اردوگاه تکریت 16: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:تکریت 16.png|بندانگشتی|نقشه ساختمانی [[تکریت ،اردوگاه 16]] است]] | |||
يكي از اردوگاههای نگهداري اسرای ایرانی در عراق. | يكي از اردوگاههای نگهداري اسرای ایرانی در عراق. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۴: | ||
=== گاهشمار و تركيب اسرا === | === گاهشمار و تركيب اسرا === | ||
تعداد افراد ساکن در این اردوگاه حدود 4000 نفر ذکر شده است. ضمن آنكه آمار دقیقی از افراد انتقالیافته به این اردوگاه و همچنین تعداد اسرایی که از این مکان به اردوگاههای دیگر منتقل شدهاند، در دست نیست؛ بااینحال کمیتة بینالمللی صلیب سرخ مدعی است که در زمان تبادل اسرا در 1369 تعداد اسرای ایرانی ثبتنامشده در این اردوگاهها به حدود 3270 نفر میرسید. عمدهترین جابهجایی اسرا در این اردوگاه در تاریخ 27/03/1368 بود که اسرای | تعداد افراد ساکن در این اردوگاه حدود 4000 نفر ذکر شده است. ضمن آنكه آمار دقیقی از افراد انتقالیافته به این اردوگاه و همچنین تعداد اسرایی که از این مکان به اردوگاههای دیگر منتقل شدهاند، در دست نیست؛ بااینحال کمیتة بینالمللی صلیب سرخ مدعی است که در زمان تبادل اسرا در 1369 تعداد اسرای ایرانی ثبتنامشده در این اردوگاهها به حدود 3270 نفر میرسید. عمدهترین جابهجایی اسرا در این اردوگاه در تاریخ 27/03/1368 بود که اسرای [[تکریت ،اردوگاه 12]] به این اردوگاه انتقال داده شدند؛ همچنین در 19/10/1367 حدود 200 نفر از اسراي [[تکریت ،اردوگاه 12]] به این اردوگاه منتقل شدند. در 5 مرداد 1368 محلق را تخلیه و اسرای ساکن در این محل را به دو گروه تقسیم کردند؛ تعدادی را به قسمت اصلی اردوگاه و تعدادی دیگر را به اردوگاههای 18 و 20 فرستادند و ملحق را به بیماران گال اختصاص دادند . اسرای انتقالیافته به اردوگاه 16 بيشتر کسانی بودند که پس از آتشبس و در شرایطی که صلح برقرار شده بود، به اسارت دشمن درآمده بودند؛ اکثراً متعلق به نیروهای لشکر 77 خراسان، 21 حمزه، و تیپ 40 سراب بودند. این افراد در روزهای اول شهریور 1367 در مناطقی همچون شرهانی، اطراف رودخانه دویرج به اسارت درآمده بودند<ref>خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان ،ص.251 و254-255.</ref>. در هر [[آسایشگاه]] حدود 700 نفر بهسر میبردند که اکثریتشان ارتشی و سرباز بودند، ولی بسیجی و سپاهی نیز در بینشان وجود داشت<ref>بهشتی پور،حسن (1396). مصاحبه.</ref>. | ||
=== وقايع مهم === | === وقايع مهم === | ||
1. فرار دو نفر از اسرا در | 1. فرار دو نفر از اسرا در [[تکریت ،اردوگاه 15]] ، که فاصلة خیلی کمی با اردوگاه 16 داشت، باعث سختگیری بیش از حد بعثیان بر اسرای اردوگاه 16 شد؛ بهطوریکه در را به مدت سه روز به روی اسرا بستند و اجازه ندادند حتی براي استفاده از دستشویی به خارج از آسایشگاه بروند<ref>نوری زاده ، علیرضا (1395)؛ جنوک، احد (1359). مصاحبه.</ref>. | ||
