به پوشش و پیگیری اخبار و سوژههای مرتبط با آن میپرداختند؛ طوریکه در فاصله پذیرش قطعنامه 598 (تیرماه 1367) تا ورود آخرین گروه آزادگان بهصورت گروههای پرتعداد (شهریور 1369) بیش از600 قطعه خبر، گزارش، گفتوگو، یادداشت و مقاله، فقط با موضوع آزادگان آن هم در چند نشریه پرتیراژ آن دوره درج شده است که محتوای محوری اغلب آنها حمایت از مواضع برحق جمهوری اسلامی ایران در موضوع آزادگان در بند است[۹] . مطبوعات کشور با هدف پایان دادن به آلام اسیران در بند و خانوادههایشان، تبیین جایگاه اجتماعی آنان و تعظیم و تکریم اسوههای صبر و پایداری، در چند محور به تولید محتوا پرداختند و به نمایندگی ازسوی افکار عمومی از هیئت ایرانی مذاکرهکننده در ژنو پشتیبانی میکردند. «افشای جنایتهای ضدبشری رژیم بعث عراق و رفتار مغایر با كنوانسیون بینالمللی ژنو، با اسیران جنگی به دست این رژیم»، «فشار به صلیب سرخ جهانی برای ثبتنام از همه اسرای ایرانی در بند»، «ایجاد موج خبری علیه کارشکنیهای طرف عراقی در مذاکرات دوجانبه»، «تأكید بر استمرار مذاکرات صلح در چارچوب قطعنامه و تحتنظارت دبیرکل سازمان ملل»، و «تعجیل در مبادله اسیران بیمار و معلول» ازجمله محورهایی بود که ازسوی مطبوعات کشور تعیین و بهطور هماهنگ و مستمر دنبال میشد. روزنامه جمهوری اسلامی درهمینراستا در زمستان 1367 اقدام به درج خاطرات اسیرانی که پیشتر آزاد شده بودند، بهصورت پاورقی، با عنوان «قصه اسارت» كرد که به روایت رفتار ضدانسانی رژیم بعث عراق با اسیران ایرانی اختصاص داشت؛ همچنین با رصد اظهارنظر مقامات عراقی و اخبار و مطالب رسانههای عراقی، سعی در جمعآوری اسناد مؤثری در ارتباط با نادیده گرفتن حقوق انسانی اسیران ایرانی ازسوی عراقیها داشتند. درهمینرابطه، هنگامیکه عاصم یعقوب، سفیر عراق در کویت، در نشستی خبری، سخنانی دالبر عدم ثبتنام از تعدادی از اسرای ایرانی را به زبان آورد، بلافاصله در مطبوعات داخلی منعکس و بهعنوان سندی انکارناپذیر، ثبت تاریخی شد و دستمایه ستوننویسان مطبوعات داخلی و محور گفتوگوهای حقوقی با صاحبنظران و کارشناسان حقوق بینالملل شد (این خبر و حواشی آن برای اولینبار در 28 آذر 1368 در رسانههای داخلی انتشار یافت).
در این مقطع، در پی کارشکنیهای مداوم طرف عراقی، کار مذاکرات به رکود کشیده شد و حتی توصیه میخائیل گورباچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، به صدام هم برای شکستن بنبست رکود راه به جایی نبرد. (جمهوری اسلامی، 12 خرداد 1369: 9)[۴]
این زمان عراق مایل به ادامه مذاکرات بهصورت دوجانبه و بدون حضور نماینده دبیرکل سازمان ملل بود، تا با امتیازهایی همچون در تصرف داشتن بخشی از خاک کشورمان و هزاران اسیر ایرانی، که ثبتنام نشده بودند، به باجخواهی بپردازد. اما موضع ایران و دبیرکل سازمان ملل، اجرای کامل قطعنامه و ادامه مذاکرات با حضور نماینده سازمان ملل و در چارچوب قطعنامه بود. (جمهوری اسلامی، 8 فروردین 1369: 3) [۴]سرانجام کارشکنیهای طرف عراقی به مرحلهای رسید که خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، بهصراحت از دولت عراق، بهعلت ایجاد اختلال در به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح انتقاد كرد و از هیئت عراقی دعوت کرد تا برای ازسرگیری مذاکرات به نیویورک بروند. اما عراقیها اعتنایی نکردند و دعوت وی را بدون پاسخ گذاشتند. این موضوع دبیرکل سازمان ملل را بهرغم محافظهکاری، به انتقاد از دولت عراق واداشت و ضمن بیاناتی تصریح كرد: «شورای امنیت بر قطعنامه 598 بهعنوان چارچوب مذاکرات صلح میان ایران و عراق تأكید دارد و در اجرای آن، مصمم و جدی است. (جمهوری اسلامی، 5 اردیبهشت 1369: 3)[۵] در چنین شرایطی و بهدنبال تصمیم عراق برای حمله به کویت، روند جدیدی در ارتباط با سرنوشت هزاران اسیر ایرانی و عراقی رقم خورد و بعد از شش مرحله نامهنگاری میان صدام و مسئولین عالیرتبه کشورمان، در طول یک ماه، از 26 مرداد 1369 تا 26 شهریور همانسال، 37532 اسیر ایرانی با 37934 اسیر عراقی مبادله شدند[۳]. بخش عمدهای از اسیران آزادشده ایرانی در این مرحله (حدود 19 هزار نفر) در زمره اسیران ثبتنامنشده بودند. (روزنامههای کثیرالانتشار همان ایام)[۵]
روند غیرمنتظره آزادی اسیران ایرانی در این مقطع، که بیش از 83% آمار کل آزادگان کشور را تشکیل میداد، موجی از شوروشادی در نقاط مختلف کشور بهوجود آورد. نشریات بهویژه روزنامههای سراسری، همهروزه با درج تصاویر و گزارشهای متنوع از ورود آزادگان به خاک میهن و استقبال مردم بر ابعاد این شوروشعف میافزودند؛ بهگونهایکه اخبار و تصاویر مندرج در صفحات مطبوعات آن ایام، بهمثابه آلبوم عکسهای یادگاری در یاد و خاطره ایرانیان باقی میماند و آحاد ملت را به یکدیگر پیوند میدهد و هربار مراجعه به آنها حس همبود ملی را بیدار میکند.
