آقاجون: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت است.''' == فراداده کتاب == {{Infobox|title=آقاجون}} '''نویسنده:''' حسن شکیب‌زاده '''ناشر:''' قزوین، اندیشه زرین '''سال نشر:''' 1388 '''تعداد صفحات:''' 80 '''شماره شابک:''' 4- 42- 5519- 600-...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{Infobox|title=آقاجون|image=[[پرونده:آقاجون.jpg]]|caption=حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ناشر|label4=سال نشر|label5=تعداد صفحات|label6=شماره شابک|label7=نوع ماده|data2=حسن شکیب زاده|data3=قزوین، اندیشه زرین|data4=1388|data5=80|data6=978-600-5519-42-4|data7=کتاب(خاطره)}}
'''حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت است.'''
'''حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت است.'''


== فراداده کتاب ==
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=آقاجون}}
'''نویسنده:''' حسن شکیب‌زاده  
'''نویسنده:''' حسن شکیب‌زاده  



نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۰

آقاجون
آقاجون.jpg
حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت
فراداده کتاب
نویسندهحسن شکیب زاده
ناشرقزوین، اندیشه زرین
سال نشر1388
تعداد صفحات80
شماره شابک978-600-5519-42-4
نوع مادهکتاب(خاطره)

حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت است.

فراداده کتاب

نویسنده: حسن شکیب‌زاده

ناشر: قزوین، اندیشه زرین

سال نشر: 1388

تعداد صفحات: 80

شماره شابک: 4- 42- 5519- 600- 978

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

این مجموعه‌ حاوی خاطرات اکبر رحیمی، از همراهان حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی در دوران اسارت است. هریک از خاطرات دارای عنوانی است که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: بی‌طاقتم کن!، همت بلند، صندلی هشت مجلس، فرش سوخته، نان سنگک، چراغ سبز، ایست! و دنده‌عقب!. در پایان نیز تصاویری از راوی و شهید ابوترابی به چاپ رسیده است.

گزیده ای از محتوای کتاب

من ساعت‌ها پای خاطرات جالب این مرد نشستم. اما هروقت که آقای رحیمی از او می‌گفت همیشه تکیه‌کلام «آقاجون» را که سید بر لب داشت، تکرار کرده و با یک حال و هوای خاصی خاطراتش را بیان می‌کرد. جداشدن آن‌ها را با پوست و گوشتش کاملاً حس می‌کردم. رحیمی سال‌های عمر خود را چه قبل از انقلاب و چه در همه‌ی روزهای بعداز اسارت، به عنوان دوست، مشاور، همکار و یک رفیق همیشه همراه در کنار ابوترابی گذرانده بود و امروز انصافاً برایش سخت است که جای خالی او را ببیند و آرام و قرار داشته باشد. او می‌گفت: «خوش‌به‌حال آن‌هایی که با ابوترابی نبوده‌اند.» گفتم: «چرا» گفت: «حداقل حسرت نبودنش را نمی‌خورند.»[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان