محمد رضایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «اسیر شهیدی که زیر شکنجه، فریاد یا زهرا(س) سر داد. محمد رضایی، فرزند رمضان‌علی، در ۱۳۴۶ شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عازم جبهه شد: «او فرماندة یکی از دسته‌های غواصان اطلاعات‌عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود.» (گ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
اسیر شهیدی که زیر شکنجه، فریاد یا زهرا(س) سر داد.
'''اسیر شهیدی که زیر شکنجه، فریاد یا زهرا(س) سر داد.'''


محمد رضایی، فرزند رمضان‌علی، در ۱۳۴۶ شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عازم جبهه شد: «او فرماندة یکی از دسته‌های غواصان اطلاعات‌عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود.» (گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، 1394). در دی‌ماه 1365 در جریان عملیات کربلای 4 درحالی‌که مجروح شده بود، در جزیرة بوارین به اسارت دشمن درآمد: «نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند. یکی از آنها محمد رضايي بود. یک گلوله به مچ دست چپش خورده بود و یک گلوله هم به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود.» (شهدای غریب اسارت، 1394)
محمد رضایی، فرزند رمضان‌علی، در ۱۳۴۶ شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عازم جبهه شد: «او فرماندة یکی از دسته‌های غواصان اطلاعات‌عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود.»<ref name=":0">گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، برنامه تلویزیونی ماه عسل، 16 تیر 1394.</ref>. در دی‌ماه 1365 در جریان عملیات کربلای 4 درحالی‌که مجروح شده بود، در جزیرة بوارین به اسارت دشمن درآمد: «نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند. یکی از آنها محمد رضايي بود. یک گلوله به مچ دست چپش خورده بود و یک گلوله هم به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود.» <ref name=":1">شهدای غریب اسارت (10 مرداد 1394) بازیابی از: <nowiki>http://azadeganhome.ir/5223</nowiki></ref>


    محمد را همراه با سایر اسرای ایرانی به اردوگاه 11 تکریت عراق بردند. مدتی بعد هویت او برای مأموران عراقی فاش شد: «یکی از بچه‌ها از روی ناآگاهی در مورد محمد در یک جمع صحبت کرده و گفته بود که محمد از بچه‌های اطلاعات‌عملیات تیپ 21 امام رضا (ع) است و با توجه به اطلاعات او، تعداد زیادی از فرماندهان ارتش عراق کشته شده‌اند. جاسوسان به عراقی‌ها خبر دادند. خرداد 1366 علی امريكایی، مأمور عراقی که لباس امريكایی می‌پوشید و بسیار قوی و درشت‌هیکل بود، و عدنان، که بسیار جلاد بود، در اردوگاه 11 تکریت آسایشگاه به آسایشگاه، دنبال محمد می‌گشتند.» (همان) وقتی او را یافتند، به‌شدت شکنجه‌اش کردند: «یکی از بچه‌های اردوگاه به نام محسن مصلحی به نقل از مجتبی سنقری نحوة شکنجه شهید رضایی را برای ما تعریف کرد: محمد را داخل حمام اردوگاه بردند. عدنان با کابل شکنجه را شروع کرد و بعد شلنگ آب داغ را روی بدن محمد گرفت. شدت شکنجه به‌حدی بود که خونابه و پوست و گوشت‌ بدن محمد روی دیوارهای حمام پاشیده شده بود. به‌طوری‌که تا چند ماه پس از شهادت او آثارش بر روی دیوارها باقی مانده بود.» (روایت اردوگاه 11 تکریت از زبان ایثارگران مشهدی، 1393) «مأموران عراقی می‌خواستند از محمد اعتراف بگیرند. ولی او جز فریاد یا زهرا (س) حرف دیگری نزد.» (شهدای غریب...، 1394) «در نهایت، یک صابون در دهانش گذاشتند. عدنان چنان با پایش روی دهان محمد زد که جای پوتینش روی صابون ماند.» (ماه عسل، صادق‌زاده)
    محمد را همراه با سایر اسرای ایرانی به اردوگاه 11 تکریت عراق بردند. مدتی بعد هویت او برای مأموران عراقی فاش شد: «یکی از بچه‌ها از روی ناآگاهی در مورد محمد در یک جمع صحبت کرده و گفته بود که محمد از بچه‌های اطلاعات‌عملیات تیپ 21 امام رضا (ع) است و با توجه به اطلاعات او، تعداد زیادی از فرماندهان ارتش عراق کشته شده‌اند. جاسوسان به عراقی‌ها خبر دادند. خرداد 1366 علی امريكایی، مأمور عراقی که لباس امريكایی می‌پوشید و بسیار قوی و درشت‌هیکل بود، و عدنان، که بسیار جلاد بود، در اردوگاه 11 تکریت آسایشگاه به آسایشگاه، دنبال محمد می‌گشتند.»<ref name=":1" /> وقتی او را یافتند، به‌شدت شکنجه‌اش کردند: «یکی از بچه‌های اردوگاه به نام محسن مصلحی به نقل از مجتبی سنقری نحوة شکنجه شهید رضایی را برای ما تعریف کرد: محمد را داخل حمام اردوگاه بردند. عدنان با کابل شکنجه را شروع کرد و بعد شلنگ آب داغ را روی بدن محمد گرفت. شدت شکنجه به‌حدی بود که خونابه و پوست و گوشت‌ بدن محمد روی دیوارهای حمام پاشیده شده بود. به‌طوری‌که تا چند ماه پس از شهادت او آثارش بر روی دیوارها باقی مانده بود.» <ref>روایت اردوگاه تکریت ۱۱ از زبان ایثارگران مشهدی (26 مرداد 1393) بازیابی از: <nowiki>https://www.tasnimnews.com/fa/news</nowiki></ref> «مأموران عراقی می‌خواستند از محمد اعتراف بگیرند. ولی او جز فریاد یا زهرا (س) حرف دیگری نزد.»<ref name=":1" /> «در نهایت، یک صابون در دهانش گذاشتند. عدنان چنان با پایش روی دهان محمد زد که جای پوتینش روی صابون ماند.»<ref name=":0" />.


