شاعران آزاده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «=== مقدمه === بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهریاری بهرامی'''''، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مای...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== مقدمه ===
از جمله شاعران آزاده ای که اشعاری در موضوع اسارت سروده اند عبارتند از:
بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهریاری بهرامی'''''، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.


<big>''درود و ستایش به آزادگان''</big>
== توران شهریاری بهرامی ==
بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ '''''توران شهریاری بهرامی'''''، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.<blockquote><big>''درود و ستایش به آزادگان''</big>


<big>''به آن پاكبازان و دلدادگان''</big>
<big>''به آن پاكبازان و دلدادگان''</big>
خط ۳۰: خط ۳۰:
<big>''كه پور وطن را كشد در برش''</big>
<big>''كه پور وطن را كشد در برش''</big>


<big>''ببالد به فرزند نام‌آورش''</big><ref>كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.</ref>
<big>''ببالد به فرزند نام‌آورش''</big><ref>كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.</ref></blockquote>


 
== علی رضا قروه ==
شعر «'''''در ناگهانی از گل و لبخند'''''» سروده '''علی‌رضا قزوه''' در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از بازگشت اسیران تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند:
شعر «'''''در ناگهانی از گل و لبخند'''''» سروده '''علی‌رضا قزوه''' در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از بازگشت اسیران تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند:<blockquote><big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>
 
<big>''ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند''</big>


<big>''بازمی‌گردند''</big>
<big>''بازمی‌گردند''</big>
خط ۱۱۱: خط ۱۰۹:
<big>''کاش توفانی بگیرد''</big>
<big>''کاش توفانی بگیرد''</big>


<big>''کاش...''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.</ref>
<big>''کاش...''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.</ref></blockquote>


    زنده‌یاد '''''سید حسن حسینی''''' در شعرِ روایت‌گونه '''''«اعجاز'''''»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و [[مقاومت]] آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:
== سید حسن حسینی ==
 
زنده‌یاد '''''سید حسن حسینی''''' در شعرِ روایت‌گونه '''''«اعجاز'''''»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و [[مقاومت]] آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:<blockquote><big>''دلا! دیدی آن عاشقان را؟''</big>
<big>''دلا! دیدی آن عاشقان را؟''</big>


<big>''جهانی رهایی در آوازشان بود''</big>
<big>''جهانی رهایی در آوازشان بود''</big>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۴:
<big>''دلا گر نه ای سنگ''</big>
<big>''دلا گر نه ای سنگ''</big>


<big>''ایمان بیاور''</big><ref>یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.</ref>
<big>''ایمان بیاور''</big><ref>یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.</ref></blockquote>
 
شهید محمدجواد تندگویان(← [[محمد جواد تندگویان]] ) ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. '''''عبدالحمید رحمانیان''''' در شعری با نام «'''''رها در عرش'''''» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:
 


== عبد الحمید رحمانیان ==
شهید محمدجواد تندگویان(← [[محمد جواد تندگویان]] ) ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. '''''عبدالحمید رحمانیان''''' در شعری با نام «'''''رها در عرش'''''» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:<blockquote>
<big>''در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید''</big>
<big>''در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید''</big>


خط ۱۶۴: خط ۱۶۰:
<big>''روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند''</big>
<big>''روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند''</big>


<big>''از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید!''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.</ref>
<big>''از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید!''</big><ref>گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.</ref></blockquote>


 
== '''''سید ضیاءالدین شفیعی''''' ==
'''''سید ضیاءالدین شفیعی''''' نیز در شعر «'''''ای آشنای غریب'''''» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.
'''''سید ضیاءالدین شفیعی''''' نیز در شعر «'''''ای آشنای غریب'''''» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.<blockquote><big>''ای آشنای غریب''</big>
 
<big>''ای آشنای غریب''</big>


<big>''می‌آیی''</big>
<big>''می‌آیی''</big>
خط ۲۰۳: خط ۱۹۷:
<big>''زلال چشمان پیرمردی''</big>
<big>''زلال چشمان پیرمردی''</big>