ماراتن نفسگیر آزادی بقیه آزادگان و تعیین تکلیف مفقودین
در شرایطی که انتظار میرفت کلیه اسرای در بند، در همان مقطع آزاد و به آغوش میهن بازگردند، ناگهان در 27 شهریور 1369، عراق اعلام کرد هیچ اسیر ایرانی دیگری را در اختیار ندارد و به کار مبادله پایان داد. این درحالی بود که هنوز حداقل 3000 اسیر ایرانی، که تعداد زیادی از آنان صدا، تصویر یا نامشان در رسانههای عراقی انعکاس یافته بود، تعیینتکلیف نشده بودند[۳] .مطبوعات داخلی درمواجههبا این رفتار دولت عراق، با وحدت رویه به پیگیری موضوع آزادی الباقی اسیران ایرانی در بند اولویت و با هدایت جریان خبری-تبلیغی، دیپلماسی چانهزنی دولتمردان با طرف عراقی را مورد حمایت قرار دادند. در پی فضاسازیهای مطبوعاتی و در نتیجه تلاشهای مسئولین، تا اواخر 1369، مجموعاً 415 اسیر ایرانی دیگر در 9 مرحله آزاد شدند که در یکی از این مراحل، دولت عراق به مبادله 239 اسیر ایرانی، که محکومیت قضایی داشتند و در زندانهایی بیرون از اردوگاههای اسرا دوران محکومیت خود را طی میکردند، اقدام كرد. زمستان همانسال، عزت ابراهیم الدوری، معاون شورای فرماندهی انقلاب عراق، در رأس هیئتی بلندپایه به تهران آمد تا مقدمات آزادی کلیه اسرای عراقی ازجمله 4564 اسیری را که در جریان ورود امریكا به جنگ عراق و کویت وارد خاک کشورمان شده بودند، بهطور یکجانبه و بدون هیچ مابهازایی فراهم کند. گفتوگوهای طرفین نتیجه مطلوبی دربر نداشت و از این مقطع برای مدتی روابط دوجانبه قطع و به سردی گرایید.
در تیرماه 1370 و در آستانه معرفی عراق بهعنوان آغازگر جنگ ازسوی دبیرکل سازمان ملل، هیئتی عراقی به بهانه عادیسازی روابط، اما با هدف پس گرفتن هواپیماهای خود، که در جریان جنگ با کویت به ایران آورده بودند، وارد کشورمان شدند و بهعنوان حسننیت پنج اسیر ایرانی را بههمراه آوردند. مقامات کشورمان در واکنش به درخواست طرف عراقی، با پافشاری بر مذاکرات سهجانبه، خواهان ازسرگیری روند آزادی اسرا و تعیینتکلیف مفقودین شدند و متقابلاً 100 نفر از اسرای عراقی را یکطرفه آزاد کردند.
بازگشت پیکر شهید تندگویان
در جریان بازگشت آزادگان بهصورت گروهی، همگان در انتظار بازگشت محمدجواد تندگویان، وزیر نفت کابینه شهید رجایی، بودند. تاآنجاکه موضوع کنارهگیری غلامرضا آقازاده، وزیر نفت دولت وقت، در پی این احتمال، در مطبوعات کشور انعکاس یافت. اما با بازگشت آخرین گروه از آزادگان، تقریباً امیدها به یأس مبدل شد. حتی گزارش اسرای کویتی آزادشده از اسارتگاههای بغداد، مبنیبر زنده بودن مهندس تندگویان هم امید چندانی برنینگیخت. اگرچه انتشار این اخبار، سوژه مناسبی برای ستوننویسان مطبوعات و یادآوری مسئولیت حقوقی دولت عراق در قبال این آدمربایی بهدست داد. همزمان دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل هم اقدام به صدور بیانیه كرد و ضمن درخواست آزادی باقیمانده اسرا، خواستار رسیدگی به موضوع ربوده شدن محمد جواد تندگویان، در روزهای آغازین جنگ ازسوی محافل بینالمللی شد. فشارهای مطبوعاتی همراستا با کنشهای دیپلماتیک، محافل بینالمللی را وا داشت تا نسبت به درخواست مردم و مسئولین کشورمان واكنش نشان دهند و خاویر پرز دکوئیار در اولین واکنش نسبت به این درخواست، اظهار داشت: «شخصاً دراینباره تلاش خواهد کرد.» پیامد این اظهارات، چند روز بعد، خبر بازگشت پیکر شهید تندگویان (← محمد جواد تندگویان)بر صفحه اول مطبوعات کشور نقش بست و مظلومیتی دیگر در تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی به ثبت رسید.
بازگشت پیکر شهید تندگویان(← محمد جواد تندگویان)، زمینه این باور عمومی را فراهم آورد که ممکن است تعدادی از اسرای باقیمانده در عراق شهید شده باشند و نباید منتظر بازگشتشان بود. مطبوعات نیز جستهوگریخته و بهطور غیرمستقیم این باور را تقویت کردند تا شرایط پذیرش این واقعیت تلخ برای جامعه، بهویژه خانوادههای چشمبهراه بهوجود آید؛ ازسویدیگر، این شرایط امکان آن را فراهم آورد تا یک هیئت ایرانی به سرپرستی محمدجواد ظریف راهی بغداد شود و اقدام به تشکیل کمیسیونی برای یافتن پیکر شهدا و مبادله آنها تحت نظارت صلیب سرخ جهانی كند. در پی این مذاكرات و با تدبیر ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، كمیته ویژهای برای تفحص اجساد شهدای جنگ تشكیل شد كه تا اكنون هم ادامه دارد و پیكر بسیاری از شهدا در عراق تفحص و به ایران منتقل شد. در یکی از این موارد، به نقل از یک خبرنگار غربی، در یک گور جمعی، پیکر 54 شهید ایرانی درحالی کشف شد که نشان میداد بلافاصله بعد از دستگیری با دستانی بستهاعدام شدهاند[۴][۴] .(← محمد جواد تندگویان)
مقابله مطبوعات ایران و عراق با یکدیگر
