سلیمان اسارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== فراداده کتاب == | == فراداده کتاب == | ||
{{Infobox|title=سلیمان اسارت|image=[[پرونده:سلیمان اسارت.jpg]]|caption=کتاب سلیمان اسارت خاطرات تعدادی از آزادگانی است که بامرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ناشر|label4=سال نشر|label5=تعداد صفحات|label6=شابک|label7=نوع ماده|data2=محمد شقاقی|data3=کاشان: مرسل|data4=1395|data5=160/ مصور رنگی|data6=4- 461- 972- 964- 978|data7=کتاب(خاطره)}} | |||
'''نویسنده:''' محمد شقاقی | '''نویسنده:''' محمد شقاقی | ||
'''ناشر:''' کاشان: مرسل | '''ناشر:''' کاشان: مرسل | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
'''تعداد صفحات:''' 160/ مصور رنگی | '''تعداد صفحات:''' 160/ مصور رنگی | ||
''' | '''شابک:''' 4- 461- 972- 964- 978 | ||
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
کتاب حاضر خاطرات تعدادی از آزادگانی است که در این هشت سال با مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.این خاطرات حدود بیست و چهار سال بعداز اسارت جمعآوری شد و قطعهای از دریای شخصیت آن فرزانه است. | کتاب حاضر خاطرات تعدادی از آزادگانی است که در این هشت سال با مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.این خاطرات حدود بیست و چهار سال بعداز اسارت جمعآوری شد و قطعهای از دریای شخصیت آن فرزانه است. | ||
== | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
بعداز پذیرفتن قطعنامه خبر رسید که [[اسرا]] را به کربلا میبرند. زیارت امام حسین آرزوی همهی اسرا بود. این اسرا بعضی ده تا یازده سال اسارت کشیده بودند و اکنون به زیارت میرفتند. اولین گروه که برگشتند اشکهایمان فرش زیر پای آنها بود. حاجآقا و افراد زندانهای دیگر به دیدن آنها میرفتند. از خاطرات گروه اول پرواز کبوتران حرم و برخورد خوب مردم نجف و کربلا بود. ما گروه سوم بودیم، وقتی وارد حرم شدیم، کبوتران حرم همگی از هرکجا بودند به پرواز درآمدند. و سه مرتبه بالای سر ما حرکت کرده و به دور ما طواف میدادند، سپس جلوی ما روی زمین مینشستند. | بعداز پذیرفتن قطعنامه خبر رسید که [[اسرا]] را به کربلا میبرند. زیارت امام حسین آرزوی همهی اسرا بود. این اسرا بعضی ده تا یازده سال اسارت کشیده بودند و اکنون به زیارت میرفتند. اولین گروه که برگشتند اشکهایمان فرش زیر پای آنها بود. حاجآقا و افراد زندانهای دیگر به دیدن آنها میرفتند. از خاطرات گروه اول پرواز کبوتران حرم و برخورد خوب مردم نجف و کربلا بود. ما گروه سوم بودیم، وقتی وارد حرم شدیم، کبوتران حرم همگی از هرکجا بودند به پرواز درآمدند. و سه مرتبه بالای سر ما حرکت کرده و به دور ما طواف میدادند، سپس جلوی ما روی زمین مینشستند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۶
کتاب سلیمان اسارت خاطرات تعدادی از آزادگانی است که بامرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.
فراداده کتاب
فراداده کتاب | |
---|---|
نویسنده | محمد شقاقی |
ناشر | کاشان: مرسل |
سال نشر | 1395 |
تعداد صفحات | 160/ مصور رنگی |
شابک | 4- 461- 972- 964- 978 |
نوع ماده | کتاب(خاطره) |
نویسنده: محمد شقاقی
ناشر: کاشان: مرسل
سال نشر: 1395
تعداد صفحات: 160/ مصور رنگی
شابک: 4- 461- 972- 964- 978
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
کتاب حاضر خاطرات تعدادی از آزادگانی است که در این هشت سال با مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.این خاطرات حدود بیست و چهار سال بعداز اسارت جمعآوری شد و قطعهای از دریای شخصیت آن فرزانه است.
گزیدهای از محتوای کتاب
بعداز پذیرفتن قطعنامه خبر رسید که اسرا را به کربلا میبرند. زیارت امام حسین آرزوی همهی اسرا بود. این اسرا بعضی ده تا یازده سال اسارت کشیده بودند و اکنون به زیارت میرفتند. اولین گروه که برگشتند اشکهایمان فرش زیر پای آنها بود. حاجآقا و افراد زندانهای دیگر به دیدن آنها میرفتند. از خاطرات گروه اول پرواز کبوتران حرم و برخورد خوب مردم نجف و کربلا بود. ما گروه سوم بودیم، وقتی وارد حرم شدیم، کبوتران حرم همگی از هرکجا بودند به پرواز درآمدند. و سه مرتبه بالای سر ما حرکت کرده و به دور ما طواف میدادند، سپس جلوی ما روی زمین مینشستند.
در حال برگشت از حاجی ابوترابی پرسیم: «حاجآقا رمز پرواز و طواف کبوتران حرم آقا امامحسین چیست؟» او پاسخ داد: این شهدای ما در جبههها هستند که به استقبال برادران غریب واسیرشان میآیند، چون محل و مأوای شهدای ما در کربلاست...[۱] .