<big>''در انتظار شکفتن توست.''</big><ref>شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.</ref>
<big>''در انتظار شکفتن توست.''</big><ref>شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.</ref></blockquote>
 
 
    شعر '''''«عقاب»''''' سروده شاعر جوان، '''''محسن رزوان'''''، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:
 


== محسن رزوان ==
شعر '''''«عقاب»''''' سروده شاعر جوان، '''''محسن رزوان'''''، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:<blockquote>
''<big>عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت</big>''
''<big>عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت</big>''


خط ۲۴۳: خط ۲۳۵:
''<big>جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت</big>''
''<big>جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت</big>''


''<big>جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت</big>''<ref>این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref>
''<big>جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت</big>''<ref>این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref></blockquote>


    ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، زنده‌یاد ابوترابی‌فرد(← [[ابوترابی فرد ،سید علی اکبر|ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)]]<nowiki/>بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. '''''غلامرضا سلیمانی''''' در شعر '''''«سكوت و شب»''''' از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش زنده‌یاد ابوترابی‌فرد(← [[ابوترابی فرد ،سید علی اکبر|ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)]] واژه‌های زبان‌داری هستند:
== غلامرضا سلیمانی ==
 
ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] بود كه سلوك و شخصیتش در دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. '''''غلامرضا سلیمانی''''' در شعر '''''«سكوت و شب»''''' از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم [[اسارت و اسیران|اسارت]] و نقش [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|زنده‌یاد ابوترابی‌فرد]] واژه‌های زبان‌داری هستند:<blockquote><big>''وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود''</big>
<big>''وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود''</big>


<big>''لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود''</big>
<big>''لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود''</big>
خط ۲۷۷: خط ۲۶۸:
<big>''اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما''</big>
<big>''اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما''</big>


<big>''دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟''</big><ref>روایت مجنون (1383). تهران: صریر</ref>
<big>''دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟''</big><ref>روایت مجنون (1383). تهران: صریر</ref></blockquote>


 
== '''''عباس محمدی''''' ==
    '''''عباس محمدی''''' در شعر «'''''تو بودی و...'''''» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است: <big>''ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید''</big>
'''''عباس محمدی''''' در شعر «'''''تو بودی و...'''''» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است: <big>''ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید''</big><blockquote><big>''چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید''</big>
 
<big>''چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید''</big>


<big>''به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»''</big>
<big>''به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»''</big>
خط ۳۰۶: خط ۲۹۵:
<big>''غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد''</big>
<big>''غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد''</big>


<big>''و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید''</big><ref>امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.</ref>
<big>''و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید''</big><ref>امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.</ref></blockquote>


 
== '''اصغر معاذی''' ==
    '''اصغر معاذی''' برای آزادگان شهید شعر «'''''بهار سوخته'''''» را به این شرح سروده است:
'''اصغر معاذی''' برای آزادگان شهید شعر «'''''بهار سوخته'''''» را به این شرح سروده است:<blockquote><big>''در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را''</big>
 
<big>''در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را''</big>


<big>''به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را''</big>
<big>''به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را''</big>
خط ۳۳۳: خط ۳۲۰:
<big>''نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها''</big>
<big>''نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها''</big>


<big>''بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را''</big><ref>میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref>.
<big>''بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را''</big><ref>میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.</ref>.</blockquote>    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند.
 
    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند.
 
    تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. '''آزاده احمد رضایی''' با شعر '''«سنگ صبور'''»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده '''ابوالقاسم عیسی‌مراد''' با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد(← [[ابوترابی فرد ،سید علی اکبر|ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)]] ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر '''''«سنگ صبور»''''' را از نظر می‌گذرانیم:


<big>''آرامش این سینه ویرانه تو بودی''</big>
== ابوالقاسم عیسی مراد ==
تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. '''آزاده احمد رضایی''' با شعر '''«سنگ صبور'''»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده '''ابوالقاسم عیسی‌مراد''' با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای [[سید علی اکبر ابو ترابی فرد|سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد]] ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر '''''«سنگ صبور»''''' را از نظر می‌گذرانیم:<blockquote><big>''آرامش این سینه ویرانه تو بودی''</big>