سال 1373 را به تعبیری میتوان سال جنگ رسانهای میان مطبوعات ایران و عراق نامید. در این سال، دولتمردان دو کشور یکدیگر را متهم میکردند که با مسئولیتناشناسی، نسبت به تعیین تکلیف اسرا و مفقودین بیتوجهی نشان میدهند. بالطبع مطبوعات هر دو کشور، خاستگاه طرح اینگونه اظهارات یا پاسخ بدانها بودند. دولت عراق با سیاسی کردن موضوعی انسانی، سعی در بهرهبرداری تبلیغاتی داشت تا رفتار غیرانسانی خود نسبت به اسرای ایرانی را به حاشیه ببرد. عراق مدعی بود ایران 20000 اسیر عراقی را پنهان کرده و آزاد نمیکند. حال آنکه ایران مدعی بود بعد از هر عملیات، به مأموران صلیب سرخ جهانی اجازه ثبتنام از کلیه اسرای عراقی را داده است و هیچ گزارشی مبنیبر مفقودالاثر شدن حتی یک اسیر عراقی وجود ندارد. طرف عراقی هم هیچگاه نتوانست فهرستی کامل از رقم ادعایی را به صلیب سرخ جهانی ارائه کند. گفتنی است از جمع اسرای عراقی، 7634 نفر پناهنده شده بودند که در مصاحبه تکبهتک با مأموران صلیب سرخ ، تمایل خود را برای ماندن در ایران ابراز داشته بودند و حاضر به بازگشت نبودند. درمقابل، ایران فهرستی کامل از نام و مشخصات 30000 اسیر ثبتنامنشده و مفقودالاثر ایرانی را به همراه مستندات حضور تعداد زیادی از آنان را در عراق تقدیم صلیب سرخ جهانی کرده بود. اسناد ایران متکی به اظهارات افرادی همچون سعدون حمادی، وزیر مشاور در امور خارجه وقت عراق، در گفتوگو با رادیو بصره بود كه به حضور بیش از 50000 اسیر ایرانی در اردوگاههای عراق صراحت داشت؛ همچنین از صدا و تصویر 1181 اسیر ایرانی، که از رادیوتلویزیون دولتی عراق پخش شده و یا مصاحبه و عکسهایشان در مطبوعات عراقی منتشر شده بود، نسخهای در اختیار صلیب سرخ قرار داشت، حال آنکه طرف عراقی فقط پاسخگوی 33 نفرشان بود؛ همچنین 67 اسیر نیز بعد از پایان جنگ بهدست ارتش عراق در خاک کشورمان به اسارت گرفته شده بودند كه با وجود مصاحبه نمایندگان صلیب سرخ جهانی با تکتک آنان، دولت عراق منکر حضور چنین افرادی در عراق بود.
در پایان 1373 با وجود همکاریهای صادقانه ایران با صلیب سرخ جهانی و شفافسازی مستمر درباره وضعیت اسرای عراقی و بالعکس، عدم همکاری و پنهانسازی طرف عراقی، شورای امنیت سازمان ملل با استناد به گزارش رئیس سازمان کنفرانس اسلامی، که تحتتأثیر مطبوعات عراقی- عربی تهیه شده و ازطریق صلیب سرخ در اختیار شورا قرار گرفته بود، ایران و عراق را مشترکاً بهسبب ممانعت از پیشرفت طرحهای انساندوستانه و رفتار مغایر با اهداف قطعنامه محکوم كرد. استناد شورای امنیت در محکوم کردن ایران، برای بهکار بردن لفظ «یک اسیر در مقابل یک اسیر» ازسوی محمدعلی نظران، رئیس سابق کمیسیون اسرا، بود. حال آنکه ایشان یک سال قبل فوت شده و امیر سرتیپ عبدالله نجفی بهجای ایشان، ریاست کمیسیون اسرا را برعهده داشت. همکاری صلیب سرخ در صدور بیانیه شورای امنیت موجب شد تا ایران بار دیگر برای مدتی، ارتباط خود با صلیب سرخ را قطع و از پذیرفتن نمایندگان آن در ایران خودداری کند و ترجیح دهد تا ادامه مذاکرات را بهصورت دوجانبه پیش ببرد. در پی این تصمیم، هیئتی به ریاست سرتیپ عبدالله نجفی عازم بغداد شد تا به مذاکره با طرف عراقی بپردازد. در نتیجه این مذاکرات، طرفین توافق کردند در قالب چهار کمیته مستقل «امور اسرای باقیمانده»، «پناهندگان»، «جستوجوی اجساد»، و «مسائل مرزی» مذاکرات را دنبال کنند.
خبر زنده بودن خلبان لشکری پس از 15 سال
سالها کسی از وضعیت خلبان حسین لشکری خبری نداشت و در یک سلول به دور از انظار عمومی نگهداری میشد. رژیم بعث عراق، خلبان لشکری (← حسین لشگری)را با این هدف زنده نگه داشت تا روزی از او بهعنوان سند آغازگری جنگ ازسوی ایران استفاده کند! پس از اعلام رسمی عراق بهعنوان آغازگر جنگ و شکست این ترفند، دولت عراق برای اولینبار در اردیبهشت 1374، اسارت خلبان لشکری را علنی کرد و به صلیب سرخ اجازه داد تا با وی ملاقات کند. با انتشار خبر زنده بودن لشکری، موج جدیدی به مطبوعات کشور راه یافت و هر رسانهای سعی داشت تا اطلاعات بیشتری را در مورد قدیمیترین اسیر در بند جمعآوری و نشر دهد. جمهوری اسلامی، در پاسخگویی به نیاز جامعه، گفتوگویی با خانواده وی ترتیب داده و با انتخاب تیتر عاطفی «انتظاری که 17 ساله شد» کنایه از سن تنها فرزند لشکری، که از آغازین روز حیات از سایه پدر محروم شده بود، بر فضای عاطفی جامعه افزود. در این شرایط، تکاپوی جدیدی در ارتباط با آزادی اسرا شکل گرفت و مسئولین برای فراهم کردن زمینه آزادی وی، هرازچندی تعدادی اسیر عراقی را بهطور یکجانبه آزاد میکردند. اما طرف عراقی بهعلت بهراه افتادن موج انتفاضه در عراق و شیعه بودن اغلب اسیران عراقی و احتمال پیوستن آنان به انتفاضه، تمایلی به آزادی آنان در آن برهه از خود نشان نمیداد. در نتیجه نشانهای هم از آزادی خلبان لشکری بهچشم نمیآمد. (← حسین لشگری)
موج دوم جنگ تبلیغاتی علیه ایران