2. دو سه روزی بود که اصلاً آب نیاورده بودند. تشنگی بیداد میکرد. اغلب بچهها اسهال خونی داشتند و باید آب مینوشیدند. بچهها یکی از اسرای مشهد را، که از شدت اسهال خونی دیگر رمقی نداشت و از شدت لاغری شبیه به اسکلت شده بود، بغل کردند تا به صف عریضوطویل دستشویی ببرند، که خبر رسید تانکر آب آمده است. راننده بهانهای آورد و با لگدی سطل آب را روی زمین واژگون کرد. اسرای تشنه و بیمار خودشان را پرت کردند روی زمین تا از کف سیمانی آن آب بنوشند. اسیر مشهدی در این حادثه به شهادت رسید. بهطور کلی بیش از ده نفر از اسرای این اردوگاه از شدت اسهال خونی به شهادت رسیدند. | 2. دو سه روزی بود که اصلاً آب نیاورده بودند. تشنگی بیداد میکرد. اغلب بچهها اسهال خونی داشتند و باید آب مینوشیدند. بچهها یکی از اسرای مشهد را، که از شدت اسهال خونی دیگر رمقی نداشت و از شدت لاغری شبیه به اسکلت شده بود، بغل کردند تا به صف عریضوطویل دستشویی ببرند، که خبر رسید تانکر آب آمده است. راننده بهانهای آورد و با لگدی سطل [[آب]] را روی زمین واژگون کرد. اسرای تشنه و بیمار خودشان را پرت کردند روی زمین تا از کف سیمانی آن آب بنوشند. اسیر مشهدی در این حادثه به شهادت رسید. بهطور کلی بیش از ده نفر از اسرای این اردوگاه از شدت اسهال خونی به شهادت رسیدند. | ||
3. یکی از اتفاقات بسیار مهم این اردوگاه برگزاری نماز جماعت در سولة 2 بود. نماز جماعت به امامت روحانی شجاعي به نام محمدرضا | 3. یکی از اتفاقات بسیار مهم این اردوگاه برگزاری نماز جماعت در سولة 2 بود. نماز جماعت به امامت روحانی شجاعي به نام [[محمدرضا شمس]]، معروف به رضا پیشنماز، اقامه شد. | ||
4. ابریشمچی و تعدادی از منافقین برای جذب اسرا به اردوگاه آمدند که با شدت عمل و واکنش شدید یکی از اسرا به نام احمد خزعلی معروف به احمد شوشی روبهرو شدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و از اردوگاه رفتند<ref>محبی، مهدی (1398).مصاحبه .</ref>. | 4. ابریشمچی و تعدادی از منافقین برای جذب اسرا به اردوگاه آمدند که با شدت عمل و واکنش شدید یکی از اسرا به نام [[احمد خزعلی]] معروف به احمد شوشی روبهرو شدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و از اردوگاه رفتند<ref>محبی، مهدی (1398).مصاحبه .</ref>. | ||
=== سرانجام اردوگاه === | === سرانجام اردوگاه === | ||
تبادل اسرای اردوگاه 16، از 18 شهریور 1369 آغاز شد و در همان روز اسامی اسرا در فهرست صلیب سرخ وارد شد. با تبادل اسرا، این اردوگاه هم تخلیه شد. | تبادل اسرای اردوگاه 16، از 18 شهریور 1369 آغاز شد و در همان روز اسامی اسرا در فهرست [[صلیب سرخ]] وارد شد. با تبادل اسرا، این اردوگاه هم تخلیه شد. | ||
=== '''كتابشناسي''' === | === '''كتابشناسي''' === | ||
<references /> | |||
=== برای مطالعه بیشتر === | |||
وبلاگ آزادگان اردوگاه 16 تكريت به نشاني takrit16.blogfa:com | وبلاگ آزادگان اردوگاه 16 تكريت به نشاني takrit16.blogfa:com | ||
http://dehnamaki.com | |||
'''وحید آقاکرمی''' | '''نویسسنده مقاله :وحید آقاکرمی''' |
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۰
يكي از اردوگاههای نگهداري اسرای ایرانی در عراق.
مقدمه
اردوگاه 16 تكريت در اوایل آبان 1367 شمسی تشکیل شد. اين اردوگاه ازجمله اردوگاههایی است که تا روز تبادل اسرا، صلیب سرخ از آن هیچ اطلاعی نداشت. اردوگاه 16، دقيقاً روبهروي اردوگاه 12 قرار گرفته بود و اردوگاههاي 11 و 14 و 15 در حوالي آن قرار داشت.
وضعيت ظاهري
اردوگاه 16 تكريت از دو قسمت اصلی تشکیل شده بود: در بخش اول دو سولة بزرگ و در بخش دوم، سه سولة بزرگ و ملحق كه 25 زندان كوچك بود؛ در واقع پنج سولة بزرگ در ابعاد 6 متر ارتفاع، 20 متر عرض و 6 متر طول.