<big>''امید و نوید دل دیوانه تو بودی''</big>
<big>''امید و نوید دل دیوانه تو بودی''</big>
خط ۳۵۷: خط ۳۴۱:
<big>''ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من''</big>
<big>''ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من''</big>


<big>''با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی''</big><ref>كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.</ref>.  
<big>''با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی''</big><ref>كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.</ref>. </blockquote>
 
== نیز نگاه کنید به ==


نیز نگاه کنید به [[شعر در اسارت]]؛ [[اسارت در شعر]]
* [[شعر در اسارت]]
* [[اسارت در شعر]]


=== کتابشناسی ===
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۴

از جمله شاعران آزاده ای که اشعاری در موضوع اسارت سروده اند عبارتند از:

توران شهریاری بهرامی

بحر متقارب از وزن‌های كوتاه است كه در شعر دفاع مقدس، كمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر از وزن‌های بلند و نظایر آن استفاده شده است. شعرِ توران شهریاری بهرامی، كه در این وزن سروده شده، اثر منسجم و نظام‌یافته و دارای درون‌مایه قابل‌توجهی است كه شاعر، تعصب و عِرق ملی و احساس خود را در مواجهه با موضوع به‌خوبی بیان می‌كند.

درود و ستایش به آزادگان

به آن پاكبازان و دلدادگان

كه از جان و آزادی خویشتن

گذشتند بهر نجات وطن

چو رستم به اسطوره جان داده‌اند

ز خود پایمردی نشان داده‌اند

...

تو هرچند در بند دشمن بدی

گرفتار دیوان ریمن بدی

كنون، هم‌چنان جان به تن آمدی

به دامانِ مام وطن آمدی

گشوده‌ست آغوش، مام وطن

به روی بهین‌زاده خویشتن

كه پور وطن را كشد در برش

ببالد به فرزند نام‌آورش[۱]

علی رضا قروه

شعر «در ناگهانی از گل و لبخند» سروده علی‌رضا قزوه در قالب نیمایی است كه شادمانی را در نقش خورشید و «دف زدن آسمان» و «آواز خواندن رودی از رنگین‌كمان» را در خیابان به نشانه خرسندی از بازگشت اسیران تجسم می‌بخشد. بازگشت مردانی كه هویت آنان با فرهنگ جبهه «تنگه چزابه»‌، «خط ‌شیر» و «هور» و «بچه‌های گریه در جشن حنابندان» رقم خورده است و لایه‌ای از اندوه كه در واژه‌ها خودنمایی می‌كند:

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

نقش پرچم‌هایشان خورشید

در خیابان

رودی از رنگین‌کمان آواز می‌خواند

آسمان دف می‌زند

با هفت دست سبز و پنهان

مردگان و زندگانش گرم هم‌خوانی

کاش برگردند یک شب آسمان‌مردان خاکی‌پوش

صبح‌رویانی که در باران آتش چهره

می‌شستند

کاش برگردند

دستمال خونشان را

روی فرق چاک چاک خاک بگذارند

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

زخم‌های بی‌صدا گل می‌دهد

تن‌های بی‌سر گل

دست‌ها گل می‌دهد

پای برادر گل

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند

بازمی‌گردند

بچه‌های «کاروان کربلا» در صبح بیداری

بچه‌های «تنگه چزابه»، «خط شیر»

بچه‌های گریه‌های نیمه‌شب در رود «بهمنشیر»

بچه‌های بی‌ریای «هور»

بچه‌های غرب غربت در شب «پاوه»

بچه‌های گریه در جشن حنابندان

بچه‌های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»

بچه‌های «همسرم بدرود»

بچه‌های «کاش بودی، کاش می‌دیدی»

بچه‌های «تا قیامت برنمی‌گردیم»

انتهای جاده ایثار

بچه‌های «کربلای چار»

این زمان اما...

دست بر زخم دلم مگذار.