دولت عراق با کمک عناصری از سازمان مجاهدین خلق، تبلیغات وسیعی در نشریات عراقی-عربی، حتی اروپایی با موضوع عدم پایبندی ایران به اصول انسانی، علیه کشورمان به راه انداخت. محوریترین نکته این تبلیغات را عدم آزادی اسیران عراقی ازسوی ایران شكل میداد در شرایطی که مابهازایی برای مبادله وجود نداشت. عراق با این حربه تبلیغاتی توانسته بود بخشی از افکار عمومی فعّال جهان را علیه ایران بسیج کند. در این مقطع، بهعلت دسترسی مطلوبتر طرف عراقی به رسانههای فرامرزی در تبلیغات مطبوعاتی از ایران پیشی گرفته بود و در جنگ رسانهای پیروز میدان محسوب میشد. جمهوری اسلامی ایران، برای تغییر موازنه و غلبه بر فضای تبلیغاتی در دو نوبت اقدام به آزادی 874 اسیر عراقی بهطور یکجانبه كرد که 24 نفرشان مسیحی بودند. آزادی اسرای مسیحی، که با ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) همزمان بود، تا حدودی جوّ تبلیغاتی علیه ایران را شکست و در محافل رسانهای بازتاب یافت. در واكنش به این اقدام، سوما روگا، رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ، با سیروس ناصری، نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در ژنو، در جوّی دوستانه ملاقات و اعلام داشت: «آنچه شما در رابطه با آزادسازی یکجانبه اسیران عراقی انجام دادید، یک اقدام بسیار اساسی و جدی بود، اما هنوز مشکل اساسی درباره اسیران ایرانی وجود دارد.» این اظهارات از باور عالیترین مقام بینالمللی درباره نبود اسیر ایرانی در عراق خبر میداد و در جای خود موجب نگرانی بود. نماینده دائم ایران در ژنو در پاسخ میگوید: «این نظر خود را رسماً اعلام و مسئولیت آن را هم بپذیرید» که روگا امتناع میکند و ناصری یادآور میشود اگر موضع صلیب سرخ این باشد که هیچ اسیر ایرانی در عراق نیست، اما اگر اسیری باشد، بهراحتی ازسوی عراقیها جانش به خطر میافتد و از وی میخواهد از سر انساندوستی به طرف عراقی فشار بیاورند تا در مورد باقیمانده اسیران ایرانی پاسخگو باشند. پس از این ملاقات، میشل کانیو به نمایندگی ازطرف صلیب سرخ به ایران سفر کرد و روابط فیمابین پس از مدتها دوباره برقرار شد.
سال تحول در وضعیت اسیران
سال 1374 با نشانههای تغییر در وضعیت اسیران جنگ آغاز شد. اعزام هیئتی به بغداد به سرپرستی علی خرم، مشاور وزیر امور خارجه کشورمان، سرآغاز این تحول بود. با این سفر، باب مذاکرات از نو گشوده شد و آزادی باقیمانده اسرا در عراق مورد پیگیری قرار گرفت. تعیین تکلیف مفقودان و پناهندگان نیز موضوع دیگری بود که در دستور کار این هیئت قرار داشت. خرم در این سفر با وزیر خارجه وقت عراق، دیدار و گفتوگو کرد و طی نشستی خبری اظهار داشت: «سیاست ایران یافتن یک راهحل اساسی و عملی بهجای بحث و مجادله برای آزادی باقیمانده اسیران دو کشور است؛ زیرا موضوع اسرا موضوعی انساندوستانه است.» حاصل مذاکرات این بود که طرفین موارد مورد ادعای خود را فهرست کرده و ارائه کنند. این کار درنهایت به نفع ایران بود؛ زیرا طرف عراقی صرفاً ادعا میکرد و نمیتوانست فهرستی حقیقی از اسرای باقیمانده خود در ایران را ارائه دهد و ناگزیر از تقلیل آمار نجومی اسیران خود بود. این اقدام همچنین حربه تبلیغاتی رسانههای عراقی را از دستشان بیرون آورده و سوژههای تبلیغی آنها را محدود میساخت و زمینه مثبتی برای ادامه گفتوگوها در جوّی آرام برای یافتن راهحلی عملی و منصفانه محسوب میشد. تا آنزمان چنین اقدامی صورت نگرفته بود، ازاینجهت، گامی برای حل مسائل فیمابین به دور از فشارهای تبلیغاتی- مطبوعاتی محسوب میشد. ازجمله دستاوردهای این سفر، ادامه کار در قالب چهار کمیته مستقلِ «اسرا»، «پناهندگان»، «جستوجوی اجساد»، و «مسائل مرزی» بود که به تسهیل امور کمک میکرد. در این مقطع، مطبوعات داخلی ضمن حمایت از دستاوردهای هیئت ایرانی، با سعهصدر مرحله دیگری از تعامل و مدارا در چارچوب سیاستهای کلی نظام در راستای فراهم آمدن شرایط آزادی باقیمانده اسیران را به نمایش گذاشتند. (برای نمونه، ر.ك. جمهوری اسلامی و سلام در 21/3/1374)[۵]
19 شهریور 1374 متقابلاً هیئتی عراقی به سرپرستی سعد عبدالمجدی فیصل، قائممقام وزیر امور خارجه عراق، وارد تهران شد و با مقامات کشورمان به مذاکره پرداخت. حاصل این مذاکرات، در 7 ماده صورتجلسه شده و به امضای طرفین رسید. براساس آن، طرفین توافق کردند فهرست اسیران خود را مبادله کنند تا پس از بررسی و اعتماد، مبنای اقدام نهایی باشد؛ همچنین مقرر شد کمیته فرعی دیگری نیز پروندههای مورداختلاف درباره اسرا را مورد بررسی دقیق قرار دهد تا زمینه مبادله کلیه اسرای باقیمانده طرفین تحتنظارت کمیته بینالمللی صلیب سرخ فراهم شود؛ بدینترتیب برای اولینبار توافقنامهای مکتوب بین دو کشور درارتباط با اسرا به امضا رسید تا ادعای دو طرف بهدور از اغراق ثبت شود. هرچند این توافقنامه درعمل بهاجرا درنیامد و طرف عراقی حاضر به مبادله فهرست اسرای مورد ادعای خود نشد، اما مبنای مذاکرات آتی شد.