قسمت اصلی: این اردوگاه، پنج آسایشگاه بزرگ در ابعاد 20×60 متر و به ارتفاع 6 متر داشت. اسکلت ساختمانی به شکل خرپا بود. آسایشگاههای 1 و 2 با سیمخاردار از سه آسایشگاه دیگر جدا شده بودند. عرض این سیمخاردارها حدود 4 متر بود. دیوارة آسایشگاهها، از ورقهای گالوانیزه بود که میانه آن را با یونولیت پر کرده بودند. سقفش نیز از سیمکاه (نوعی سازه ساختمانی که برای عدم نفوذپذیری سقف اماکن انجام میشود) ساخته شده بود. دارای در کشویی بزرگی بود. دورتادور اردوگاه از سیمخاردارهایی به عرض 17 متر پوشیده شده بود، البته در بین سیمخاردارها، یک رشته برق فشار قوی هم وجود داشت[۱] [۲].
ملحق: در نزدیکی اردوگاه 16 و در فاصله 200-300 متری از این اردوگاه مجموعة دیگری متشکل از 25 اتاق قرار داشت که بهطور کامل (حتی دیوار ساختهشده از سیمخاردار آن) از اردوگاه 16 جدا بود. این ساختمان، که به اسم ساختمان چهاردیواری در بین اسرا مشهور بود، در مدت یکسال مانده به تبادل اسرا با انتقال 200-300 نفر از اسرا تشکیل شد و تعداد جمعیت موجود اسرا در قسمت ملحق تا شهریور 1368 به 1000 نفر هم رسید. این ساختمان مربعیشکل با راهرويي با عرض 2 در 3 متر به بیرون راه داشت. پس از ورود از این راهرو حیاطی در وسط ساختمان بود که از شن پوشیده شده بود و اتاقهای ملحق دورتادور این حیاط قرار گرفته بودند. در این اتاقها 30-70 نفر اسیر زندگی میکردند. در مقابل اتاقها، راهرویی مسقف به عرض یک متر قرار داشت که به آن، ایوان گفته میشد؛ همچنین اتاقها 50 سانتیمتر از زمین فاصله داشتند و از حیاط به اتاق دو پله میخورد[۳]. در فروردین 1369 دیوار بعضی از اتاقها را تخریب و در نتیجة ادغام آن، هفت اتاق تشکیل شد.
امكانات اردوگاه
برای تهویة آسایشگاه، علاوهبر پنجره، که نزدیک به سقف تعبیه شده بود، حدوداً پنج پنکه داشت. البته نورگیری آسایشگاه ازطریق همان پنجرهها صورت میگرفت[۴]. تهویه در ملحق با پنجرههایی صورت میگرفت که در هر اتاق وجود داشت. این پنجرهها، به ابعاد تقریبی يك در يك متر بودند و بهسمت حیاط باز میشدند. بهجز اینها منفذ دیگری وجود نداشت؛ همچنین برای هریک از اتاقها پنکه سقفی نیز تعبیه شده بود که در صورت موافقت عراقیها، براي تهویه مورد استفاده قرار میگرفت[۵]
با توجه به اینکه اردوگاه 16 نظامی بود، کف آسایشگاهها از بتون بود. در ابتدا تشکهای اسفنجی در اختیار اسرا قرار داده بودند، اما بهخاطر اینکه اسرا شبها دسترسی به توالت نداشتند، ازلحاظ بهداشتی وضعیت بدی را بهوجود آورد و همین عامل، باعث شد که اسرا تشکهای اسفنجی را بیرون بیندازند و بتون را بر آن ترجیح بدهند. تا اینکه پس از مدتی براي مفروش کردن آسایشگاه، پتوهایی را در اختیارشان قرار دادند[۶]. برای کل اردوگاه یک آشپزخانه بود که مابین پنج آسایشگاه قرار داشت؛ سه آسایشگاه در جلو و دو آسایشگاه در عقب قرار گرفته بودند و آشپزخانه کنار دو آسایشگاه عقبی بود. آشپزخانه را اسرای ایرانی اداره ميكردند كه مسئولیت پخت غذاي اسرا را برعهده داشتند.
