تاثیر معنوی روزه داری بر اسرا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[اسرا]] شبهای قدر از خود بیخود میشدند و ارتباط معنوی عجیبی بین آنان و خداوند ایجاد میشد که آثار آن تا مدتها در روح و جانشان باقی میماند. ماه [[رمضان در اسارت|رمضان]] برای [[اسرا]] ماه خودسازی و تهذیب نفس بود. بیشتر آنان در ابتدای این ماه با خود عهدی میبستند و اجرا میکردند. در یکی از موارد ذکرشده، به نقل از خاطرات [[اسرا]] آمده است: <blockquote>«یکی از بچهها در ماه [[رمضان در اسارت|رمضان]] قبل از ورود به آسایشگاه، کفشهای کتانی همه را از گرد و خاک تمیز میکرد و مرتب سر جای خودش قرار میداد.»<ref name=":0">عبداللهی، سرافراز (1393). [[زخم عشق(کتاب)|زخم عشق]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان].</ref></blockquote> عبادتهای جمعی مسکّنی بود که [[اسرا]] را در برابر عراقیها و فشارهای روحی و جسمیشان، ضدضربه و نفوذناپذیر میکرد. [[اسرا]] سعی میکردند در چنین شرایطی، برای تحمل [[شکنجه]] بر دیگری پیشی بگیرند. با هم ذکر میگفتند و با هم اشک میریختند. در شبهای قدر و در کنار عزاداریهای جمعی و قرآن سرگرفتن، روحیهها تقویت میشد و پیوندهای قلبی عمق میگرفت و دلها صبورتر میشد<ref name=":1">آشنا، قادر (1393). ر[[روزگار آشنا(کتاب)|وزگار آشنا]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان]</ref>. | |||
[[اسرا]] شبهای قدر از خود بیخود میشدند و ارتباط معنوی عجیبی بین آنان و خداوند ایجاد میشد که آثار آن تا مدتها در روح و جانشان باقی میماند. ماه رمضان برای اسرا ماه خودسازی و تهذیب نفس بود. بیشتر آنان در ابتدای این ماه با خود عهدی میبستند و اجرا میکردند. در یکی از موارد ذکرشده، به نقل از خاطرات اسرا آمده است: «یکی از بچهها در ماه رمضان قبل از ورود به آسایشگاه، کفشهای کتانی همه را از گرد و خاک تمیز میکرد و مرتب سر جای خودش قرار میداد.»<ref name=":0">عبداللهی، سرافراز (1393). زخم عشق. تهران: پیام آزادگان.</ref> | |||
[[اسرا]] سعی میکردند حتی حرف بیمورد نزنند و تاآنجاکه امکان دارد بدون توجه به دنیا و مادّیات روز را به شب برسانند. بههمینخاطر گفتوگوها و معاشرتها در این ماه خیلی کم میشد. آنها بیشتر مشغول ذکر و عبادت بودند و توجهی به دیگر مسائل نداشتند<ref name=":0" />. | |||
== جلوه زیبای [[روزه و روزه داری]] == | |||
از زیباترین جلوههای [[روزه و روزه داری]] در دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]]، مشاهده آسمان و ستارگانش بود. تعداد قلیلی از [[اسرا]] آسمان شب را دیده بودند. در سالهای آخر و با توجه به كیفیت بد [[غذای اسارت|غذا]] و تشدید بیماریها، عراقیها با پیشنهاد طبخ [[غذای اسارت|غذا]] توسط خود [[اسرا]] موافقت كردند و شبها از هر آسایشگاه ده نفر انتخاب میشدند تا [[غذای اسارت|غذا]] را از [[آشپزخانه در اسارت|آشپزخانه]] تحویل بگیرند. بهاینترتیب فرصت مشاهده آسمان در شب برای عدهای فراهم میشد و خیلی از بچهها آنقدر كه منتظر توصیف آسمان بودند، منتظر [[غذای اسارت|غذا]] و افطاری نبودند<ref>خوب نژاد، فریبرز(1398).مصاحبه . مورخ 13 شهریور 1398.</ref>. | |||