زخم‌ها جانی بگیرد کاش

کاش توفانی بگیرد

کاش...[۲]

سید حسن حسینی

زنده‌یاد سید حسن حسینی در شعرِ روایت‌گونه «اعجاز»، كه در شبكه‌ای از از واژگان «رهایی» و «بند» و «قفس» و «زنجیر» شكل گرفته، گزارش شاعرانه‌ای از اسارت و مقاومت آزادگان به‌دست می‌دهد كه در آن طرح واقعیت از ایجاز به اعجاز می‌رسد:

دلا! دیدی آن عاشقان را؟

جهانی رهایی در آوازشان بود

و در بند حتی

قفس شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود:

پیام‌آورانی که در قتلگاه ترنم

سرودن

- علی‌رغم زنجیر-

اعجازشان بود!

به سرسبزی نخل ایثار

به این آیه‌های تناور

دلا گر نه ای سنگ

ایمان بیاور[۳]

عبد الحمید رحمانیان

شهید محمدجواد تندگویان(← محمد جواد تندگویان ) ازجمله مقامات كشور بود كه به اسارت نیروهای بعثی درآمد؛ این موضوع از دید شاعران پنهان نماند. عبدالحمید رحمانیان در شعری با نام «رها در عرش» به این شهید عزیز می‌پردازد. این شعر، كه از بهترین غزل‌های شاعر است، بازگشت شهید را در قالبی از هاله تابناك می‌بیند كه چرخ‌زنان از خیابان شهر اوج‌ها را در پیش رو دارد و نیز دل‌هایی كه به اهتزاز در‌می‌آیند و تفاخر می‌یابند تا پیكر شهید را با شانه‌های خود مشایعت كنند:

در دلش خشم سال‌های هنوز، مثل آتش‌فشان زبانه كشید

زیر باران خون و خاكستر، سر به میدان نهاد و پا نكشید

سوز فریاد غربت آهنگش، لرزه بر جان آسمان انداخت

چشمه در چشمه، خون گل‌رنگش، بر زمین نقش جاودانه كشید

آخرین روزهای پاییزی، ظهر یك جمعه، جمعه متروك

ناگهان دل به اهتزاز آمد، پیكر مرد را به شانه كشید

هاله‌ای تابناك از تابوت مثل پر، مثل ابر، مثل نسیم

در خیابان شهر چرخی زد، بال در عرش بیكرانه كشید

مثل یك پرچم رها در باد، رفت و از چشم ماه پنهان شد

رفت و آهش در آسمان خدا، رد پای كبوترانه كشید

روز آخر نگاه نوحه‌گرش، پرده در پرده این رجز می‌خواند

از كرامات عقل دم مزنید، از مقامات عشق پا نكشید![۴]

سید ضیاءالدین شفیعی

سید ضیاءالدین شفیعی نیز در شعر «ای آشنای غریب» به این شهید ادای احترام می‌كند. تحقیر و سرزنش خود ازجمله مؤلفه‌هایی است كه در مقام اظهار احترام و ادب به مقامِ شامخ شهیدان در آثار شاعران دیده می‌شود. از‌همین‌رو است كه راوی شعر خود را به‌مثابه منجمی كور درمی‌یابد كه ظهور ستاره غایب، «اسیر دور از نظر»، به رصد نشسته است. شاعر با آگاهی از رابطه منطقی ستاره و منجم و رصد به روایت پرداخته است و تأكید دارد به ضمیر دوم شخص كه «تنت صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست»، چرا كه رازهای شكنجه دیدن و تازیانه خوردن اسیران را ما در این سوی آرامش درك نكردیم و در پایان شاعر بشارت می‌دهد آنجا در عقبی «زلال چشمان پیرمردی-امام خمینی (ره)- در انتظار شكفتن» یعنی حیات دوباره توست.

ای آشنای غریب

می‌آیی

به رجعت سرخ ستاره‌ای که هرچند گاه می‌روید

و ما منجمانی کور

که ظهور تو را به رصد نشسته‌ایم

در آسمانی که از ستاره تهی است

می‌آیی!

با نینوایی‌ترین عشق،

تنت

صندوقچه سر به مهر رازهای مگوست.

ای آشنای غریب!