در ابتدای آسایشگاه، دو باب سرویس بهداشتی با هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام وجود داشت که یکی از این سرویسها را آسایشگاههای 1 و 2 بهصورت مشترک استفاده میکردند و سرویس بهداشتی دیگر را هم، که هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام داشت، در اختیار آسایشگاههای 3 و 4 و 5 قرار داده بودند که هیچ امکاناتی نداشتند. اما بعدها برای هر آسایشگاه بهصورت مجزا توالتهایی ساخته شد که در کنار آسایشگاهها و مابین آنها واقع شده بود[۷]. همچنین حلبی هفده کیلویی را داخل هریک از آسایشگاهها میگذاشتند تا شبها از زمانیکه سوت داخلباش را میزدند تا فردا صبح ساعت 8 از آن بهجاي توالت شبانه استفاده شود[۸]. همچنین هفت هشت چشمه توالت ملحق نیز در کنار اتاقکهای حمام تعبیه شده بود[۹].
در ابتدا حمام با هشت دوش فقط در آسایشگاههای 1 و 2 بود. اما بعدها حمام برای سایر آسایشگاهها تأمين شد. مخزن آب تانکری بود که بر سقف حمام گذاشته بودند. با پنج نمره که صرفاً شیر آب داشت و دوشی نبود. حمام بهصورت نوبتی انجام میشد و اسرا دسترسی به آب گرم نیز نداشتند.[۱۰] حمام ملحق در یک اتاق به مساحت 9 مترمربع قرار داشت که فاقد دوش بود و تنها با چند شیر آب با دیواری از هم جدا شده و در حقیقت، به اتاقکهای کوچکتری تقسیم شده بودند که بعضی از آنها نیز در داشتند. ولی اکثر مواقع اسرا دسترسی به آب گرم نداشتند.حبانه یا سطل آب در ملحق 16 وجود نداشت؛ بنابراين اسرا، آب مصرفی خود را در طول شب در یک لیوان با خود به آسایشگاه میبردند[۱۱].
اتاق کوچکی به نام بهداری در نزدیکی درِ خروجی و کنار آشپزخانه واقع شده بود. اما وضعیت بهداشتی در اردوگاه مفقودین، در شرایط حادّی بود؛ بهاینصورت که بهخاطر امکانات بهداشتی کم و کمبود شدید دارو، شپش در اردوگاه شیوع یافت و بیماریهايي چون گال (جرب)، اسهال خونی، سل، بیماریهای کلیوی و... در اردوگاه رواج مییافت که از بین این بیماریها، اسهال خونی تلفات بیشتری از اسرا میگرفت. ازجمله کسانی که در اثر بیماری اسهال خونی جان باخت، جمشید از بچههای مشهد و علیشا از بچههای شیراز بودند؛ البته در بهداری قرصهای آنتیبیوتیک میدادند و چند نفر از اسرا به نامهای علی یوسفزاده از تبریز و بهزاد عطرکار روشن، که دانشجوی پزشکی بود، در بهداری کار میکردند.براي حفاظت از اردوگاه، علاوهبر چهار برجک نگهبانی و کشیده شدن سیمخاردارهای حلقویشکل به دور اردوگاه، پس از درِ کشويی و در داخل آسایشگاه، دو اتاق برای نگهبانان تعبیه شده بود. همچنین براي حفاظت از ملحق نیز، اتاق نگهبانی در حیاط ملحق کنار حمام و دستشویی تعبیه شده بود. اسرا از داشتن امکانات بهداشتی مانند سلمانی، و امكانات فرهنگی چون کتاب و کتابخانه یا قلم و کاغذ، خیاطخانه بیبهره بود. وجود قلم و کاغذ در آسایشگاهها ممنوع و جرم محسوب میشد.[۱۲]
گاهشمار و تركيب اسرا
تعداد افراد ساکن در این اردوگاه حدود 4000 نفر ذکر شده است. ضمن آنكه آمار دقیقی از افراد انتقالیافته به این اردوگاه و همچنین تعداد اسرایی که از این مکان به اردوگاههای دیگر منتقل شدهاند، در دست نیست؛ بااینحال کمیتة بینالمللی صلیب سرخ مدعی است که در زمان تبادل اسرا در 1369 تعداد اسرای ایرانی ثبتنامشده در این اردوگاهها به حدود 3270 نفر میرسید. عمدهترین جابهجایی اسرا در این اردوگاه در تاریخ 27/03/1368 بود که اسرای تکریت ،اردوگاه 12 به این اردوگاه انتقال داده شدند؛ همچنین در 19/10/1367 حدود 200 نفر از اسراي تکریت ،اردوگاه 12 به این اردوگاه منتقل شدند. در 5 مرداد 1368 محلق را تخلیه و اسرای ساکن در این محل را به دو گروه تقسیم کردند؛ تعدادی را به قسمت اصلی اردوگاه و تعدادی دیگر را به اردوگاههای 18 و 20 فرستادند و ملحق را به بیماران گال اختصاص دادند . اسرای انتقالیافته به اردوگاه 16 بيشتر کسانی بودند که پس از آتشبس و در شرایطی که صلح برقرار شده بود، به اسارت دشمن درآمده بودند؛ اکثراً متعلق به نیروهای لشکر 77 خراسان، 21 حمزه، و تیپ 40 سراب بودند. این افراد در روزهای اول شهریور 1367 در مناطقی همچون شرهانی، اطراف رودخانه دویرج به اسارت درآمده بودند[۱۳]. در هر آسایشگاه حدود 700 نفر بهسر میبردند که اکثریتشان ارتشی و سرباز بودند، ولی بسیجی و سپاهی نیز در بینشان وجود داشت[۱۴].