رویکرد مطبوعات داخلی در این دوره حمایت از تصمیمگیران و مسئولان اجرایی کشور بود. ازجمله ویژگیهای عملکرد مطبوعات در این ایام تجلیل از شأن اجتماعی آزادگان و تأكید بر اهمیت و جایگاه آنان در جامعه ایرانی بود. این رویکرد بیانكننده اهمیت موضوع و جدّیت ایران برای آزادی کلیه اسرا و مبیّن اهتمام مسئولین کشور در موضوع رهایی اسیران در بند بود. موضعی که از نگاه کارشناسان و محافل بیطرف مخفی نبود. این درحالی بود که عراقیها در آن مقطع، بهعلت انتفاضه شیعیان، تمایلی به بازگشت اسرای خود، که اغلب شیعهمذهب بودند، نداشتند و درعمل، بهجز آزادی گروهی از افسران وابسته به حزب بعث، از مبادله بقیه اسرا استقبال چندانی صورت نمیگرفت (صفحات روزنامههایی همچون سلام، کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی در این دوره گویای این واقعیتاند)[۵].
مطبوعات داخلی همچنین با پیروی از مشی مدارای مسئولان کشور سعی داشتند سطح روابط با عراق را حفظ كنند و به جوّ پرخاش و منازعه دامن نزنند. درمقابل، مطبوعات عراق مرحله دیگری از تاخت یکطرفه علیه ایران را آغاز كردند و با مظلومنمایی سعی داشتند تا ایران را متهم اصلی کارشکنی در آزادی باقیمانده اسرا نشان دهند. درهمینراستا، دولت عراق با هدف ایجاد سوژه برای نشریاتی که ازسوی عراق حمایت میشدند، اقدام به تنظیم و ارسال چهار نامه به دبیرکل سازمان ملل، رئیس کمیته صلیب سرخ جهانی، دبیرکل اتحادیه عرب و دبیرکل جنبش عدم تعهد كرد و ضمن آنها، ایران را طرف کارشکن در مذاکرات آزادی اسرا معرفی كرد. مطبوعات عراقی و سایر رسانههای همسو در حمایت از سیاستهای تبلیغی دولت بعثی صدام، اهتمام كامل و جاروجنجال بزرگی به پا کردند. در این شرایط کمال خرازی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، بهمنظور مقابله با جنجال گروه مطبوعات عراقی و حامیان غربی و منطقهایاش، با تشکیل نشستهای خبری زودبهزود، به نقد رفتار عراق در موضوع آزادی اسرا پرداخت و به کارشکنیها و علل طولانی شدن و بینتیجه ماندن مذاکرات با عاملیت دولت عراق اشاره كرد. بازتاب این نشستها، که در نیویورک انجام میگرفت، در مطبوعات داخل و خارج از کشور تأثیر نسبتاً مثبتی در شناساندن ماهیت جنجال تبلیغاتی رژیم بعث عراق برای افکار عمومی جهان داشت.
اواسط 1375 دولت عراق با محول کردن ادامه مذاکرات به وزارت استخبارات (اطلاعات) عملاً کار را از دست وزارت خارجهاش خارج كرد و بدینترتیب تاکتیک جدیدی را برای طولانی و بینتیجه شدن مذاکرات در پیش گرفت. وزیر استخبارات عراق بلافاصله به ایران آمد و با رویكرد كاذب تلاش در جهت از بنبست درآوردن مذاکرات، محوریترین خواسته خود را نادیده گرفتن توافقات قبلی اعلام كرد. وی مدعی بود چون عناصر اطلاعاتی از نفوذ بیشتری در حاکمیت برخوردارند، در نتیجه میتوانند مأموریت خود را بهتر پیش ببرند. وی در سفر به تهران برای مذاکره به وزارت اطلاعات رفت و انتظار داشت با همتای اطلاعاتیاش مذاکره كند. اما رئیس کمیسیون اسرا، برای گفتوگو به وزارت اطلاعات رفت. در این دیدار موضوع آزادی همه اسیران در بند در ایران و عراق مورد بحث قرار گرفت. نماینده ایران ضمن تأكید بر توافقات قبلی از مواضع متزلزل طرف عراقی بهشدت انتقاد کرد و نادیده گرفتن جنبههای انسانی موضوع اسرا و حربه تبلیغی قراردادن آن ازسوی مطبوعات عراقی را تقبیح كرد.
مواضع قاطع و اصولی ایران موجب شد تا طرف عراقی بار دیگر ادامه مذاکرات را به وزارت خارجه بسپارد و موضوعات فیمابین را از آن طریق پیگیری كند.
ایران با هدف از بنبست درآمدن مذاکرات، در تاریخ 5/8/1375، 150 اسیر عراقی دیگر را بهطور یکجانبه آزاد كرد که با بازتاب رسانهای خوبی در کشورهای اروپایی مواجه شد. بهدنبال این اقدامات، صلیب سرخ ترغیب شد تا نمایندهای برای پیشبرد مذاکرات به تهران بفرستد و در پی آن، میشل کانیو، مدیرکل خاورمیانه و شمال افریقا در 13 آذر 1375 به تهران آمد و با مسئولان کشورمان گفتوگو كرد. در این مذاکرات لزوم بیطرفی صلیب سرخ مطرح و ساماندهی تلاشی صادقانه برای دستیابی به راهحلهای عملی بهمنظور حلوفصل مسائل مربوط به اسرا و تصحیح آمارهای صلیب از تعداد اسرای دو طرف درخواست شد. اما نماینده صلیب سرخ با این توجیه که: «ما فقط براساس شواهد و بازدیدها میتوانیم آمار را بپذیریم»، درعمل مواضع طرف عراقی را مورد حمایت قرار میداد. همزمان با حضور نماینده صلیب سرخ، برخی از روزنامههای کثیرالانتشار با درج مقاله و یادداشت انتقاداتی جدی نسبت به عملکرد صلیب سرخ جهانی مطرح و رسالت این نهاد بینالمللی را گوشزد کردند. (برای نمونه، ر.ك. روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، آذر 1375)[۴]
تداوم چالشهای دیپلماتیک در سال 1376
در هفتم نوروز 1376 و در پی ملاقاتی که میان وزرای خارجه ایران و عراق در حاشیه اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در رباط صورت گرفت، بر پیگیری موضوع اسیران دو کشور از مسیر دیپلماسی با محوریت وزارت خارجه دو دولت تأكید شد و وزیر خارجه عراق نیز اعلام آمادگی کرد تا 64 نفر از اسرای ایرانی را كه در بازداشت بودند، آزاد کند. در این شرایط، مطبوعات نوپدید، که پس از انتخابات دوم خرداد 1376 همراه با موج نوگرایی و مطالبات جامعهمحور وارد عرصه شده بودند، در کنار سایر مطبوعاتی که ریشه در دوران جنگ داشتند، بار اصلی حمایت خبری- تبلیغی از مذاکرات صلح و آزادی باقیمانده اسیران در بند را بر دوش کشیدند.