تو

ترانه دلتنگی آسمانی

که در هیئت کبود گلی

به بارگاه ابدیت سپرده خواهی شد

آنجا

زلال چشمان پیرمردی

در انتظار شکفتن توست.[۵]

محسن رزوان

شعر «عقاب» سروده شاعر جوان، محسن رزوان، كه در قالب غزل ارائه شده، بنا به ساختار درونی و سایر عناصر از نوع شعرهای مدرن دفاع مقدس است. جنبه‌های نمایشی و تصویری و گفت‌وگوهایی كه در انتظار مرد خانه، «اسیر»، در ذهن زنِ خانه جا می‌گیرد آفریننده تصاویری است كه اندوه و شادی در آن به شكل دراماتیك ادغام شده است:

عقاب عاشق خانه بدون پر برگشت

نگاه خانه دوباره به روی در برگشت

تمام خانه، برای غمش بغل وا كرد

دلش گرفت، نشست و فقط تماشا كرد

تمام خانه زنی بود، خانه‌دار غمش

تمام خانه نشست عاقبت به بار غمش

و مرد خانه در آغوش خانه‌اش بنشست

از اینكه دست ندارد، دلش گرفت و شكست

برای آنكه، بغل كرده بار دردش را

زنی پس از همه انتظار مردش را

سه سال بعد زنی در كنار مردش بود

برای مرد شد و بی‌قرار مردش بود

سه سال و نیم دوباره همین كه بود گذشت

سه سال نیم نبودی چقدر زود گذشت

ستاره‌های زمین را به آسمان می‌دوخت

از اینكه دست ندارد فقط دلش می‌سوخت

جهان تازه خود را دوباره‌تر می‌ساخت

جهان تازه خود را كه خوارتر می‌ساخت[۶]

غلامرضا سلیمانی

ازجمله شخصیت‌های بی‌بدیل و ماندگار اسارت، زنده‌یاد ابوترابی‌فرد بود كه سلوك و شخصیتش در دوران اسارت برای آزادگان مرهمی بود تا از رنج‌ و مرارت‌های آنان بكاهد. غلامرضا سلیمانی در شعر «سكوت و شب» از وضعیتی سیاه می‌گوید كه در آن «سكوت»، «شب»، «تازیانه»، «سلول» و كلماتی از این‌گونه برای فهم اسارت و نقش زنده‌یاد ابوترابی‌فرد واژه‌های زبان‌داری هستند:

وقتی فقط سكوت و شب و تازیانه بود

لبخند تو، قشنگ‌ترین عاشقانه بود

وقتی كه آه تك‌تك سلول‌های من

سلول انفرادی بغضی شبانه بود

می‌دیدمت كه پشت قنوت ایستاده‌ای

با فوجی از پرنده كه بر روی شانه بود

آنجا كه هیچ‌كس نفسی هم‌نفس نشد

آغوش گرم تو، حرمی بی‌كرانه بود

شفاف مثل آب، به لبخند می‌شكفت

مردی كه شاخه‌های دلش آشیانه بود

ای مرد‍! با تو فاصله، چشمی به هم زدن

با تو مسیر، زمزمه‌ای عاشقانه بود

پاییز هرگز از غم تو باخبر نشد

فریادهای تو، به زبان ترانه بود

اكنون كه عشق پر شده در آشیانِ ما

دیگر چه وقت پر زدن از این میانه بود؟[۷]

عباس محمدی

عباس محمدی در شعر «تو بودی و...» از زبان مادرانی می‌سراید كه كبوترانشان در قفس‌های رژیم بعث پرپر شدند و بال‌هایشان را قاصدكی نیاورد. انتظار و نرسیدن از عمده موضوعات در شعر آزادگان است كه شاعر این همه را با تمام جزئیات و با اندوه فراوان نقش‌بندی كرده است: ز ناله‌های بلندی كه تا دهن نرسید

چقدر نامه نوشتی به دست من نرسید

به بغض‌هات نوشتی: «سلام، مادر، من...»