وقايع مهم
1. فرار دو نفر از اسرا در تکریت ،اردوگاه 15 ، که فاصلة خیلی کمی با اردوگاه 16 داشت، باعث سختگیری بیش از حد بعثیان بر اسرای اردوگاه 16 شد؛ بهطوریکه در را به مدت سه روز به روی اسرا بستند و اجازه ندادند حتی براي استفاده از دستشویی به خارج از آسایشگاه بروند[۱۵].
2. دو سه روزی بود که اصلاً آب نیاورده بودند. تشنگی بیداد میکرد. اغلب بچهها اسهال خونی داشتند و باید آب مینوشیدند. بچهها یکی از اسرای مشهد را، که از شدت اسهال خونی دیگر رمقی نداشت و از شدت لاغری شبیه به اسکلت شده بود، بغل کردند تا به صف عریضوطویل دستشویی ببرند، که خبر رسید تانکر آب آمده است. راننده بهانهای آورد و با لگدی سطل آب را روی زمین واژگون کرد. اسرای تشنه و بیمار خودشان را پرت کردند روی زمین تا از کف سیمانی آن آب بنوشند. اسیر مشهدی در این حادثه به شهادت رسید. بهطور کلی بیش از ده نفر از اسرای این اردوگاه از شدت اسهال خونی به شهادت رسیدند.
3. یکی از اتفاقات بسیار مهم این اردوگاه برگزاری نماز جماعت در سولة 2 بود. نماز جماعت به امامت روحانی شجاعي به نام محمدرضا شمس، معروف به رضا پیشنماز، اقامه شد.
4. ابریشمچی و تعدادی از منافقین برای جذب اسرا به اردوگاه آمدند که با شدت عمل و واکنش شدید یکی از اسرا به نام احمد خزعلی معروف به احمد شوشی روبهرو شدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و از اردوگاه رفتند[۱۶].
سرانجام اردوگاه
تبادل اسرای اردوگاه 16، از 18 شهریور 1369 آغاز شد و در همان روز اسامی اسرا در فهرست صلیب سرخ وارد شد. با تبادل اسرا، این اردوگاه هم تخلیه شد.
كتابشناسي
- ↑ سلیمانزاده، محمد (1389). حدیث غربت. تهران: پیام آزادگان،ص.17-24.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.251.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.252-253.
- ↑ نوری زاده، علیرضا(1395).مصاحبه.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.254.
- ↑ جنوک،احد (1359).مصاحبه.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.251.
- ↑ نوری زاده ، علیرضا(1395) ؛جنوک، احد(1359). مصاحبه.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان ،ص.254.
- ↑ نوری زاده ،علیرضا(1395)؛جنوک ، احد (1359).مصاحبه.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان ،ص.254.
- ↑ نوری زاده ،علیرضا(1395)؛جنوک ، احد (1359).مصاحبه.
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان ،ص.251 و254-255.
- ↑ بهشتی پور،حسن (1396). مصاحبه.
- ↑ نوری زاده ، علیرضا (1395)؛ جنوک، احد (1359). مصاحبه.
- ↑ محبی، مهدی (1398).مصاحبه .
برای مطالعه بیشتر
وبلاگ آزادگان اردوگاه 16 تكريت به نشاني takrit16.blogfa:com
نویسسنده مقاله :وحید آقاکرمی