رویارویی دیگربار مطبوعات ایران و عراق
در شهریور 1376، بار دیگر نماینده صلیب سرخ به ایران آمد و به صراحت اعلام کرد بهجز 64 زندانی و یک خلبان، حسین لشکری، از اسیر دیگری اطلاع ندارد. موضع این نماینده، که به مواضع عراقیها نزدیک بود، به معنای نادیده گرفتن اسناد و شواهد بسیاری بود که مسئولان کشورمان در ارتباط با حضور هزاران اسیر ایرانی در اسارتگاههای مخفی و آشکار عراق در اختیار صلیب سرخ قرار داده بودند. در پی اعلام مواضع نماینده صلیب(← صلیب سرخ )، رئیس کمیسیون اسرا طی نشستی مطبوعاتی، تعداد اعلامی اسیران ایرانی حاضر در عراق ازسوی نماینده صلیب سرخ را نادرست و آن را تأیید کارشکنیهای طرف عراقی در حلوفصل قطعی موضوع اسرا اعلام كرد. مقامات عراقی نیز در مقام پاسخگویی به طرح اتهامات همیشگی خود پرداختند و در پی آن حملات مطبوعات عراقی علیه کشورمان، که مدتی فروکش کرده بود، بار دیگر اوج گرفت.
صدام هم در نطقی تلویزیونی، ایران را به توسعهطلبی محکوم کرد و از جایگاه خیالی رهبری کشورهای عربزبان به مسائل حاشیهای پرداخت. در واكنش به اظهارات صدام، دکتر خرم، مشاور ارشد وزیر خارجه کشورمان، در گفتوگو با مطبوعات داخلی اعلام کرد: «نباید توقع داشت که ما در مقابل گفتههای صدام، واكنش حادی نشان دهیم. ما از این فرازونشیبها از عراق زیاد دیدهایم و لذا برخوردمان متعادل خواهد بود.» وی با زبان دیپلماسی ضمن تحقیر صدام، سعی کرد شکاف میان عراق و جهان عرب را آشکار کند. در پی این موضع سیاسی، کمیسیون اسرا هم در اقدامی عملی 46 اسیر عراقی را بهطور یکجانبه آزاد کرد؛ بدینترتیب موضعگیری حکیمانه و اقدام عملی صادقانه ایران در آستانه برگزاری کنفرانس اسلامی تأثیر مثبتی بر فضای کنفرانس داشت و مانع از تأثیرپذیری سران کشورهای اسلامی از جوسازیهای مطبوعات عراقی شد. در این شرایط ایران 500 اسیر دیگر عراقی را آزاد کرد، تا بر مواضع انساندوستانه ایران تأكید مجددی کرده باشد. عراق نیز در اقدامی انفعالی دو اسیر مفقودالاثر ایران را آزاد كرد که این دو اسیر اطلاعات فراوانی درباره سایر اسرا در اختیار گذاشتند که در ادامه مذاکرات بسیار مؤثر واقع شد.
در نیمه آذر 1376، سعید الصحاف وزیر خارجه عراق در اقدامی غیرمنتظره، برای شرکت در کنفرانس اسلامی وارد تهران شد و نامهای حاوی مطالب تکراری میان اعضا توزیع کرد كه در آن ادعا شده بود که هیچ اسیر ایرانی در عراق نیست! درحالیکه هنوز 18092 اسیر عراقی در ایران هستند. وی از اعضای سازمان خواسته بود از سر انساندوستی کمک کنند تا اسیران عراقی آزاد شوند. او بعد از این اقدام، نشستی مطبوعاتی برگزار کرد و مترصد بود تا خبرنگاران سؤالاتی را درباره نامه مطرح کنند. اما نمایندگان جامعه مطبوعاتی کشور بدون هیچ اشارهای به نامه وی، با هوشمندی فرصت بهرهبرداری به او ندادند و همزمان خبری درباره فهرست 9424 نفری اسیران ایرانی حاضر در عراق منتشر کردند. همدلی مطبوعات داخلی با مقامات مسئول، موجب تقویت موضع ایران در محافل بینالمللی شد و سرانجام وضعیت 1267 اسیر و زندانی ایرانی مشخص شد که متأسفانه تنها تعداد 175 نفر از آنان در قید حیات و در زندانهای عراق زندانی بودند. این تعداد در فاصله کوتاهی با 2170 اسیر عراقی مبادله شدند.
آزادی خلبان حسین لشگری
در ادامه تلاش نفسگیر مسئولان برای تعیین تکلیف و آزادی اسیران، در فروردین 1377، تعداد 319 نفر دیگر از آزادگان در ازای هر آزاده ایرانی 15 اسیر عراقی مبادله شدند. ازجمله کسانی که در این مرحله آزاد شد، خلبان حسین لشکری بود که پس از 18 سال به آغوش میهن بازمیگشت. در این مرحله برای اولینبار، خبرنگاران داخلی و خارجی اجازه یافتند تا در مراسم استقبال از آزادگان شرکت و از این مراسم گزارش و تصویر تهیه کنند تا در نشریات خود انعکاس دهند.
طبق شواهدی بسیار، حداقل 474 اسیر ایرانی دیگر در اختیار عراق بود. ازاینرو لازم بود که پیگیریها ادامه یابد. بنابراین مسئولان ذیربط مرحله دیگری از تلاش برای آزادی اسیران در بند را آغاز کردند.
سه روز بعد از آزادی این گروه از آزادگان، روزنامه عراقی شرقالاوسط نوشت: «پرونده اسرای ایران تا پایان سال میلادی بسته خواهد شد.» این خبر، که ازسوی سایر نشریات عراقی همچون المصور العربی مورد تأیید قرار گرفته بود، به مسئولان ایرانی توان و انگیزه تازهای بخشید تا در جهت تعیینتکلیف باقیمانده اسرا تلاش مضاعفی را آغاز کنند.