سكوت كردی و جمله، به آمدن نرسید

نخواستی بنویسی به نامه‌ای حتی

كه نامه‌های تو حتی به تا شدن نرسید

چقدر گریه شدم هر غروب، شاید... نه -

به چشم‌های ترم بوی پیرهن نرسید

چقدر آینه پر شد ترا ز آه و شكست

ولی به ثانیه‌های گریستن نرسید

پرنده بودی و خواب قفس تو را آشفت

و بال‌های سپیدت به پر زدن نرسید

غم نیامدنت قطره‌قطره آبم كرد

و سال‌های مرا مرد و تا كفن نرسید[۸]

اصغر معاذی

اصغر معاذی برای آزادگان شهید شعر «بهار سوخته» را به این شرح سروده است:

در انجماد من آتش زدی نفس‌ها را

به خواب، خواب تو آشفته هیچ‌کس‌ها را

تو از تبار کدامین پرنده‌ای که چنین

اسیر بال و پرت کرده‌ای قفس‌ها را

شروع، بعد، نفس، بعد، شوق، بعد، ای عشق!

ز خط فاصله بردار پیش و پس‌ها را

همیشه دورترین سیب شاخه، سرخ‌تر است

چرا دوباره بچینیم دسترس‌ها را؟

بخند، قند تو طعم دهان این باغ است

مگر لب تو ببندد دهان گس‌ها را!

نسیم، گم شده در آه شمعدانی‌ها

بهار سوخته، آتش زدی نفس‌ها را[۹].

    رضا اسماعیلی، صابر امامی، مهرداد اوستا، عباس باقری، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، تیمور ترنج، بهروز سپیدنامه، اسماعیل سكاك، محمدكاظم علیپور، عبدالجبار كاكایی، محمدعلی مجاهدی، جواد محدثی، جواد محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از شاعران هم‌روزگار سروده‌هایی در موضوع اسارت و آزادگان دارند.

ابوالقاسم عیسی مراد

تعدادی از آزادگان نیز، كه از ذوق شاعرانه‌ برخودار بوده‌اند، با سروده‌های خود به موضوع اسارت و آزادگی واكنش نشان داده‌اند. آزاده احمد رضایی با شعر «سنگ صبور»، روحانی آزاده با شعر «حدیث محبت»، آزاده ابوالقاسم عیسی‌مراد با شعر «در سوگ سیدی از سلاله نور»، و آزاده بیژن كیانی با شعر «مونس روزگار غربت» در رثای سید آزادگان حجه‌الاسلام ابوترابی‌فرد ذوق‌آزمایی كرده‌اند كه برای نمونه شعر «سنگ صبور» را از نظر می‌گذرانیم:

آرامش این سینه ویرانه تو بودی

امید و نوید دل دیوانه تو بودی

هرگاه كه درمانده شدیم از غم هجران

آن مأمن آرام و غریبانه تو بودی

در كوی جماران، به خدا خرمن گل كرد

یك بوی خوش از ساحت گلخانه تو بودی

تا ظلمت شب بر دل ما سایه‌فكن شد

روشنگر دل در ره جانانه تو بودی

ای سنگ صبور من ای هم‌قفس من

با غصه من، همدم و هم‌خانه تو بودی[۱۰].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. كیانی، بیژن (1387). برای پرستوها. تهران: پیام آزادگان.
  2. گلمرادی، شیرینعلی (1386). آوازهای گل محمدی. تهران: فرهنگ‌گستر.
  3. یك باغ سپیده (1370). تهران: دفتر حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  4. گلمرادی، شیرینعلی (1384). غزل‌های باغ ارغوان. تهران: خورشیدباران.
  5. شفیعی، سید ضیاءالدین (1384). دلتنگی آسمان. سوگ‌سروده‌هایی در اندوه شهادت مهندس محمدجواد تندگویان. تهران: هزاره ققنوس.
  6. این شرح بی‌نهایت (1387). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  7. روایت مجنون (1383). تهران: صریر
  8. امینی، افسون (1384). شاخ نبات. تهران: سوره مهر.
  9. میعاد دوازدهم (1382). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  10. كیانی، بیژن (1385). اشك پروانه‌ها، سید آزادگان در اشعار شعرا. تهران: باران اندیشه و پیام آزادگان.