[[اسرا]] نه تنها به استقبال ماه [[رمضان در اسارت|رمضان]] میرفتند، بلکه بعد از اتمام این ماه به توصیه امام خمینی، روزهای دوشنبه و پنجشنبه را هم [[روزه و روزه داری|روزه]] میگرفتند. روزه گرفتن در صبر و [[مقاومت]] آنان، نقش چشمگیری داشت؛ بهحدیکه عراقیها هم کمکم به این امر پی بردند و بهمرور زمان کمتر در امر [[روزه و روزه داری|روزهداری]] با [[اسرا]] درگیر میشدند یا بهانهگیری میکردند<ref>شریفی، اسماعیل (1378). تحول در اسارت. کمیسیون ادارة اسرای جنگی، تهران: مؤسسه فرهنگی نشر رامین.</ref>. | |||
از | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[روزه و روزه داری]] | |||
* [[آشپزی و آشپزخانه]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references />مریم سادات ذکریایی | <references />مریم سادات ذکریایی |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۰
اسرا شبهای قدر از خود بیخود میشدند و ارتباط معنوی عجیبی بین آنان و خداوند ایجاد میشد که آثار آن تا مدتها در روح و جانشان باقی میماند. ماه رمضان برای اسرا ماه خودسازی و تهذیب نفس بود. بیشتر آنان در ابتدای این ماه با خود عهدی میبستند و اجرا میکردند. در یکی از موارد ذکرشده، به نقل از خاطرات اسرا آمده است:
«یکی از بچهها در ماه رمضان قبل از ورود به آسایشگاه، کفشهای کتانی همه را از گرد و خاک تمیز میکرد و مرتب سر جای خودش قرار میداد.»[۱]
عبادتهای جمعی مسکّنی بود که اسرا را در برابر عراقیها و فشارهای روحی و جسمیشان، ضدضربه و نفوذناپذیر میکرد. اسرا سعی میکردند در چنین شرایطی، برای تحمل شکنجه بر دیگری پیشی بگیرند. با هم ذکر میگفتند و با هم اشک میریختند. در شبهای قدر و در کنار عزاداریهای جمعی و قرآن سرگرفتن، روحیهها تقویت میشد و پیوندهای قلبی عمق میگرفت و دلها صبورتر میشد[۲].
اسرا سعی میکردند حتی حرف بیمورد نزنند و تاآنجاکه امکان دارد بدون توجه به دنیا و مادّیات روز را به شب برسانند. بههمینخاطر گفتوگوها و معاشرتها در این ماه خیلی کم میشد. آنها بیشتر مشغول ذکر و عبادت بودند و توجهی به دیگر مسائل نداشتند[۱].
جلوه زیبای روزه و روزه داری
از زیباترین جلوههای روزه و روزه داری در دوران اسارت، مشاهده آسمان و ستارگانش بود. تعداد قلیلی از اسرا آسمان شب را دیده بودند. در سالهای آخر و با توجه به كیفیت بد غذا و تشدید بیماریها، عراقیها با پیشنهاد طبخ غذا توسط خود اسرا موافقت كردند و شبها از هر آسایشگاه ده نفر انتخاب میشدند تا غذا را از آشپزخانه تحویل بگیرند. بهاینترتیب فرصت مشاهده آسمان در شب برای عدهای فراهم میشد و خیلی از بچهها آنقدر كه منتظر توصیف آسمان بودند، منتظر غذا و افطاری نبودند[۳].
اسرا نه تنها به استقبال ماه رمضان میرفتند، بلکه بعد از اتمام این ماه به توصیه امام خمینی، روزهای دوشنبه و پنجشنبه را هم روزه میگرفتند. روزه گرفتن در صبر و مقاومت آنان، نقش چشمگیری داشت؛ بهحدیکه عراقیها هم کمکم به این امر پی بردند و بهمرور زمان کمتر در امر روزهداری با اسرا درگیر میشدند یا بهانهگیری میکردند[۴].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ عبداللهی، سرافراز (1393). زخم عشق. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ آشنا، قادر (1393). روزگار آشنا. تهران: پیام آزادگان
- ↑ خوب نژاد، فریبرز(1398).مصاحبه . مورخ 13 شهریور 1398.
- ↑ شریفی، اسماعیل (1378). تحول در اسارت. کمیسیون ادارة اسرای جنگی، تهران: مؤسسه فرهنگی نشر رامین.
مریم سادات ذکریایی