نخستین دستاورد این تلاشها وادار کردن طرف عراقی به تن دادن به آمارهای نزدیک به واقعیت بود که در نشست کمیته مشترک ایران و عراق در 27 خرداد 1377 در بغداد تحقق یافت. در این نشست، عراقیها تا حدود زیادی به ادعاهای خود نظم دادند و فهرست اسرای باقیمانده و مفقود ایرانی را پذیرفتند. براساس این فهرست 3120 اسیر ایرانی در عراق حضور داشتند که باید تعیینتکلیف میشدند. صورتجلسه فهرست مورد توافق، به امضا طرفین رسید. همچنین با تعیینوضعیت اسرای عراقی، معلوم شد 2838 اسیر عراقی دیگر در اختیار ایران است. با تبادل این فهرستها در حضور نماینده صلیب سرخ جهانی، دست عراقیها برای تبلیغات منفی علیه ایران خالی شد.
انتظار میرفت سال 1377، که با آزادی 494 اسیر ایرانی همراه بود، سال تعیین تکلیف کلیه اسرا و مفقودین باشد، اما با تغییر عنوان اسیران ایرانی به «زندانیان سیاسی» ازسوی مقامات عراقی و تکرار ادعای اینکه هیچ اسیر ایرانی در عراق نیست، بار دیگر همه امیدها به یأس مبدل شد. این رفتار عراقیها حتی خبرگزاریهای غربی را هم متعجب ساخت و به واكنش واداشت (خبرگزاری فرانسه در یکی از شمارههای آوریل 1998 به این موضوع پرداخته است).
تغییر موضع طرف عراقی با موضعگیری صریح و قاطع رئیسجمهور وقت، آیتالله هاشمی رفسنجانی، مواجه شد: «حل مشکل تهران و بغداد در گرو روشن شدن وضعیت باقیمانده اسیران است.» همزمان رئیس کمیسیون اسرا هم با ارائه مستندات خود به صلیب سرخ از حضور 3206 اسیر ایرانی در خاک عراق خبر داد. متقابلاً یکی از مقامات عراقی نیز در گفتوگو با نشریه عراقی صوتالطلبه (صدای دانشجو) به فهرستی از اسرای عراقی اشاره کرد که تسلیم هیئت ایرانی شده است.
درهمینراستا در تیرماه 1378، مطبوعات عراق بهمناسبت سالگرد پیروزی در جنگ! یکی از موضوعات محوری خود را اسیران باقیمانده در ایران تعیین و پیرامون آن به قلمفرسایی پرداختند. درهمینرابطه روزنامه بابل، که با مسئولیت عدی پسر صدام اداره میشد، در ستون اصلی صفحه اول خود نوشت: «ازجمله مشکلات فیمابین دو کشور را حل نشدن موضوع اسرا شکل میدهد.» صدام هم طی سخنانی مدعی شد: «ایران چند هزار اسیر عراقی را نگه داشته و آزاد نمیکند و ما برای آزادی اسرای عراقی اگر لازم باشد، به زور متوسل خواهیم شد.» در پی این اظهارات، مطبوعات عراق جنجال تازهای علیه کشورمان به راه انداختند. این فعلوانفعالات از نگاه تیزبین مطبوعات دور نماند و ضمن انعکاس مطلوب آنها به پاسخگویی پرداختند. درهمینزمینه سخنگوی وزارت خارجه با دعوت از مطبوعات داخلی و خارجی، ضمن نشستی خبری، به یاوهگوییهای صدام پاسخ گفت و ادعاهایش را خلاف واقعیتهای موجود برشمرد: «موضع ایران در قبال اسرا و مفقودان جنگ تحمیلی، موضعی انساندوستانه و توأم با رافت و عطوفت اسلامی است. این عراقیها هستند که سرنوشت چند هزار اسیر ایرانی را بازیچه قرار دادهاند و از آزادی آنان طفره میروند.»
دولت عراق همزمان با به راه انداختن جنگ تبلیغاتی- مطبوعاتی، اقدام به انتشار 24 جلد کتاب خاطرات افسران بعثی اسیر در ایران کرد تا سندسازی کند. مطبوعات عراقی هم بخشهایی از آنها را منتشر کردند و مطالبی را علیه ایران به چاپ رساندند و توانستند تا حدودی مطبوعات غربی و عربی را با خود همسو کنند. جمهوری اسلامی ایران برای شکستن جوّ تازه تبلیغاتی، اقدام به آزادی یکجانبه 277 اسیر عراقی در 18 مهر 1378 كرد. بهموازات آن، مطبوعات ایران بر روی موضوعاتی همچون انساندوستی ایران و توسعه روابط بر مبنای صلح و دوستی مانور کردند. در استمرار این مقابله، ایران 500 اسیر عراقی دیگر را بهطور یکطرفه آزاد کرد و بار دیگر در نیمه اردیبهشت 1379، با توجه به اثربخشی آن، 480 اسیر عراقی را آزاد كرد. بیست روز بعد 440 نفر دیگر از اسیران عراقی بهطور یکجانبه ازسوی ایران آزاد شدند تا در اقدامی بیسابقه 1697 اسیر در فاصله چند ماه بهطور یکجانبه آزاد شوند. در پی این آزادسازی، صلیب سرخ از ایران دعوت کرد تا بار دیگر با نظارت خود ادامه مذاکرات را از سر گیرد. مقامات کشورمان به این خواسته پاسخ مثبت دادند و پس از وقفهای طولانی در دیماه 1378 هیئتی از ایران برای ادامه مذاکرات عازم ژنو شد. در این سفر مسئولان در اقدامی ابتکاری چند نفر از آزادگان را با خود به ژنو بردند تا موضوع باقیمانده اسیران در بند ایرانی در عراق به سطح رسانههای جهانی راه یابد. دکتر البرزی، نماینده تامالاختیار وزارت خارجه در مذاکرات با کلی برگر، رئیس وقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ، از وی درخواست كرد تا صلیب سرخ با صدور بیانیهای اقدامات ایران را رسماً انعکاس دهد و طی نامهای رسمی از رئیسجمهور عراق درخواست کند تا معضلات مبادله کلیه اسرا را از پیش رو بردارد. هدف هیئت ایرانی از این اقدامات کمکردن فشار تبلیغاتی در جراید غربی و عربی بود. در این سفر مدارک بیش از سه هزار اسیر و مفقودالاثر ایرانی تحویل مقامات صلیب سرخ شد.