    به‌این‌ترتیب محمد رضایی در خرداد 1366 بر اثر شکنجه‌های مأموران عراقی در اردوگاه 11 تکریت عراق به شهادت رسید و در قبر شمارة 173 مقبره الکرخ به خاک سپرده شد.
    به‌این‌ترتیب محمد رضایی در خرداد 1366 بر اثر شکنجه‌های مأموران عراقی در اردوگاه 11 تکریت عراق به شهادت رسید و در قبر شمارة 173 مقبره الکرخ به خاک سپرده شد.در مرداد 1381 پیکر مطهر او به ایران منتقل شد. مزار او در 15 کیلومتری جاده فاروج- شیروان در کنار مسجد امام سجاد(ع) قرار دارد.
 
    در مرداد 1381 پیکر مطهر او به ایران منتقل شد. مزار او در 15 کیلومتری جاده فاروج- شیروان در کنار مسجد امام سجاد(ع) قرار دارد.
 
 
'''كتاب‌شناسي'''


===  '''كتاب‌شناسي''' ===
گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، برنامه تلویزیونی ماه عسل، 16 تیر 1394.
گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، برنامه تلویزیونی ماه عسل، 16 تیر 1394.



نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۶

اسیر شهیدی که زیر شکنجه، فریاد یا زهرا(س) سر داد.

محمد رضایی، فرزند رمضان‌علی، در ۱۳۴۶ شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عازم جبهه شد: «او فرماندة یکی از دسته‌های غواصان اطلاعات‌عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود.»[۱]. در دی‌ماه 1365 در جریان عملیات کربلای 4 درحالی‌که مجروح شده بود، در جزیرة بوارین به اسارت دشمن درآمد: «نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند. یکی از آنها محمد رضايي بود. یک گلوله به مچ دست چپش خورده بود و یک گلوله هم به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود.» [۲]

    محمد را همراه با سایر اسرای ایرانی به اردوگاه 11 تکریت عراق بردند. مدتی بعد هویت او برای مأموران عراقی فاش شد: «یکی از بچه‌ها از روی ناآگاهی در مورد محمد در یک جمع صحبت کرده و گفته بود که محمد از بچه‌های اطلاعات‌عملیات تیپ 21 امام رضا (ع) است و با توجه به اطلاعات او، تعداد زیادی از فرماندهان ارتش عراق کشته شده‌اند. جاسوسان به عراقی‌ها خبر دادند. خرداد 1366 علی امريكایی، مأمور عراقی که لباس امريكایی می‌پوشید و بسیار قوی و درشت‌هیکل بود، و عدنان، که بسیار جلاد بود، در اردوگاه 11 تکریت آسایشگاه به آسایشگاه، دنبال محمد می‌گشتند.»[۲] وقتی او را یافتند، به‌شدت شکنجه‌اش کردند: «یکی از بچه‌های اردوگاه به نام محسن مصلحی به نقل از مجتبی سنقری نحوة شکنجه شهید رضایی را برای ما تعریف کرد: محمد را داخل حمام اردوگاه بردند. عدنان با کابل شکنجه را شروع کرد و بعد شلنگ آب داغ را روی بدن محمد گرفت. شدت شکنجه به‌حدی بود که خونابه و پوست و گوشت‌ بدن محمد روی دیوارهای حمام پاشیده شده بود. به‌طوری‌که تا چند ماه پس از شهادت او آثارش بر روی دیوارها باقی مانده بود.» [۳] «مأموران عراقی می‌خواستند از محمد اعتراف بگیرند. ولی او جز فریاد یا زهرا (س) حرف دیگری نزد.»[۲] «در نهایت، یک صابون در دهانش گذاشتند. عدنان چنان با پایش روی دهان محمد زد که جای پوتینش روی صابون ماند.»[۱].

    به‌این‌ترتیب محمد رضایی در خرداد 1366 بر اثر شکنجه‌های مأموران عراقی در اردوگاه 11 تکریت عراق به شهادت رسید و در قبر شمارة 173 مقبره الکرخ به خاک سپرده شد.در مرداد 1381 پیکر مطهر او به ایران منتقل شد. مزار او در 15 کیلومتری جاده فاروج- شیروان در کنار مسجد امام سجاد(ع) قرار دارد.

كتاب‌شناسي

گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، برنامه تلویزیونی ماه عسل، 16 تیر 1394.

دربارة شهید محمد رضایی (22مرداد 1393) بازیابی از: http://www.tashohada.ir/news/id,3116

شهدای غریب اسارت (10 مرداد 1394) بازیابی از: http://azadeganhome.ir/5223

خاطرات غواصان دفاع مقدس در مشهد بازخوانی شد (2 تیر 1393) بازیابی از: http://defapress.ir/fa/news/22234

روایت اردوگاه تکریت ۱۱ از زبان ایثارگران مشهدی (26 مرداد 1393) بازیابی از: https://www.tasnimnews.com/fa/news

حسین عبدی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ گفت‌وگو با علیرضا صادق‌زاده و علیرضا دلبریان، برنامه تلویزیونی ماه عسل، 16 تیر 1394.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ شهدای غریب اسارت (10 مرداد 1394) بازیابی از: http://azadeganhome.ir/5223
  3. روایت اردوگاه تکریت ۱۱ از زبان ایثارگران مشهدی (26 مرداد 1393) بازیابی از: https://www.tasnimnews.com/fa/news