در این ایام، کانون محبت به آزادگان یعنی سید علیاکبر ابوترابیفرد (← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)در 12 خرداد 1379 بر اثر سانحه تصادف جان باخت و جامعه ایثارگران یکی از خادمان دلسوز خود را از دست داد. این حادثه یکبار دیگر موضوع آزادگان را به صفحات نشریات و روزنامهها کشاند و به خاطرات آنان جان بخشید[۵] (← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)
در هشتم تیرماه 1379، بار دیگر ایران 450 نفر از اسیران عراقی را یکجانبه آزاد كرد. در 19 و 20 مرداد همینسال هم در دو نوبت 728 اسیر عراقی دیگر بهطور یکجانبه آزاد شدند. بهدنبال این آزادسازیها صلیب سرخ بیانیهای صادر و اعلام كرد که با اسیران جنگی عراق که به ایران پناهنده شدهاند، مصاحبه کرده و دریافته است که آنان قصد بازگشت به عراق را ندارند. این بیانیه تا حدود زیادی از شدت جوّ تبلیغی علیه ایران کاست. در این ایام، یکی از روزنامهها در اقدامی ابتکاری شروع به چاپ عکس و مشخصات اسرای باقیمانده در اسارت كرد که در راستای مستندسازی مدعای مسئولان کشورمان اقدامی بموقع و کارساز بود.[۵]
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز جنگ، خانواده باقیمانده اسرا و مفقودین، که تعیینتکلیف نشده بودند، بیقرار شده و منتظر شنیدن خبری قطعی و بیرون آمدن از بلاتکلیفی بودند. در این فاصله، تعدادی از آنان فوت و یا به شهادت رسیده بودند. ازاینرو هیئت ایرانی به این نتیجه رسید تا راهحل دیگری را پیش پای صلیب سرخ بگذارد و آن اینکه هر دو هیئت حداقل برای مدتی در موضوع اسرایی که فوت شده یا به شهادت رسیدهاند فعال شوند تا بدینوسیله، حداقل تعدادی از خانوادهها از بلاتکلیفی بیرون بیایند. دراینراستا، طرحی تهیه و در اختیار طرف عراقی قرار گرفت. برمبنای بندی از این طرح، دو طرف به توافق رسیدند بهطور مقطعی اخبار پیگیری آزادی اسرا را رسانهای نکنند تا در آرامش بیشتری کار دنبال شود. اما دستاندکاران عراقی، برخلاف تعهدی که کرده بودند، پس از آزادسازی 24 اسیر ایرانی، که 6 نفر از آنان عراقی بودند، موضوع را به مطبوعات کشانیده و یکبار دیگر علیه کشورمان به هیاهوی مطبوعاتی متوسل شدند.
با گذشت مدت زمانی از اجرای طرح جدید، پیکر 570 اسیر ایرانی، که در دوران اسارت یا فوت شده یا به شهادت رسیده بودند، با 1179 جنازه عراقی مبادله شد که پیکر شهید عباس دوران در میان آنان بود. ورود پیکر شهدا، فضای کشور را تحتتأثیر قرار داد و حالوهوای معنوی به آن بخشید. در چنین فضایی، مطبوعات داخلی بار دیگر کمر همت بستند و موضوع اسرا را به مطبوعات کشاندند[۱۰]
در پی بهوجود آمدن موج جدید در آبان 1381 دور تازه مذاکرات ایران و عراق از سر گرفته شد و دو کشور توافق کردند تا کلیه اسرایی را که در اختیار دارند، اعماز زندانی و غیرزندانی، آزاد کنند. در نتیجه، زمینه آزادی کلیه اسرای دو طرف فراهم آمد و طرفین در آخرین نشست تصمیم گرفتند تا 941 اسیر عراقی بهعلاوه 30 زندانی عراقی را با 351 اسیر زندانی ایرانی مبادله کنند. این مهم در اسفند 1381 عملی شد و پس از آن رئیس کمیسیون اسرا در روزهای پایانی 1381 رسماً اعلام كرد که ما دیگر در عراق اسیری نداریم.
نیز نگاه كنید به صلیب سرخ؛ هلال احمر؛ بازگشت آزادگان به وطن
كتابشناسی
- ↑ حبیبیان، محمدحسن و عسگری، شاداب (1393). اسرای عراقی یا میهمان. چ 2. تهران: سازمان حفظ ارزشهای دفاع مقدس آجا،ص.41.
- ↑ علایی، حسین (1391). روند جنگ ایران و عراق. جلد اول. تهران: مرزوبوم،ص.218 و 230.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ آقایی، عباس و رستمی، فاطمه (1393). پابهپای آزادگان. خاطرات امیر سرتیپ عبدالله نجفی، چ دوم. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص.97.
- ↑ ۴٫۰۰ ۴٫۰۱ ۴٫۰۲ ۴٫۰۳ ۴٫۰۴ ۴٫۰۵ ۴٫۰۶ ۴٫۰۷ ۴٫۰۸ ۴٫۰۹ ۴٫۱۰ ۴٫۱۱ ۴٫۱۲ ۴٫۱۳ ۴٫۱۴ ۴٫۱۵ ۴٫۱۶ ۴٫۱۷ ۴٫۱۸ ۴٫۱۹ ۴٫۲۰ آرشیو روزنامههای جمهوری اسلامی، کیهان، اطلاعات، ابرار، سلام و... و مجلات صف، آزادگان و پاسدار اسلام..
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ ۵٫۸ ۵٫۹ آرشیو روزنامههای جمهوری اسلامی، کیهان، اطلاعات، ابرار، سلام و... و مجلات صف، آزادگان و پاسدار اسلام.
- ↑ گاردین، 24 جولای 1985: 6
- ↑ ولایتی، علیاکبر (1376). تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر ایران. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اکبر (1392). پایان دفاع، آغاز بازسازی/ کارنامه و خاطرات سال 1367. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی.
- ↑ دهنمکی، مسعود (1384). فرهنگنامه اسارت 2 اسارت و آزادگان در جراید. تهران: آسمان دانش.
- ↑ آرشیو روزنامههای جمهوری اسلامی، کیهان، اطلاعات، ابرار، سلام و... و مجلات صف، آزادگان و پاسدار اسلام.
برای مطالعه بیشتر
درویشی، فرهاد (1390). جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها. چ هفتم. تهران: مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ.
دهنمکی، مسعود (1384). فرهنگنامه اسارت 2 اسارت و آزادگان در جراید. تهران: آسمان دانش.
ولایتی، علیاکبر (1376). تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر ایران. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
هاشمی رفسنجانی، اکبر (1392). پایان دفاع، آغاز بازسازی/ کارنامه و خاطرات سال 1367. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی.
Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "The Soviet Union", Iraq: a Country Study, Library of Congress Country Studies
اسماعیل علوییگانه